eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
269 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا به خانۀ زهرای مهربان ببرید به خاكبوسی آن قبر بی‌نشان ببرید اگر نشانی شهر مدینه را بلدید كبوتر دل ما را به آشیان ببرید كجاست آن جگر شرحه‌شرحه تا كه مرا به سوی سنگ مزارش كشان‌كشان ببرید مرا كه مهر بقیع است در دلم چه شود اگر به جانب آن چار كهكشان ببرید كجاست آن در آتش گرفته تا كه مرا برای جامه دریدن به سوی آن ببرید كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود فرشته‌ها سخنم را به آسمان ببرید نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید
دنیا کور نیست؟ سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک چشم‌آبی غرب و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادران داغ کودک‌دیده مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌ انسان گریه‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سوال از باربی‌سازان کند: این عروسک‌ها که می‌سوزند دختر نیستند؟ ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروت! کودک‌اند این‌ها نه مردان حماس خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند ‌ کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌ها از کشته‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! ✍🏻 🏷 | |
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... ✍🏻 🏷 | |
شهید باش یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی‌ست چون ماه در سراسر شب روسفید باش.. یک لحظه از امید دلت را تهی مکن اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش چون سرو، سرفراز میان ستمگران در خلوت و نماز ولی مثل بید باش.. بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش.. در ماتم حسین علی گریه کن ولی در فکر محو این همه شمر و یزید باش
«جنگ حق و باطل» روز آزمون رسیده است وقت اختلاف نیست هیچ‌کس از مشارکت در امتحان معاف نیست یک طرف قلمروی به وسعت جهان یک طرف خرابه‌ای به تنگی قفس یک طرف هجوم بمب‌های بی‌امان یک طرف زنان و کودکان یک طرف سلاح و پول و قدرت و رفاه یک طرف بدون برق و آب و مرهم و پناهگاه شوخی مزخرفی‌ست این‌که عده‌ای حماس را متهم به انتقام کور می‌کنند از کنار غصب سرزمین و قتل‌عام ملتی ولی به‌راحتی عبور می‌کنند بس کنید! حالتان از این دروغ‌ها به هم نخورد؟ رَطب و یابِسی که بافتید، عاقبت بر گلویتان طناب دار می‌شود شرم‌تان کجاست؟ این که در خرابه‌های غزه تار و مار می‌شود لشکر حماس نیست حلقۀ به هم فشردۀ زنان و بچه‌هاست جنگ، جنگ حق و باطل است گوهر بشر در این نبرد آشکار می‌شود تو در این میان کدام جانب ایستاده‌ای؟ جانب حسین! یا یزید؟ انتخاب سومی نمانده است این چکیدۀ تمام ماجراست: غزّه، کربلاست... ✍🏻 🏷 | |
أین المنتقم ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها بازآ و با نسیم نگاه بهاری‌ات جانی دوباره بخش به ما ناامیدها ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کرده‌ایم ای روز بازگشت تو آغاز عیدها بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش بازار پر فریب مراد و مریدها برگرد تا زمین و زمان را رها کنند چپ‌ها و راست‌ها، و سیاه و سفیدها بسیار دسته‌گل که برای تو چیده‌ایم این خاک، غرقه است به خون شهیدها خون حسین می‌چکد از نیزه‌ها هنوز برگرد و انتقام بگیر از یزیدها ✍🏻 🏷 |
راه صدق ز سنگ خاره، جواهر درست نتوان کرد علاج پَستی دونان به پُست نتوان کرد اساس ملک به عدل است و گر جز این باشد به هیچ قاعده آن را درست نتوان کرد اگر زمام سپردی به رهزنانِ طریق سفر به آنچه که مقصود توست نتوان کرد.. طمع به چیدن ریحان ز مزرعی که در آن به جای گل، علف هرزه رُست نتوان کرد قسم به دامن پاکیزه، اتّکا به کسی که از طهارت خود دست شست نتوان کرد به راه صدق چو خواهی به انتها برسی وفا به اهل ریا از نخست نتوان کرد به راست یا که به چپ، هر طرف که بنشینی بدان که تکیه به دیوار سست نتوان کرد ✍🏻 🏷
شور اربعین بعد از هزار و سیصد و اندی سال اهریمن از نگین تو می‌ترسد شمشیر کین هنوز به قربانگاه از حلق نازنین تو می‌ترسد آن آتشی که خیمه‌گهت را سوخت گرم است همچنان به خِرَدسوزی چون کاهدان، بساط فریب اما از آه آتشین تو می‌ترسد شیپور مکر و سفسطه و تحریف امروز نیز در کف رندان است بانگش رسیده تا به فلک اما از منطق متین تو می‌ترسد تزویر از صراحت رفتارت، زور و زر از تبلور ایثارت، توجیه از فصاحت گفتارت، تردید از یقین تو می‌ترسد خودکامه‌گان تجسم آن سنگ‌اند سنگی که خورده‌ بود به پیشانیت خونت هنوز مانده به دامانش اما خود از جبین تو می‌ترسد آن نی که در سفر، سر خونینت آیات وحی بر سر آن می‌خواند در کوی و برزن است هنوز اما از صوت دلنشین تو می‌ترسد امروز اگرچه مغرب ویرانگر تسخیر کرده است ثریا را با گنبد دفاعی پولادین از عزم آهنین تو می‌ترسد تا نشنود بشر کلماتت را اصحاب شر به هلهله مشغول‌اند چون لشکر یزید، ولی دشمن از بانگ پرطنین تو می‌ترسد بنگر که ساحران نوین از عجز سر را بر آستان تو می‌سایند ای وارث کلیم! هنوز آن مار از جوف آستین تو می‌ترسد سوی تو آمدند پی پابوس مردم ز شرق و غرب چو اقیانوس زین رو سپاه سفسطه و سالوس از شور اربعین تو می‌ترسد ✍🏻 🏷 |
زمان محو طاغوت امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ بیروت است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گل‌دوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هرسو خیل تابوت است ای خطهٔ زیبا! شکیبا باش چشمان عالم بر تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است ✍🏻 🏷 |