eitaa logo
قلم های بیدار
130 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
سومین کنگره سراسری شعر با 18 برگزیده در دو بخش: کارگاهی(ویژه عموم) و رقابتی(ویژه شاعران جوان) با موضوع فراخوان کامل در پیام رسان ایتا👇👇 eitaa.com/ghalamhaye_bidar
حضور اعضای اصفهان آقایان و در اولین اردوی هفتمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی تهران مجتمع آدینه @ghalamhaye_bidar
▪️با نهایت تأسف با خبر شدیم، جانباز سرافراز حاج «قاسم ملکیان»، پدر آقای محمدحسین ملکیان -از شاعران جوان و توان‌مند انقلاب- پس از سال‌ها جانبازی و تحمل عوارض شیمیایی به شهادت رسیدند. @ghalamhaye_bidar
🔹آخر چگونه زیسته بودی🔹 ای تیغ عشق! از سر ما دست برمدار دردسر است سر که نیفتد به پای یار از نو رسیده است خبرهای داغ ... آه از نو رسیده است خبرهای داغدار تو سر رسیده‌ای و ورق خورده سررسید شد ابرویت هلال محرم در این دیار آخر چگونه زیسته بودی که داده جان جان دادنت به پیکر بی‌روح روزگار آخر چگونه زیسته بودی که برده‌ای از چنگ این زمانه چنین مرگ شاهوار در چشم‌های حسرتیان خیره مانده‌ای شرم از تو کشتمان، نگهت را نگاه دار آتش زدی به جان جهانی، چه کرده‌ای با آن نگاه نافذ آتش به اختیار! @ghalamhaye_bidar
🌹 | شب شعر 💢 با حضور و شاعران جوان نجف آباد و اصفهان ⏱ دوشنبه 15 مرداد ساعت 18:30 🇮🇷 نجف آباد، شهدا @ghalamhaye_bidar
هدایت شده از قلم های بیدار
✅ افتتاحیه کارگاه های سومین کنگره 📝 با حضور ⏰ دوشنبه15مرداد ساعت16 🏠 خ نشاط، کوچه14، پس از کارگاه وسیله برای عزیمت به شب شعر فراهم است
🔹یادداشت تقدیم به شهید 🔸كلمه ها داغند... دستهايم را مي سوزانند... خون در رگهايم قل قل ميكند صداي قلبم دارد كَرَم ميكند. گوزن نري را ميمانم در سيبري كه بخار از حفره هاي بيني اش بيرون ميزند از حرارت درونش... حروف صفحه كليد گوشي داغند هر حرفي كه تايپ ميكنم صداي جز ميدهد انگشت شستم... 🔸صفحه كليد داغ است مثل لوله ي برنويي بعد از عطسه هاي حاصل از الرژي به بوي پراكنده ي كپل پلنگي نر بر يال دره اي زيتوني... دلم نمي آيد عكس متداولت را بگذارم با چشمهايي كه جگر شير را مي تركاند با ترس كفتار پشت سرت ... 🔸من به خواهرم فكر ميكنم- به همسرت - كه بعيد است تلگرام و اينستاگرام نداشته باشد و -خداكند نداشته باشد-... بگذاريد با خداكند ادامه بدهم... خداكند در كمد لباست را باز نكند و بوي تو توي مشامش هوريز نكند... خدا كند توي سبد رختهاي چرك حمام پيراهني نشسته از تو برجاي نمانده باشد... خدا كند چشمش به كفشهاي دامادي ات توي جا كفشي نيافتد. 🔸من به قاتلت هم فكر ميكنم : خداكند دستهايت را بازكرده باشد... لبهايت توي عكس دو خشت ترك خورده اند خدا كند آبت داده باشد ...به قاتلت فكر ميكنم وقتي كه كار راتمام كرده و بعد خنجر آمريكايي اش را بر برچسب "يازينب" بازويت كشيده و از خون داغت پاك كرده ... بعد صبر كرده خون پُلُق پُلُق روي زمين راه باز كرده و دلمه بسته ... 