عید_قربان_مبارک
جان ناقابل ما چیزی نیست
عید قربان به فدایت ای عشق!
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
عید قربان آمد و جان و دلم، قربانیات
کاش میشد، همچو اسماعیل، باشم فانیات
خانهی امن تو باشد، جان پناهخائفان
میزداید خوف دل را،خانهی نورانیات
ناله زد دل سالها در آرزوی وصل تو
تا بچرخد، در طواف کعبهی ربانیات
گرچه من لایق نباشم ساکن کویت شوم
هر چه دارم از سر جان میکنم، ارزانیات
توبهام را میپذیری؟ بندهای آلودهام
پاک میگردانیام با زمزم عرفانیات؟
دادهای تو وعدهی عفو و از این بابت، خوشم
جسم بیارزش چه باشد، هستیام قربانیات
سنگ بر شیطان زدم شاید رها گردم از او
دائماً در بند تو باشم، شوم زندانیات
رو به سوی کعبهی دل آمدم، با صد امید
تا شود شاید نصیبم، جلوهی رحمانیات
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
عید بندگی بر همگی مبارک
@golchine_sher
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمیروید چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی میشکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانههایم تاب زلفت را ندارد! پس مخواه
تختهسنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچههای سرخ روزی میرسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
01 مهدی خداپرست بانوی کاشانی. - Bi Kalam Ghamgin .mp3
6.6M
های حاجی. سلام. احوالت؟
به قلم #مهدی_خداپرست
خوانش #اعظم_کلیابی #بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
روز ذبح نفس مان با تیغ تقوا آمده
روز قربانی است، وقتی «عید اضحی» آمده
سالها درگیر اسماعیل جانم ،غافلم
ظهر شد خورشید جان تا حلق بالا آمده
از مَنیّت بس که سرشارم کمر خم آمدم
می شود تفسیر از افتادگی ،تا آمده
کوله باری از گناهان را به دوشم می کشم
رود حیرانم که تا آغوش دریا آمده
ریختم در راه جانم را، در آغوشم بگیر
توبه کار خسته ای، تنهای تنها آمده...
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#عید_قربان
#عید_اضحی
@golchine_sher
مهـر آمـدی و اول آبـان رفتی
دل دادی و پس گرفتی آسان رفتی
خورشید میان شاخه ها می رقصید
از تـرس بلنـدیِ زمستان رفتی
دیدی که تب چشمه ی من می جوشد
خندیدی و با شانه ی لرزان رفتی
چیزی نه تو گفتی و نه من پرسیدم
من ماندم و تو شکسته پیمان رفتی
درمسلخ عشق دل بریدی از مــن
دیروز به وقت عید قــربان رفتی
دنبال تــو هرچند دویدم ، امـا
تا کسب مدال خط پایان رفتی
#سمیه_پرویزی
#عضو_کانال
@golchine_sher
آنسان که یادم داد چشمت دلسپردن را
یک روز یادم میدهد از یاد بردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی
از اعتبار انداختی سوگندخوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر وا کردی
ممنونم از چشمت که آسانکرد مردن را...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پیغامِ صفا ز نورِ قرآن آمد
گُلنامه ی آزمونِ عِرفان آمد
در عرصهی امتحانِ حق ، ابراهیم (ع)
گردید قبول و عیدِ قربان آمد
____________________________
عیداَست و بهارِعشق و عرفان شده است
شُکرانه ی ماهِ حج فراوان شده است
بخشیده خدا ، پسر به بابا و سپس
گُل کرده وفا و عیدِ قربان شده است
____________________________
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی دلم به سمت تو مایل نمیشود
باید بگویم اسم دلم،دل نمیشود
دیوانه ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه ی تو است که عاقل نمیشود
تکلیف پای عابران چیست؟آیه ای
از آسمان فاصله نازل نمیشود
خط می زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمیشود؟
میخواستم رها شوم از عاشقانه ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمیشود
تا نیستی تمام غزل ها معلّق اند
این شعر مدتی است که کامل نمیشود
#نجمه_زارع
@golchine_sher
پدرم کارگر است
بقچه به دوش
از خانه به خیابان می رود
از خیابان به خانه می آید
پدر هر روز سبکتر می شود
بقچه هر روز سنگین تر!
پدرم
فقر را
به دوش می کشد!
