هدایت شده از 🇮🇷 لطیفه حلال 🇮🇷
Hadis-dost.pdf
2.35M
دانلود کتاب👆👆
کانال 🇮🇷 لطیفه حلال 🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3540451341C466d1824a0
امشب ای ماه چه رخسار عجیبی داری
غم نخور بغض نکن سهم و نصیبی داری!
آسمان پهنه ی درد است خودم می دانم
وای انگار تو هم حسّ غریبی داری
شاید آن سوی سَحَر ساحره ای سِحر زده
که چنین مات شدی شکل ِمهیبی داری!
تو که بالای سری تاج سری سرتاسر..
سایه ای نیست بر آن ،چشم نجیبی داری
شده ام محو تماشای تو ای مه بانو..
دلربایی !،نکند باز فریبی داری؟!
بُرده ای دیرزمانی دل مسکینم را
شهر آشوب شود یار و حبیبی داری
رحم کن بر من آشفتهٔ بی خواب شده
مرهمم باش که سیمای طبیبی داری
#پدرام اکبری
#شام غریبان
"شعر و بحران مقبولیت/ ۱"
شهرت و مقبولیت، از مباحث همیشه مطرح در حوزهی هنر و و نقد شعر بوده است. کمتر شاعری را در ادبیات فارسی میتوان نام برد که این مساله برای او حیاتی نبوده باشد و بهراست یا خطا، شعرش را بر دیگران ترجیح نداده و از شهرت خود سخن نگفته باشد:
سعدی:
هفت کشور نمی کنند امروز
بیمقالات سعدی انجمنی
*
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و زیبایی را
یا حافظ:
حسد چه میبری ای سستنظم بر حافظ؟
قبول خاطر و حسن سخن خداداد است
*
صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
این آرزوی دیرین و دغدغهی شیرینِ شاعران؛ همواره چون: سعدی و حافظ، منطبق با شهرت و مقبولیت بیرونی نبوده است؛ در گذشتهی ادب پارسی، به نحوی و در روزگار ما در وضعیتی بحرانیتر. اما آنچه در زمان ما مهم به نظر میرسد؛ تفاوت و تمایز گونههای مقبولیت و سخن راندن از اسباب و آفات آن است.
شاید بتوان، در یک تقسیمبندی نسبی (و نه چندان قطعی) گونههای مقبولیت شاعر و شعر را در چهار دستهی عام، خاص، ادبی و تاریخی، قرار داد و این گفتار را بر اساس آن به پیش برد.
دراز آهنگی این مبحث، ما را بر آن میدارد که صرفا به چند مقوله در این حوزه و در زیر چند سر فصل اشاره کنیم.
الف_ شعر: هنری در زمان گم پنامی
اگر زمانی به اطمینان ادعا میکردیم که شعر، هنر ویژه و در کنار آن مقبول تودهی ایرانیان است؛ این گزاره در روزگار ما، دیگر با واقعیت بیرونی تایید نمیشود. شعر هنری تخییلی، ذهنی، زبانی، فردی و عمدتا درونی است و انسان روزگار ما؛ گویی یا در جهانی دیگر نفس میکشد یا گمشدهی خود را (اگر بداند چیست) در شعر نمیجوید.
در عصر جهانیشدن و در زمانی که غالب واقعیتها در مجاز یا فضای مجازی نمود مییابد؛ شعر را نیز باید از زاویهی مجاز دید و شاید در حوزهی مقبولیت عوام، این فضای مجازی باشد که جایگاه شعر را معرفی و حتی مسیرش را رهبری میکند.
برای آزمون، فضای اینستاگرام را رصد میکنیم. از چندده میلیون کاربر ایرانی، هزاران تن (به نام شاعر) در این فضا فعالیت مشخص دارند. اما دست کم در میان چند صد تن از نامهای فعال در اینستاگرام؛ تقریبا هیچیک از شاعران(حتی به صورت کمّی) قرار نمیگیرند.
تعدادی از پر طرفدارترین نامها در این لحظه، اینانند:
حسن ریوندی با حدود ۱۹ میلیون دنبالکننده، گلشیفته فراهانی ۱۶ میلیون، رامبد جوان ۱۱ میلیون و دیگرانی چون: مهناز افشار، بهنوش بختیاری، الناز شاکردوست، سحر قریشی، محمدرضا گلزار، ترانه علی دوستی و ...، که در صفحههای پیشین یا فعال خود میلیونها دنبالکننده دارند .