🔸من به رد پاشنه پوتينهايت فكر كرده ام كه خاك پوك را چاك داده و كسي چه مي داند شايد در اولين باران موسمي در آن آب جمع خواهد شد و گنجشكي شايد در عمقش بالي بشويد و آبي بنوشد... 🔸قاتلت شايد بعدش با چهارليتري آبي دست از خون تو شسته است همانگونه كه به تقلاهايت نگاه ميكرده سيگاري گيرانده و بعد از اولين كام فهميده لاي درز ناخنش هنوز مويي از خونت شيطنت كرده و پاك نشده ... 🔸ما مردها عطر را توي گردنمان ميزنيم يقه ها مان هميشه بوي عطر دارد... خدا كند در اين شبها همسرت به سرش نزند لباسي از تو را بخواهد اتو كند عطر گرم بخار برخاسته از يقه ات بيچاره اش ميكند... تو را ذبح كردند و نگفتند زني چشم به راه شويش است . 🔸تو را كشتند و نگفتند ويس هاي توي تلگرامت دل همسرت را چروك ميكند. نگفتند هنوز بابا از دهن پسرت نشنيدي ... آقا محسن "مرد" تو بودي و ما ها خيلي هنر كنيم م"مذكر"يم . 🔸من را ببخش جز كلنجار رفتن با كلمه هاي توي سرم و آوردنشان روي صفحه كاري از دستم برنمي آيد بماند كه عده اي همين مختصر را هم زير بار نمي روند. شما را به خدا يكي براي ما روضه ي علي اكبر عليه السلام بخواند... يكي به ما تسليت بگويد ... ما داغ جوان ديده ايم ... @ghalamhaye_bidar
خوانده شده در شب شعر توسط بر سر مزار یک … لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن بهمنی که غرق شوق و شور بود انفجار نور بود دو … سرزمینی که نگاش به آسمونه و حسابش از زمین جداست ذره ذره خاکش از غرور و غیرته سرزمینی که شن کویرشم لشکر خداست سه... بغض ناتموم مادری بالاسر جنازۀ پسر بغضی که یک‌مرتبه صدا میشه سکوت رو میشکنه: ای تموم بچه‌هام فدای تو یا حسین این گلم نثار کربلای تو یا حسین چهار… ایستادن یه نوجوون بدون ذره‌ای ترس و آرزو روبروی تانک‌های روبرو پنج… اهتزار پرچم سه رنگ روی گنبد مسجدی که زخمۀ گلوله‌هاست خنده‌های مردمی که یک صدا می‌گن: «فتح شهر خون کار خداست» شش… آسمونی که پر از نوای ربناست آسمونی که قرق شده با شهاب و رعد و صاعقه با آیۀ «و ما رمیت اذ رمیت» آسمونی که کابوس کرکساست هفت… چشمه چشمه موج موج کوچه کوچه رود رود تو خیابونا به هم رسیدن و یکی شدن شکستن سردی دی و غرور اهرمن حالا بازم بشمرم؟ اینا گزینه‌های روی میز ماست حالا بازم بشمرید گزینۀ روی میزتون چیاست حالا بازم بشمرید همه میدونن این آخرای قصۀ شماست هفت … شش… پنج … چهار … سه … دو … یک … @ghalamhaye_bidar
مجموعه داستان کوتاه با موضوع مدافعان حرم کتاب اهدا شده به شرکت کنندگان در افتتاحیه بخش کارگاهی سومین کنگره @ghalamhaye_bidar 👇👇👇
