🔻#حکمت_اشراق حکمتی ذوقی و عرفانی است که #سهروردی آن را به طور روشمند در آثار خود مطرح کرده است. #شیخ_اشراق خود را همچون نقطه کانونی میدانسته که دو میراث حکمی(شرقی_غربی) که از شاخه واحد نخستین (هرمس) پیدا شده بود دوباره در آن به هم رسیده و یکی شده است.
به نظر او تمام مراتب هستی و درجات معرفت جزء تطورات #نور است. سهروردی مکتب فلسفی خود را بر اساس نور و #ظهور استوار کرده و معتقد است نور چیزی جز ظهور نیست و ظهور نیز چیزی جز واقعیت نور نیست. مفهوم نور یک مفهوم بدیهی عقلی است؛ نور ظاهر بالذات و مظهر للغیر است. به نظر وی حیات نیز ظهور و نورانیت است یعنی چیزی که نزد خود ظاهر و عالم به ذات خود باشد حی موجود است و از این رو نور, ذاتا مدرک خویش و فیاض و فعال است. هر چیزی در جهان یا نور است یا ظلمت و هر یک از این دو به دو گونه جوهر و عرض هستند.
نور بر دو قسم است؛ نور مجرد و نور عارض, که هر یک اقسام و انواعی دارد.
ظلمت به عنوان آنچه حقیقتش نور نیست نیز بر دو گونه است؛ جوهر غاسق و هیات ظلمانی.
📖مقاله: نور در فلسفه سهروردی
نصراله حکمت_محبوبه حاجی زاده
⌜@falsafeh_nazari⌟
AUD-AudioMerger1.mp3
زمان:
حجم:
50.83M
🔻درباره #فلسفه_اسلامی_۱۵
گفتگوی صوتی پیرامون:
#مراتب_ادراک_حصولی
قسمت دوم
( #حکمت_اشراق #حکمت_متعالیه )
#مطلق_شهود #شهود_حسی #شهود_قلبی #شهود_عقلی #شهود_روحی #علامه_طباطبایی #یزدان_پناه
👤 #محسن_بهرامی
╰๛---๛---๛-------------------
@falsafeh_nazari
🔻سهروردی، احیاگر حکمت خسروانی
#سهروردی راهی را که #ابن_سینا رفته بود، کامل کرده و تعریف دیگری از #فلسفه ارائه میدهد. تعریف او ارسطویی یا یونانی نیست و مراتب بسیار بالاتری برای حکمت قائل است. او حکمت را به #حکمت_بحثی (یونانی) و #حکمت_ذوقی (کشفی و تالهی) بخش کرده است. این ابتکار اوست و حکمت تالهی بسیار بالاتر از حکمت بحثی یونانی است. از نظر او بیشتر حکمای بزرگ و بلکه عرفا نیز از این حکمت برخوردار بودند.
#سهروردی افزون بر این بر این باور است که حکمت کاملا ایرانی است. میدانیم که از نظر #ارسطو حکمت امری یونانی است. از نظر او دیگر ملل و اقوام حکمت نداشتند، زیرا به تعبیر او این ملل «بربر و وحشی» بودهاند. اما با تقسیماتی که سهروردی از حکمت دارد، حکمت خاصه در ایران باستان وجود داشته و حکمای بزرگی در ایران میزیستهاند. او این حکمت را #خسروانی یا #حکمت_عتیق یا #خمیره_ازلی مینامد. از نظر سهروردی این حکمت که او آن را #حکمت_اشراق میخواند، مخصوص اقوام شرق است.
او بر این باور است که حکمت در غرب، دچار رکود و افول و انحطاط شده و در ارسطو از حکمت ذوقی به حکمت بحثی تنزل پیدا کرده است. این حکمت به معنای اصیل در شرق متافیزیکی و ایران وجود داشته و بزرگترین و نمایندگان آن بزرگان و خسروان ایرانی بودهاند.
#سهروردی معتقد بوده در گذشته ایران، شخصیتهای اسطورهای و نمادین و رمزی، حکیمان علیالاطلاق بودهاند و در آنها حکمت از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و به دوره اسلامی رسیده است. او معتقد است که حکمت از ادریس نبی(ع) آغاز و به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش به مصر رفته و بخش دیگر به ایران آمده و در اسلام متحول شده است و او خود را وارث این بخش از حکمت میداند.
از سوی دیگر، اساس تفکر سهروردی، ایرانی هست؛ به این معنا که کلیدیترین معنا و مفهوم در تفکر سهروردی 《نور》 است. نور امری بسیار بدیهی است که ما هر روز آن را میبینیم و با آن همه چیز دیده میشود و حقیقت همه چیز آشکار میشود. اما این نور حقیقی نیست، بلکه نور مجازی است. اینکه برخی ستارگان نور ندارند، روشن میدارد که نور برای خورشید، امری عرضی است و نه ذاتی، زیرا اگر ذاتی بود، آنگاه همه ستارگان خورشید بودند. نور از نظر سهروردی امری مجرد است، اصل نور از نگاه او خداوند است که او آن را نورالانوار میخواند. مسأله نور در ایران باستان بسیار اهمیت دارد و جهانبینی ایرانیان باستان هم مبتنی بر نور و ظلمت بوده است. تفکر زردشت و دین زردشت بر مبنای دو قاعده نور و ظلمت و مراتب گوناگون آن قرار دارد؛ بنابراین، سهروردی از این موضوع استفاده کرده و یک جهانبینی طرح افکنده است که در کتاب «حکمت الاشراق» به روشنی به چشم میخورد. این هم از دیگر ابتکارات سهروردی است.
