بگذار که باد، دفترم را ببَرد
باران برسد، چشم ترم را ببَرد
صبح آمده، دُور، دُور گنجشکان است
بگذار سر و صدا سرم را ببَرد...
#میلاد_عرفانپور
@golchine_sher
از این گیسو پریشان کردنت جنجال خواهم کرد
نسیمش را به هرجا می وزد دنبال خواهم کرد
نگو دیوانه ای پس کاری از تو بر نمی آید
من بدحال هم روزی تو را خوشحال خواهم کرد
چه می شد زیر پایت فرش قرمز پهن می کردم
نشد با فرش خونم از تو استقبال خواهم کرد
دوبیتی را فرستادم به وا پرسی ابرویت
برای چشم بیمارت غزل ارسال خواهم کرد
اگر حرف بدی هم گفته باشی بد نمی گویم
تمام حرف ها را در همین جا چال خواهم کرد
زبانم چون روان شد سرنوشت بی قراران را
به شیوایی به هر تعبیر شرح حال خواهم کرد
دو بیتی های چشمان تو در من شور می ریزد
از این گیسو پریشان کردند جنجال خواهم کرد
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول دادهام که بخواهم وفا کنم؟
بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...
اشکی نماندهاست که جاری کنم ز چشم
جانی نماندهاست که دیگر فدا کنم
ای عشق! من که عقل خود از دست دادهام،
دیوانهام مگر که تو را هم رها کنم؟
زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
رفته ام از خود
رفته ام جایی دور
بین بی باوریِ آدمها
به دنبال بی مرزیِ جهانِ خویش میگردم
زیرِ بارش های آفتاب
پُشتِ آبیِ نیلگونِ مژگانم
ونشانی ام را، هیچ خیابانی ندارد
نگاهم را برده ام پشت پنجره های دلواپسی
پشت شیشه های هراس
پشت نغمه های سَر بریده
و من جایی در آخرین فصلِ نرسیدن ها
ایستاده ام
با شعرهای جا مانده
آخرین ایستگاه فصل ها را
گریه میکنم
و تو اما
و تو اما
نمی رسی به من و
سرودِ شب را میخوانند،
پنجره های سکوت
که من پر از ثانیه های رفتنم
پر از کلمات خیس
#معصومه_کیانپور_هفشجانی_(کیانا)
#عضوکانال
@golchine_sher
برای سرخی لب ها انار لازم نیست
که بیقرار تواَم اختیار لازم نیست
چقدر بوسه بریزم به روی اشعارم
که کافی است یکی بی شمار لازم نیست
تو باشی و شب و باران و چای و شعر و سه تار
نخورده مست توام میز بار لازم نیست
تو عارفانه سماعی برای قونیه
بگو به مولوی ات حلقه ی دار لازم نیست
مرا به بند کشیدی چه حاجتی بر بند
که صید چشم شما را شکار لازم نیست
چقدر اخم تو تیز است شهریار غزل
برای کشتن من ذوالفقار لازم نیست
همیشه باخته ام تاس را نریز ای عشق
که پای میز شرابت قمار لازم نیست
نبند ساک خودت را که واژه میمیرد
که ایستگاه جنون را قطار لازم نیست
ندیده دیده ام و نا شنیده می شنوم
همیشه هستی و هستم قرار لازم نیست
به پای عشق تو من مرده ام چه می خواهی
برای مُرده عزیزم که دار...لازم نیست
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ؟؟
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَهِ؟؟
بی تفاوت زنده باشم؟..سنگ باشم بهتر است
هیزمِ آواره ای در جنگ باشم بهتر است
تا که با یک شعله ام، از سوز سرما کم شود
هُرم گرمایم برای کودکی مرهم شود
کودکی مثل همانی که در آن تصویر بود
فکر من تا صبح، با چشمان او درگیر بود
ناله اش ! بغضش! صدایش! داشت می لرزید! آه
کاش می خندید! می خندید! می خندید! آه
قطره های اشک او برگونه هایش یخ زده
من دلم آتش گرفت، او دست و پایش یخ زده..
