در شهر ما این نیست راه و رسم دلداری
باید بدانم تا کجاها دوستم داری
موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو
تا کی تو باید دست روی دست بگذاری
بیزارم از این پا و آن پا کردنت ای عشق
یا نوشدارو باش، یا زخمی بزن کاری
من دختری از نسل چنگیزم که عاشق شد
خو کرده با آداب و تشریفات درباری
هرکس نگاهت کرد، چشمش را درآوردم
شد قصه آقا محمد خان قاجاری
آسوده باش از این قفس بیرون نخواهم رفت
حتی اگر در را برایم باز بگذاری
چون شعر آن را از سرم بیرون نخواهم کرد
باید برای چادرم حرمت نگه داری
تو می رسی روزی که دیگر دیر خواهد شد
آن روز مجبوری که از من چشم برداری
#فاطمه_سلیمان_پور #شعر
آسمان در آسمان غرق است در شور و شعف
آمده عید امیرالمومنین شاه نجف
تا وزید عطر نگاهش در بیابان غدیر
شد گلستان و ملقب گشت با نام امیر
نور از قلب زمین تا کهکشانها شد روان
حیدر کرار، زینت بخش عرش و اسمان
آیه آیه نور نازل می شد از سمت خدا
مژده آمد که علی شد انتخاب کبریا
دست مولا را رسول الله با گرمی فشرد
برد بالا و جهانی بر نوایش دل سپرد
هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
چشمه جوشان علم است ویقین سیمای اوست
هرکه اورا دوست دارد جای او در قلب ماست
هر که دشمن دارد او را دشمن دین خداست
مظهر ایمان و دین است وخطاب «لافتی»
انعکاس نور رویش داده هستی را جلا
عطر باران ولایت با خودش دارد غدیر
پرچم سبز امامت با خودش دارد غدیر
شیعه می بالد به خود از شوکت مولا علی
مکتب اسلام ناب از نور رویش منجلی
این غدیر است و گواه عدل و علم مرتضی
این غدیر و شاهدی برعزت شیر خدا
هم ملایک هم خلایق تهنیت گویان و شاد
عید والای امیر المومنین فرخنده باد
ک. قالینی نژاد_افروز
بر صفحه ی روزگار حک باید کرد
جز عشق علی بر همه شک باید کرد
روشن شده کائنات از عشق علی
با نور خدا سیر فلک باید کرد
زهی درویشی
عید غدیر مبارک باد🌺🌺🌺
شعر غدیریه تقدیم به مولا علی (ع )
خواب در چشم غزل ریخته وقت سحر است
در دل قافیه ها عشق فقط مستتر است
چه شد امروز جهان را ؟خبری در راه است
این خبر چیست که از خوب بسی خوبتر است ؟
هرکجا می نگرم قافیه در قافیه عشق
عشق یعنی که دلم سوی شما رهسپر است
ایها الناس همه عید بگیرید که عید
آمد از راه و دهد مژده که وقت ظفر است
این همان عید غدیر است در آن برکه ی خم
که علی تا به ابد جای نبی راهبر است .
او پسر عم نبی همسر زهرای بتول
او علی ابن ابیطالب و خیرالبشر است
عرش در هلهله و فرش مبارک بادش
باز جبریل امین آمده و پشت در است
چه کسی دید چنین حادثه ای در تاریخ ؟
دست خورشید و قمر...جلوه از این نابتر است ؟
هیچ کس غیر علی لایق این منصب نیست
در شب لیل مبیت اوست که متن خطر است
چشم بد دور شود از همه عالم ،چونکه
خوانده ام نادعلی ، ناد علی چون سپر است
#فریده_خسروی_لرگانی
غدیر،شعر زندگی روایت رها شدن
به انتها رسیدن و دوباره ابتدا شدن
من از غدیر می رسم زابتدای عاشقی
دوباره علقمه ،عطش دوباره کربلا شدن
خمار باده توام دوباره ای غدیرخم
تو بهترین بهانه ای برای مبتلا شدن
ولایت علی بُوَد بهار رویش زمین
چه عاشقانه می شود علی مرتضی شدن
غدیر ،مکث عاطفه در امتداد زندگی
شروع رویش زمین برای پر بها شدن
نشان شیعه از ازل ولایت علی بُوَد
به دوست سر سپردن و به راه او فدا شدن
غریبه نیستی بیا ،بیا سوی غدیرخم
به عشق مرتضی بیا برای مصطفی شدن
زقاسطین ومارقین علی دل خوشی نداشت
مرام مرتضی بود ز ناکثین جدا شدن
تو چشمه هدایتی ،غدیر بی نهایتی
چه عاشقانه می شود وبا تو همصدا شدن
#حسین_کیوانی از شیراز
#غدیر
غدیر طنین خوش الحان ولایت، آغاز امامت و نزول آیه اکمال دین است.
غدیر سند ارج و قرب علی،بزرگواری علی و برتری علی است.
چشمه جوشان غدیر سیراب میشود از حب علی،
نسیم معطر غدیر از سمت آسمان وزیدن گرفته،کهکشان تا کهکشان غرق شور و شادی و هلهله است.
ملایک نفس به نفس ولایت علی را تبریک میگویند.
دستان مبارک محمد و علی در آغوش هم، ندای پیوند رسالت و امامت و ولایت را طنین انداخته،
جبریل امین آیه «اکملت لکم دینکم»را در ترمه سبز ولایت به دستان محمد و به قلب علی تقدیم میکند،
صحرای سوزان غدیر مبدل به گلستان ابراهیم شده ،
دستان معجزه گر موسی بار دیگر از آستین بر آمده
سینه محمد بیش از هر زمان دیگری مالا مال از عرفان و ایمان شده،
آری غدیر در راه است یک اتفاق ساده نه که یک تاریخ در حال رقم خوردن است، رشته پیوند رسالت و ولایت تا ابد.
اری علی می آید تا در برابر عالم و ادم خلعت امیری بر تن کند،
او می آید تا دوست داران او مورد حب معبود و دشمنانش مورد بغض محبوب باشند،
او می آید تا کسوت عدالت بر قامت زیبایش دوخته شود،
می آید تا مستمندان عالم را مرهمی باشد بر زخمهایشان .
وببخشد و ببخشاید.
حتی هنگام وصال معبود.
می آید تا قرآن ناطق حق باشد
تا ترازوی عدل باشد برای مردمان
تا داوری نیکو باشد برای دادخواهان
می آید تا غدیر همیشه پاس داشته شود در تمام زمانها و در ذهن همه انسانیت.
می آید تا بزرگترین عید مسلمانان به اسم اعظم او رقم بخورد.
می آید تا آیینه تمام نمای جلال و جبروت حضرت حق باشد،
می آید تا دنیا خالی نماند از عشیره پاکش،
می آید تا به دست فررندش بسپارد زمام امور مسلمانان را
غدیر میآید تا مقدمه ظهور فررندش باشد.
آری غدیرمظهر نجات بشریت است
به دست انسانهایی پاک و فرشته خو
فقط غدیر غدیر است و علی علی
هر دو نابند و بی نظیر!
ک. قالینی نژاد_افروز
4_695743491741328715.mp3
3.11M
فعلات فاعلاتن،فعلات فاعلاتن
علی اے هماے رحمت تو چه آیتے خدا را
اجرای محمد اصفهانی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را...
صدای دلنشین مرحوم استاد شهریار
منظومه غدیر نامه
چنین گفته اند راویان سخن
همه دین پژوهان با رای و فن
نویسندگان زآن احادیث دین
به تأویل و تفسیر قرآن مبین
همه شرح گویان وقایع نگار
همه مرد دانای آن روزگار
که حج الوداع کرد محمدامین
بگویند از آن واقعه این چنین
به سال ده از هجرت مصطفا
رسید موسم و روز و عهد وفا
که هجده برفته ز ذیحجه اش
در آن روز شیطان زند زجه اش
شدند کاروان پیمبر به راه
برفتند حج ، اندرآن قبله گاه
به هنگام برگشت ، آن همرهان
به صحرا همه تشنه بودند چنان
یکی چشمه بود اندران جایگاه
که صحرا نشینان بر او در پناه
عرب گوید آن چشمه را الغدیر
به پارسی بگویند بدان آبگیر
چو منزلگه کاروانان بُدی
نشان و رَه ساربانان بُدی
پیمبر بفرمودشان در غدیر
که آبی بنوشند گردند سیر
به ناگه ندایی شنید زِ آسمان
به قلب پیمبر نشست آن زمان
بیامد جبریل و پَر بَرگشود
به نزد پیمبر بیامد چه زود
بگفتا درودم فراوان به تو
همه چرخ گردون فرمان تو
پیامی بیاوردم از کردگار
بگویم تو را تا که آری بکار
محمد بفرمود علیک السلام
خوش آمد تو را باد والا مقام
پیامت چه باشد تو ای جبرئیل
که آشفته گشتی به این ره سَبیل
بگفت امر یزدان زِ ابلاغ دین
که بعد نبی هست علی جانشین
بدان هرچه کردی در این سالیان
ز جنگ و زِ هجرت ز رنج گران
نباشد مساوی بر این در کنار
چنین امر را سخت نیکو بدار
بدان راز بعثت بباشد علی
شده دین حق در علی منجلی
رسالت چو کامل شود بعد از این
زِ او روشن است آسمان و زمین
که اسلام جاری به نسل علیست
پدر بر پسر او امام و ولّیست
پیمبر چو بشنید پیغام از اوی
بدانست که باشد بدین آبروی
بفرمود اصحاب و حواریان
که بانگی برآرند کهان و مهان
هرآنکس که رفتَست باز آیدش
هر آنکس نیامد به تاز آیدش
همه حاجیان جمع گِرد اندرش
پر از گفتگو تا چه باشد بَرَش
بفرمودشان تا جهاز اشتران
به هم بر نهند زین آن اِستران
یکی منبری ساختند از جهاز
محمد بر او بر نشسته به ناز
برفت روی منبر سخن ساز کرد
زِ حمد خدا خطبه آغاز کرد
بگفتا بنام خدای رحیم
پناه بر تو دارم زِ شر ، رجیم
ستایش کنیم جمله پروردگار
که اوست اول و آخر روزگار
گواهی دهم کآن یگانه خداست
پرستش فقط ذات او را رواست
منم آن رسول و فرستاده اش
که دل را به فرمان او داده اش
نباشد به جز حرف او دین من
چنین باشد این راه و آیین من
شناسید مرا هم پدر هم نیا
پدر بر پدر ریشه در این سرا
ز حرف دروغ من بری گشته ام
از این صاحب برتری گشته ام
از آن شب که وحی آمد اندر حرّا
بگفتا خداوند که این است راه
زدم بانگ الله و اکبر بسی
بدیدم مصیبت ز هر ناکسی
به مکه زدند بر سرم سنگها
به سر پروراندند چو نیرنگها
بسی ناسزاها که بشنیده ام
جفاهای آن مردمان دیده ام
چو خاکستری بر سرم بیختند
شکم باره ای بر تنم ریختند
به تعداد آن مردم راستین
بتابید به دلهایشان نور دین
به شعب ابی طالب اندر شدیم
کَزآن خستگی جان بر لب بُدیم
سپس رو به هجرت شدیم ناگزیر
پر از خون دل و سر فکندیم زیر
ز انصار ، مهاجر برابر بدیم
به اسلام با هم برادر بدیم
زِ بدر و احد غزوه آغاز شد
که باب جهاد در زمین باز شد
بشد جنگ احزاب آن خندقش
مدینه کجا گود گرد اندرش
بسی سختی و درد بر ما رسید
که حرف و کلامم بدینجا رسید
نباشد هنوز دین کامل چنان
که چون جانشینی نباشد میان
چو نازل شده بر من این آیه ای
که کامل کنم دین زِ پیرایه ای
وگرنه همه دین بر باد رفت
چو آیین اسلام از یاد رفت
در آنگه صدا زد محمد ، علی
