eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
283 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
296 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام عاشقی ات را زنت محک نزند شبی موبایل تو را ماهرانه تک نزند تو شاعری و غزل هم تمام عاشقی ات دلت برای کتکهای تازه لَک نزند اگر گرفت سرت را دوباره از سرِ شب به حرف، شکوه نفرما نگو که فک نزند تو شاه بیت غزل واژه های بانویی به زیر گنبد گردون تو را فلک نزند چقدر زخم و کبودی ست بر تنت شاعر خدا کند که به زخمت دگر نمک نزند بگو ترانه ی نابی برای میلادش مگر به رحم بیاید تو را کتک نزند بخوان دوباره همین شعرساده را اینجا کسی برای تو بیچاره ،نیلبک نزند درون دفتر نشری نوشته ای دیدم در این مکان به مولف کسی کلک نزند دلش بسوزد و سوزد به انتها آن کس که شعر طنز مرا بشنود، شَپَک نزند! پدرام اکبری
سروده ها.. هستی ،به پستی خود اعتراف کرد، روزی که پهلوی یاس شکست،!! * حکایت تو، پُر از مظلومی ست: کوچه ی مدینه ، درب نیم سوخته، صورت سیلی خورده، چادر خاکی ، علیِ دست بسته، پهلوی شکسته غنچه ی نشکفته ، ونشان غربتی که هنوز بر سینه ی خاک مانده است. ** کیوانی # ایام فاطمیه
4_5956482670132205357.mp3
4.31M
آموزش اضافه تشبیهی اولین پادکست آموزشی ادبیات فارسی
4_5956482670132205358.mp3
4.15M
آموزش استعاره اولین پادکست آموزشی ادبیات فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر کسی‌ ویرانهٔ خود را عمارت می‌کند ما به تعمیرِ دلِ بی‌ پا و سر، ویران شدیم... 🌱
عاشق آن است که حرفش به عمل ختم شود ورنه هر مدعیِ لاف‌زنی عاشق بود...! 🌱
تک بیت پاییزی شاعران مثل فصل پاییزند دفتر شعرشان پریشانی ست !! کیوانی پاییزیتون شاعرانه تر🌺🌹
.. زمین و زندگی و آب و چشمه‌سار غزل زمانه، صبح، نفس، روز، روزگار غزل ببین چه محکم و فاخر سروده حضرت حق برایِ چینش هر سنگ کوهسار غزل نگاه کن به همه صفحه‌های دفترِ خاک شکفته از نفسِ روشنِ بهار غزل نگاه کن به ستاره نوشته در دل شب قصیده‌وار و فصیح و ادامه‌دار غزل کنار پنجره‌ی لحظه‌ها تماشا کن خدا نوشته به هر گوشه و کنار غزل اگربه عشوه‌ی گل می‌کنی نظر غزل است اگر چکامه‌ی قُمریِ بیقرار، غزل نگیر وقت سرودن بهانه‌ی مضمون شبیه ابر برای زمین ببار غزل کمی طراوت لبخند صبح را بنویس که هست در دلِ هر لحظه‌اش هزار غزل
به یادِ قدِ تو هر مصرعی که در قلم آید کنم بهانه‌ی مشق و هزارجا بنویسم... 👤فیاض لاهیجی
نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو کانال