☝️☝️☝️ گزیده یادداشتی از خانم آزاده جهان احمدی درباره کتاب : مجموعه‌داستان «عطر عربی» با چهارده داستان کوتاه با یک‌محور واحد با انتخاب مرحوم زنوزی جلالی، به زندگی، زمانه، تجربه و تأثیر حضور نظامیان ایرانی در منطقۀ خاورمیانه در میانۀ آتش و دود و باروت و انواع سلاح‌ها، در کیلومترها دورتر از مرزهای‌مان پرداخته است. کشور ما به جریانی سیاسی‌ـ‌ نظامی وارد شده است که اگر ضمیمۀ فرهنگی متناسب با آن، به آن الحاق نگردد، لاجرم عقیم خواهد ماند. این مجموعه یک واکنش ادبی در قالب داستان کوتاه است به یک واقعۀ مهم و تاریخی. و البته حاصل این واکنش، قابل دفاع و تحسین است. یکی از اتفاقات خوب در عطر عربی این است که نویسنده به جبهۀ مقابل، فکر کرده است. یک‌بار هم که شده، به مفهوم دشمن فکر کن. کسی که مقابل تو ایستاده با چه تفکر و توجیهی در آن جبهه، مقابل تو مقاومت می‌کند، خاصه در جنگ با دولت اسلامی عراق و شام که تفکر و قرائتی خاص از دین، از موتورهای مهم محرک در حرکت و بسط این شبه دولت بود. در این جنگ، همۀ طرف‌های درگیر (مسلمانان) برای رضای خداوند و رسیدن به رستگاری عظیمِ وعده داده‌شده، می‌جنگیدند. این‌جا پای دو تفسیر و قرائت از دین و راه رسیدن به رضایت پروردگار به میان می‌آید که در یکی از این قرائت‌ها و تفسیرها مجاهد مسلمان با نام رسول خدا و برای رضای خدا هر تفکر مقابل و مخالفی را با خشن‌ترین شکل ممکن مانند ذبح‌کردن و سوزاندن حذف می‌کند. این‌جاست که ناگهان پای مفاهیم دیگری به ادبیات مقاومت، گشوده می‌شود. مفاهیمی به غیر از آن‌چه در ادبیات دفاع مقدس داشتیم؛ چراکه در آن جنگ، اصل مسأله اساساً چیز دیگری بود... @ghalamhaye_bidar
ای با یاد اربعین برای شهید اربعین که می‌رسید بغض غریبی تو صداش بود بغض بی‌صدایی که تا وقت رفتنش باهاش بود به خیال تاول پاهای بچه‌های زهرا دَس به دیوار می‌گرفت، راه رفتنش یواش یواش بود توی روضه‌ها فقط عاشق روضه‌های عباس توی روضه‌های عباس عاشق تشنگیاش بود از نجف تا کربلا گریه می‌کرد و سینه می‌زد از نجف تا کربلا فقط خودش بود و خداش بود از نجف تا کربلا می‌رفت و از پا نمی‌افتاد آروم و قرار نداشت انگاری قلبش تو پاهاش بود تو یکی از موکبا شنید که سوریّه رُ بسته ن دل زینبُ شکسته ن، زینبی که جون ْفداش بود بعد اربعین که برگشت، یه حال تازه‌ای داشت نصفه شب‌ها یه دعای تازه‌ای تو ربّناش بود کوله‌بارشُ دوباره بست و راهی سفر شد فرقش این بود که یه سربند یا زینب لابلاش بود بعضیا زخم زبون بهش زدن، بعضیا تهمت همه جا کرب و بلاس؛ سرش فقط به کربلاش بود خبرش اومد سرش قراره دیگه برنگرده خبرش اومد همین خواهشش از امام رضاش بود... اربعین روز سوا کردن ِ مردای ظهوره اربعین آخر قصّه نه که تازه اوّلاش بود @ghalamhaye_bidar
به یاد شهید مظلوم شهید عنایت می کند دلبر، وساطت می کند خنجر که بی سر پر بگیری در هوای حضرت بی سر! چگونه زیستی ای گرمیِ ظهر عطش با تو! که چون خورشید، زیبا جلوه کردی لحظه ی آخر تو افتادی به خاک اما نیفتاده ست این بیرق و برمی خیزد از خون تو صدها محسن دیگر نمی دانم نمی دانم چه رازی در نگاه توست که چون من خیره می مانَد به چشمت هر تماشاگر! نگاهِ تو پر از ایمان، نگاهِ دشمنت حیران لبالب یک نگاه از خیر بود و یک نگاه از شر حسین آمد به بالینِ تو زینب هم به همراهش چه رؤیایی از این خوشتر، چه پایانی از این بهتر؟ خوشا نذرِ شهید کربلا آنگونه جان دادن خوشا تنها خوشا تشنه خوشا زخمی خوشا بی سر @ghalamhaye_bidar