که بالای منبر رود با نبی
چنان دست حیدر به بالا گرفت
همه همرهان مانده اندر شگفت
بلند و رسا گفت کای مسلمین
هر آنکس پذیرد به اسلام دین
هر آنکس که گوید محمد نَبیست
رسول خداست حجت متقیست
اگر که من هستم چو مولای اوی
پذیرد همین حرف بی گفتگوی
همانا پسر عم من این علیست
که او جانشین و امام و ولیست
علیست اولین کس برِ من رسید
خدا بر دلش نور ایمان دمید
علی ، آنکه هنگام لیل المبیت
به بستر بخوابید دلش بر بسیط
علی ، آنکه خیبر ز جا بَر کَند
که پشت دلیران به خاک افکند
علی ، پهلوان سواران گُرد
جدا کرد سرِ عَمْر بِنْ عبدِوُد
علی ، آن وفادار به عهد خدا
نشد لحظه ای راه حق زو جدا
علی ، آن مُطَّهَر زِ رجس پلید
که تطهیر او کرد خدای مجید
علی ، آنکه باشد یقیمون صلاة
که او راکعون هست و یؤتون زکاة
علی ، آنکه در دست او ذولفقار
چو فخر عرب هست ز او افتخار
علی ، آنکه در کعبه دیده گشود
چنین برتری را به عالم که بود
علی ، آنکه حکمش بمیزان بُوَد
چو شمشیر عدلش که برّان بُوَد
علی ، آنکه باشد چو آب حیات
به آن بحر طوفان سفینه نجات
علی ، آن یک از پنج آل عبا
زِ توصیف آنان حدیث کسا
علی ، آنکه باب است بر شهر علم
شجاعت زِ او باشد و صبر و حِلم
علی ، آن که سقای کوثر بُوَد
به زهرا چنین خوب شوهر بُوَد
علی ، آنکه حجت بُوَد رهنما
علی دست گیرد به هر دو سرا
علی است ولیّ و علی هست امام
علی جانشین هست و ختم کلام
هر آنکس من هستم چو مولای او
پس از من علی هست آقای او
بمانَد زِ من دو امانت چنان
بدارید نیکو به قلب و بجان
یک اول کتاب است قرآن بُوَد
بخواند هرآنکس مسلمان بُوَد
کلام خدا باشد این راه دین
چراغ مسیر استُ نور مبین
و آن دیگری اهل بیت من است
بدانید که آن شاه بیت من است
همیشه بمانید همراهشان
به گفتار و کردار دلخواهشان
همیشه به این دو تمسّک کنید
وزین دو ، دل خود تبرّک کنید
به قرآن و عترت همی راه جوی
دل از تیرگی ها بدین آب شوی
هر آنکس که ایشان کند شادمان
یقین قلب من شاد کرده از آن
هر آنکس که قلب مرا شاد کرد
بدانید ، یزدان از او یاد کرد
پس آنگه به زیر آمد از منبرش
صحابه گرفتند دور و برش
یکایک برفتند نزد علی
مبارک بگفتند بر آن ولّی
درود و سلامش فرستاده اند
چنین دست بیعت به او داده اند
که الیوم اکمل بشد دینکم
و اتممتُ نعمت شما را لَکم
رضیتُ لکم زانکه اسلام دین
بشد دین برتر به روی زمین
بگفته است افراز شعر غدیر
که فردای محشر بُوَد دستگیر
بماند از او این سخن یادگار
امید است روحش بگیرد قرار
افراز۱۴۰۰/۰۵/۰۶
"غدیر"
غدیر_ آمد و جان پر شد از ولای علی(ع)
کجاست عطر دلانگیز آشنای علی؟
نوای اشهد انّ ... علی ولیّ الله
شنیده میشود از عرش در ثنای علی
صدای قافلهها از غدیر میآید
هنوز میرسد از دورها صدای علی
[طلوع دست علی بین دست پیغمبر
ظهور جلوهی والشمس والضحای علی]
*
چه گفت؟ گفت محمد(ص) که هرکه یار من است
به مهر سر بنهد بر سرِ وفای علی
چه گفت؟ گفت هرآنکس که مبتلای من است
دوباره دل بسپارد به ابتلای علی
چه گفت؟ گفت هرآنکس که مردِ راه من است
قدم قدم برود راهِ ردّپای علی
چه گفت؟ گفت که هرکس که مقتداش منم
نمازِ جان بگزارد بهاقتدای علی
*
شما! که اهلِ هوایید! سینه پاک کنید
مگر شود ریههاتان پر از هوای علی
شما! که ابرو_ در هم کشیدهاید از بغض
دهید دل به نگاهِ گرهگشای علی
شما! که پشتِ در خیبرِ تناید اسیر
نظر کنید به بازوی لافتای علی
شما که در پسِ احزاب کینه پنهانید!
نمانده راهی جز_ سایهی لوای علی
یتیمهای زمان! هان! فقیرهای زمین!
شوید جمع همه بر درِ سرای علی
که باز، روی لبِ جبرئیل باز شده است
شکوفه_ غنچهی آیات هل اتای علی
*
هزار و صدها سال از غدیر میگذرد
کجای واقعه مانده است ماجرای علی؟
مگر مرام علی سادگی نبود؟ کجاست؟
گلیم کهنه و نعلین وصله_سای علی
مرید سنت شیخین زور و میز شدیم
کجاست مذهبِ از زور و زر رهای علی؟
زبیرهای زمان، طلحهطلحه جمع شدند
جملنشین شده قرآن دلربای علی
چه زود بندِ امارت، چه ساده ذوق کنیز
گسست مارا، از بند کفشهای علی
چه زود وارث تخت بنیامیّه شدیم
چه شد طنین مناجات و ربنای علی؟
چه شد تقدّس لبخند بیریای رسول(ص)؟
چه شد تفاخرِ کفپوشِ بوریای علی؟
چه شد نهیب پر از درد و داغ ابن حنیف؟
غم رثای نبی خطبهی رسای علی؟
چه شد حکایت شبها و شمع بیتالمال؟
چه شد شکایت چشمان روشنای علی؟
چه شد طریقت خرما و نان و سنگ و شکم؟
کجاست سفرهی افطار باصفای علی؟
*
پس از غدیر چه کردید با علی؟ ایکاش
که از گناه شما بگذرد خدای علی
در ابتدای علی مانده شعر من، افسوس!
قصیده راه ندارد به انتهای علی
غدیر: قصهی مظلومی علی است، دریغ!
