eitaa logo
گلچین شعر
14.8هزار دنبال‌کننده
918 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مرگ هرچند نوشته شده در تقدیرم به جهان با نخی از موی سرت زنجیرم من چه هستم؟ منِ بی نام‌ و نشان، دور از تو‌؟ قابی‌ام بر تنِ دیوار که بی‌تصویرم قایقِ کاغذی‌ام در دلِ گرداب اسیر قطره‌قطره به تو دل می‌دهم و می‌میرم برگِ خشکی که به سر شوق پریدن دارد با نسیمِ نفسِ توست که پر می‌گیرم دمِ من خنده‌ی تو، بازدمم بوسه‌ی تو یعنی از زندگیِ بی‌تو پس از این سیرم حسرتِ پنجره مانده‌است به دیوارِ دلم دستی ای کاش برآید بدهد تغییرم باغ زردم پیِ لبخند بهار افتاده کاش از بارشِ تو سبز شود تقدیرم @golchine_sher
طلوع کردی و من نیز آفریده شدم دم از بهار زدی ، گل به گل دمیده شدم من اتفاق کمی بودم و شبی ناگاه نگاه کردی و اینگونه شد که دیده شدم به خاطر تو غزل گفتم ای سراسر شعر به خاطر تو غزل گفتم و شنیده شدم ببین نمی شکنم در کویر سختی ها که در پناه تو ای ابر، آبدیده شدم تو آسمانی و من تا خلاصه ات باشم شبیه نم نم باران شدم، چکیده شدم... @golchine_sher
به جوجه اردک زشتی که مثلِ من تنهاست چه فایده که بگویند باطنت زیباست دلت به ماندن اگر نیست خب رهایم‌ کن که‌ مرگ ساده‌تر از هضم این ترحم‌هاست نه اینکه فکر کنی دوستت ندارم، نه برای آدم دلمرده عشق بی معناست به فکر پر زدنم گرچه خوب می‌دانم غمم بلندتر از سقف تیره‌ی دنیاست تو ماه بودی و من برکه‌ای که آغوشش به جای عکس تو گاهی خود تورا می‌خواست جه بی تفاوتی ِ مضحکی‌ست تنهایی چه احمقانه سرم بعد رفتنت بالاست چقدر تلخ که بعد از هزار سال سکوت هنوز یاد تو در واژه‌های من پیداست مچاله می‌کنم این شعر را و این یعنی هنوز آدم این قصه عاشق حواست... @golchine_sher
«به نام حضرت دوست» 📝«دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز» رهبر معظم انقلاب به استقبال غزل زیبای رهبر عزیزتر از جانمان این حقیر نیز غزلی تقدیم می کنم: به نام نامی حیدر همیشه می‌مانیم میان معرکه‌ها رود رو به جریانیم هراس نیست اگر عالمی بیابان است به وقت معجزه در انتظار بارانیم چو نوح دربرمان است بیم‌دریا نیست به عرشه حاضر و در جستجوی طوفانیم اگرچه باد خزان بارها وزید اینجا هنوز مقتدر و باشکوه و تابانیم چو صخره‌ایم و غم تلخ موج‌ها هرگز به شوق پیر خرابات کوه ایمانیم رها شویم چو تیر از کمان آرش، ما مثال صاعقه هم ابتدا و پایانیم به دوش ماست امانت،به صدق می‌کوشیم و مثل قاسم ِ سرباز، مرد میدانیم @golchine_sher
ای برتر از خیالِ محالی که داشتم! بالاتر از توهمِ بالی که داشتم! طوفان رسید و برگ و بَرَم را به باد داد پیش از رسیدنِ دلِ کالی که داشتم این کوره رودهای گِل‌آلود از کجاست؟ کو چشمه‌ی عمیق و زلالی که داشتم؟ حالِ غزال بود و مجالِ غزل مرا آن حال کو؟ کجاست مجالی که داشتم؟ کِی می‌شود به روی تو روشن چراغِ چشم؟ روشن نشد جوابِ سوالی که داشتم باری مگر ز شوقِ نگاهِ تو بردَمَد آن آفتابِ رو به زوالی که داشتم! @golchine_sher
نگاهت نم نم باران عشق است قَدَت مانند سروستان عشق است تو وقتی دفتر دل می گشایی لبت دروازه ی قرآن عشق است برای معلم کلاس اول ابتدایی ام پاسداشت مقام معلم @golchine_sher
غروب این حوالی را تو باور می کنی یا نه؟ غم و درد اهالی را تـو باور می کنی یا نه؟ تمام زندگی مان را سکـوتی تلخ پر کرده خیابان های خالی را تو باور می کنی یا نه؟ کویر داغ و بی باران ، بر این جا سایه گسترده هجوم خشک سالی را تو باور می کنی یا نه؟ نفس در سینه می گیرد، دل این جا زود می میرد و مرگ احتمالی را تو باور می کنی یا نه ؟ دراین تاریکی و وحشت ، سیاهی های بی پایان وجود یک زلالی را تـو باور می کنی یا نه ؟ نگـاه سبز تـو آخر مرا آباد می سازد بگو این خوش خیالی را تو باور می کنی یا نه؟ @golchine_sher
شکسته آنچه میانِ من و تو حرمتِ ماست نظر به آینه و سنگ کن! حکایتِ ماست به حرف‌های خوشت دلخوشیم، می‌بینی؟ به باد تکیه‌ زدن نیز قابلیت ماست! نشد ز حلقه‌ی دیوانگان فرار کنیم قسم به موی تو، بندی به پای همت ماست به اوج خویش چرا غره‌ای چنین ای موج؟ خروش تا به کجا؟ نیستی نهایتِ ماست! چه باک از این که شرابِ تو سهم غیر شود؟ همیشه خونِ جگر خورده‌ایم! عادتِ ماست! @golchine_sher
چشمها – پنجره‌های تو – تأمل دارند فصل پاییز هم آن منظره‌‌‌ها گل دارند ابر و باد و مه و خورشید و فلک مطمئنم همه در گردش چشم تو تعادل دارند تا غمت خار گلو هست، گلوبند چرا؟ کشته‌هایت چه نیازی به تجمل دارند؟ همه‌جا مرتع گرگ است، به امید که‌اند میش‌هایم که ته چشم تو آغل دارند؟ برگ با ریزش بی‌وقفه به من می‌گوید: در زمین خوردن، عشاق تسلسل دارند هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است همه تا دامنه‌ی کوه تحمل دارند @golchine_sher
سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی.. @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080