🪧
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی در سال ۱۰۵۴ هجری قمری در ساحل جنوبی رودخانهٔ «گنگ» در شهر عظیمآباد پتنه (هند) به دنیا آمد. وی اصلاً از ترکان جغتایی بود. بیدل در بیشتر علوم حکمی تبحر داشت و با طریقهٔ صوفیه نیز آشنا بود. او ابتدا «رمزی» تخلص میکرد تا این که بنا به گفتهٔ یکی از شاگردانش هنگام مطالعهٔ گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بی نشان چه جوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را به «بیدل» تغییر داد. علاوه بر دیوان اشعار، آثاری در نثر دارد که از آن جمله میتوان به رقعات، نکات و چهار عنصر اشاره کرد. وی در تاریخ چهارم صفر ۱۱۳۳ هجری قمری در دهلی درگذشت.
#معرفی_شاعر
#بیدل_دهلوی
«فلسطین در شعر شاعران فارسی/ بخش اول»
در خلال سرودههای شاعران عرب، توصیفهای موجود از فلسطین سرشار از سرزندگی، جلوههای بومی و در بردارندۀ مفاهیمی چون: تبعید، آوارگی و حتّی عشق است. (نک: محمدی روزبهانی، 1389: 80و91)
خلاف شاعران فارسی که عینیت وطن فلسطینی در سرودههاشان چندان انعکاسی نیافته و بیشتر به توصیف حسّ خود از فلسطین پرداختهاند. این نوع نگاه حماسی و انقلابی را از سرودههای نخستین فارسی با موضوع فلسطین و در اشعار شاعرانی چون: مهرداد اوستا بهخوبی میتوان دید:
ای هرکجا دام / وی هر زمین کین / بشکوهای خاک "فلسطین" /ای سرزمین چشم بر هر سو گشاده... /ای خانۀ متروک غمگین / آه ای "فلسطین"؛ ای"فلسطین"
(صداقتگوی کیاسری، 13-1372: 15)
از شاعران دهۀ 60 فارسی، در فلسطینیات آرش بارانپور جلوههایی حماسی و درونی از توصیف و ستایش فلسطین نمود دارد. او از معدود شاعران نسل اوّل و دوم است که در توصیف فلسطین، گاه لحنی شبیه شاعران عرب انتخاب کرده و به گونهای بومی و عینی، از ویرانیهای فلسطین سخن میگوید:
بر آوازهای روستایی من / فلسطین جای دیگری دارد / نه سرزمینی است / که بتوان در نقشۀ جهان انگشت بر آن نهاد و گفت / - اینجاست -
(همان: 36)
در شعر دهۀ 60، فلسطین نه میهن شاعر که نمادی از مقاومت و مظلومیت جهان اسلام است. این نوع نگاه را در اشعار شاعرانی چون: ضیاءالدین ترابی و در کارکردی نمادین بهوضوح میتوان دید. از دیگر ویژگیهای نخستین فلسطینیات فارسی، استفاده از واژۀ فلسطین در جایگاه ردیف است.
حسن اجتهادی در شعر چریکی خود که به سال 1349 سروده از این ردیف بهرهبرده است:
چریک غم از سرزمین فلسطین
عقاب حضور حزین فلسطین
(اجتهادی، 1381: 98)
از دیگر شاعران نسل اوّل انقلاب، محمدعلی مردانی هم، «فلسطین» را در جایگاه ردیف به کاربرده است.
(نک: صداقتگوی کیاسری، 1372: 137)
در توصیفهای شاعران انقلاب، همچنین فلسطین بهعنوان مهبط پیغمبران و قبلۀ نخست بارها ستوده شده است. مفاهیمی که ویژۀ شاعران دهۀ 60 نیست و در اشعار شاعران جوان پس از جنگ هم بهفراوانی دیده میشود؛ چون توصیف زیر از بابک عارفی:
ای هقهق شکسته به حجم صدای من
ای قبلۀ قبیلۀ دردآشنای من ...
ای مهبط مطهر پیغمبران پاک ای تکیهگاه قامت دردآشنای خاک
(محمدی، 1377: 100)
انعکاس مفاهیم مربوط به فلسطین در شعر فارسی در سالهای پس از جنگ و بهویژه در شعر شاعران نوسرا، تحتتأثیر ترجمۀ اشعار عربی، تاحدودی دگرگون شده؛ بهطوری که در آثار محمدمهدی محمدی، تیمور آقامحمدی، هاشم کرونی و علیمحمد مودب و از شاعران نسل قبل، علیرضا قزوه، توصیفها و تصاویری تازه در ستایش فلسطین میتوان دید:
فلسطین شکوفه میکند درباران خونونمک / عروس میشود در طوفان نیزه و خنجر / خیمه میزند چون سایه در شب
(قزوه، 1384: 149-150)
#فلسطین
#شعر_پایداری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
خوشبختانه،
در میان آبهای طغیانی این زندگی،
چند جزیره کوچک هست،
که بتوان بدان پناه برد:
کتاب های زیبا،
شاعران،
موسیقی ...
#رومن_رولان
#شعر
در خیابان های شب،جایی نمانده است
تا قدم بزنم
چشمانت
همه ی مساحت شب را
اشغال کرده است!