#اقدس_خیرالله_پور
#عضوکانال
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ عید قربان مبارک
※ معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش،
※ تا سر کشم من جرعه ای از ساغر و پیمانه اش
#شاعر_مولانا
@golchine_sher
ای دلهرهی غیبت تو درد دمادم
از غصهی این قصه شده پشت زمین خم
دلتنگ تر از سینهی بلبل دل ما بود
شرح غزل چشم تر ما شده شبنم
در سایهی اقبال تو، ما اهل بهشتیم
بی رونق روی تو، بهشت است جهنم
لبخند تو آرایه ای از شعر محبت
احسان تو بر زخم دل ما همه مرهم
از جاذبه و دافعه ات وقت قضاوت
حیدر شده در ذهن و دل شیعه مجسّم
ما جمله به دیدار تو محتاج ترینیم
ای کارگشای همهی عالم و آدم
ما هیچ، به حق دل سالار شهیدان
این عید شود فرصت دیدار فراهم
خوب و بد ما گریه کُنِ عشق حسین است
آقا به حسینت بخر این جمع تو دَرهم
#مهتاب_بهشتی
#عضوکانال
#غزل_آیینی
عید سعید قربان مبارک
@golchine_sher
با خون سرخ تان
عهدبستم
غیرت را حک کنم
بر چشمان خود
تا اجازه ندهم
از در و دیوار حیایم
نگاه های هوس آلود
بالا بیایند
#افسانه_ضیایی_جویباری
#عضوکانال
#شهدا_امنیت
@golchine_sher
عاشق که باشی اشک معنایی دگر دارد
حتما خدا هم از دل عاشق خبر دارد
او اشک های هر شبم را دیده و گفته است
این گریه ها بی شک برایت دردسر دارد
از عشق تو شیدا شدم دیگر چه می خواهی؟
دیوانه ام، دیوانه چیزی هم مگر دارد؟
شاید که برخیزم ببینم نیستی دیگر
عاشق که باشی خواب دیدن هم خطر دارد
من در خیالم با تو و عشق تو تنهایم
اما مگر این عشق رویایی ثمر دارد؟
من ماندم و کابوس تنهایی بگو آیا
آغوش تو جایی برای یک نفر دارد؟
تا زنده ام در شعرهایم با تو می مانم
عاشق که باشی شعر معنای دگر دارد
#فاطمه_احدی
@golchine_sher
چه قدر گل شدی امشب، چه قدر ماه شدی
چه دلفریب شدی تو، چه دلبخواه شدی
غرور و سربههوایی، چه عیب داشت مگر
که سربهزیر شدی باز و سربهراه شدی
تمام پنجرهها غرق بود در ظلمات
چراغ صاعقهی این شب سیاه شدی
در آستانهی آوار بود شانهی من
که ناگهان تو رسیدی و تکیهگاه شدی
مرا ز راه به در کرده بود چشمانت
دوباره راه شدی نه! دوباره چاه شدی
دوباره چاه شدی تا بیفتم از چشمت
دوباره مرتکب بدترین گناه شدی
تو باز عاشق آن آشنا شدی دل من
چرا دوبار دچار یک اشتباه شدی!؟
#بهروز_یاسمی
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را
صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را
دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم
چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را
منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم
شبیه موریانه پایه های منبر خود را
و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت
به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را
به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم
به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را
سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده
و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را
بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی
میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را
به این امید که جان میسپارم بین آغوشت
کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را
#احمد_ایرانی_نسب
#مناجات
@ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
با سِحر دو چشم تو چه آرام شدم
بی آب و بدون دانه در دام شدم
ای عشق ! شبیه مرد چوپان هستی
در دست تو مثل برّه ای رام شدم
#نوروز_رمضانی
@robaiiyat_takbait
ایکاش پُر از عطر حضورت بشویم
هر جور که شد وصلهی جورت بشویم
اینسان که مناظرات را پیگیریم
ایکاش که پیگیر ظهورت بشویم
#انتخابات
#امام_زمان
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
چشمهایت را سرودم آسمانی خلق شد!
آفتابی ؛؛ماهتابی؛؛ کهکشانی خلق شد!
بیت بیت ؛؛ابروانت یاس بود و نسترن
زیر ابروی قشنگت، بوستانی خلق شد!
شاخه ی ذوقِ مرا لبریزکرد از گونه ات
سیب سرخی؛؛؛؛ آدمی.... اصلاً جهانی خلق شد!
ذوب شد درآتشِ چشمت تمامِ هستی ام
دربهشتم ؛؛دوزخی آتشفشانی خلق شد!
آستینت را تکان دادی پریشان موی من
برسرِ تنهاییِ من سایبانی خلق شد!
بافه بافه گیسوانت رفت درآغوشِ باد
شهرپر شد ازهیاهو کاروانی خلق شد!