در این فهرست دهها نفری که به راحتی قابل استخراج است، دهتن نخست نامهای سینمایی یا تلویزیونیاند. تا پایان این فهرست، اهالی بازی؛ قابل یا ناقابل، دولتی یا غیر دولتی، لایق یا نالایق، جدی و محترم یا شوخ و لوده، بیشترین دنبالکننده را دارند؛ هرچند بازیگران مطرح و درجه اول، چندان جایگاهی را در مجموع صفحههای پر طرفدار یافتهاند یا حتی در این فضا فعالیت نمیکنند.
پس از بازیگران، خوانندگان رپ و پاپ و گونههایی دیگر از موسیقی، قرار میگیرند و در کنار آنان تعدادی از فوتبالیست.ها و والیبالیستها را میتوان دید که نامهایی پر طرفدارند. نامهای سیاسی راست یا چپ، داخلنشین یا خارجنشین نیز گاه بر پیشانی فهرست صفحههایی با کاربران میلیونی چشمک میزنند.
در این میان؛ وضع هنرهای سنتی؛ موسیقی ایرانی، پژوهشگران و دانشگاهیان، چندان فراگیر نیست. دست کم وضع شعر، بهتر از فلسفه و علم است؛ تا آنجا که بهندرت صفحههایی فلسفی با کاربران بالای ده هزار نفر میتوان دید که در بردارندهی مباحث فلسفی خارج از سیاست حاکم یا نهادها و گروههای مقابل آن باشد.
الگوی مقبولیت فضای مجازی کاملا برعکس الگوی پیشنهادی افلاطون در مدینهی فاضله است؛ الگویی معکوس که چه مخاطبان، چه مدگرایی جهان مدرن و چه برخی در بدنهی حاکمیت به آن بیعلاقه نیستند. در کل وضعیت شعر و شاعری در روزگار ما، چندان مقبول و خوشایند نیست؛ مسالهای که نیاز به واکاوی بیشتر دارد.
ادامه دارد...
#نقد_شعر
#شعر_و_رسانه
#مقبولیت
@mmparvizan
"شعر و بحران مقبولیت/۲"
ب_ مقبولیت عام شعر و فضای مجازی
در زمان استخراج فهرست شاعران پرطرفدار در فضای اینستاگرام، نام #یغما_گلرویی، بیش از غالب نامها به چشم آمده است. صفحهای با حدود ۹۰۰ هزار دنبالکننده که از منظر مقبولیت در شعر بینظیر است. اما آنچه در بررسی این مقبولیت باید در نظر گرفت؛ کمکی است که خواندهشدن ترانهها به شهرت این ترانهسرا کرده است. در حقیقت؛ قسمت عمدهای از شهرت او و همسلکانش، در گرو خوانندگانی است که آثار آنان را خواندهاند و این مقبولیت؛ چیزی جدا از قوت و فضای ادبی اشعار یا ترانههای آنان است.
از میان شاعران پیشکسوت معاصر؛ صفحههای مربوط به هوشنگ ابتهاج (چند صفحه) از حدود ۹۰۰ هزار تا ۳۰۰ هزار کاربر دارد و پنجرهی او در مجموع، مهمترین صفحهی ادبی در اینستاگرام است. در مقبولیت او و اشعارش؛ قطعا توانایی ادبی سایه تاثیری شگرف داشته؛ هرچند رابطهی اشعار او با موسیقی سنتی و نگاه سیاسی به او نیز، خارج از مقولهی شعر، به مقبولیتش کمک کرده تا آنجا که تعداد دنباله کنندگان صفحه ی او، حدود دو برابر ِ پر طرفدارترین صفحهی مربوط به دکتر شفیعی کدکنی است. آنچه درباره ی شاعران پیشکسوت چون: محمدعلی بهمنی، شمس لنگرودی و ... می توان گفت؛ سازگاری بیشتر مقبولیت عام آنان با مقبولیت خاص است؛ ویژگیای که در بررسی شاعران جوان و مقبولیت آنان دیگرگون است.
از میان صفحات مربوط به شاعران جوان؛ پر طرفدارترین صفحه مربوط به فاضل_نظری (۳۴۰ هزار کاربر) است. بخشی از مقبولیت اشعار او قطعا تابع حمایتهای رسانههای حکومتی و تلاش حوزهی هنری در معرفی اوست. پس از او علی رضا آذر با بیش از ۲۰۰ هزار دنبال کننده، بیشترین علاقهمندان را دارد؛ هرچند شعر او از منظر سلامت، قابل مقایسه با بسیاری از شاعران معاصر نیست. امید صباغ نو و حمید رضا برقعی و مهدی موسوی و گروس عبدالملکیان و... هم از شاعران پر مخاطب در فضای مجازیاند.