شاعر غزل بخوان غزلی بی سر مقتل بخوان که روضهٔ گودال است دست از سراسر قلمت بردار اینجا بلاغت کلمه، لال است سر تا سر زمین شده یک زندان خورشید دور حادثه سرگردان دنیا و هرکسی که در آن مانده است مصداق حال سورهٔ زلزال است وقتی زمان برای تو عاشوراست وقتی که کربلا همهٔ دنیاست وقتی که میزبان پسر زهراست بی سر شدن نشانهٔ اقبال است آه ای شهادت ای سفر گلگون ای مثل کربلا غزلی از خون دورم چقدر از تو شبیه یک پرواز که در آرزوی بال است میخواستم غزل، غزلی بی سر اما نشد که داغ تو از سر رفت دست خودم نبود که می بینم سر تا سر زمین سری از لاله است @ghalamhaye_bidar
دلا تو از سر عاشق خبر نخواهی یافت در این سرا خبری تازه تر نخواهی یافت دلا نبندی اگر عقل دردسر شده را به سرسرای جنون هیچ در نخواهی یافت اگرچه حرف زیاد است ، حرف جنگ که شد میان معرکه گیران جگر نخواهی یافت بگرد در دل این دشت تن فراوان است بگرد در دل این دشت سر نخواهی یافت ز داغ های کهن لاله های تازه دمید که باغ را نفسی بی ثمر نخواهی یافت دودل مباش دلا باید از نباید رفت در این مقاتله اما اگر نخواهی یافت طلوع کرده سری که خداست مشتری اش در این معامله هرگز ضرر نخواهی یافت @ghalamhaye_bidar
بررسی تصاویر اشعار سروده شده برای از روزی که تصویر اسارت شهید حججی، فضای رسانه‌ها را به خود اختصاص داد، عواطف شاعران برانگیخته شد و شروع به ترسیم حال و هوای این شهید بزرگوار کردند و چهرۀ شجاعانۀ او را با عبارات و مضمون‌های نو و بدیع به تصویر کشیدند. شاعران همچون نقّاش پیکرتراش، تصویر اسارت و شهادت این شهید عالی‌قدر را آن‌چنان به نمایش گذاشتند که مانند موسیقی دلنواز و آهنگی جان‌سوز، احساس و عواطف مخاطبان را برمیانگیزد. نگاهی بر اشعار اخیر درمورد شهید حججی نشان می‌دهد شاعران احساسات و عواطف خود را در تصویر و موضوع درآمیختند و روح مردانگی، غرور و شجاعت این شهید بزرگوار را با مضامین شعریِ خود طوری ترسیم کردند که واقعۀ کربلا در ذهن‌ها تداعی می‌شود. ‌مصداق این امر، شعر است که شجاعت در نگاه شهید را مضمون شعر خود قرار داده و او را سرباز حرم حضرت زینب می‌داند که همچون شهیدان کربلا از دادن جان و سر برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) ترس و ابایی نداشت: نگاهش فاش می‌گوید که از خنجر نمی‌ترسد که سرباز حرم از بذل جان و سر نمی‌ترسد او در بیت زیر، داعش را چون گرگ جالوت می‌داند که به جنگ شیر رفته و با تشبیهی مرسل، شهید را به شیری شجاع تشبیه کرده‌است: بس است این زوزه‌ها ای گرگ‌های جنگل جالوت از این دندان نشان دادن که شیر نر نمی‌ترسد اشعار نشان می‌دهند شاعران برای سرودن این ابیات، نگرش ویژهای داشته‌اند؛ زیرا نگرش، ساخت پنهان ذهن شاعر و شخصیت و نظام پیچیدۀ اعتقادی اوست. ‌از آنجا که نگرش شاعر، کلیه واکنش‌های فکری و ذهنی او را شکل می‌دهد، واضح است شاعرانِ تصویرساز برای به تصویر