✳️ تحلیل شعرهای حافظ از دریچه روانشناسی
✳️ قسمت اول
❇️ حافظ یک نابغه بود به شعرهای حافظ قرآن ناطق میگویند .
همانطور که قرآن را مفسرین میتوانند تفسرهاای گوناگون داشته باشند
از شعرهای حافظ هم هر کس بر اساس دانش خود میتواند بهره ببرد .
◀️ حافظ یک نابغه بود و نگاه های متفاوتی میتوان از شعرش،داشت مثلا اهل عرفان
از دریچه شعرش به گونه ای خوشه چینی میکنند و شعرا به گونه ای ادیبان به گونه ای و ...
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
گاهی افرادی به روانشناس رجوع میکنند
و در اتاق درمان سکوت میکنند و نمیگن
چه دردی دارند برای چه رجوع کردن چه ناراحتی دارند
حالا اینکه چرا با وجودی که هزینه دادن حرف نمیزنند دلایل گوناگون دارد
و یک پدیده در اتاق درمان اتفاق میافتد به نام مقاومت مراجع یعنی مراجع در ابتدا نمیگه چی شده از چی ناراحته
اصلا چرا مراجعه کرده
و قاعده مشاوره این است که فرد حرف بزند و بگه مشکلش چیست واضح حرف بزنه
تا مشاور مسعله را ببیند یعنی مراجع مقاومت میکند حرف نمیزند
باید این مقاومت توسط روانشناس شکسته شود
حضرت حافظ میگه :
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق
یعنی روانشناس با دانش خود مثل یک مسیحا یخ مراجع را در اثر دلسوزی میشکند ابتدا از یک سری مسائل حاشیه ای میگوید تا کم کم مراجع اعتماد کند
حافظ میگه :
لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
اگر به روانشناس دردت را نگویی حرف نزنی چگونه روانشناس دردت را تشخیص دهد و درمان کند
❇️ به قلم : رضوان عطاریان ارشد روانشناسی
مثل باغی سبز در یک روز بارانی قشنگی
مثل دریایی چه آرام و چه توفانی قشنگی
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی،
زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی
خنده های زیر لب، یا آن نگاه زیر چشمی،
شاید اصلا با همین حرکات پنهانی قشنگی
تا که نزدیکت میآیم در همان حال مشوّش
ـ که میان رفتن و ماندن پریشانی ـ قشنگی
مینشینی دامن گلدار را میگسترانی
مثل نقش شمسه روی فرش کرمانی قشنگی
نه، ... فرشته نیستی، می سوزد آدم از نگاهت
آری آتش پاره ای؛ با اینکه شیطانی، قشنگی
سرنوشت ما نمی دانم چه خواهد شد؟ ولی تو،
مثل حس ناتمام بیت پایانی قشنگی...
#قاسم_صرافان
بریم به پیشواز تیرماه 😊
پابند توام در شب من زلف میفشان
دیوانهٔ آرام که زنجیر ندارد
هُرمی که لبت دارد و داغی که دل من
خورشید پدرسوختهٔ تیر ندارد
#خروش_اصفهانی
#عبّاس_شاهزیدی
✳️ تحلیل اشعار حافظ از دریچه روانشناسی
✳️ قسمت دوم
ساقیا جام می ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
گاهی در زندگی مشکلاتی پیش میاد اینکه ما بگردیم دنبال دلایل ایجاد مشکلات بی فایده است و حتی ممکنه ما را غرق در مشکلات بیشتری کند
اینکه بگردیم ریشه مشکل و پشت پرده اسرار مشکل را پیدا کنیم گاهی بی فایده است
و پرداختن به ریشه ها ما را از لحظه حال و سلامت روان اکنون دور میکند و حتی ما را در چرخه مشکلات بیشتری قرار میدهد نشخوار فکری و آزار بیشتر خودمان و سلامت روان اکنون ما را خراب میکند
در زندگی باید ببینیم موضوعی که اکنون حال ما را خوب میکند چیست ؟
اینکه ریشه مشکل را وقتی حال روحی ما خوب نیست پیدا کنیم ما را از لحظه خوش اکنون دور میکند و مسعله هم حل نخواهد شد
گاهی در زندگی نباید دنبال دلایل و ریشه ها گشت باید یه اینکه اکنون چه حال ما را خوب میکند بپردازیم
مثال پارتنر شما به شما خیانت کرده اینکه چرا خیانت کرد چرا دروغ گفت چرا فریب خوردم و.. باعث نشخوار فکری میشود و وضعیت اکنون را خراب خواهد کرد
دردی دوا نمیشود بلکه دردها اضافه خواهد شد
در زندگی گاهی لازم است گذشته را بپذیریم و گذشته را نشخوار نکنیم
پرداختن به گذشته و پرداختن به پرده اسرار (ریشه های مشکل) بعد از یک فکر سالم قرار دارد وقتی روحیه مناسب شد
و الویت اکنون حال خوب است و بعد از حال خوب پرداختن به ریشه ها ..
چون پرداختن به گذشته در زمان نامناسب حال اکنون ما را خراب خواهد کرد
و بی نتیجه است
گاهی باید با رنج خود کنار بیاییم
و رنج را بپذیریم
اینکه پدر یا مادر شما چرا اخلاقشان اینطور بود با شما بدرفتاری کردن اهمیت چندانی ندارد.
چون نمیتوانیم انها را تغییر دهیم
کاری که اکنون میتوانیم انجام دهیم
متمرکز شدن روی زندگی خودمان است
اول پرداختن به اصل زندگی
و برای پرداختن به اصل زندگی باید حال ما خوب باشد تا بتونیم به اسرارها جوانب و ریشه ها بپردازیم
ساقیا جام می ام ده یعنی ساقی در اکنون حال مرا خوب کن
که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
وقتی حال ما خوب نیست نمیتوانیم درست ریشه ها و دلایل مسائل را معلوم کنیم و مسائل برای ما همچنان غیب باقی می ماند
حال که خوب نباشد گذشته را هم نمیشود خوب بررسی کرد
اول دنبال خوب کردن حالت باش
به خودت بپرداز
و بعد دنبال پرده اسرار و ریشه ها دلایل باش
در زندگی اول به الویت ها اهمیت بدهیم
و هیچ الویتی همچون حال خوب نیست حال خوب خلائی در ذهن ایجاد میکند
و باعث میشود به غیب های زندگی پشت پرده ها اسرار ریشه ها دلایل بپردازیم
و سالم طی کردن زندگی به واسطه یک حال خوب (مستی می از نظر مولانا ) است .
فکر کردن به ریشه مشکلات در زمان نامناسب باعث میشه لحظه حال را از دست بدهیم و گذشته را هم نمیشود با یک حال نامناسب بررسی کرد
❇️ نویسنده ؛ رضوان عطاریان ارشد روانشناسی
@
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست!
خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست...
برکه بودم،رود بودی ... ما ندانستیم که
ارتباط یک غریبه با مسافر،خوب نیست!
دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش،
زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست...
زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که
حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست!
فاش میگویم که چشمت را پرستیدم ... ولی
اعتراف یک مسلمان پیش کافر ، خوب نیست
بعد تو این کوچه دیگر،کوچه ی سابق نشد...
حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست!
#مینا_بیگ_زاده
✳️ تحلیل اشعار حافظ از دریچه روانشناسی
✳️ قسمت سوم
آنکه جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت
بر در میکده دیدم که مقیم افتاده است
آن آدمی که به جز کعبه جایی نمیرفت
از وقتی که تو را دیده همش به یاد لبت
بر در میخانه هست و شراب میخورد
انسانها پیچیده هستند و هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست
آدم ها در طی زمان بر اساس تحولاتی تغییر میکنند
و ممکنه کاملا متفاوت از آنچه اکنون هستند بشوند
زندگی در حال گذر است و حوادث تحولات زندگی و خیلی عوامل دیگر ممکنه باعث تغییر نگرش فرد شود
حالا بر اثر یک سلسله حوادث،یا وجود یک دوست خواندن یک کتاب تغییر اندیشه و..
مرور زمان و تحولات ممکنه باعث تغییر نگرش فرد شود
روی ثبات آدم ها نمیشود خیلی حساب کرد
و این واقعیتی در زندگی هست
که ممکنه خوب یا بد باشد
ولی به هر حال روی ثبات آدم ها نمیشود حساب کرد
آدمی که الان با او ارتباط داریم همیشه همینجوری باقی نمیماند
گاهی حادثه ای رخدادی ...باعث میشه
فرد به طور کلی دگرگون شود
یا در موضوعاتی نگرش او عوض شود
حتی ممکنه کارهایی بکند که اصلا از او توقع نداریم مثلا کسی که روحانی بود یک رقاص بشود
و این به خیلی عوامل برمیگردد
مثل صفات شخصیتی ؛ هوش ؛ حق پذیری ؛ تلقین پذیری و...
آدم ها میتوانند در جهت مثبت یا منفی در زندگی تغییر جهت دهند
از آدم ها بت نسازیم آدم ها خدا نیستند
و قابلیت تغییر دارند .
