✅ نظریه اِبصار
این سوالی که #فامیل_دور از #آقای_مجری میپرسه یکی از مهمترین مباحث در #فلسفه_اسلامی است. #سهروردی در دو کتاب #حکمت_الاشراق و #مطارحات این بحث رابه نحو مستوفی مطرح میکند که فرایند ابصار ودیدن چگونه رخ میدهد.گرچه ابصار نزد سهروردی همان دیدن حسی نیست اما او بحث خود رابا این سوال آغاز میکند که: چگونه شکل وصورت یک جسم بزرگ مثل کوه در چشم جای میگیرد؟؟ او اقوال گذشتگان دراین باره رانقل وسپس نقدمیکند.
تازمان #شیخ_اشراق درباره مساله ابصار ومشاهده دونظریه وجود داشت:
اول)نظریه خروج شعاع، که منتسب به #افلاطون است ودر طول تاریخ ریاضیدانها بدان قائل بودند. براساس آن وقتی به اشياء مينگريم ازچشم پرتوهایی خارج میشوند و بااشيای ديدنی برخورد ميكنند و در نتيجه رؤيت انجام میگیرد. این نظریه نمیتواند به سوال فامیلدور پاسخ دهد. زیرا این شعاع مبصر مادی ومحدود است وتا مسافتی خاص را پوشش نمیدهد. اساسا چگونه میتوان بااین شعاع ابصاری محدود کهکشانهای نامحدود را مشاهده کرد؟؟
دوم)نظریه انطباع صورت، که فلاسفه بدان قائلاند. #فارابی و #ابن_سینا پس از نقدنظریه خروج شعاع به شرح این نظریه پرداختند.براین اساس چشم در دیدن مانند آینه عمل میکند.یعنی وقتی درختی رامشاهده میکنیم صورت آن در عدسی چشم(رطوبت جلیدیّه) استقرار وانطباع مييابد و ازطريق آن صورت حاصله به درخت عالم میشویم.
لذا درپاسخ به سوال فامیل دور باید گفت: فقط صورت این جهان بزرگ(بدون ماده وجرم)برای ماحاصل میشود وچون صورت انطباعی مجرد است ابعادی از ذهن مارا اشغال نمیکند لذا قدرت آگاهی ذهن بیش ازآن چیزی است که میپنداریم.زیرا ذهن میتواند تا بینهایت صورتهای مجرد کسب کند.
♨️ اما سهروردی هردونظریه رابه شدت نقد کرده وسپس قول ابداعی خویش رابیان میکند. به اعتقاد او در ادراك بصری،نه چيزی ازچشم خارج ميشودونه چيزی بدان وارد ميگردد زیرا نفس انسان از جنسِ #نور میباشد. منظور وی از نور، این است که موجود ادراک حضوری ازخود داشته باشد وعلاوه برآن قدرت #تجلی اوصاف خود وهمچنین پدیدار کرن اشیاء دیگر راداشته باشد.لذا این از اقتدار نورِ اسپهبدی(نفس انسان) است که بدون نیاز به واسطه صورتهای علمیه به نحو شهودی حقايق خارجی راادراک میکند.به اعتقاد سهروردی، طبیعت جوهرغاسق(تاریک)بوده وفاقد نور میباشد.یعنی جسم ومادیات هیچگونه ظهور وتجلی وادراک حضوری ازخود ندارند.براین اساس آنچه فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود.
لذا طبیعت مادی وتاریک خارجی درسایه اقتدار نوراسپهبدی نفس است که پدیدار ومعلوم میشود.
بدین معنا که اگر من به عنوان نور اسپهبدی، نباشم عالم نیست. نه اینکه عالم در وجود خود نیست بلکه عالم از حیث ظهورش نیست.یعنی اگر من نباشم کوه و سنگ و دریا و....همه هستند اما کیفیت ظهوری که اکنون برای من دارند دیگر نخواهد داشت.این کیفیت ظهور مبتنی بر من است، و من شرط این ظهورم. بنابراین کلام شیخ اشراق با #کانت فرق میکند. شیخ قائل به اضافه اشراقیه نفس باخارج است. نفس حقایق اشیاء راآنگونه که هست آشکار میکند. اما سخن کانت مبتنی بر اضافه استحظاریه است.یعنی شیء خارجی که در ذات خودش فینفسه است ذهن طبق اصول زمان ومکان ومقولات پیشینی بر انسان ظاهر میکند وآنگونه که هست.
از آنجا که طبیعت فاقدنور است نمیتواند ظاهر شود بلکه تنها میتواند مظهَر ونمایشگر حقیقتی والاتر باشد.لذا طبیعت محسوس مادی، مانند آینهای است که تصویر حقایق ملکوتی عالم مثال را نشان میدهد.
