eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
836 عکس
287 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذار که باد، دفترم را ببَرد باران برسد، چشم ترم را ببَرد صبح آمده، دُور، دُور گنجشکان است بگذار سر و صدا سرم را ببَرد... @golchine_sher
از این گیسو پریشان کردنت جنجال خواهم کرد نسیمش را به هرجا می وزد دنبال خواهم کرد نگو دیوانه ای پس کاری از تو بر نمی آید من بدحال هم روزی تو را خوشحال خواهم کرد چه می شد زیر پایت فرش قرمز پهن می کردم نشد با فرش خونم از تو استقبال خواهم کرد دوبیتی را فرستادم به وا پرسی ابرویت برای چشم بیمارت غزل ارسال خواهم کرد اگر حرف بدی هم گفته باشی بد نمی گویم تمام حرف ها را در همین جا چال خواهم کرد زبانم چون روان شد سرنوشت بی قراران را به شیوایی به هر تعبیر شرح حال خواهم کرد دو بیتی های چشمان تو در من شور می ریزد از این گیسو پریشان کردند جنجال خواهم کرد @golchine_sher
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ... اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم ای عشق! من که عقل خود از دست داده‌ام، دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم ‌ @golchine_sher
رفته ام از خود رفته ام جایی دور بین بی باوریِ آدمها به دنبال بی مرزیِ جهانِ خویش میگردم زیرِ بارش های آفتاب پُشتِ آبیِ نیلگونِ مژگانم ونشانی ام را، هیچ خیابانی ندارد نگاهم را برده ام پشت پنجره های دلواپسی پشت شیشه های هراس پشت نغمه های سَر بریده و من جایی در آخرین فصلِ نرسیدن ها ایستاده ام با شعرهای جا مانده آخرین ایستگاه فصل ها را گریه میکنم و تو اما و تو اما نمی رسی به من و سرودِ شب را میخوانند، پنجره های سکوت که من پر از ثانیه های رفتنم پر از کلمات خیس (کیانا) @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای سرخی لب ها انار لازم نیست که بیقرار تواَم اختیار لازم نیست چقدر بوسه بریزم به روی اشعارم که کافی است یکی بی شمار لازم نیست تو باشی و شب و باران و چای و شعر و سه تار نخورده مست توام میز بار لازم نیست تو عارفانه سماعی برای قونیه بگو به مولوی ات حلقه ی دار لازم نیست مرا به بند کشیدی چه حاجتی بر بند که صید چشم شما را شکار لازم نیست چقدر اخم تو تیز است شهریار غزل برای کشتن من ذوالفقار لازم نیست همیشه باخته ام تاس را نریز ای عشق که پای میز شرابت قمار لازم نیست نبند ساک خودت را که واژه میمیرد که ایستگاه جنون را قطار لازم نیست ندیده دیده ام و نا شنیده می شنوم همیشه هستی و هستم قرار لازم نیست به پای عشق تو من مرده ام چه می خواهی برای مُرده عزیزم که دار...لازم نیست @golchine_sher
أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ؟؟ أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَهِ؟؟ بی تفاوت زنده باشم؟..سنگ باشم بهتر است هیزمِ آواره ای در جنگ باشم بهتر است تا که با یک شعله ام، از سوز سرما کم شود هُرم گرمایم برای کودکی مرهم شود کودکی مثل همانی که در آن تصویر بود فکر من تا صبح، با چشمان او درگیر بود ناله اش ! بغضش! صدایش! داشت می لرزید! آه کاش می خندید! می خندید! می خندید! آه قطره های اشک او برگونه هایش یخ زده من دلم آتش گرفت، او دست و پایش یخ زده.. عمق سرما از پسِ این عکس ها معلوم نیست هیچ کس اندازه ی این کودکان مظلوم نیست صفحه گوشی پر از اشک است و این تصویرها شرم بر امثال من بر جمع بی تاثیرها دیشب احساسم تماما شرم بود و شرم بود کودکی یخ زد، اتاق خانه ی ما گرم بود.. * * گریه کردم تا برآنها رحمتی نازل شود آه با این گریه ها شاید فرج حاصل شود @masoome_sharif @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🏴 نذر شهادت دهمین سرورِ عالم 🍃🏴 اگر که این دلِ سائل هوای سامرا دارد امام ِ خفته در خاکش؛ عنایت بر گدا دارد امامی که پناهِ خستگان و بیقراران است برای دردمندان در حرم دارالشفا دارد هر آنکس که کشیده بر ضریحش دست؛ میداند که دستِ مهربانش نان برایِ بینوا دارد کلام ِ جامعش در "جامعه" میگوید این را که جهانِ بی "ولایت" آن به آن رنج و بلا دارد بخوان تفسیرِ "بابُ المبتلی"* را از همین مَنظر که "بنده" در سلکوش قلبِ بی چون و چرا دارد همان قلبی که تفسیرِ دقیقِ "مَهبطُ الوَحی"* است همان قلبی که با نورِ هدایت وعده ها دارد به عشقِ هادیَ الأُمّه(ع) شود تقدیرمان ایکاش دلی را که در اوجِ رنج؛ پروا از خدا دارد فدای آن امامی که زمینش زد هجوم ِ زهر دم ِ جان دادنش ذکرِ علی-موسی الرضا(ع) دارد عطش انداخته در جسم بیتابش حرارت را گلویش زخمی از زهر است و لرزش در صدا دارد دم ِ آخر پریشانِ مصیبت هایِ جدّش شد امام ِ سامرا داغِ غریبِ نینوا دارد به روی خاکِ حجره صورتش را رو به قبله کرد به لبهایش سلامی بر شهیدِ کربلا دارد سلام آخرش را داد با اشکِ روانی که خبر از نیزه و از خنجر و از بوریا دارد! *فرازهایی از زیارت جامعه کبیره   @marziyehatefi @golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم، باید که از شکست نترسم، خطر کنم.. ‌ دیدار آخر است، کمی بیشتر بمان، می‌خواستم که درد دلی مختصر کنم.. ‌ فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد، پس من چگونه از لب سرخت حذر کنم ؟ ‌ از من عبور کردی و حالا تمام عمر، باید کنارِ خاطره‌های تو سر کنم.. ‌ هر جای شهر یاد تو را زنده می‌کند، راهی نمانده باید از اینجا سفر کنم ‌ @golchine_sher
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی پُر از احساس پسربچه فلسطینی؛ تلفیقی زیبا از حماسه، مردانگی و غربت 🔹️شب و روز شعر می گویم تا صدای شیران به الگویی در جهان تبدیل شود... @golchine_sher
آسمان را آهِ جان‌سوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دستِ طبیبان بَر نمی‌آید غریب در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته پوستی بَر استخوان داری، به زهرا رفته‌ای خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره‌ات گودال سرخی می‌شود زهر، لب‌هایِ تو را از ربنا انداخته تشنگی بی‌رحم‌تر از نیزه‌ی زیرِ گلوست تارهایِ صوتی‌ات را از صدا انداخته جامِ مِی شرمنده‌ی اندوهِ چشمانت شده ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای» گریه‌ها را یادِ طشتی از طلا انداخته @golchine_sher