eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
271 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ • آن‌چه در غیبتت ای دوست به من می‌گذرد • نتوانم که حکایت کنم الاّ به حضور [شیخ اجل سعدی] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ |⇦• اعلام برنامه - شعرخوانی یاران انجمن هم‌زمان با عصر شعر کوثر ۳ تا ۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۳/۰۸/۲۵ فرهنگسرای طاووسیه (بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا) حضور گرم و به موقع تمامی دوستان همراه را چشم داریم...🌹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ انجمن شعر سعدی اسلام فهندژ [ @sheresaadi ]
*فراخوان* هشتمین *جایزه ادبی ریحانه* با محوریت جشن میلاد با سعادت حضرت زهرا (س) در بخش های: ▫️اشعار کلاسیک ( کهن پارسی) ▫️اشعار سپید ( نیمایی، سپید ، موج نو) ارسال آثار به : reyhane.hamayesh@gmail.com تماس و پیام رسان ها 09038826815 آخرین مهلت ارسال : ۲۵ آذرماه آئین پایانی : ۲ دی ماه
بانوي پري پيرهن پوست پيازي پنهان شده در پرده دنياي مجازي آويخته از شاخه مو خوشه مستي آميخته با الكل لب شهرت رازي راضي نشو از روزنه خواب بگيرم بازوي ترا ، در شب تقسيم اراضي! هر جا كه منم حسرت يك لحظه حضوري بي من همه جا بيشتر از حد مجازي! بگذار نفس تازه كند توسن گيسو وقتش شده با روسري اين بار بتازي اي منظره زود گذر در گذر عمر هر چند از اين فاصله هم چشم‌نوازي گاهي به تماشا بنشين پنجره ام را تا در شب من كوچه مهتاب بسازي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصیده ای به مناسبت هزارمین شعرم... به حول قوّه ی حقّ و کمین ِ امکانات هزار شعر سرودم به غیر تألیفات به یک هزار و یک اکنون رسیده اشعارم نه بی دلیل پی ذمَّم و نه تحسینات   به سی هزار قریب است جمع ابیاتش به جز مقاله و تعبیرها و تمثیلات چو میل خواندن اشعار بنده را داری نشسته داخل پیجم بدون توضیحات درون صفحه ی ِ ایتا و تلگرام برو ببین و نقد کن و دل بده به این اوقات تخیلات و شهود و اشاره ها درجند در این چکامه سرای ِ مجازی الابیات پُر از حماسی و آئینی و فکاهی هست به طنز و جدی و انواع ِ دیگر آیات رباعی و غزل و مثنوی و نیمایی چهارپاره و بحرطویل و ترکیبات دوبیتی و مَثَل و مستزاد با قطعه قصیده ها و مسمط ، ترانه ، ترجیعات هرآنچه را که سرودم بدون تشویش است به قید همت و وجدان،به شوق تاثیرات نه وامدار دروغم ، نه رو سیاه ِ نفاق سپید روی ِ زمانم به رسم توفیقات قلم فروش نبودم امیدوارم که قلم فروش نباشم برای تمجیدات اگر مجال دهد ، باز می سرایم شعر دهَم به رشته ی تحریر از پی ِ اثبات ازین سرودن‌ و تحریر شعر دانستم که شعر هدیه ی حق است در همه حالات که بی نگاه خداوند شاعری هیچ است که هیچ ِ هیچ منم کمترین موجودات همیشه خوشدل عشق ِ خدای رحمانم دهم به شاه ولایت سلام با صلوات خدا کند که چراغی شوند در محشر نگاه ِ حضرت یزدان مرا شود سوغات ۱۰۰۱ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
برپایی نمایشگاه و فروشگاه کتاب «ایثار و شهادت» در شیراز به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی نمایشگاه و فروشگاه کتاب «ایثار و شهادت» در شیراز برگزار می‌شود. لینک خبر👇👇 https://fars.navideshahed.com/fa/news/579888/ با ما همراه باشید👇 🇮🇷ایتا ➡️https://eitaa.com/navideshahedfars 🇮🇷سروش ➡️https://splus.ir/navideshahedfars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نیما یوشیج و انقلابی که در شعر معاصر به‌ پا کرد! 🍂 به مناسبت زادروز پدر شعر نو پارسی، 🇮🇷
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود
فراخوان هشتمین همایش ملی ریحانه‌النبی(س) اعلام شد 🔹دبیر همایش ملی سالانه ریحانه‌النبی(س): امسال هشتمین دوره جایزه ادبی «ریحانه»‌ و دومین همایش ملی رساله الحقوق امام سجاد(ع)، برنامه‌های هشتمین دوره همایش ملی ریحانه النبی(س) ‏خواهند بود که فراخوان این دو رویداد اعلام شده است. ‏ 🔹جایزه ادبی ریحانه امسال ‎در دو بخش اشعار نو در قالب‌های نیمایی، سپید و موج‌نو و در بخش اشعار کلاسیک در قالب‌های غزل، مثنوی، قصیده و رباعی و با محوریت جشن میلاد با سعادت حضرت زهرا (س)‌‎ ‎برگزار می‌شود. https://farsnews.ir/alirezaparnian/1731312075022019831
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعری که تو را جان می‌بخشد، یک بار شاعرش را کشته است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
   بیست و سوم آبانماه    سالروز درگذشت «سعید نفیسی» شاعر،    ادیب، نویسنده، مترجم و تاریخ نگار                     "روحش شاد و یادش گرامی"
‍ ‍ ‍ ۲۳ آبان سالروز درگذشت سعید نفیسی (زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران) ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار   او فرزند میرزا علی‌اکبر "ناظم‌الاطباء کرمانی" و از نوادگان حکیم نفیس‌بن عوض‌کرمانی "طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری" بود. در ۱۵ سالگی برای تحصیل به شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به‌تدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ به‌گروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در مدت یک ساله فعالیت این مجله، با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت. در سال ۱۳۰۸ به‌خدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، به‌کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سال‌های بعد به‌تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات مشغول شد و به‌عضویت فرهنگستان ایران درآمد. وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکده حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده ادبیات برگزیده شد. او چندی در دانشگاه‌های کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاه‌های قاهره و بیروت به آموزش پرداخت. يكى از ويژگی‌هاى نفيسى اين بود كه درخواست نويسندگان تازه كار را براى نگارش مقدمه‌اى بر آثار آنان مى‌پذيرفت و معتقد بود كه اين كار سبب تشويقشان مى‌شود. او در راديو نيز برنامه‌اى با عنوان "در مكتب استاد" داشت كه ازبرنامه‌هاى پرشنونده بوده، در اين برنامه به‌پرسش‌هاى ادبى شنوندگان پاسخ داده مى‌شد. وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری که نویسنده می‌کوشد، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به‌جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد. مدارج و افتخارات علمی نفیسی: نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به‌زبان‌های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است. ترجمه‌های کم‌نظیر او از زبان‌های بیگانه دارای معروفیت خاص است. بزرگترین خدمت وی به‌زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشه‌های کتابخانه‌های جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و به‌صورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات وی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستان‌نویسی تاریخ است که در آنها روح وطن‌پرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به‌وطندوستی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرامی‌خواند. نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و سال‌های آخر عمر را در پاریس به‌سر برد و زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایران‌شناسان به‌تهران آمده‌ بود درگذشت. آرامگاه وی تهران در کنار مزار پدرش و در بقعه‌ای به نام آرامگاه سرقبر آقا "پایین‌تر از چهارراه مولوی‌ است.
