eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
250 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت رندان پارسا را
اداره کل ایثارگران شهرداری تهران برگزار می‌کند: دومین دوره کنگره سراسری شعر و داستان ایثار و مقاومت "روایت پایداری" موضوعات: _ایثار و مقاومت و شهادت در آینه هشت سال دفاع مقدس _ مقاومت در آینه ایثار مادران شهدا _پاسداشت خانواده شهدا و ایثارگران _پاسداشت و _پاسداشت شهید و شهدای _ مقاومت فلسطین در آینه بخش ویژه: شهید شهید در سه قالب: شعر داستان کوتاه دلنوشته مهلت ارسال اثر: ۱۰ آبان ماه لغایت ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۳ آدرس ارسال اثر: در بله، سروش و ایتا @asar_fsetival جوایز: بخش شعر: نفر اول: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۰‌.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش داستان: نفر اول: ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۶.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش دلنوشته: ۳ برگزیده هر کدام ۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان اختتامیه: دی ماه ۱۴۰۳ کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تک بیت طنز سیگار کشیدست مرا من نخ سیگار ما هر چه کشیدیم از این بی سروپا بود -کیوانی طنز کششی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا شادی همه لطیفه‌گویان صلوات . با می به کنار جوی می‌باید بود وز غصه کناره‌جوی می‌باید بود این مدت عمر ما چو گل ده‌روز است خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود
💠سومین جشنواره بین المللی چند رسانه ای میراث فرهنگی 📆 ۱۵ تا ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - شیراز 🌐www.fars.iranpl.ir 🔊 @farspl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پیچیده‌ترین سادهٔ دنیا شعر است یک‌ پای تمام عاشقی‌ها شعر است وقتی که دلـی تنـگ دلی دیگر شد توضیح دقیق ماجرا با شعر است! 🍂
🔸 رجز طور چه خوش گفت یک گربه با موش پست بکوبم به روی تو با پشت دست نیازی نباشد به پهپاد ما تو بیچاره با پخ شوی کله پا به گیتی نباشد چو تو بی‌جگر برو گنبدی جنس بهتر بخر من ایدون شنیدم ز هایپرسونیک که آمد به سمتت پی پیک‌نیک بگسترد سجیل‌مان سایه‌اش خروشی فتاده به هر پایه‌اش همی زد نواتیم‌شان دود شد عجولند آنها اگر زود شد! بفرمود گربه نه با لطف و مهر که افتاده لرزه به جان سپهر نیاید دمی پات بیرون ز خط تکان خوردی از جای خود، کشتمت! ✍ مرضیه قاسمعلی
عطر شب از هوای رهایت غریب تر؟ سیب بهشت از لب سیب تو سیب تر؟ شب را تغزل نفس باغ گفته اند از بوی عطر پیرهن تو غریب تر؟ کافی‌است تا به طرز نگاه تو خیره شد از آسمان قوس قزح دلفریب تر ! پیشانی تو باکره‌ی خنده های ماه از شرم سرخ شبنم گل ها نجیب تر می بینمت ؛ در آینه ام می شوی شگفت می‌بینی ام در آینه ات ناشکیب تر ؟! در من عجیب، خالی جایت هنوز سبز در این شبم که ماه خیالت عجیب تر! دکتر محمدرضا دیری همه ابیات از نگاه فرمالیسمی زیبایند و بهتر! اما بیت چهارم چیز دیگر... خیلی بکر و عذرا و دست نخورده است، خیلی دیگه  نوین وابتکاری است! مرا یاد صائب انداخت پیشانی عفو ترا پرچین نسازد جرم ما آیینه کی بر هم خورد از زشتی تمثال‌ها؟! *پیشانی عفو* استعاره مکنیه تشخیص *پیشانی معشوق* مانند خنده های تازه و شکرین ماه زیباست حتی ازشرم سرخ شبنم گل ها هم باوقار تر و مودب تر جلوه گری می کند... گل در ادبیات همان گلِ سرخ است، بقیه‌ی گل ها نام برده می شوند چقد این مصرع زیباست شاعر در این بیت یک تشبیه مرکب نوین آورده یعنی هیئتی یا گروهی را به هیئتی دیگر تشبیه نموده است. پیشانی تو که مانند خنده های تازه‌ی ماه زیباست حتی از شرم و حیای شبنم گل ها هم بانجابت تر است. نکته جالب توجه اینجاست چرا شاعر برای شرم سرخی را آورده است؟ زیرا شرمندگی خودبه خود سرخ شدن را به همراه دارد. پیشانی سرخ معشوق به سبب شرمندگی به گل سرخی که شبنم روی آن نشسته باشدتشبیه شده است. شبنمی که روی برگ گل سرخ نشسته باشد با همه‌ی شفافیت و درخشش سرخ گونه می‌شود و زیباتر جلوه می کند. تناسب زیبا بین شرم، سرخی و گل توصیف شاعرانه چقدر زیباست! آفرین بر ذهنِ سیّالِ شاعریت! باسرودنِ این گونه ابیات شاعر بودنت هربار مسلم‌تر می‌گردد. مصرع دوم این بیت  مرا یاد این بیت سعدی در چگونگی تصنیف گلستان که داشت مناظر بهاری را توصیف می کرد انداخت که گفتند: بر گلِ سرخ از نم افتاده لالی همچو عرق برعذار شاهد غضبان یعنی شبنم مروارید گونه‌ی روی گل سرخ مانند عرقی است که بر پیشانی زیبا روی عصبانی نشسته باشد سرخ با عصبانی و گل چه تناسبِ قشنگی ایجاد نموده است! تشبیه مرکب زیبایی است بله آدم عصبانی هم سرخ می شود. واقعا تشبیه زیباست! ناصر طالبی (پژوهشگر و منتقد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«ای غرور پوک!» همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور آن شب‌افسونِ جنون‌آیین آن پلشتی زادۀ دلقک شهوت‌آوازِ ستم‌مسلک. می‌چکد از پوزۀ ذهنش بافه‌های مرگ دارهایی از عطش سرشار وحشی و خونخوار از تعفن می‌رسد از ماورای باتلاق شب بوی زرد توطئه می‌آید از افکار نامردش چشم شهوت‌سیرتش سرریز سرمستی‌ست تاجر عریانی عشق است تاجر سکس و سکوت و سُکر! در نگاهش عشق ماسیده گیسوان او پلاسیده هرزه‌گرد کوچه‌های جسم. باز می‌بلعد… هشت‌پای قرن نافرجام قرن اختاپوس! از هراس سایه‌ها می‌آید انگاری چشم‌هایش نبش قبر صبح مومیایی گشتۀ ظلمت بی‌خبر از بعثت باران مثل خواب مُردۀ مرداب، در بلاهت غوطه‌ور یکسر ای تمدن‌زار بی‌حاصل! زادگاه صنعت افیون نشئۀ شب، ظلمت شیّاد! قتلگاه فطرت خورشید حیف، حرفم را نمی‌فهمی شیشۀ حرف مرا سنگی چون بدآهنگی. ای غرور پوک، آمریکا! ای توحش، ای شب اعظم ای تو ابلیس بزرگ قرن از نگاه شاخه‌های خویش این غرور کاغذی را کاش می‌چیدی چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدی‌ست. شب نمی‌ماند ظلم زیبا نیست. کاش می‌فهمیدی ای خفاش! ای توهُم سلطۀ مغبون روزی از این روزها، تنها در غروبی زرد می‌میری. بعد تو، اما: آسمان این جهان آبی‌ست باغ می‌روید آب می‌جوشد چشمه‌ها جاری‌ست. باز شبنم هست روی برگ گل زندگی زیباست عشق، مهتابی‌ست. ای غرور پوک، آمریکا! حرف‌هایم را کاش می‌فهمیدی، اما حیف تو نمی‌فهمی! چون که فهم زندگی هرگز، نیست در وسُع تو ای مرداب. ای گُراز ابله پروار! گرگ آدمخوار از نژاد آدمی بیزار مرگ، نوشت باد مرگ، نوشت باد. ✍🏻 🏷
🔷 جلسه هماهنگی برگزاری پیش کنگره های کنگره ملی شعر و داستان ایثار به میزبانی استان فارس، در محل دانشگاه شیراز، با حضور دکتر مرادی رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز و دبیر کنگره شعر و داستان ایثار، نبی اله زارعی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس، شجاعی رییس اداره هنری و روسای شهرستان های برگزار کننده پیش کنگره. 📚اداره امور هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس
آرش پورعلیزاده ۲۴ آبان ۱۳۵۹ در رشت متولد شد. وی کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است و به تدریس ادبیات اشتغال دارد. «چشم‌های تو قهوۀ ترک است»، «که عاشقت نشدن کار حضرت فیل است» و «آدم به چشم‌های تو معتاد می‌شود» سه اثر او است.