#نزار_قبانی
#شعر
می روید از نو فلسطین، می جوشد از نو فلسطین
...
از لابه لای گل و سنگ، می روید از نو فلسطین
خون و غبار از رخ خویش، می شوید از نو فلسطین
طاغوت می بارد اما، تابوت می بارد اما
گهواره ی کودکش را، می جوید از نو فلسطین
چون شعله، در گوش پنبه، از شنبه تا پنج شنبه
آن جمعه ی شعله ور را، می گوید از نو فلسطین
صبح است و خون جاری از گل، بی جاده و کفش و بی پل
این راه هر سو خطر را، می پوید از نو فلسطین
می روید از نو فلسطین
فواره فواره خورشید، می جوشد از نو فلسطین
می خیزد و می ستیزد، می کوشد از نو فلسطین
هر قطره هفتاد دریا، هر جرعه رود تکیلا
آب حیات شهادت، می نوشد از نو فلسطین
باور کنیمش به اعجاز، باور کنیمش به پرواز
با دست دل، شیره از سنگ، می دوشد از نو فلسطین
هم رنگ گل های تازه، با نقش خون و گدازه
پیراهن جنگ خود را، می پوشد از نو فلسطین
می جوشد از نو فلسطین
سجاد حیدری قیری
#سجاد_حیدری_قیری
#فلسطین
مرثیه ای برای غزه غریب
غزًه ،!!
ای غزال زخمی سربلند!
هنوز در این اندیشه ام
که محکومیت دشمنان تو
تنها چه فایده دارد!؟
ما هفتاد سال است،محکوم می کنیم ،
وآنها حاکم تر می شوند!
مظلومیت تورا
نه با چشم
که دریا دریا باید گریست،
باران باران باید بارید
بر ساقه های تُردِ تفکر بی خیالان ِبی ترحًم!
بر دلهای سنگ سگیونیست های سنگدل !
تورا باید شعر کرد
وبر پیشانی ستم کوبید.
ای باریکه ی اشک و لبخند ،
گرگ ها بیانیه و قطعنامه نمی فهمند!!
تو را باید موشک کرد و به قلب تلاویو زد.
«وما رمیت اذ رمیت ولاکنً اله رمی»
کنگره و کنفرانس وهمایش دیگر جواب نمی دهد !!
تو را باید تکرار کرد،
در سطر سطر همه ی کتاب ها
بر تابلوهای همه ی کلاس ها
و
در رنجواره های مادران مظلوم فلسطین !!
سگیونیست ها آدم شدنی نیستند!
باید بارها در گوششان ترانه ی موشک خواند،
باید یک آسمان ابابیل ،
پهپاد کرد وبر سرشان کوبید!!
گرگ ها بیانیه نمی فهمند،!!؟
وحشی ترین حیوانات انسان نما
وسگ ترین سگیونیست ها
از تَشَر تُوخالی ِمن وتو
هراسی ندارند!!
باور کنید امروز
فقط بیانیه ی موشک ها جواب می دهد؟!
سجیل ،شهاب ،ابابیل ،خیبر ، خرمشهر،شاهد وووزلزال...
«اذا زلزلت الارض زلزالها...»
#حسین کیوانی
برای مظلومیت کودکان غزه
محمدرضا شفیعی کدکنی در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ( نیشابور ) در خراسان.شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی به شیوهٔ قدمایی آغاز کرد و پس از چندی به سبک نو مشهور به نیما یوشیج روی آورد. با انتشار دفتر شعر در کوچه باغ های نشابور نام آور شد. آثار شفیعی را می توان به سه گروه انتقادی و نظری و مجموعه اشعار خود وی تقسیم کرد. آثار انتقادی این نویسنده، شامل تصحیح آثار کلاسیک فارسی و نگارش مقالاتی در حوزه نظریه ادبی می شود، که بخشی از آن ها در زیر آورده شده اند. در میان آثار نظری شفیعی کدکنی کتاب موسیقی شعر جایگاهی ویژه دارد و در میان مجموعه اشعارش در کوچه باغ های نشابور آوازه بیشتری دارد. زمزمه ها، شبخوانی، از زبان برگ، بوی جوی مولیان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوی کوهی، صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، با چراغ و آینه (در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران)، تصحیح اسرارالتوحید نوشته محمدبن منور، تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری، تصحیح آثار عطار نیشابوری، تصحیح مختارنامه، تصحیح مصیبت نامه، تصحیح منطق الطیر، تصحیح اسرارنامه، تصحیح دیوان عطار و ترجمه آفرینش و تاریخ نیز از جمله آثار محمدرضا شفیعی کدکنی است.شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی دانست. او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب می دهد و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده نمایانده، دلبستگی و گرایش فراوان به آیین وفرهنگ ایرانی و بخصوص خراسان را نشان می دهد.
#معرفی_شاعر
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
دعویِ حقوق بشریّت کردند
با حقه به گوش اکثریّت کردند
دیدیم ولی چگونه، آخر این قوم
توهین به قلمرو خریّت کردند
#حمید_رضا_مولا