eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
870 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر کردن به تو زیبا است چون مهتاب در دلِ تاریکی چون نوازشِ خورشید  گاه می پندارم نشسته ام‌ ترانه ی دریا می شنوم‌ گاه بر می خیزم غنچه های سرخِ باغچه را می نگرم‌‌  می روم‌ بر ردِ پاهایی بوسه می نهم که سالهاست میزبانِ گرد و غبارند . ▪️ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمیده در هوا عطر گل سرخ گرفته کوچه راعطر گل سرخ دوباره صبح شد خورشید خانم بیاور چای با عطر گل سرخ @golchine_sher
شهریست که نور و دُرّ و گوهر دارد انا اعطیناک الکوثر دارد با پای پیاده پر زند تا خود صحن زائر که نه صد فوج کبوتر دارد هی بست نشست تا که باران بشود چون اشک به روی گونه، غلطان بشود چک چک چک چک چک چک آمد در صحن ابری که دلش لک زده مهمان‌ بشود https://eitaa.com/hediyearjmand @golchine_sher
از شب رفتن تو پیر شدم روز به روز از تماشای جهان سیر شدم روز به روز فکر دریاشدن از خاطر من رفت که رفت مثل مرداب زمین‌گیر شدم روز به روز از سراشیبی هستی به تو رو آوردم به عدم گرچه سرازیر شدم روز به روز گرچه یک عمر به تحسین تو لب وا کردم بیشتر پیش تو تحقیر شدم روز به روز منم آن بیدل سرگشته که از فرط جنون به سر کوی تو زنجیر شدم روز به روز شب به شب شکر کنم قسمت خود را ای عشق گرچه بازیچه‌ی تقدیر شدم روز به روز @golchine_sher
امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از دنیای ما شد گوشه‌ی زندان همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در جمع محرومان به‌کامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش، تسبیح ملائک ذکر نامش بود به هر زندان که می‌بردند آقای غریبان را دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود برای دیدن آقا نه تنها سوخت جان ما که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود عبادت بود کارش در تمام روزها و شب‌ها ولیکن گریه قوتِ غالبِ هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که قلب حیواناتِ وحشی نیز رامش بود حَسَن، فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛ خدایا مادر مظلومه‌ام را بی‌هوا کشتند یکی ای کاش از آن‌ها بپرسد که؛ "چرا کشتند؟" @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا امام عسگری.... با کس نگوید ماه؛ این سرّ نهان را پیچیده درخون جگر زخم گران را آتش گرفته می گدازد سینه سینه تا یازده آیینه قلب کهکشان را دل می چکد از ناله ی وا غربت او سوزانده این غم سینه ی صاحب زمان را سمفونی خون است بر گیتار ِ گریه غم می نوازد زخمه های بی امان را گنبد به گنبد برده بربالِ کبوتر تا اوج سامرای او هفت آسمان را تاریخ عمری می نگارد روی تقویم آثار درد زخم های توأمان را ای وارث روحِ عطشناکی که نوشید از جرعه های درد داغِ شوکران را تو منتهی الحلمی ؛مصابیح الدجایی اعجاز کن !!!وا کن گره کارِ زمان را زخمیِ بالِ سینه سرخان را نباشد تدبیر جز اشک و دعای انس و جان را چون غنچه لبهای فرج سربسته مانده... کو تا نسیمی وا کند سرّ نهان را @golchine_sher
آموخته ام که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن نگاه را وسعت داد ... @golchine_sher
جنگل، پاییز، کلبه ای چوبی و دودی که از دودکشش بالا می رود کاش با تو در چهارچوب همین تابلو آشنا شده بودم ...! @golchine_sher
در چار سوق عشق خودت را محک بزن مهر از یقین بگیر و به بازار شک بزن از بس که نی زدی رمه را خواب کرده ای از ترس گرگ ، گاه به گله کتک بزن تا چند زخم خنجر خویشان به گرده ات یک چند حیله کن ، به رفیقان کلک بزن در سوز و ساز عشق به مرهم چه حاجت است بر زخمهای خویش دمادم نمک بزن تا چند از غرور لبت غنچه مانده است گل باش و بوسه ای به لب شاپرک بزن @golchine_sher