eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
893 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
برخیز که خوشترین پگاه آمده است هنگامهٔ صبحِ دلبخواه آمده است برخیز و به مِهر پرده بردار از روی خورشید به جستجوی ماه آمده است @golchine_sher
کاروانی دوباره آوردم همرهم راه چاره آوردم تا که روشن شود شب صحرا آسمانی ستاره آوردم بهر دیوان قلب خونینت دفتری استعاره آوردم خیز از جایت ای مسیحایم درد دل بی شماره آوردم غیرتُ اللَّه به جای معجر خویش چادری خوش قواره آوردم پابرهنه ، پیاده اینها را برده بودم، سواره آوردم کوهی از داغ و رنج و محنت را در دلی پر شراره آوردم درد خود را میان نامحرم با زبان اشاره آوردم گریه کن های آشنایی را بهر این یادواره آوردم «ساده» @golchine_sher
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم در گیر و دار تلخ رسیدن به عشق حتی به جان خویش ترحم نمی کنم این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود هرگز به این بهار تبسم نمی کنم من در بهشت عشق تو آدم شدم، ولی خود را خراب خوردن گندم نمی کنم ای بهترین بهانه برای نمُردنم دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم @golchine_sher
ای که دنیا بی تو هرشب می شود دشوارتر از تو بیزارم ! ولی از زندگی بیزارتر بعد از این حتی غزل با من غریبی می کند احتمالا مدتی را می شوم کم کارتر قرص هایم ، باعث تسکین اعصابم که هیچ ! می کند این قرص ها ، آخر مرا بیمارتر قلب تنگت بیش از این جایی برای من نداشت صبر کن ! شاید که پیدا شد دلی جادارتر سرو بودم ، چون که از چشم تو افتادم ، دریغ کاج باید می شدم ،وقتی شدم پربارتر حیف شد بانو ! که پیش از این تو را نشناختم دلبرِ مَه پیکرِ از اژدها خونخوارتر @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از شوق قلبم می‌تپد هر دم برای تو می‌بارد ابرِ چشم‌هایم در هوای تو عطر غمِ شیرین تو در جان که می‌پیچد گُل می‌کند بر سینه‌ام شور عزای تو از کودکی ای دوست خیلی دوستت دارم ای کاش باشم تا همیشه مبتلای تو خوشبخت آنکه پای عشق توست تا آخر بدبخت آنکه دور شد از خیمه‌های تو من رفته‌ام از دست، مولا! بارها...، اما برگشته‌ام هر بار تنها با دعای تو این اربعین باید به آغوش تو برگردم من خسته‌ام از غربتِ دنیا... فدای تو! راه پس و پیشِ مرا بسته گناهانم کو جاده‌ای که می‌رود تا کربلای تو؟... @golchine_sher
اربعین چهل شب آه را با گریه آوردیم و جان دادیم چهل شب شهر را با نام زیبایت تکان دادیم چهل شب پای احسان شما نان و نمک خوردیم چهل شب رسم نوکر بودن خود را نشان دادیم چهل شب سینه ها را با هوای روضه پر کردیم چهل شب دل به غمهای مسیر عمه جان دادیم چهل شب سرخی داغ تو را بر سینه کوبیدیم چهل شب اشک آوردیم و دل ها را امان دادیم چهل شب اسم اعظم بود بر لب های آلوده چهل شب با تو بر دنیای لکنت ها بیان دادیم چهل شب از سر مژگان گلی از اشک آوردیم به رستم تعزیت بر حضرت صاحب زمان دادیم @golchine_sher
خوردیم اگر چه زهرِ تحریم ای ظلم هرگز نکشیم آهِ تسلیم ای ظلم یک صبح قریب ظلمتت خواهد سوخت حالا تو بچرخ تا بچرخیم ای ظلم @golchine_sher
دلم تنگ است و می‌دانم تو دیگر برنمیگردی بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی فقط من مانده‌ام اینجا و این امواجِ توفانی غروبی رفته‌ای و سویِ بندر برنمیگردی به یادت هرچه بی‌تابانه بنشینم به رویِ تاب به زیرِ این درختِ سایه‌گستر، برنمیگردی دوباره دانه می‌پاشم حیاطِ خیسِ باران را اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی   غریبی میکنم با قابِ عکست نااُمیدانه خودم هم کرده‌ام انگار باور برنمیگردی هزاران سالِ دیگر کاش با بویِ تو برخیزم به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی... @golchine_sher
حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم آخ ،تا می بینمت یک جور دیگر می شوم با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند یاسم و باران که می بارد معطر می شوم در لباس آبی از من بیشتر دل می بری آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم آنقَدَرها مرد هستم تا بمانم پای تو می توانم مایه ی  گه گاه دلگرمی شوم میل میلِ  توست اما بی تو باور کن که من در هجوم بادهای سخت ، پرپر می شوم @golchine_sher
در کوی سخن دولت اعجاز نماندست جز خیل سخن ساز دغل باز نماندست وارون زدن نعل شده شیوه ی اشعار یک مصرع رندانه ی طنّاز نماندست بسته است ز بی مهری شب پنجره ی ماه تا منزل مهتاب دری باز نماندست کو بت شکن بابل و کو خانه ی ارباب یک شاخه گل ناز به شیراز نماندست حتی به دل سوخته از بی پر و بالی در کنج قفس حسرت پرواز نماندست @robaiiyat_takbait
بی تو زمین یک مرز نافرجام خواهد شد دردِ فراقت زخمِ این ایام خواهد شد روی تن تنهایی ما لاله خواهد رُست رگ های مان خون زخمه ی گلفام خواهد شد آنقدر بر ایمان مان انکار می بارند ابری ترین اندوه مان؛ اسلام خواهد شد دنیا به پای خدعه ها زنجیر می گردد یک جرعه پاکی چشمه ی اکرام خواهدشد شیر و شرنگ و شو کران ها در سبو ریزند بد مستیِ پیمانه ها اعلام خواهد شد طفلِ زمین را هرچه هم دورش بگردانند در این هیاهوی قدَر ناکام خواهد شد هر کس شرنگی میزند از ساغری پر خون شکّر به کام مرگ دُرد آشام خواهد شد پیغمبری از ایل کفر آلودِ مرتدها   شرکِ مجسم بر جهان الهام خواهد شد زن با تمام آن فضیلت های مطلوبش همّ و غمش زیبایی اندام خواهد شد  من بی سبب از این همه انکار می ترسم!؟ نَقلِ تو نُقل لعل خاص و عام خواهد شد @golchine_sher