❇️ نویسنده : رضوان عطاریان ارشد روانشناسی
"یا علی"
ای بدایت مَدحت، "هل اتی علَی الانسان"
بیتو در خلل خلقت، با تو بیبدل انسان
عزمِ خیبری بنما، کاه میشود کیهان
کامِ شکّری بگشا، کندویِ عسل: انسان
مادرت که از کعبه، میرسید، میدیدم
یک فرشته میآید، شاد و در بغل: "انسان"
بر جهاز اُشترها ایستادی و گویی
فتح کرده عالم را آنسوی قُلل: انسان
ناز میکند تاریخ بر جهان که او دیده است
روی دوش پیغمبر بشکند هُبل: انسان
تیغ حیدری بردار تا جدا شود از هم
اینسوی جَمَل: شیطان، آنسوی جمل: انسان
عاشق تو امّتها، زایر تو ملتها
جز بهتو نشاید کرد فخر بر ملل: انسان
جُملهجمله نوکردی آیهی بلاغت را
گاه میکند اعجاز با همین جُمل: انسان
*
مدح تو میسّر نیست جز به "لافتی گفتن"
ای نهایت وصفت "هل اتی علی الانسان
#امام_علی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱ تیر زادروز مصطفی رحماندوست
(زاده ۱ تیر ۱۳۲۹ همدان) شاعر، نویسنده و مترجم
معروف به شاعر «صد دانه یاقوت» نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان و از داوران و نمایندگان هیئت علمی جشنواره بینالمللی شعر فجر است.
وی پس از گرفتن کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، بهعنوان کارشناس کتابهای خطی در کتابخانه مجلس مشغول بهکار شد و سپس بهعنوان مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانشآموز، سردبیر و پدیدآورنده سروش کودکان و نوجوانان و سردبیر مجله شهرزاد قصهگو بهفعالیت ادامه داد. وی همچنین به مدت سهسال مدیرکل دفتر مجامع و فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد بود. او در سال ۱۳۷۱ در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت و پس از دوره کارشناسی ارشد، نشان درجه یک هنری"دکترا" گرفت و علاوه بر این، مدرس داستاننویسی و قصهگویی و ادبیات کودکان و نوجوانان در دانشگاهها نیز بودهاست. او پس از بازنشستگی از سمتهای دولتی، مدیر گروه شکوفه "بخش کودکان و نوجوانان" انتشارات امیرکبیر و مشاور رئیس کتابخانه ملی ایران شد و اقدام به تاسیس و راهاندازی پایگاه اینترنتی "کتابخانه ملی کودک و نوجوان ایران" کرد و توانست تا دهمین سال شروع بهکار این پایگاه، متن کامل بیش از ۲۴ هزار عنوان کتاب کودک و نوجوان را برای پژوهشگران قابل دسترسی کند. وی همچنین یکی از اعضای اصلی داوران جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان و جشنواره بینالمللی تئاتر کودکان و نوجوانان است و عضو هیئتهای داوری کتاب سال، جشنوارههای کتاب و مطبوعات کودکان و عضو شورای موسیقی کودکان و شورای کتاب کودک ایران نیز بوده.
آثار:
از رحماندوست تاکنون ۳۱۴ اثر بهصورت مجموعه شعر برای کودکان و نوجوانان، تألیف و ترجمه داستانهای کودکان و نوجوانان و کتابهایی درباره فنون قصهگویی و ادبیات کودکان در ایران و جهان منتشر شدهاست. تیراژ کتابهای او به بیش از شش و نیم میلیون نسخه میرسد و برخی از آثار او از جمله "قصه دو لاکپشت تنها" "بازی با انگشتها" "سه قدم دورتر شد از مادر" "دو تا عروس، دو تا داماد" و ... به سیزده زبان ترجمه شده است.
همچنین: فرهنگ آسان، دانشنامه ویژه کودکان و نوجوانان.
شاعر کودک و نوجوان - مراسم رونمایی از کتابهای مدادرنگی - بندرعباس
فوت کوزهگری: مجموعهای ارزشمند از ضربالمثلهای ایرانی
ترانههای نوازش
ترانههای نیایش
لالاییها: «لالایی عاشورا» و "گنجشک لالا"
مجموعه شعرهای «قصه های پنج انگشت» و «بازی با انگشتها» که ریشه در ادبیات فولکلور ایران دارد.
مجموعه شعر "دوستی شیرین است"
هیچانهها
سفید بود، سفید تنها بود
این تریزی، آن تریزی
ریشهها در خاک، شاخهها در باد
زیباتر از بهار
باغ مهربانیها
قصه گویی، اهمیت و راه و رسم آن
و ...
او همچنین با انتشار برخی از آثارش با کمک تسهیلات آسان نشر، با عنوان عمومصطفی در آمریکا، امکان مطالعه، گوش دادن و خریدن کتابهایش را برای کودکان ایرانی خارج از کشور مهیا ساختهاست.
شعر «صد دانه یاقوت» یکی از مشهورترین و شناخته شدهترین اشعار اوست. این شعر و برخی از اشعار او در دوره تحصیلات ابتدایی و در درس زبان فارسی آموزش داده میشود.
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#مصطفی_رحمان دوست
غدیر
سرمست زباده ی غدیریم همه
چون در خطِ فرمان امیریم همه
بی عشقِ علی راه به جایی نبریم
تا آخر عمر هم مسیریم همه
#حسین_کیوانی
#غدیرخم نوروز عاشقان
عباس احمدی ۳۰ آذر ۱۳۵۷ در تهران متولد شد. وی از کودکی به ادبیات علاقه داشت و در جوانی سرودن شعر را آغاز کرد. وی مدرک دکترای خود را در رشتۀ منابع طبیعی از دانشگاه علوم و تحقیقات اخذ کرده و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد است. گرچه احمدی شعر آیینی نیز مینویسد اما فعالیت جدی او در عرصۀ شعر طنز است و با برگزاری محفل ماهانه قمپز در استان قم، نقش مهمی در رشد شعر طنز ایفا کرده است. از آثار او میتوان به «جملههای معترضه»، «پایین پای دریا» و «چای چوپان» اشاره کرد.
#عباس_احمدی #معرفی_شاعر
گردش لیل و نهارش، همه تکثیر علی است
همه ایام غدیر است و لیالی همه قدر
#جواد_کریمزاده
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱ تیر جشن چله تابستان
☀️ جشن چله تابستان، یکم تیرماه فرخنده باد.
🌞 تموز، نام نخستین ماه تابستان در گاهشماریهای رایج در خاورمیانه از دوران باستان تا به امروز است.
🌞 تیرماه در تقویم ایرانی، همزمان با تموز، گرمترین ماه از سال و آغاز فصل تابستان است.
🌞 در ادب پارسی نیز تموز در معنای مجازی برای «گرمای تابستان» بهکار برده میشود.
🌞 «چله تموز» یا «چله تابستان» یکی از جشنهای کهن ایرانی است. این جشن در تقویم کهن ایرانی، از یکم تیرماه "طولانیترین روز سال در نیمکره شمالی زمین" آغاز و تا دهم امردادماه ادامه دارد.
🌞 روز یکم تیرماه بلندترین روز سال در نیمکره شمالی زمین است که در پی لحظه «انقلاب تابستانی» بین ۳۱ خرداد تا یکم تیرماه، در حدود ۹۲ روز و ۱۸ ساعت بعد از سال تحویل رخ میدهد.
🌞 در جنوب خراسان از یکم تیرماه تا دهم امردادماه را «چله تموز» و از دهم امردادماه تا آخر این ماه را «چله خرد» میگویند.
🌞 یکی از نمودهای جشن چله تابستان «جشن ۹۰روز» است که هنوز در روستای «حوضماهی» از شهرستان مبارکه در استان اصفهان بههمین مناسبت برگزار میشود.
🌞 یکی از سنتهای جشن چله تابستان، آبپاشان است. آیین آبپاشان یا آبپاشونک یا آبریزگان را در جشنهای دیگر همچون تیرگان (۱۳ تیرماه) و یا سیزدهبهدر (۱۳ فروردینماه) که همگی در روز «تیر» هستند، نیز انجام میشود.
✍️ شاهین سپنتا
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#جشن_چله_تابستان
#نکته_ها_ی_دستوری
#ادبیات_تعلیمی
✳️ ادبیات تعلیمی به آن دسته از آثار ادبی اطلاق میشود که محتوای آنها آموزههای اخلاقی ، اجتماعی یا علمی است و به هدف تعلیم و تربیت آفریده میشوند.
❇️ تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغههای بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آنها در زندگی انسانها برای رسیدن به این هدف بوده است. به تدریج با پیدایش و تکامل ادبیات و تقسیم آن به انواع مختلف بسیاری از ادیبان بر آن شدند تا با درآمیختن ادب و آموزههای پرورشی راه را برای رسیدن به این امر هموار کنند و بدین ترتیب ادب تعلیمی شکل گرفت؛ بنابراین منظور از ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان میکند.
❇️ اثر تعلیمی می تواند به صورت داستان یا حکایت در قالب شعر و نثر بهره گرفت به این گون اثار ادبی ادبیات تعلیمی می گویند.
که موضوع های ان می تواند حکمت؛اخلاقی؛دانشی باشد. که این موضوع ها می تواند به صورت تخیلی یا ادبی باشد.