خاستگاه پذیرش اینان کاملا متفاوت با یکدیگر است. برای مثال، بی شک نگاه سیاسی #ضد_حاکمیتی بر شهرت موسوی و به تبع او #فاطمه_اختصاری(بیش از ۱۰۰ هزار مخاطب) و چندی دیگر موثر بوده و نگاه مبلغ هیاتی_مذهبی و تلویزیونی بر شهرت برقعی و سهرابی و... تاثیر گذاشته و نگاه رمانتیک و جوانپسند و عامهگرا بر شهرتِ آذر، صباغ نو، حسین صفا، مهدی فرجی، احسان افشاری، حامد ابراهیمپور، علیرضا بدیع، تا حدودی غلامرضا طریقی و کاظم بهمنی و... تاثیر گذاشته است؛ هرچند همهی اینان در جوهره ی شاعرانگی با هم متفاوتند. آنچه مهم است؛ نبود ارتباط منطقی بین میزان مقبولیت و ارزش ادبی اشعار بسیاری از اینان است.
نکتهی قابل تامل، کم توجهی فضای عامه به بسیاری شاعران تاثیرگذار از جمله محمدسعید میرزایی و تا حدودی محمدمهدی سیار است. البته دربارهی احتمالات ممکن درباره ی این تفاوت توجه، میتوان در مجالی مناسب سخن گفت.
از زاویهی دیگر، باید گفت که در مجموع مخاطبان عام به قالبهای سنتی، بیش از شعر سپید توجه کردهاند؛ هرچند نامهایی چون: گروس عبدالملکیان، لیلا کردبچه و... تا حدودی مورد توجه کاربران بودهاند. البته در مقبولیت اینان نیز، نوعی مدگرایی نمود دارد.
#مقبولیت
#نقد_شعر
#محمد_مرادی
@mmparvizan
"شعر و بحران مقبولیت/۳"
ج_ محورهای مخاطب خاص و مخاطب عام
بهترین اشعار همزمان دو دستهی مخاطبان خاص و عام را به خود جلب میکنند؛ اما تفاوت ماهوی نگاه این دو دسته از مخاطبان در این است که معمولا، مخاطب عام شعر را بر اساس عوامل بیرونی چون: سیاست، جنسیت، مدگرایی، تبلیغ، نیازها و عقاید فردی و ... ارزیابی میکند؛ حال آن که مخاطب خاص به سنتهای تاریخی و ذات ادبی اثر مینگرد. شاید به همین دلیل است که مخاطب عام اگر از قیاف ی شاعری خوشش بیاید این پسند را بر شعر او هم تعمیم میدهد یا اگر محتوای شعری با مذاق سیاسی_مذهبیاش جور آید شعر را هم نیکو میبیند یا اگر فرد مورد احترامش شاعری را بپسندد او نیز آن شاعر را درست یا خطا خواهد پسندید.
تاریخ ادب فارسی انعکاسدهندهی هزاران شاعری است که این گونه مقبولیت یافتهاند و بهسرعت فراموش شدهاند. بسیاری از شاعران #وقوعی یا شاعران عصر #مشروطه و #پهلوی بهویژه شاعران سیاسی و رمانتیک آن، نمونههایی قابل اعتنا از این دستهاند.
شعرخاص به صورت مکتوب مقبولیت مییابد و شعر عام به صورت زودگذر و یکبار مصرف و با کمک هزار عامل دیگرِ رسانهای، تصویری، سیاسی و تبلیغی بیرون از شعر.
بخشی از وضعیت مقبولیت شاعران در روزگار ما را میتوان در مقایسهی آمار فروش کتابها و دنبال کنندگانشان نیز جستجو کرد.
بر اساس آمار خانهی کتاب، در دههی ۹۰ مجموعا ۱۴۰۰۰۰ نسخه از دو کتاب #ضد و #کتاب، سرودهی فاضل نظری منتشر شده است. از این منظر نیز او پرمخاطبترین شاعر این دهه بوده است. اگر این تعداد را با دنبال کنندگان صفحه ی شاعر مقایسه کنیم، به این نتیجه می رسیم که تعداد کتابهای فروخته شده حدود ۴۰ درصد تعدادن علاقهمندان در صفحهی اوست. مجموعه کتابهای فروش رفته از برقعی ۳۴۰۰۰(قبله مایل به تو) و ۱۲۵۰۰(رقعه) حدود یک پنجم مخاطبان اوست. مجموع فروش دو کتاب آذر آتایا و اسمش همین است آذر (۳۳ هزار) حدود ۱۵ درصد علاقهمندان است. در مقایسهی این سه شاعر جوان پر فروش دههی ۹۰، میتوان به این نتیجه رسید که احتمالا مخاطبان فاضل کتابخوانتر از مخاطبان آن دو بوده اند و کوشیدهاند متن شعر او را بخوانند.
با اینحال، بسیاری از شاعران شاخص روزگار ما با تیراژ محدود چندصد یا چندهزار نسخهی کتابشان، به همان اندازه نیز مخاطب در فضای مجازی ندارند که این نکته نشاندهندهی خاص بودن مخاطبان آنان در مقایسه با شاعران پرفروش دهه است.
د_مقبولیت ادبی و تاریخی
آنچه بیش از همه موید توانایی یک شاعر است؛ مقبولیت ادبی و بیش از آن تاریخی اوست. نشان دادن مقبولیت تاریخی، نیازمند گذشت زمان است و سخن گفتن از آن در این مجال ممکن نیست؛ اما میتوان با بررسی پژوهشها و کتابهای دانشگاهی و غیره، به زوایایی از مقبولیت ادبی یا تاریخ ادبیاتی برخی از شاعران جوان اشاره کرد.
از میان نامهای اشاره شده؛ پژوهش های دانشگاهی (هرچند گاه مدزدگی بر آنها نیز اثر گذاشته) بیش از همه به اشعار فاضل نظری روی خوش نشان داده است. نشانههایی از تحقیق بر اشعار کسانی چون: محمدسعید میرزایی، حمیدرضا برقعی، گروس عبدالملکیان، محمدمهدی سیار، مهدی موسوی و ... نیز در کارنامهی پژوهشی شعر معاصر دیده میشود. البته بسیاری شاعران بازنمودیافته در تحقیقات دانشگاهی هستند که با وجود تاثیرگذاریشان، در فضای مجازی کمتر مخاطب دارند. اما غالب شاعران مقبول در فضای مجازی یا جایگاهی در پژوهش.های ادبی نیافتهاند یا تنها از آنان در جایگاه آسیبشناسی شعر جوان یاد شده است.
سخن پایانی در مبحث مقبولیت این است که، این بخش از نقد شعر تابع بسیاری از جنبههای درون و برون شعر است و در زمان کوتاه، مقبولیت شاعر چندان ارتباطی به جایگاه ادبی او ندارد؛ زیر آن که "غربال به دست است از عقب کاروان می آید".
#محمد_مرادی
#نقد_شعر
#مقبولیت
@mmparvizan
ابیاتی از قصیده زیبای صائب تبریزی در مدح سیدالشهداء علیه السلام
مظهر انوار ربانی، حسین بن علی
آن که خاک آستانش دردمندان را شفاست
ابر رحمت سایبان قبه پر نور او
روضه اش را از پر و بال ملایک بوریاست
دست خالی برنمی گردد دعا از روضه اش
سائلان را آستانش کعبه حاجت رواست
در ره او زائران را هر چه از نقد حیات
صرف گردد، با وجود صرف گردیدن بجاست
نیست اهل بیت را رنگین تر از وی مصرعی
گر بود بر صدر نه معصوم جای او، بجاست
کور اگر روشن شود در روضه اش نبود عجب
کان حریم خاص مالامال از نور خداست
با لب خشک از جهان تا رفت آن سلطان دین
آب را خاک مذلت در دهان زین ماجراست
زین مصیبت می کند خون گریه چرخ سنگدل
این شفق نبود که صبح و شام ظاهر برسماست
عقده ها از ماتمش روی زمین را در دل است
دانه تسبیح، اشک خاک پاک کربلاست
در ره دین هر که جان خویش را سازد فدا
در گلوی تشنه او آب تیغ آب بقاست
تا بدخشان شد جگرگاه زمین از خون او
هر گیاهی کز زمین سر برزند لعلی قباست
نیست یک دل کز وقوع این مصیبت داغ نیست
گریه فرض عین هفتاد و دو ملت زین عزاست
می دهد غسل زیارت خلق را در آب چشم
این چنین خاک جگرسوزی ز مظلومان کراست؟
بهر زوارش که می آیند با چندین امید
هر کف خاک از زمین کربلا دست دعاست
از سیاهی داغ این ماتم نمی آید برون
این مصیبت هست بر جا تا بجا ارض و سماست
از جگرها می کشد این نخل ماتم آب خویش
تا قیامت زین سبب پیوسته در نشو و نماست
گر چه از حجت بود حلم الهی بی نیاز
این مصیبت حجت حلم گرانسنگ خداست
قطره اشکی که آید در عزای او به چشم
گوشوار عرش را از پاکی گوهر سزاست
