حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
زبان_حال_حضرت_زینب_س
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
کاش میشد بهکنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
منکه از راهی بازار شدن بیزارم
اسبها! پایخود از سینهٔ او بردارید
من هم از این تن بیسرشده سهمی دارم
یک عبا داشتی و خرج علیاکبر شد
با چه از روی زمین، جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُود چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم
#سعید_خرازی
@golchine_sher
دنیا چقدر بی تو کِسِل میشود حسین
هرکس نمانده با تو خِجِل میشود حسین
شیرین شدهست زندگی ما، به ذکر تو
این چای تلخ حاوی هِل میشود حسین
اثبات میکنیم که عشق تو دین ماست
در هر کجا مباحث علمی شود حسین
هرکس که مانده با تو سرافراز میشود
هرکس نمانده پای تو وِل میشود حسین
آه! این چهحکمتیست که سنگ سیاه سخت
با گریه در عزای تو «دل» میشود حسین
از زیر پا به روی سر خلق میرود
خاکی که در عزای تو گِل میشود حسین
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_حسین
@golchine_sher
باران اشک و حضرت خورشید، در عطش
دریای خون و روضه ی جانسوزتر، عطش
فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید
شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش
شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل
تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش
خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند
برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش
با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید
همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش
اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد
خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش
بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم
سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#عطش
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
@golchine_sher
خوش آمدی برادر من قرص آفتاب
بر جان خسته این لاله ها بتاب
قرآن بخوان صدای تو آرامش دلم
آنگاه روی این نی بی انتها بخواب
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
@golchine_sher
امام_حسین علیه السلام
روز_عاشورا
این عطر خوش از رایحه ی پیرهن توست
این شیشه ی بشکسته گمانم که تن توست
سجاده ی افتاده به محراب کمان ها
باور کنم ای عرش معلا بدن توست؟
در گوش نسیم سحر و باد مخالف
تنها خبر کشته و بی سر شدن توست
تکثیر شدی در همه ی دشت چنان که
امروز تمام تن صحرا وطن توست
تقطیع شدی سوره ی والشمس محمد
افتاده ای و باد به فکر کفن توست
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
نذر قمر بنی هاشم
ماه قبیله جلوه ی تابان گرفته بود
یک کهکشان ستاره به دامان گرفته بود
بر دوش مشک خالی و در چشم خیل اشک
زینب برای بدرقه قرآن گرفته بود
در کاسه های خالی طفلان عطش وزید
در چشم های بدرقه باران گرفته بود
حالا فرات مانده و سقا و مشک او
موج نگاه علقمه سامان گرفته بود
مشکش پرآب کرد، به صحرا شتاب کرد
دریا به دوش داشت، عمو جان گرفته بود
در راه خیمه گاه امانش نمی دهند
بی دست بود و مشک به دندان گرفته بود
تیری به مشک خورد عمو از کمر شکست
با یک عمود واقعه پایان گرفته بود
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
افتاده غزل در دل تاب وتب خانه
من هستم وتنهایی وشعر شب خانه
آویخته از پنجره مرثیه دمادم
دیوار شده نوحه گر مکتب خانه
صد قطعه رباعی ست در آشوب سماور
کتری شده زنجیر زن موکب خانه
انگار شده علقمه دستان پر آبم
نوشیده عطش هرنفس از مشرب خانه
جوشیده دم محتشم انگار دوباره
گل کرده غزل در غزلش برلب خانه
با شال سیاه و قلمم روضه فراهم
با نوحه در آمیخته هر مطلب خانه
سقا و علم مقتل و یک پیکر بی سر
تفسیر کند حادثه را زینب خانه
#فریده_خسروی_لرگانی
#عضوکانال
@golchine_sher
یادی کنیم از پدر آیتالله بهجت؛ مرحوم کربلایی محمود بهجت فومنی ؛ شاعر شعر معروف و قدیمی :
"امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع"
رحمت خدا بر ایشان و فرزند صالح او ...
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
مثل تو هیچکسی موی پریشان نشده است
جگرش سوخته از داغ عزیزان نشده ست
هرکه را رفت سری مأمن و مأوایی ماند
مثل تو هیچکسی بی سروسامان نشده ست
کعبه درپرده ی خون است و تو سرمست طواف
زائر کوی خدا هیچکس اینسان نشده ست
غرق یاقوت شده دامنت ای دشتِ غریب
گوهری دریمِ خون این همه غلتان نشده ست
این کلیمی که شده چله نشینِ سرنی
مثل موسای تو نه ؛موسی عمران نشده ست
چشم تو چشم خدا ؛سینه ی تو منزل عشق
خانه ایی مثل دلت محکم از ایمان نشده ست
آدم از معرکه ی نیزه به معراج رسید
بشریت بجز از حلم تو انسان نشده ست
لشکری از صف نامردترین ها دیدند
مثل تو مرد؛کسی عازم میدان نشده ست
سلام بر زینب
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
وسعتِ فاجعه را زیر نظر داشت حسین ع
از دلِ مردمِ نامرد ، خبر داشت حسین ع
گفت : باید بروم کرب و بلا منتظر است
همرهِ قافله منظومه قمر داشت حسین ع
جان به قربانِ امیری که به هنگامِ نبرد
خط شکن شیرِ دلاور ، سه پسر داست حسین ع
کی به تاراجِ خزان رفت علی اصغرِ او؟
باغی از غنچه ی بشکفته ثمر داشت حسین ع
از شبِ کوفه ی دلگیر و ز پیمان شکنان
عزمِ دل کندن و آهنگِ سفر داشت حسین ع
بس که زد تیر، عدو بر بدنِ خسرو دین!
مثلِ سیمرغ توان گفت که پَر داست حسین ع
نی ، فغان کرد ز سوز دل خود وقتی دید
بر سرِ نیزه در آن وادیه سر داشت حسین ع
جامه ی زخم به تن در وسطِ آتش و خون
عاشقانه به خداوند نظر داشت حسین ع
در شبِ تیره در آن واقعه ی جانفرسا
روی لب ذکرِ دعا تا به سحر داشت ، حسین ع
تشنه لب یک تنه در معرکه ی کرب و بلا
سمتِ معشوق فقط قصد سفر داشت حسین ع
چون که بر پیکر عباس علمدار رسید
همچو ( شایق) ز جگر دیده ی تر داشت حسین ع
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher