eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
820 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف از تو زیاد است، ولی باور نه داریم به دل هوای تو ، در سر نه عمریست که سربار تو‌ایم آقا جان سرباز و مدافعین این سنگـر، نه @golchine_sher
ناگهان در جهانِ بی روحم دختری را غریقِ غم دیدم دختری که درونِ چشمانش تکّه ای کوچک از خودم دیدم پیشِ پایم نشست و دستم را با سرانگشت ها نوازش کرد با همان چشمِ آشنا خندید با همان خنده‌هاش خواهش کرد چشم در چشم‌های خیسم گفت باز داری چه می‌کنی بابا من کنارِ توام، نمی بینی؟ پس چرا گریه می‌کنی بابا عشق هم مثلِ هر چه داشتمش بازی عمر بود و باختمش پیر مردی درونِ آینه بود که من اصلا نمی شناختمش... @golchine_sher
گل به تن کرده ایی و لهجه ی بلبل داری توی باغ دهنت سوسن وسنبل داری شکر از نای تو دارد صفت شیرینی در هوای نفست رایحه ی مُل داری بر دو ابروی فریبای به هم پیوسته عاشقان را به صراط الغزلت پُل داری رحمت منتشری...جاذبه ی مانایی تو به مضمون بقا مُهرِتکامل دا ری قدکشیدی ولب عرش اقامت کردی قبله ایی روبه خدا شوقِ تمایل داری باغ رضوان شده این شعر و تو در هر بیتش دست هر قافیه یک شاخه گِلایُل داری @golchine_sher
نگرانم، ولی چه باید کرد عشق، دلواپسی نمی فهمد درد من، خط ِ میخی است عزیز درد من را کسی نمی فهمد... @golchine_sher
مناجات_روز_عرفه در دل گله از فراق دارم یا رب شوق سفر عراق دارم یا رب ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی خیلی به‌ تو اشتیاق دارم یا رب @golchine_sher
شبها مانند شاپرک ..؛ آنقدر دورِ خاطراتت می گردم تا بالاخره یک جایی ؛ حوالی تو خوابم ببرد .. @golchine_sher
باز کن امشب بهشتت را، مرا از رو ببر حلقه کن بر گردنم تا ساحل گیسو ببر دستهایم را بگیر و رمز شب را فـاش کن تشنگی های مرا تا چشمه ی جادو ببر من عسل های فراوانی تدارک دیده ام بی تعارف دست خود را داخل کندو ببر دست خود دادی به دستم تازه دستم بو گرفت خواستی یک شب بیا با خویش دستنبو ببر گاهگاهی با صراحت جمله هایت را بگو گاه جان را با اشاره ، با خم ابرو ببر شاعری سهم شما باشد ،سزاوار شماست دل ببر، هرشب دلی ازاین ” غزل بانو ” ببر @golchine_sher
دلتنگ هستم و بدنم داد می زند گلهای روی پیرهنم داد می زند تشنه شدم هوای تو را در سراب مرگ حالا پیاله های تنم داد می زند مردم به ساعتی که تو را خاک کرده اند بالای قبر تو کفنم داد می زند گفتم زمانه میگذرد نه درست نیست تو رفته ای و من دهنم داد می زند شاعر شدم که شعر بگویم برای تو دیدی که شاعرت شدنم داد می زند تو سرزمین کامل من بودی و هنوز من صفر مرزی وطنم داد می زند ای کاش تا دوباره ببینم تو را که من مثل اویس ام و قَرَن ام داد می زند @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
من مال شما، شما به جای خودتان باشد ، خودتان فقط‌ برای خودتان تا حرف زدم به لهجه ام خندیدند گفتند برو به روستای خودتان @robaiiyat_takbait
دو دلم‌ در عید قربان که چه قربانی کنم یا دلم را پیشکش یا خود به قربانت شوم @golchine_sher
ابری‌ام چندان که باران هم سبک‌بارم نکرد غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد می‌توان در خاک هم دل‌بسته افلاک بود سرو آزادم، تعلق‌ها گرفتارم نکرد ناله‌هایم بر دلِ سنگ تو تأثیری نداشت آنقَدَر مغرور بود این کوه، تکرارم نکرد هم‌نفس با نارفیقان، هم‌قدم با دشمنان هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد عطر گیسوی تو با آوازه شعرم شبی هفت شهر عشق را پیمود و عطارم نکرد @golchine_sher
به تو ای عشق می دانی همه نامرد می گویند؟! وَ گاهی بهترین بیماری یک فرد می گویند... نترس از آتش نفرین این عاشق جماعت که... به داغ سینه های خسته،آه سرد می گویند! تو را از دست دادم،گرچه عاشق های بسیاری به حال آدمِ دلتنگ،دستآورد می گویند! همان هایی که عشقت را به رنگ دیگری دیدند، به قرمز سبز گفتند و به آبی زرد می گویند! چنان علم پزشکی را بهم زد چشمهایت که روان کاوان به چشمانت،علاج درد می گویند! تو دورِ یار می گردی،و من دورِ تو می گردم به تو ،توریستِ جنتلمن، به من ولگرد می گویند! پریشان گشته می فهمد،چرا دارند همواره تمامِ کائنات امشب،به تو "برگرد" می گویند... @golchine_sher
تا چند به گِرد خود شتاب ای ساعت؟! گِردِ سرِ خسته کم بتاب ای ساعت!! خواب است سرانجام همه بیداران... کم پلک بزن ، دگر بخواب ای ساعت... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید_قربان_مبارک جان ناقابل ما چیزی نیست عید قربان به فدایت ای عشق! @golchine_sher
عید قربان آمد و جان و دلم، قربانی‌ات کاش می‌شد، همچو اسماعیل، باشم فانی‌ات خانه‌ی امن تو باشد، جان پناه‌خائفان می‌زداید خوف دل را،خانه‌ی نورانی‌ات ناله زد دل سالها در آرزوی وصل تو تا بچرخد، در طواف کعبه‌ی ربانی‌ات گرچه من لایق نباشم ساکن کویت شوم هر چه دارم از سر جان می‌کنم، ارزانی‌ات توبه‌ام را می‌پذیری؟ بنده‌ای آلوده‌ام پاک می‌گردانی‌ام با زمزم عرفانی‌ات؟ داده‌ای تو وعده‌ی عفو و از این بابت، خوشم جسم بی‌ارزش چه باشد، هستی‌ام قربانی‌ات سنگ بر شیطان زدم شاید رها گردم از او دائماً در بند تو باشم، شوم زندانی‌ات رو به سوی کعبه‌ی دل آمدم، با صد امید تا شود شاید نصیبم، جلوه‌ی رحمانی‌ات عید بندگی بر همگی مبارک @golchine_sher
بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند گل نمی‌روید چه غم گر شاخساری بشکند باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد! پس مخواه تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند کاروان غنچه‌های سرخ روزی می‌رسد قیمت لب‌های سرخت روزگاری بشکند @golchine_sher
روز ذبح نفس مان با تیغ تقوا آمده روز قربانی است، وقتی «عید اضحی» آمده سالها درگیر اسماعیل جانم ،غافلم ظهر شد خورشید جان تا حلق بالا آمده از مَنیّت بس که سرشارم کمر خم آمدم می شود تفسیر از افتادگی ،تا آمده کوله باری از گناهان را به دوشم می کشم رود حیرانم که تا آغوش دریا آمده ریختم در راه جانم را، در آغوشم بگیر توبه کار خسته ای، تنهای تنها آمده... @golchine_sher
مهـر آمـدی و اول آبـان رفتی دل دادی و پس گرفتی آسان رفتی خورشید میان شاخه ها می رقصید از تـرس بلنـدیِ زمستان رفتی دیدی که تب چشمه ی من می جوشد خندیدی و با شانه ی لرزان رفتی چیزی نه تو گفتی و نه من پرسیدم   من ماندم و تو شکسته پیمان رفتی درمسلخ عشق دل بریدی از مــن دیروز به وقت عید قــربان رفتی دنبال تــو هرچند دویدم ، امـا تا کسب مدال خط پایان رفتی @golchine_sher
آن‌سان که یادم داد چشمت دل‌سپردن را یک روز یادم می‌دهد از یاد بردن را! آن‌قدر دارم یادگار از تو که فرزندم با زخم‌های من بیاموزد شمردن را... جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی از اعتبار انداختی سوگندخوردن را! تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد این‌گونه روی زخم مردم پا فشردن را چشمی که بر من بسته‌ای بر غیر وا کردی ممنونم از چشمت که آسان‌کرد مردن را... @golchine_sher
پیغامِ صفا ز نورِ قرآن آمد گُلنامه ی آزمونِ عِرفان آمد در عرصه‌ی امتحانِ حق ، ابراهیم (ع) گردید قبول و عیدِ قربان آمد ____________________________ عیداَست و بهارِعشق و عرفان شده است شُکرانه ی ماهِ حج فراوان شده است بخشیده خدا ، پسر به بابا و سپس گُل کرده وفا و عیدِ قربان شده است ____________________________ @golchine_sher
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم،دل نمی‌شود دیوانه ‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ ی تو است که عاقل نمی‌شود تکلیف پای عابران چیست؟آیه ‌ای  از آسمان فاصله نازل نمی‌شود خط می‌ زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها شوم از عاشقانه ‌ها دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود تا نیستی تمام غزل ‌ها معلّق اند  این شعر مدتی‌ است که کامل نمی‌شود @golchine_sher
پدرم کارگر است بقچه به دوش از خانه به خیابان می رود از خیابان به خانه می آید پدر هر روز سبکتر می شود بقچه هر روز سنگین تر! پدرم فقر را به دوش می کشد! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ عید قربان مبارک ※ معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش، ※ تا سر کشم من جرعه ای از ساغر و پیمانه اش @golchine_sher
ای دلهره‌‌ی غیبت تو درد دمادم از غصه‌ی این قصه شده پشت زمین خم دلتنگ تر از سینه‌ی بلبل دل ما بود شرح غزل چشم تر ما شده شبنم در سایه‌ی اقبال تو، ما اهل بهشتیم بی رونق روی تو، بهشت است جهنم لبخند تو آرایه ای از شعر محبت احسان تو بر زخم دل ما همه مرهم از جاذبه و دافعه‌ ات وقت قضاوت حیدر شده در ذهن و دل شیعه مجسّم ما جمله به دیدار تو محتاج ترینیم ای کارگشای همه‌‌ی عالم و آدم ما هیچ، به حق دل سالار شهیدان این عید شود فرصت دیدار فراهم خوب و بد ما گریه کُنِ عشق حسین است آقا به حسینت بخر این جمع تو دَرهم عید سعید قربان مبارک @golchine_sher
با خون سرخ تان عهدبستم غیرت را حک کنم بر چشمان خود تا اجازه ندهم از در و دیوار حیایم نگاه های هوس آلود بالا بیایند @golchine_sher