✳️ ضرب‌المثل‌های اشتباه، بلای جان ادبیات فارسی ❇️ در گفت‌وگوهای روزانه ما فارسی‌زبانان، ضرب‌المثل جایگاه ویژه‌ای دارد، اما گاهی ما از ضرب‌المثلی در گفتارمان یاری می‌جوییم که شاید معنی آن را ندانیم و درباره ریشه و خاستگاه آن بی‌خبر باشیم. در هر زبان و جامعه‌ای نداشتن آگاهی در برخی از موارد باعث به کار بردن شکل‌های اشتباه برخی ضرب‌المثل‌ها می‌شود. دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی و مجری کارشناس تعدادی از برنامه‌های ادبی صداوسیما توضیح می دهد: ◀️ بگوییم «ملانقطی»، نگوییم «ملا لغتی» در طول تاریخ، زبان در حوزه ادبیات گاهی با جلوه‌های گوناگون خود ظاهر شده است، به همین دلیل ساختار تلفظ ما از ضرب‌المثل و عبارت‌ها در برخی موارد شکل دیگری به خود گرفته و ما امروز، شاهد رواج نوع اشتباه این ضرب‌المثل‌ها و تعابیر در گفتار و نوشتار هستیم. به‌عنوان‌مثال در گذشته زمانی که جملات را می‌نوشتند، نقطه نمی‌گذاشتند (بسیاری از نسخه‌های خطی که بازمانده روزگار کهن است مؤید این ادعاست) در نتیجه در آن روزگار اگر کسی به علت کم‌سوادی و پایین بودن دقت، می‌پرسید نقطه‌های این نوشته کجاست به او می‌گفتند تو چقدر «ملانقطی» هستی. به این معنی که «چرا در جملات تو این قدر دنبال نقطه‌ها می‌گردی؟» این بیان براثر گذشت زمان به تعبیر «ملالغتی» تغییر شکل یافته درصورتی‌که ما در زبان فارسی هیچ تعبیری به نام ملا لغتی نداریم. ◀️ «بادمجان بم آفت ندارد» یا «بادمجان بد آفت ندارد» یکی دیگر از اشتباهات رایج عموم مردم جامعه در به کار بستن ضرب‌المثل‌ها: همه ما این جمله را شنیده‌ایم «بادمجان بم آفت ندارد» باید بگوییم که این تعبیر هم اشتباه است. اول این که شهر «بم» در کرمان به کاشت و برداشت بادمجان، مشهور نیست که به دلیل این شهرت، تعابیری این‌چنینی برای آن به کار ببریم. دوم این که اگر به کارکرد این ضرب‌المثل دقت کنیم به این حقیقت دست می‌یابیم که این مثل را زمانی به کار می‌برند که فردی دچار سانحه‌ای می‌شود و در مقام خطاب به خود و نه به دیگری این ضرب‌المثل را به کار می‌برد. در همین گفت‌وگوها اگر دقت کنید طرف مقابل، بلافاصله به فردی که این ضرب‌المثل را به کار می‌برد، می‌گوید «نفرمایید خواهش می‌کنم». درنتیجه باید به این نکته دقت کرد که اگر قرار باشد بادمجان بم، بادمجان خوبی باشد طبیعی است که نباید به آن آفت بزند، پس این بیان نادرست است. شکل درست این ضرب‌المثل این است که بگوییم «بادمجان بد، آفت ندارد» یعنی وقتی کسی با سانحه‌ای روبه‌رو می‌شود باید بگوید «بادمجان بد آفت ندارد» یعنی بادمجان بد خودش خراب است