حبس شد در نقطه ی کنجِ لبت خورشید و بعد
کشف شد خالِ لبانت ...داستانی خلق شد!
لهجه ی شیرین تو تدریس شد در عاشقی
عشق شاعر شد و دستور زبانی خلق شد!
دسته ی خود را نبریدند چاقو های کُند!
توی زنجانِ زبانِ تو، دهانی خلق شد!
از کمانِ حادثه، تیری به تیهویی نشست
گریه در زهدانِ زردِ زندگانی خلق شد!
میچکید از زخمِ بالش چکه چکه زندگی
لابلای گیسوانت؛؛؛؛ آشیانی خلق شد!
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه میلغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری میتوانم... بشنو و باور مکن
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
پر میکشد قلبم دوباره با صدایش
پُر میشود روحم ز عطر آشنایش
همدرد تنهایی و غمهایم کسی هست؟
بر شیشه میکوبد و میآید صدایش
بیچتر بیچکمه خیابان در خیابان...
حل میشود اشکم میان اشکهایش
دردِ دلم را هیچکس جز او نفهمید
بیواژه میگویم غم خود را برایش
وا میشود غنچهبهغنچه بغضهایم
گل میکند ابیات تازه در هوایش...
سهم من از باران همین ابیات خیس است
سهم من از باران، غمِ بیانتهایش
حال مرا هرگز نمیفهمد دلی که
در ساعت باران اجابت شد دعایش
#محدثه_نبی_حسینی
@golchine_sher
دارد زنی کنار خودش گریه می کند
از درد بی شمار خودش گریه می کند
با بخت تیره بافته رج های زیر و رو
حالا کنار دار خودش گریه می کند
دلواپس است و مضطرب و غرق در سکوت
او که برای یار خودش گریه می کند
در روبه روی آینه ها آه می کشد
بر حال روزگار خودش گریه می کند
دیوار را که دید کنارش به گریه ای
با قاب عکس تار خودش گریه می کند
زخم زبان دروغ قضاوت شکسته تر
از قلب چون انارخودش گریه می کند
تکرار فصل زرد شده لحظه ها و او
از فصل بی بهار خودش گریه می کند
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
بی قرار تواَم و در دل تنگم گِلههاست
آه! بیتاب شدن عادت کمحوصلههاست
مثل عکسِ رخِ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
«بال» وقتی قفس پَر زدن چلچلههاست
بیتو هرلحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزلههاست
باز میپرسَمَت از مسئلهی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همهی مسئلههاست!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
یک روز از نو بی هوا تکرار خواهم شد
از خواب مرگِ کهنهای بیدار خواهم شد
در آسمان عاشقی، جا مانده پرهایم
یعنی برای پرزدن احضار خواهم شد
روی تمام دلخوشی هایم خزان بارید
روزی دوباره از خوشی سرشار خواهم شد
بر خانهی ناامن دل بستن به فرداها
محکم شبیه سختی دیوار خواهم شد
مثل بهاری، عشق من را سبز خواهد کرد
خاک کویرم، عاقبت گلزار خواهم شد
#مهتاب_بهشتی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر قدر که تقدیر زند تیشه ی مان...
جز "عشق" نداریم در اندیشه ی مان!
مانند دو تا برگ اگر دور شدیم،
در خاک گره خورد به هم "ریشه ی مان"...!
#مینا_بیگ_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
گمان نمی کنم این دست ها به هم برسند
دو دلشکسته ی در انزوا به هم برسند
ضریح و نذر رها کن بعید می دانم
دو دست دور به زور دعا به هم برسند
کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دست های پر از زخم ما به هم برسند
شکوه عشق به زیر سوال خواهد رفت
وگرنه می شود آسان دو تا به هم برسند
فلک نجیب نشسته است و موذیانه به فکر
که پیش چشم من این دو چرا به هم برسند؟
نشانی ده بالا به یادمان باشد
مگر دو دور در آن دورها به هم برسند
#محمد_رضا_رستم_پور
@golchine_sher
رفتی؛ که با قرار خداحافظی کنم
نومید و ناگوار خداحافظی کنم
این عادت من است که با خاطرات تو
روزی هزار بار خداحافظی کنم...
دستی به قلب شیشهایَت میکشی که من
ناچار چون غبار خداحافظی کنم
بر من تبر زدند و شکستند و سخت بود
اینگونه با بهار خداحافظی کنم...
بازآ که با شنیدن سین سلام تو
با خلق روزگار خداحافظی کنم!
#سجاد_سامانی
@golchine_sher