زائران را چون نسازد پاک از گرد گناه؟
شهپر روح الامین جاروب این جنت سراست
سبحه ای کز خاک پاک کربلا سامان دهند
بی تذکر بر زبان رشته اش ذکر خداست
چند روزی بود اگر مهر سلیمان معتبر
تا قیامت سجده گاه خلق مهر کربلاست
خاک این در شو که پیش همت دریا دلش
زائران را پاک کردن از گنه کمتر سخاست
مغز ایمان تازه می گردد ز بوی خاک او
این شمیم جانفزا با مشک و با عنبر کجاست؟
زیر سقف آسمان، خاکی که از روی نیاز
می توان مرد از برایش، خاک پاک کربلاست
تکیه گاهش بود از دوش رسول هاشمی
آن سری کز تیغ بیداد یزید از تن جداست
آن که می شد پیکرش از برگ گل نیلوفری
چاک چاک امروز مانند گل از تیغ جفاست
آن که بود آرامگاهش از کنار مصطفی
پیکر سیمین او افتاده زیر دست و پاست
چرخ از انجم در عزایش دامن پر اشک شد
تا به دامان جزا گر ابر خون گرید رواست
مدحش از ما عاجزان صائب بود ترک ادب
آن که ممدوح خدا و مصطفی و مرتضاست
#صائب_تبریزی
"شعر و بحران مقبولیت/۴"
آنچه در پایان این سلسله یادداشتها میتواند راهگشا باشد؛ بیان جایگاه مخاطبان خاص و عام در مقبولیت یک شعر و به تبع آن یک شاعر است.
مقبولیت و پذیرش بحثی کلیدی در نقد ادبی است؛ اما باید دانست که هرچه مقبولیت در زمان و مکان گسترده بازنمود داشته باشد؛ نشاندهندهی اصالت آن مقبولیت خواهد بود. مقبولیت اصیل وامدار مخاطبان خاص ادبیات است و از طریق آن به مخاطبان عام تسری مییابد؛ حال آنکه مقبولیت عام یک شاعر بیشتر تابع وضعیت بیرونی است و با تغییر آن وضعیت بهسرعت دگرگون خواهد شد. اما آنچه شاعران باید در قضاوتهای مخاطبان اشعارشان در نظر بگیرند، اولویت دادن مخاطبان خاص در مقبولیت و فریبنخوردن از پذیرش عوامانه است. برای این مساله، باید مرزی در معرفی این دو دسته مخاطب، در نظر گرفت.
۱_ مخاطب خاص در قضاوت دربارهی شعر به فرم و زبان و ویژگیهای ادبی و زیست شاعرانه توجه دارد؛ حال آنکه علت پذیرش مخاطب عام شعارها و معانی و موضوعهای مطرحشده در شعر است. اگر مخاطبی شعر شما را صرفا به علت موضعگیری شما یا معنای سیاسی یا حزبی یا ملی و...، ستود؛ بهراحتی میتوانید اورا جزو مخاطبان عام شعر قرار دهید.
۲_ مخاطب خاص بیشتر شعر را به صورت مکتوب میخواند و مخاطب عام بهجای مطالعهی کتابهای شعر، آن را در فضای مجازی دنبال میکند.
۳_ مخاطب خاص شعر را فارغ از زمان و مکان و بر اساس ذات شاعرانه میپذیرد. مخاطبانی که صرفا شعر معاصر یا شعر روزگار خود را میخوانند و علاقهای به شعر دیگر زمانها و دیگر زبانها ندارند؛ عمدتا مخاطبانی عام برای شاعرند.
۴_ مخاطب خاص شعر را محصولی زبانی (بهجز در برخی جریانهای خاص) میداند؛ حال آنکه قضاوت مخاطب عام از شاعر میتواند متکی بر عوامل بیرونی چون: صدا و دکلمهی شاعر، اجرای موسیقایی شعر، شعر و تصویر و نماهنگ و دیگر هنرهای جایگزین باشد.
۵_ مخاطب خاص، تعریفی از شعر با در نظر گرفتن تاریخ ادبیات و مقولات ادبی دارد؛ مخاطبانی که صرفا از شعری خوششان میآید و نمیتوانند دلیل پذیرش یا رد خود را شرح دهند؛ مخاطبان عام شعرند.
۶_ مخاطب خاص، به صورت مستمر شعر میخواند. برای خرید کتاب شعر هزینه میکند. شعر کامل و مبسوط را (جز در مقام فرمهای کوتاه) بر تکبیتی و گونههای کوتاه ترجیح میدهد و حاضر است ساعتها در روز یا هفته شعرخوانی کند.