کشیدن این صحنهها نوعی آمادگی ذهنی و روانی داشته‌اند. ‌نگرش شاعر مانند شیشۀ رنگی شعر او را در رنگ‌های مختلف نشان می‌دهد و با توجه به این موارد، به نظر می‌رسد همۀ تصاویر، ساختارها، مفاهیم، زبان و همۀ اجزای ادبی در شعر، به‌واسطۀ نگرش شاعر صورت بسته‌اند. در شعر زیر، با نگرش معنوی خود، شهید را فردی پاک و روحانی و فرشته‌خو نشان داده‌است: وجود بی‌عدم نگاه توست، کبوتر حرم نگاه توست نماز صبح‌دم نگاه توست، نگاه تو همیشه باوضوست او با پیشزمینۀ فکری خود کربلا را جلو چشمان شهید حججی می‌بیند: فقط نه چشم تر بیاورید، برای دوست سر بیاورید چقدر کربلا که پشت سر! چقدر کربلا که پیش‌ِروست همانطور که در اشعار ذکر شده مشخّص است، ، و را می‌توان خوشه‌های یک استعارۀ بزرگ دانست؛ یک استعارۀ بزرگ مرکزی که تمام ساخت‌ها و تصویرها بر گرد آن می‌چرخد. ‌در اشعار شهادت محسن حججی، استعاره‌ها بر گرد حادثۀ کربلا، محسن فاطمۀ زهرا، شهادت علی‌اکبر، مدافع حضرت زینب قمر بنی هاشم می‌گردد. استعاره‌ی مرتبط با حضرت محسن، طفل در شکم حضرت زهرا (س): برای «محسن» از دیوار و در کمتر بخوان مدّاح که از چیزی به غیر از روضۀ مادر نمی‌ترسد در شعر زیر می‌توان ساقی را یادآور سقای کربلا دانست: فراوان دارد از این جا‌ن‌نثاران حضرت ارباب بلی ساقی ز خالی ماندن ساغر نمی‌ترسد تصویرپردازی در شعر، امکان تصرّف در اشیا و موضوع را برای شاعر فراهم می‌کند و به شاعران فرصت می‌دهد تا مطلب و مقصد خود را با روی آوردن به عناصر تصویر بیافرینند و شرح دل خویش را در آب و سنگ نقش زنند و احساس خود را در اشیاء بریزند. در شعر زیر، با تصرف در طبع انسان، تب را به تماشای این داغ خوانده: دیگر مرا نترسان ای مرگ بعد از این داغ از سوختن چه دانی؟ ای تب بیا تماشا نیز اشک را شاهد غم و گریهها گرفته و این‌گونه اوج واقعه و دردناکی آن را با اغراق به تصویر کشیده است: بارانی است حال من و بی‌قراری‌ام این اشک شاهد است که ابری بهاری‌ام این گروه از اشعار نشان می‌دهند موضوع یا تصویر، وارد ذهن شاعران شده و پس از گذشت از منشور جان آن‌ها، همرنگ عواطف و جان شاعر شده و به یک تابلوی هنری زیبا تبدیل شده‌است؛ شاعران حسّ و حال و هوای خود را به موضوع منتقل کرده‌اند؛ درنتیجه تصویر طبیعی به تصویری خیالی تبدیل شده‌است؛ مصداق آن، شعر است که تصویر در ذهن او، آسمانی سرخ دارد و خاک تشنه و خشک است و دل در ذهن او بی‌تاب شهادت است: آسمان سرخ است، بی‌تاب است، دل بی‌تاب‌تر تشنه است این خاک، تشنه، آسمان بی‌آب‌تر شاعران در این اشعار «من» خود را به موضوع بخشیدهاند و با آن همدلی و همدردی کرده‌اند. 👇👇👇