و آفت به آن کارگر نیست. ◀️ در یکی از شعرها هم‌تراز با این معنا آمده است «سیل، از کشور ویرانه تهی‌دست رود/ باده با مردم غافل، چه تواند کردن» نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم مگس دهم! یکی از ضرب‌المثل‌های دیگر که با کلمه‌ای اشتباه میان مردم رایج شده، این است که «نه خودخورم نه کس دهم / گنده کنم به سگ دهم» در رد این ضرب‌المثل باید بگوییم که سگ، گنده خوار نیست و دیگر این که قافیه این بیت هم اگر «سگ» را به کار ببریم، نادرست است. این جا کلمه سگ، جایگزین کلمه «مگس» شده، پس باید بگوییم «نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم، مگس دهم». مگس موجودی است که چیزهایی را می‌خورد که می‌گندد. ◀️ معنی نازک‌نارنجی چیست؟ درباره عبارت «نازک‌نارنجی» بسیاری از هم روزگاران ما نارنجی را در ذهن خود به معنی رنگ نارنجی به شمار می‌آورند، اما در این صورت باید پرسید خب معنی این عبارت چیست؟ در اصل معنی نارنجی (نا، رنجی) به معنی فردی که رنجی ندیده است به کار می‌رود. «نا» را در این ضرب‌المثل، نای نفی‌کننده می‌گویند. در شعر فارسی نیز کلماتی ازاین‌دست وجود دارد. به‌عنوان‌مثال، در یکی از شعرها آمده است «نقاش چیره‌دست است آن نا، خدای‌ترس عنقا ندیده صورت عنقا همی کند» ◀️ نگوییم «پول علف خرس نیست» همچنین میان مردم، رایج است که می‌گویند «پول، علف خرس نیست» درصورتی‌که این اشتباه است، زیرا خرس علف نمی‌خورد، باید بگوییم «پول علف هرز نیست». ◀️ سین‌جیم کردن یا سین جین کردن؟ در تشریح کاربرد اشتباه عبارت «سیم جین کردن»و«جدوآباد»:در زبان فارسی اصطلاحی به‌صورت«سیم جیم کردن»به معنی پاییدن، مراقبت کردن،مجازاً به معنی بازخواست کردن،مواخذه کردن و استنطاق وجود دارد که کاربرد درست آن«سین جیم» است. ✅ همچنین به‌جای«جدّ و آباء» معمولاً جدوآباد می‌گویند که اشتباه است.جدّ به معنی پدربزرگ و آباء هم به معنی پدران است، ترکیب جدّ و آباء به معنی پدران است. ◀️ در یکی از موردهای دیگر می‌گویند«ساعت خواب»درصورتی‌که باید بگوییم «صحت خواب»یعنی این که این خواب برای شما صحت داشته باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن... 🍁🍂
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن خورشید مِی ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند زنهار کاسهٔ سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام بادهٔ صافی خطاب کن کار صواب باده‌پرستی است حافظا! برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی کَز سرِ اندیشه نباشد پوچ است شعر، پُرمغز نگردد ز دهن پُر کردن...