غدیر: روضهی چاه است و نالههای علی
#غدیر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
از بس که هست آینۀ حق نما علی
هر دَم نشسته روی لبم ذکر « یاعلی»
خورشید شد خجل چو خبردار شد که هست
خورشیدِ پُر فروغِ سپهرِ وِلا علی
مانده سه روز کعبه فقط چشم انتظار
تا که نِهَد به دیده اش از لطف ، پا علی
در خانه ای که غیر خدا نیست صاحبش
بنگر چگونه کرده در آن خانه جا ، علی
بت های کعبه را همه افکند بر زمین
بگذاشت روی دوشِ نبی تا که پا ، علی
موسی ز رودِ نیل گذر کرد تا که گفت :
«یا مصطفی محمد» و « یا مرتضی علی»
شأن نزول « آیۀ تطهیر» فاطمه
شأن نزول رایحۀ «هَل اَتی...» علی
استاد جبرئیل امین است و کرده است
در زندگی به ختم رُسُل اقتدا علی
بر دوش خویش بار امانت گرفت و بست
با کردگار ، بیعتِ « قالوا بلی .. » علی
با فاطمه گذاشت غمش را به اشتراک
در کوچه ها شنید ز بس ناسزا علی
حتماً خودش به «یاعلیِ» خویش کَنده است
در جنگ ، بابِ قلعۀ خیبر ز جا علی
شکر خدا که از کَرَمِ خویش ، شیعه را
همسایه کرده است به فردوس با علی
شکر خدا که در همۀ لحظه های سخت
با لطف حق رسیده به فریاد ما علی
ما را غمی به دل ، ز غمِ روزگار نیست
زیرا برای شیعه نموده دعا علی
روزِ جزا به اذن خدا می کند ز لطف
هر شیعه را برای شفاعت سِوا علی
هر مشکلی که بوده به کار من و شما
بوده همیشه یاور و مشکل گشا علی
بگشای چشم و خوب نظر کن که بنگری
دارد حضور مثل خدا هر کجا علی
مشعر علیّ و مروه علیّ و صفا علی
مشهد علیّ و قم علی و سامِرا علی
کعبه علیّ و قبله علیّ و مِنا علی
مکه علی، مدینه علی، کربلا علی
با خون وضو گرفت و ز محرابِ بندگی
پرواز کرد تا حرم کبریا علی
.........؛.........؛.........
فرمود: « زَیِّنوا مَجالِسِکُم ...» ختم انبیا
یعنی کنید در همه جا ذکر «یاعلی»
مجلس تمام گشت و نشد حرف دل تمام
زیرا نداشت در دلِ من اِنتها علی
علی اکبر شجعان « محزون اصطهباناتی»
خیمه گاه شعر
کانال رسمی اشعار مذهبی علی اکبر شجعان.
سروش :
https://sapp.ir/shajaan_mahzoon
ایتا :
https://eitaa.com/shajaan_mahzoon
سایت ادبی شهید رابع ـ استهبان http://rabe4.rzb.ir
2024_06_16_13_20_30.mp3
6.78M
بمناسبت عید غدیر خم ولایت حضرت علی علیه السلام
علی روستا
عضو کانال
به دلـم نام تو افتــاد و زبـان گفت علی
شعر جوشید و قلم با هیجان گفت علی
قلـــم از زمــزمهٔ نام علــی شــور گرفت
از دلِ زمـزمی از اشک روان گفت علی
چه ردیفی! که از آن شد غــزلم دریایی
وچه بحری که به شور آمد ازآن گفت علی
دل شوریده از این بحر، تب و تاب گرفت
صــد و ده مرتبه در هر ضربان گفت علی
این علی کیست که در آینـــهٔ لَــم یَــزَلی
نور حق در پسِ آن جلوه کنان گفت علی
این علی کیست که بر مقدم این فوق بشر
کعبه از شوق، ترک خورد و عیان گفت علی
او همـا ن است که از برق دمِ شمشــیرش
ماه در هاله ای از شرم، نهان، گفت علی
او همــان است که از روز ازل در رگ مــا
خون به جوش آمد و در هر شریان گفت علی
بو ترابی که به هر ذره ای انداخت نظـر
آفتابی شد و بی شـرح و بیان گفت علی
تا نگاهــش به درِ قلعــــهٔ خیبــــر افتـــاد
در از آن هیبت او خورد تکــان گفت علی
در غدیری که خُمَش مستِ تولّا شده بود
مِی به جوش آمد از آن عشق وچنان گفت علی؛
برکه دریا شد و دریا متــلاطم شد و بعد
موج ، تکـرار شد از این جریان گفت علی
باز هم راهــیِ معـراج شد آن دست خدا
راه حــق را به بشــر داد نشان گفت علی
هرکه نوشید فقط قطره ای از شهد غدیر
سومین اَشهَـدِ خود را در اذان گفت علی
"کیمیا"یی است سعادت که ز خاک درِ او
می شود قسمت هر کس که به جان گفت علی
#رقیه_سعیدی(کیمیا)