افزون بر این، سهروردی حکمت را رمزی کرده و حکمت رمزی از ابتکارات اوست: یعنی او در چهارده رساله به زبان فارسی و نزدیک بیست رساله به زبان عربی، حکمت را به زبان داستان بیان کرده است.
تفسیر سهروردی از #حکمت_ایرانی و حکمای پیش از #سقراط نیز کاملا ابتکاری است. شایان توجه است #ارسطو به فیلسوفان پیش از سقراط به عنوان فیلسوفان ابتدایی نگاه میکرده، ولی سهروردی بر این باور است که ارسطو کلام آنها را نفهمیده، زیرا کلام آنها کاملا رمزی و تمثیلی بوده است. حکمت بحثی ارسطویی چون توان فهم کلام رمزی را نداشته، از فهم ایشان عاجز بوده و کلمات حکمی آنها را به ظاهر تفسیر کرده است. پس از دید او، این حکما، سفیران الهی بودهاند؛ یعنی پیام الهی برای نوع بشر داشتهاند. او کلمات آنها را در پرتوی حکمت اشراقی خودش تفسیر میکند.
به طور کلی سهروردی تحول بزرگی در فهم و سیر فلسفه و تقسیمات آن، به ویژه در حکمت مشرقی ایجاد میکند. او در زمره یکی از بزرگترین فیلسوفان نه تنها جهان اسلام که جهان است. بد نیست اشاره شود که هانری کُربن که خودش فیلسوف برجسته فرانسوی بود، بیش از چهل سال از عمرش را در فهم و تفسیر #حکمت_اشراق صرف کرد تا اندیشه او را احیا کند.
👤 دکتر غلامرضا اعوانی
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 #سهروردی در کتاب #مطارحات رمزوار به چگونگی انتقال #حکمت_اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره میکند . چنانکه از این اشارات برمی آید در نظر او حکمت حقیقی یکی است و حکیمانی که نام می برد
همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بوده اند. خمیره ی این حکمت خالده که اساس آن توسط هرمس (والد الحکماء) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده به وسیله ی دو سلسله از حکیمان ادامه یافته است:
دانایان یونان و فرزانگان ایران پس از اسلام ذوالنون مصری در شاخه ی یونانی و فیثاغورس و بایزید بسطامی در شاخه ی ایرانی و خسروانی وارثان معنوی این حکمت میشوند. خمیرهای از حکمای خسروانی با طریقهای از جریان فیثاغوری و یونانی به هم می پیوندد و به حکیمانی میرسد که به سکینه یا مقام تمکین و یقین دست یافته اند. به نظر میرسد که مراد #سهروردی از اصحاب و "سکینه ی کبرا" و "سكينهى الاهيه" کسانی باشند که از آنان به حکیمان الهی متوغل در بحث و تأله تعبیر میکند یعنی کسانی که هم در حکمت بحثی سرآمداند و هم در حکمت ذوقی گامی استوار دارند و به مقام تمکین و يقين رسیده اند؛ و #سهروردی خود نیز یکی از آنان است که میراث حکمت اشراقی به او رسیده و از اینجاست که خود را ادامه دهنده و زنده کننده ی آن میداند با توجه به اینکه این میراث در دست #سهروردی به مکتب جدیدی دست پیدا میشود که فلسفه افلاطون وارسطو را با آئین زرتشتی وعقاید هرمسی و نوافلاطونی به هم میآمیزد و کل این ترکیب را در چارچوب تصوف جای میدهد.
📚نگاهی به سرچشمههای حکمت اشراق و مفهومهای بنیادی آن
👤دکتر صمد موحد
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 #سهروردی در کتاب #مطارحات رمزوار به چگونگی انتقال #حکمت_اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره میکند. چنانکه از این اشارات برمی آید در نظر او حکمت حقیقی یکی است و حکیمانی که نام میبرد. همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بوده اند. خمیرهی این #حکمت_خالده که اساس آن توسط #هرمس (والد الحکماء) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده به وسیله ی دو سلسله از حکیمان ادامه یافته است:
۱_ دانایان یونان و
۲_ فرزانگان ایران پس از اسلام
#ذوالنون_مصری در شاخهی یونانی و #فیثاغورس و #بایزید_بسطامی در شاخه ی ایرانی و خسروانی وارثان معنوی این حکمت میشوند.
خمیرهای از حکمای خسروانی با طریقهای از جریان فیثاغوری و یونانی به هم می پیوندد و به حکیمانی میرسد که به سکینه یا مقام تمکین و یقین دست یافتهاند. به نظر میرسد که مراد سهروردی از اصحاب و "سکینه ی کبرا" و "سكينهى الاهيه" کسانی باشند که از آنان به حکیمان الهی متوغل در بحث و تأله تعبیر میکند یعنی کسانی که هم در حکمت بحثی سرآمداند و هم در حکمت ذوقی گامی استوار دارند و به مقام تمکین و يقين رسیدهاند؛ و سهروردی خود نیز یکی از آنان است که میراث #حکمت_اشراقی به او رسیده و از اینجاست که خود را ادامه دهنده و زنده کننده ی آن میداند با توجه به اینکه این میراث در دست سهروردی به مکتب جدیدی دست پیدا میشود که فلسفه #افلاطون و #ارسطو را با آئین #زرتشتی وعقاید #هرمسی و #نو_افلاطونی به هم میآمیزد و کل این ترکیب را در چارچوب تصوف جای میدهد.
📖 نگاهی به سرچشمههای حکمت اشراق و مفهومهای بنیادی آن
👤 دکتر صمد موحد
️╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