بـاز بــاران مـــی‌زنـــد بـــر پنجــــــره، یعنـی سلام بـاز از بــازی،غــــــــزل، از کـــــودکـــــی دارد پیـام بـاز پـاییــــزست و زلفت مـی‌شـــود زنجیــــرِ دل بـاز افتـادم چـو گنجشکی در آغـوشت به دام بـاز همــدم مـی‌شــــوم بـا خـاطــــراتت زیــر ابــر تا ببـارد عشـق، بـر جــانــم،دلــم،چشمم مدام چتــــر را مـی‌بنــدم آری، تـا بشـــویــم سینـه را بشنــــوم آهنـگِ قلبت را دمــــــادم، بــــی‌کـلـام همچوآهو می‌دوی دردشت و من با چشمِ تَر می‌زنم هو هو ز عشقت تا شود عمرم تمام ســرگـذارم بـر لَحَـد، بعـد از پریشـان گـویی‌ام حـــرمتــی بینــم اگــر قـدری، کنـم از جـا قیـام بــاز مـی‌خــــوانــد تــرانـه، بــاز مــی‌رقصــد نگـار بــاز بــاران مــی‌زنــد بــر پنجـــره، یعنـی سلام
محمدرضا رحیمی عنبران فرزند محمد علی در آبان ماه 1365 شمسی در مشهد مقدس متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. او کارشناس جامعه شناسی است و با نهادهای هنری فرهنگی چون روزنامه‌ها (خراسان، قدس و همشهری) و صدا و سیمای خراسان رضوی همکاری مستمر داشته است. همچنین مؤسس و مجری انجمن آیینی شعر هشتم نیز بوده است. وی اجرا و برگزاری شبهای شعر *رسم دعبل* که در حرم مطهر رضوی( بهار سال 1398) را بر عهده داشته است ایشان به سفارش بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا علیه السلام کتابی تحت عنوان *آه و آهن* با همراهی دکتر هادی منوری گرداوری کرده اند! اشعار این شاعر در مجموعه‌‏های «بهار میثاق»، «چشمه خورشید» و «دختر خورشید و ماه» گردآوری و به چاپ رسیده است. ‏‌‏‏‏‏
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار قرار از کف من رفت در هوای قرار خوشا به عاقبت قطره‌ای که دریا شد خوشا به عافیت راه رود! آخر کار خوشا تلألو خورشید در صحاری شب خوشا نسیم دل‌انگیز صبح گندم‌زار به او رسیدم و دیدم چقدر افتاده‌ست چنان درخت برومند سربزیر از بار خطوط روشن پیشانیش چنان خطّی که یادگار نوشته زمانه بر دیوار خدا شناس و خداباور و خدا آگاه مدام زیر لبش داشت ذکر استغفار زمان خواندن شعرم رسید و در پایان چه شاعران پس از یک نگاه معنادار به خنده گفت چرا شعر می‌نویسی تو هان برو کتاب بخوان، خویش را مده آزار تو چون حبابِ نشسته برآب میمانی برو به بحر معانی بجوی و دٌر به کف آر در این بهشت که خوش چهره ماه رخسار است کنار گل بنشین و مرو سوی خص و خار و بیدلانه دل از این و آن بگیر و برو سراغ صائب و حافظ به آن دو دل بسپار در این سیاهی شب ، گرم نور روزنه باش برو رها شو از این سایه‌های بدپندار به باد میرود این گنجهای نقره و زر به جستجوی ادب باش و بگذر و بگذار چه شاعری که "وفایی" نمیشناسی هیچ چه شاعری که "شکوهی" نخوانده‌ای یک بار برو به عرض ادب کُنج صحن جمهوری به محفل ادبی، یادگار "صاحبکار" بدون فیض الهی نمیرسی به "کمال" مؤیدت دَم "قدسی" شود در این گلزار به برگ ریز مضامین، "شفق" مشوّق ماست در این میانه مشو غافل از صفای بهار برو سراغ قصیده چنانکه خاقانی نگاه کن تو به اسفندقه که شاعروار به دست‌بوس غزل‌های "قهرمان" رفته ست چنان که شبنم نو، بر شکوفه‌های انار چقدر گرم صدایش شدم نفهمیدم که ماندم از شعف و شوق، تا سحر بیدار چقدر آه، دلم تنگ آن شب است امروز که سال‌هاست گذشته‌ست از شب دیدار تو ای برادر من ای جوان نواندیش کنون که دست تو باز است و فرصتت بسیار عَلم به دوش شهیدان و ذاکران کوچید علم به روی زمین است یا علی بردار