عمق سرما از پسِ این عکس ها معلوم نیست
هیچ کس اندازه ی این کودکان مظلوم نیست
صفحه گوشی پر از اشک است و این تصویرها
شرم بر امثال من بر جمع بی تاثیرها
دیشب احساسم تماما شرم بود و شرم بود
کودکی یخ زد، اتاق خانه ی ما گرم بود..
*
*
گریه کردم تا برآنها رحمتی نازل شود
آه با این گریه ها شاید فرج حاصل شود
#فاطمه_معصومه_شریف
#عضوکانال
#جنگ
#آوارگان_جنگ
#کودکان_لبنان
#کودکان_سوریه
#خرابه
#یا_رقیه
#یا_صاحب_الزمان
@masoome_sharif
@golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت دهمین سرورِ عالم
#حضرت_امام_هادی_علیه_السلام 🍃🏴
اگر که این دلِ سائل هوای سامرا دارد
امام ِ خفته در خاکش؛ عنایت بر گدا دارد
امامی که پناهِ خستگان و بیقراران است
برای دردمندان در حرم دارالشفا دارد
هر آنکس که کشیده بر ضریحش دست؛ میداند
که دستِ مهربانش نان برایِ بینوا دارد
کلام ِ جامعش در "جامعه" میگوید این را که
جهانِ بی "ولایت" آن به آن رنج و بلا دارد
بخوان تفسیرِ "بابُ المبتلی"* را از همین مَنظر
که "بنده" در سلکوش قلبِ بی چون و چرا دارد
همان قلبی که تفسیرِ دقیقِ "مَهبطُ الوَحی"* است
همان قلبی که با نورِ هدایت وعده ها دارد
به عشقِ هادیَ الأُمّه(ع) شود تقدیرمان ایکاش
دلی را که در اوجِ رنج؛ پروا از خدا دارد
فدای آن امامی که زمینش زد هجوم ِ زهر
دم ِ جان دادنش ذکرِ علی-موسی الرضا(ع) دارد
عطش انداخته در جسم بیتابش حرارت را
گلویش زخمی از زهر است و لرزش در صدا دارد
دم ِ آخر پریشانِ مصیبت هایِ جدّش شد
امام ِ سامرا داغِ غریبِ نینوا دارد
به روی خاکِ حجره صورتش را رو به قبله کرد
به لبهایش سلامی بر شهیدِ کربلا دارد
سلام آخرش را داد با اشکِ روانی که
خبر از نیزه و از خنجر و از بوریا دارد!
*فرازهایی از زیارت جامعه کبیره
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#السلام_علیک_یا_هادی_الائمه_ع
#دخیلک_یابن_الجوادعلیه_السلام
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@marziyehatefi
@golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم،
باید که از شکست نترسم، خطر کنم..
دیدار آخر است، کمی بیشتر بمان،
میخواستم که درد دلی مختصر کنم..
فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد،
پس من چگونه از لب سرخت حذر کنم ؟
از من عبور کردی و حالا تمام عمر،
باید کنارِ خاطرههای تو سر کنم..
هر جای شهر یاد تو را زنده میکند،
راهی نمانده باید از اینجا سفر کنم
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی پُر از احساس پسربچه فلسطینی؛ تلفیقی زیبا از حماسه، مردانگی و غربت
🔹️شب و روز شعر می گویم تا صدای شیران به الگویی در جهان تبدیل شود...
#انتشار_با_شما
@golchine_sher
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
آسمان را آهِ جانسوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته
کاری از دستِ طبیبان بَر نمیآید غریب
در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی بَر استخوان داری، به زهرا رفتهای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجرهات گودال سرخی میشود
زهر، لبهایِ تو را از ربنا انداخته
تشنگی بیرحمتر از نیزهی زیرِ گلوست
تارهایِ صوتیات را از صدا انداخته
جامِ مِی شرمندهی اندوهِ چشمانت شده
ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»
گریهها را یادِ طشتی از طلا انداخته
#وحید_قاسمی
@golchine_sher