۷_ نکتهی پایانی اینکه خاص و عام بودن مخاطب شعر، ربطی مستقیم به جایگاه اجتماعی فرد ندارد. مخاطب شعر چه هنرمند شاخص در دیگر حوزهها، چه موسیقیدان، چه استاد دانشگاه، چه روحانی و مجتهد، چه سیاستمدار و چه بسیاری از افراد مربوط به طبقهی خاص اجتماعی، میتواند از مخاطبان عام شعر باشد.
موقعیت اجتماعی مخاطبان پیوند مستقیمی با صحت قضاوتشان دربارهی شعر ندارد؛ چه بسیار از ناموران عرصههای مختلف که شناخت درستی از شعر ندارند و تعریف و تمجید آنان از شعر شاعر، راهگشایی برای شاعر نخواهد بود.
پس به احترام شعر و شاعر، مخاطبان خود را درست انتخاب کنیم.
#مقبولیت
#نقد_شعر
#محمد_مرادی
@mmparvizan
در هجر و وصل کارِ دلِ ما تپیدن است
دائم به یک قرار بود بیقرارِ ما
#صائب_تبریزی
🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻
گنجشک من! رها بکن این آشیانه را
این آسمان مرتفع بیکرانه را
اینجا برای شور و شرِ پر، بزرگ نیست
در هم بریز قالب محدود لانه را
از میلههای تنگ قفس خیر دیدهای؟
هی بوسه میزنی درِ این استوانه را
آماده باش، حال که آماده کرده است-
هر میلهای برای پرت تازیانه را
عمرت گذشت و فرصت پرواز هم پرید
داری هنوز همّ و غم آب و دانه را!
وقتش نشد که بگذری از مرز آسمان؟
وقتش نشد که خرد کنی سقف خانه را؟
هرگز نگو که عاقبت پر، شکستن است
کمکم بگیر از دل ترسو بهانه را
'باید پرید و رفت و به این خانه برنگشت'
تکرار کن درون خودت این ترانه را
گنجشک جان! عزیزکم از عاشقی نترس
از عشقها ولی بگزین جاودانه را
#زینب_نجفی
#راجی
آتش به تَن نشسته و تبدار باورم
در برزخم به هر سَر و سویی شناورم
حالا شده نتیجهٔ این مرگ و زندگی..
باید به کفرِ خویشتن ایمان بیاورم!!
« پدرام اکبری »
🌲💧🌹🍃🌻🍃🌹💧
*قابل توجه پیشکسوتان عزیز آموزش و پرورش*
👇👇👇👇👇👇👇
*«فراخوان برگزاری نمایشگاه دائمی آثار و توانمندی های پیشکسوتان آموزش و پرورش شیراز»*
✅✅✅✅✅✅
*در راستای تکریم و تجلیل از پیشکسوتان هنرمند ، مؤلف ، شاعر و پژوهشگر و معرفی این عزیزان به عنوان الگو و گنجینه های فرهنگ و هنر معاصر ،ادارهٔ امور پیشکسوتان آموزش و پرورش در نظر دارد نمایشگاه دائمی آثار و توانمندی های این عزیزان را برگزار نماید .*
*هنرمندان ، نویسندگان و شاعران عزیز پیشکسوت برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در این نمایشگاه با شماره تلفن ۰۹۱۷۳۳۶۸۲۷۲ تماس حاصل فرمایند.*
🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹
*ادارهٔ امور پیشکسوتان آموزش و پرورش شیراز*
جلسه ی شعر خوانی انجمن ادبی شاهچراغ
📆 سه شنبه ۱۷ مردادماه
🕠 ساعت پنج تا هفت عصر
سالن دارالقرآن شاهچراغ
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
#خبرنامه_شاعران
اللهم ارنی الطلعه الرشیده
هر صبح از درون دلم میکنی طلوع
صبحت به خیر پادشه شعرهای من...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
صبحتان بخیر🌹🌹🌹🌸🌸🌸
"نقدی بر دفتر ورمشور/ مرتضی امیری اسفندقه"
از میان شاعران میانسال پس از انقلاب، مرتضی امیری اسفندقه نام آشنایی است. او شاعری پرکار و فعال است که ذهنی جوشا و طبعی زاینده دارد و در قالبگهای قصیده و نیمایی و تا حدودی غزل، اشعاری زیبا از او خواندهایم.
ورمشور گزیدهای از غزلهای اوست که موسسه.ی شهرستان ادب منتشر کرده است. از سالها قبل، به فکر نوشتن یادداشتهایی کوتاه دربارهی این دفتر بودم؛ اما زمانی مناسب فراهم نشد. اینک که برای چندمین بار این مجموعه را تورق می.کنم، چند اشارهی کوتاه را دربارهی زبان برخی ابیات مطرح خواهم کرد؛ هرچند بحث دربارهی موسیقی و اندیشه و تصاویر، مجالی جداگانه میخواهد.
دایرهی واژگانی غزلهای این دفتر، نسبتا گسترده است و زبانی سالم را در اغلب شعرها میتوان دید؛ اما در برخی ابیات، زبان در سطح قوت و سلامت اشعار دیگر نیست.
یکی از این ضعفهای زبانی، حاصل از آمیختگی زبان رسمی و ادبی شاعر با زبان محاورهای بدون تمهیدات و نتیجهبخشی شاعرانه است که در برخی ابیات، خطاهایی را پدید آورده، برای مثال در بیت زیر:
چنان پریچهی پاکی ندیده بودم هیچ
کدام کوچهی گمنام شهر، مسکن داشت؟
واضح است که در آغاز مصراع دوم حرف اضافه ی "به" یا "در" حذف شده، ویژگیای که در این دفتر چندبار نمود یافته و میتوان آن را از ویژگیهای زبان امیری اسفندقه دانست.
یا در برخی غزل.ها، نشانههایی از دودستگی زبانی دیده میشود؛ بیهیچ تمهید و دلیل زیباشناسانهای:
بر این عقیدهام امروز، زندگی مرگ است
تو ای بکارت رسوا، چه ایدهای داری؟
در غزلی که در مجموع بافت زبانی نیمهسنتی دارد، شاعر به ناگاه از عبارت" چه ایده.ای داری؟" بهره برده، چنین است در صفحهی ۱۱۴ که در دوبیت مجاور، واژهی "هلا" را با "کلنجار رفتن" در یک چارچوب زبانی قرار داده است.
چنین به نظر میرسد که اسفندقه، چون اخوان و بسیاری از پیروان نیما میکوشد آشتیای بین زبان کهن و عامیانه در اشعارش ایجاد کند. او در بسیاری از موارد نیز در این شیوه موفق بوده، هرچند در غزلها میزان توفیق او کمتر از دیگر قالب ها بوده است.
گاه نیز در اشعار او حشوهایی غیرهنری نمود دارد، چون کاربرد همزمان "باز" و "دوباره" در بیت زیر:
آن آب رفته را که زلال و تپنده بود
باز آمدی که باز دوباره به جو کنی
البته چنانکه در آغاز این یادداشت گفته شد، زبان غزلهای او در کل پیراسته و فارغ از هنجارگریزیها و نوآوریهای مثبت و منفی است.
#محمد_مرادی
#ورمشور
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@mmparvizan
آدم از وسوسه افتاد زمین انسان شد
آه اگر سیب نبود عشق چه باید میکرد...
#علیرضا_آذر
┈┈••✾•🌷•✾••┈
محفل قند پارسی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
May 11
🦋🦋🦋
انجمن شعر زنان شیراز
چهارشنبه ۵ عصر
دورهمی ،شعرخوانی،شرح غزل ص۶۵
تمرین همخوانی تصنیف مرغ سحر ناله سر کن
تو را من چشم بر راهم
🥀
اول به زینبش دم در احترام کرد
با اذن او ورود به بیتالامام کرد
تا خاطرات شعلهور از یادها رود
معروف شد به اُمّ بنین، ترک نام کرد
از او سزاست درس بگیرند مادران
نامادری که مادریاش را تمام کرد
حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم
عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد
آمد بشیر و مادر سقا فقط سوال
از سرورش حسین علیهالسلام کرد
در امتداد خون شهیدان کربلا
با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد
با چار مصرعی که فدای حسین شد
این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد
#علی_سلیمیان
May 11
May 11
۱۸ مرداد، سالروز شهادت شهید محسن حججی است. او که سَر داد ولی سَر فراز ماند.این روز به نام نامی شهدای مدافع حرم آذین بسته شده
چه مردانی که رفتند ،تا ما سربلند مانیم
و نیز آنان که با جانبازیشان ،تجسم ایثارند
به قربان صدای پای جانباز فدای نام جان افزای جانباز
شهید آئینه دار پاک هستی به جا ماند آبرو از نای جانباز
آغاز کلام میکنم، به نامِ رفیقی که ،دست، پا و تمام وجودش را در راه دوست بخشیده.
امینی ست ،امانتدار...!