☝️☝️☝️ ‌مصداق آن شعری از که با همسر شهید همدردی کرده‌است: هی برایم از آسمان گفتی، بارها بین گریه جان دادی نیمه‌شب بین شور هیأت‌ها، پرچم یاعلی تکان دادی تخیل و تصویرپردازی مجالی ساخته‌است برای شاعران تا با قدرت سحرانگیز خیال در موضوع حلول کنند و موضوع را به دلخواه به تصویر کشند : آورده‌اند پیرهن خونی از بهشت برخیز و آیه‌های جنون در جهان بخوان پیغمبرم! ردای رسالت مبارکست آغاز سرخِ موسم بعثت مبارکست تدبّر در اشعار نشان می‌دهد شاعران از غالب شیوههای تصویرپردازی و برقراری ارتباط بین خود موضوع بهره برده‌اند؛ از جمله شخصیتبخشی به تصاویر، همدلی و همراهی با تصویر و موضوع، شخصیتبخشی به عناصر بی‌جان و اتّحاد و وحدت بین ذات شاعر و موضوع، که نمونه‌هایی از این موارد در ذیل آورده شده‌است: - قلم به دست می‌شوم شبی سیاه می‌کشم شکسته قامتم ببین نشسته آه می‌کشم - حتی نگاه آخرت هم حرف می‌زد فریاد زد چشمان پاکت باورت را - کوه‌ها نام تو را تا روز بودن می‌برند به غرور خویشتن باید ببالی، کوه‌مرد - شب گریه‌های تلخ خزان بی‌دلیل نیست اینجا کسی میان دو سنگر به سر رسید در پایان، گفتنی است سعی شده‌است تابلوهای ترسیمشده بر سطرسطر اشعار از تصویر اسارت شهید محسن حججی، همراه با مضمون‌سازی‌های نوین و بدون تقلیدهای تکراری باشد. ‌البته بهره‌گیری آن‌ها از مضامین تکراری مثل حادثه‌ی کربلا با اندیشههای بدیع و نو و عباراتی فصیح و بلیغ بیان شده‌است و تأثیر شگرفی بر مخاطب داشته‌است. @ghalamhaye_bidar
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگی زیبا به مناسبت سالگرد شهادت محسن ححجی @Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴به بهانه سالگرد شهید بی سر 🔻 شعری با قافیه سَر، که اشک امام خامنه ای را درآورد 🔹شاعر: از برگزیدگان دومین کنگره @ghalamhaye_bidar
بازنشر: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّه... وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(توبه،۱۱۱) خدای متعال امروز البته شهید حججی را مثل یک حجتی در مقابل چشم همه گرفت(رهبر حکیم انقلاب) سال گذشته در چنین ایامی بار دیگر خداوند مهربان بر ما منّت نهاد و عرصه ای گشود که شهادت برایمان به وسعت یک ملت با هویّت ایرانی-اسلامی معنا شد. شهید حججی استعاره ای شد از سرهای روی نی و خیمه های سوخته و غربت اسارت و نمادی شد برای شهادت. شهید حججی نشانی شد از روبرو شدن با عمیق ترین پوچی ها که خود را در لباس مقدّس ترین افراد بشر نشان می دهند. توجه به او، ما را به حقیقت حضورمان در این جهان می بَرد و سرودی که او سرود بار دیگر پیوند ما را به یکدیگر نشان می‌دهد. هنر بهترین ابزاری است که می تواند عالی ترین مفاهیم را با زبانی لطیف و گویا برای همه‌ی اقشار جامعه، تبلیغ و تبیین کند. و در میان هنرها شعر، که هنر اوّل ایرانیان است و در میان قوالب شعری ترانه و سرود، جایگاه محبوب و ویژه‌ای در میان پارسی زبانان دارد. به همین منظور، کنگره سراسری شعر قلم‌های بیدار، برخاسته از انجمن شعر نارنج اصفهان با همکاری مؤسسه‌ی شهرستان ادب، سوّمین فراخوان خود را با موضوع و قالب در دو بخش کارگاهی و رقابتی با ۱۸ برگزیده اعلام می دارد. بخش : ۱-کارگاه های معرفتی با موضوع از زمان اعلام فراخوان تا پایان مهلت ارسال آثار، بصورت دو هفته یک بار و با حضور اساتید مجرّب، به میزبانی سرای هنر و اندیشه‌ی اصفهان(سُها) برگزار می شود.(زمان و مکان کارگاه‌ها متعاقباً اعلام خواهد شد)  ۲-تعداد جلسات کارگاهی حدود ۶ جلسه و در نظر گرفته شده است. ۳-در طول جلسات، کتاب و لازم در اختیار شرکت کنندگان قرار داده می شود.  ۴-در پایان از شرکت کنندگانی که بطور منظم در کارگاه‌ها شرکت کرده باشند، به عمل خواهد آمد. ۵-به که بیشترین امتیاز را کسب کرده باشند طی مراسمی جایزه‌ی دو و نیم ملیون ریالی اهدا خواهد شد. 6-شاعران و دوست داران شعر و ادب و به مباحث معرفتی می توانند در این کارگاه ها شرکت کنند و برگزیده باشند. ۷-حدّاقل یکی از کارگاه‌ها بر سر بزرگوار حججی برگزار خواهد شد و تسهیلات لازم برای رفت و آمد شرکت‌‌کنندگان فراهم خواهد بود.  ۸-شرکت در بخش کارگاهی ندارد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بخش : ۹-از بخش رقابتی هفت نفر جایزه‌ی سه ملیون ریالی و نفرات اوّل تا سوم به ترتیب جایزه‌ی شش، پنج و چهار ملیون ریالی دریافت خواهند کرد. ۱۰-در این بخش تنها اشعار در قالب (غزلی که به زبان محاوره و با ویژگی‌های ترانه و با محوریت شهید حججی گفته شده باشد) پذیرفته می شود. ۱۱-از میان غزل ترانه های رسیده تنها به مرحله‌ی نهایی راه پیدا خواهد کرد. ۱۲- ۱۰ برگزیده‌ی بخش رقابتی همانند دوره‌ی دوم کنگره، بر عهده‌ی خود راه‌یافتگان به مرحله‌ی نهایی است. ۱۳-به یُمن شهید حججی، متولدین سال ۱۳۷۰ به بعد می توانند برای بخش رقابتی شعر ارسال نمایند. ۱۴-برگزیدگان زیر ۲۷ سال بخش کارگاهی می توانند در بخش رقابتی هم شعر فرستاده و برگزیده باشند. ۱۵-نام و نام خانوادگی، سال تولد، شهر محل سکونت، شماره‌ی تلفن همراه و شماره‌ی فعّال در فضای مجازی، به همراه تصویر اسکن شده‌ی عکس ۴*۳ و تصویر اسکن شده‌ی کارت ملی حتماً و بصورت جداگانه ارسال گردد. ۱۶-برای پرهیز از کلیشه‌های رایج شده در جشنواره‌ها، اختتامیه‌ی کنگره به صورت شب شعر نخواهد بود و از منتخبین نهایی به عمل می‌آید تا پایان سال ۹۷ با حضور در یکی از جلسات هفتگی انجمن نارنج، شعر خود را قرائت و جایزه‌ی خود را دریافت نمایند. ۱۷- برگزیدگان برای دریافت جایزه، الزامی و البته مایه‌ی افتخاراست. ۱۸-اشعار رسیده به مرحله‌ی نهایی در فضای مجازی و نیز بصورت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ۱۹-تلاش می‌شود ترانه‌های برگزیده به حرفه‌ای و متعهّد معرفی گردد. ۲۰-تدارک یک شب در اصفهان و هزینه‌ی رفت و برگشت با اتوبوس برای برگزیدگان غیر اصفهانی بر عهده‌ی دبیرخانه است. ۲۱- آثار در بخش رقابتی تا ۸ آبان ماه ۱۳۹۷ (مصادف با اربعین حسینی) می باشد. ۲۲-آثار تنها از طریق پیام رسان ایتا به شماره‌ی ۰۹۰۱۰۹۲۸۰۶۳ به نام کاربری @ghalamhayebidar قابل دریافت است. ۲۳-اخبار کنگره و همچنین سرفصل‌های ارائه شده در کارگاه‌ها و نیز مباحث مطرح شده در انجمن نارنج پیرامون شعر و ترانه، در کانال قلم‌های بیدار در پیام رسان ایتا eitaa.com/ghalamhaye_bidar منتشر خواهد شد.