یعنی ما ظهورات ملکوتی عالم مثال را در طبیعت مشاهده میکنیم نه خود اشیاءجسمانی. لذا طبیعت خود رانشان نمیدهد بلکه بواسطه اشراقِ نور اسپهبدی حقایق ملکوتی رانشان میدهد.
لذابه فامیل دور باید گفت: متعلق تعجب خودت راباید عوض کنی. تعجب تو به نحو مشائی است.میگویی چگونه این همه تصویر در چشم به این کوچکی جا میشوند؟؟ امابراساس نگاه جناب سهروردی باید بگویی، اقتدار نور اسپهبدی نفس تا چه اندازه است که میتواند این همه ستارگان وکهکشانهای دور دست را پدیدار وظاهر کند. وثانیا آنچه ظاهر شده صرفا چند جسم هیدروژنی وهلیومی نیست بلکه حقایق ملکوتی است که به واسطه تابش نور نفس برآینه این ستارگان افتاده است...البته اگر غفلت به او اجازه این تنبه را بدهد...
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
🔻 #سهروردی در کتاب #مطارحات رمزوار به چگونگی انتقال #حکمت_اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره میکند . چنانکه از این اشارات برمی آید در نظر او حکمت حقیقی یکی است و حکیمانی که نام می برد
همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بوده اند. خمیره ی این حکمت خالده که اساس آن توسط هرمس (والد الحکماء) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده به وسیله ی دو سلسله از حکیمان ادامه یافته است:
دانایان یونان و فرزانگان ایران پس از اسلام ذوالنون مصری در شاخه ی یونانی و فیثاغورس و بایزید بسطامی در شاخه ی ایرانی و خسروانی وارثان معنوی این حکمت میشوند. خمیرهای از حکمای خسروانی با طریقهای از جریان فیثاغوری و یونانی به هم می پیوندد و به حکیمانی میرسد که به سکینه یا مقام تمکین و یقین دست یافته اند. به نظر میرسد که مراد #سهروردی از اصحاب و "سکینه ی کبرا" و "سكينهى الاهيه" کسانی باشند که از آنان به حکیمان الهی متوغل در بحث و تأله تعبیر میکند یعنی کسانی که هم در حکمت بحثی سرآمداند و هم در حکمت ذوقی گامی استوار دارند و به مقام تمکین و يقين رسیده اند؛ و #سهروردی خود نیز یکی از آنان است که میراث حکمت اشراقی به او رسیده و از اینجاست که خود را ادامه دهنده و زنده کننده ی آن میداند با توجه به اینکه این میراث در دست #سهروردی به مکتب جدیدی دست پیدا میشود که فلسفه افلاطون وارسطو را با آئین زرتشتی وعقاید هرمسی و نوافلاطونی به هم میآمیزد و کل این ترکیب را در چارچوب تصوف جای میدهد.
📚نگاهی به سرچشمههای حکمت اشراق و مفهومهای بنیادی آن
👤دکتر صمد موحد
╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 #سهروردی در کتاب #مطارحات رمزوار به چگونگی انتقال #حکمت_اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره میکند. چنانکه از این اشارات برمی آید در نظر او حکمت حقیقی یکی است و حکیمانی که نام میبرد. همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بوده اند. خمیرهی این #حکمت_خالده که اساس آن توسط #هرمس (والد الحکماء) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده به وسیله ی دو سلسله از حکیمان ادامه یافته است:
۱_ دانایان یونان و
۲_ فرزانگان ایران پس از اسلام
#ذوالنون_مصری در شاخهی یونانی و #فیثاغورس و #بایزید_بسطامی در شاخه ی ایرانی و خسروانی وارثان معنوی این حکمت میشوند.
خمیرهای از حکمای خسروانی با طریقهای از جریان فیثاغوری و یونانی به هم می پیوندد و به حکیمانی میرسد که به سکینه یا مقام تمکین و یقین دست یافتهاند. به نظر میرسد که مراد سهروردی از اصحاب و "سکینه ی کبرا" و "سكينهى الاهيه" کسانی باشند که از آنان به حکیمان الهی متوغل در بحث و تأله تعبیر میکند یعنی کسانی که هم در حکمت بحثی سرآمداند و هم در حکمت ذوقی گامی استوار دارند و به مقام تمکین و يقين رسیدهاند؛ و سهروردی خود نیز یکی از آنان است که میراث #حکمت_اشراقی به او رسیده و از اینجاست که خود را ادامه دهنده و زنده کننده ی آن میداند با توجه به اینکه این میراث در دست سهروردی به مکتب جدیدی دست پیدا میشود که فلسفه #افلاطون و #ارسطو را با آئین #زرتشتی وعقاید #هرمسی و #نو_افلاطونی به هم میآمیزد و کل این ترکیب را در چارچوب تصوف جای میدهد.
📖 نگاهی به سرچشمههای حکمت اشراق و مفهومهای بنیادی آن
👤 دکتر صمد موحد
️╰๛---๛---๛------------------
⌜@falsafeh_nazari⌟