آن که معتقد است، تمام وجودش امانت است و بایستی به درستی تقدیم صاحب اصلی آن گردد
او ،خود، این مسیر را طی کرده و انفاق را به کمال رسانده!
امین عزیزی، جانبازی که دست و دلبازانه ، به تمام عقاید و باورهای خویش جان بخشید.
در کوچه پس کوچههای خرامه فارس قد کشیده و برومند شده
از دستانش می توان، طراوت ایثار را استشمام کرد
و پاهایش همراه یقین گام برداشته
امین، پرورش یافته تفکری است که میخواهد زلال زندگی کند و زلال به پیشگاه معبود شرفیاب شود.
چشم و گوش بسته نیست. آگاه است به آنچه که باید اتفاق بیفتد . شاید بتواند در راه کربلا قدم بگذارد و نینوایی شود.
امین عزیزی عزتمند است . خودش خواسته که عزیز باشد او سال ۱۳۸۵ به قصد پاسداری از کیان این مرز و بوم ،به خیلِ سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می پیوندد.
مانند عموی شهیدش بهادر.!
آن بهادری که، معتقد بود؛«بهشت را به بها دهند ،نه به بهانه» و چه زیبا نیز ،بهایش را ، درخاکریزهای دفاع از خاک پُر گهرِ ایران اسلامی پرداخت کرد.
امین نیز مانند عمو بهادرِ شهید، دریا دل بود.
دریا را برای یافتنِ معشوق انتخاب کرد.
بوموسی تا سیری، تنگهٔ هرمز و سواحل نیلگونِ خلیج فارس، دنیایی بود که ،امین، در آن به دنیال درّ ِبی بدیل معرفت سیر کرد و راه پیمود.
عجب ...!؛ هرچه زمان میگذشت ،امین، عاشقتر میشد و معشوق را دست نیافتنی تر! ،می یافت!
بدون تردید، روزگار؛ دفتری دیگر را برای او رقم خواهد زد.
سال ۱۳۹۴ فرا می رسد و به گفته خودش ،حضرت ابوالفضل العباس(ع) دوستش می دارد و او را، به یاری خواهر بزرگوارش، زینب ِرنج دیده (س) انتخاب می کند.
..وَ امین ؛ مدافع حریم ولایت و معرفت عاشورا می شود!..
امین عزیزی ،در ابتدای حضور در سوریه، دنیایی از کفر و نااهلی را مقابل کلام نور و معرفت میبیند
متعهدانه به جهاد، قدم برداشته و دلاورانه می رزمَد .
او پاسداری بصیر است و قلبش به عشق فرزندان زهرا ( س ) می تَپَد.
دلش روشن است که اینجا دیگر وعدگاهِ او و معشوق است. هر روز امیدوارانه تر و شادتر از دیروز ،به ندایِ هَلْ مِن ناصرًا یَنصرنیِ مولا پاسخ می دهد.
تا اینکه به همراه دوست دلاورش -علی رضا قلی پور - در روستای العیسِ خانطومان ،هم گام و همسنگر می شود .
نبردی نابرابر شکل می گیرد و در آن بین ،علی رضا ،با تیرِ خصمِ پلید،شیرینی شهادت را می چشد
وَ امین ، بیش از دویست ترکشِ خمپاره را جانبازانه ! ،به جان می خَرَد.
او دست ، پا و تمام وجودش را می بخشد ولی می مانَد، تا مسیر حسینیِ علی رضا و هزاران علی رضا ی دیگر را، اباالفضلی ،پاسداری کند
تعدادی از نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)،به امدادشان، می آیند .
امین و سایر مجروحان را به همراه پیکر پاک علی رضا قلی پور ، باز می گردانند.انگار ، از قافله ی کربلا جامانده !
اما نه!، او ،مانده است تا پیام آور کربلای خانطومان باشد
او ،جانبازی سربلند است و تا ابد بیرق آزاد اندیشی و آزادگی را به همراه دارد.
حلالم کنید!!
این را امین گفت،! آخر ،شما بایستی ما را حلال کنید.شما باید ما را ببخشید.که در روزمره غرق شده ایم و به درد فراموشی دچار گشته ایم
گفتم : سردار،! شما ما را حلال کنید
برادر!، ما شرمساریم !
حلال تندرستی...اجرتون به حضرت زهرا (س)
پدرام اکبری
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
*خِرامه نما در روبیکاو ایتا*
🌐http://rubika.ir/kheramehnama
🌐https://eitaa.com/kheramehnama
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
*خِرامه نما در تلگرام وواتساپ*
🌐http://t.me/kheramehnamaa
🌐https://chat.whatsapp.com/CtNeBWFpJGg3Zjat1JKpvc