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شـب‌نشـیـنـان را دوا کرد
هم‌صحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم
✏️ خواندن برای همدلی 📝. به کتاب های من خوش آمدید..! 🌱 هفته کتاب وکتابخوانی کیوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدر می‌شد شرم می‌کرد اگر صاحب دختر می‌شد اشک، لالایی بی واژه‌ی مادرها بود گورِ بی فاتحه، گهواره‌ی دخترها بود ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد (عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) آن‌که بر شانه‌ی خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن به شکرانه‌ی او چادر شوکت سر کرد خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد... مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد بی‌گمان بولهب آن‌روز پُر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود * * بنویسید که معصومه‌ی عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقبِ اُم ابیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سوره‌ی دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوه‌ی او سوره‌ی انسان آورد چادرش یک‌شبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز درِ خانه‌ی زهرا همه درها بسته‌ست زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد قرة العین نبی، وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بی‌تاب یتیمان می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت به لطفت شادم (من از آن‌روز که در بند توأم آزادم) فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه‌ی پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی بن ابی طالب نیست آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هرزمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟! وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست سند محکم اثبات ولایت: زهراست اولین شیعه‌ی بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می‌گشت بازهم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت نسل زهرا و علی، سلسله‌ی طوبی شد میوه‌ی این شجره، نایبةُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را برسر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه‌ی دم به دمش وارث تیغ دودم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یکتنه فاتحه‌ی کاخ ستم را خوانده * * تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسرفاطمه کافی‌ست که فرمان بدهد همه از خاتمه‌ی معرکه آگاه شوند فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایه‌ی چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی‌ست چاره‌ی کار همه مردم دنیا مهدی‌ست ✍
شعر طنز «توّرمی» این تورًم از گرانی بهتر است مردن از این زندگانی بهتر است اندرین آشفته بازار دلار خر شدن از خرچرانی بهتر است در منوی مرغ های مجلسی کنتاکی از زعفرانی بهتر است گرچه دولت ها همه عین همند قالیباف از لاریجانی بهتر است ! در تمام سال های عمرمان کودکی از نوجوانی بهتر است از برای چشم های مست وهیز عینک ته استکانی بهتر است من یقین دارم برای اقتصاد این دلارصد تومانی بهتر است لااقل بهر تمام شاعران شعر گفتن از شبانی بهتر است در میان پُست های ارتشی پست خوب آجودانی بهتر است جان من دلخوش به این مدرک مشو مدرک بیکاردانی بهتر است گرچه این دنیا سراسر بازی است بازی جام جهانی بهتر است بهر آدم های بی پول وفقیر رفتن از این دار فانی بهتر است در جواب حضرت موسی به طور مطمئنآ لن ترانی بهتر است شیخ اول را نمی دانم که بود مطمئنآ شیخ ثانی بهتر است با شمایم اقتصاد دان های شهر این تورم از گرانی بهتر است خانه را هر روز هم می شد تکاند خانه ی دل را تکانی بهتر است در نگاه بچه سوسول های شهر شلوار تی تیش مامانی بهتر است من یقین دارم که شعر طنز من از فلان بن فلانی بهتر است در میان این همه دیوان شعر شعر های ناگهانی بهتر است الغرض بشنو تو از مُلای روم همدلی از همزبانی بهتر است کیوانی شهر راز شعر طنز تورًمی
ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی در جان ما محبت خود را گذاشتی با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار نم نم قدم به خلوت دریا گذاشتی باران حضور گرم تو را مژده می دهد ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟ خود را میان دشت پراکندی و گلی از هرکجا که رد شده ای جا گذاشتی حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم! ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها! بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی گل های فرش گرم پذیرایی ات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی...
کوثرحق..... 😌😚😢😭🌷🌹🌷🌹🌷 خانه را آتش نزن ، اینجا گلستان نبی است این حرم خوشبو ز عطرِ باغ و بستان نبی است جای جایش خاطراتی از خود ِ پیغمبر است جایگاه و یادگار روح و ریحان نبی است خانه را آتش نزن ، آتش نزن جان مرا جان من وابسته ی ِ اعجاز و احسان نبی است در حریم حرمت عشق و وقار و اعتبار با ادب وارد شو اینجا معدن کان نبی است نشکن این در را که این دروازه ی شهر خداست درب این خانه رواق منظر جان نبی است صاحب این خانه نور کوثر حق باوری است از ازل با عشق و ایمانش به پیمان نبی است خانم ِ این خانه سرشار از شمیم جنت است مرد آن گویای رمز و راز قرآن نبی است این یکی تا عرش اعلا رفت همراه رسول آن یکی پرورده ی اخلاص و ایمان نبی است یاور مظلوم و خصم ظلم در این خانه هست آری آری اهل این خانه به فرمان نبی است صد جهان اندیشه دارد دست های بسته اش این دلاور حافظ راه فروزان نبی است این قَدَر غوغا نکن در کوچه ی تزویر ها در تمام غزوه ها این شیر ِ میدان نبی است کربلا تا کربلا احیاگر راه خداست انتظارسرخ این مجموعه خواهان نبی است امت قرآن به اخلاص ولایت خوشدل است یازده شمس ولایت نور تابان نبی است حق همیشه سرفرازی هست وحق با کوثر است کوثر حق ، زاده ی اخلاق و دامان نبی است آئینی انتظار ۵۸ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi