eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
846 عکس
294 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
غم بی‌حساب بود و کسی باورش نشد حالم خراب بود و کسی باورش نشد لبخند می‌زدم که نفهمند عاشقم شادی نقاب بود و کسی باورش نشد گفتم نگاه می‌کُندَم مست می‌شوم چشمش شراب بود و کسی باورش نشد گفتند این و آن که بگو دوست داری‌اش عشقش سراب بود و کسی باورش نشد پرسید با کنایه که « من گفته‌ام بمان؟» این خود جواب بود و کسی باورش نشد @golchine_sher
صدام کرد؛ گفتم: بله؟! گفت: ببین! آدم برای بله گفتن و شنیدن زیاده؛ من ولی فرق می‌کنم، می‌خوام جانمت باشم @golchine_sher
به قهر می روی و باز بی قرار منی تو در کنار خودت نیستی، کنار منی! برای بال خیالت بلیط لازم نیست همیشه همسفر ویژه ی قطار منی تمام مقصد گردشگران عوض شده است که از مناظر زیبای روزگار منی کدام روز مسیرت به " ساوه" افتاده؟ که از دلایل ِ شیرینی اَنار  منی گرفته بوته ی هر چای رنگ چشمت را نشان سبزی ِ زیتون رودبار منی چقدر زلزله خیز است قهر کوتاهت همیشه بیشتر از حدّ انتظار منی گروه خون جدیدی بساز در جانم ورود شوق به رگ های بی شمار منی کنار آمده ام با تب ِ زمستان ها تو ایستگاه بهاری که درکنار منی @golchine_sher
از من گرفت فرصت دیدار خویش را طاقت نداشت آینه تکرار خویش را مردم چگونه رازنگهدار من شوند؟ چون خود نگه نداشتم اسرار خویش را با ما سخن ز عشق مگویید بعد از این ما دیده‌ایم با دگران یار خویش را انکار عشق کار کمی نیست گرچه ما باور نداشتیم خود انکار خویش را عمریست بار عشق تو بر شانه من است بگذار بر زمین بنهم بار خویش را @golchine_sher
روح ِ برخاسته از من ...! ته ِ این کوچه بایست بیش از ایـــن دور شوی از بـدنـــم می میرم... @golchine_sher
کاری به سرد و گرم بهار و خزان نداشت این پنجره فقط به هوای تو باز بود... @golchine_sher
از تفأل‌های"حافظ" خسته‌ام ای"شهریار" "آمدی جانم به قربانت" نمی‌آید چرا؟! @golchine_sher
چشمان تو که از هیجان گریه می کنند در من هزار چشم نهان گریه می کنند نفرین به شعر هایم اگر چشم های تو اینگونه از شنیدنشان، گریه می کنند شاید که آگهند ز پایان ماجرا شاید برای هر دومان گریه می کنند! بانوی من! چگونه تسلایتان دهم؟ چون چشم های باورتان گریه می کنند پر کرده کیسه های خود از بغض رودها چون ابرهای خیس خزان گریه می کنند وقتی تو گریه می کنی ای دوست! در دلم انگار ابر های جهان گریه می کنند انگار با تو، بار دگر، خواهران من در ماتم برادرشان گریه می کنند در ماتم هزار گل ارغوان مگر با هم هزار سرو جوان گریه می کنند انگار عاشقانه ترین خاطرات من همراه با تو مویه کنان گریه می کنند حس میکنم که گریه فقط گریه ی تو نیست همراه تو زمین و زمان گریه می کنند @golchine_sher
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ @golchine_sher
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد در تیر رس من گره انداخت به ابرو آهسته کمان و سپر از دست من افتاد بی‌دغدغه، بی‌هیچ نبردی، دلم آرام در دام دو تا چشم دو شمشیر زن افتاد می‌خواستم از او بگریزم دلم اما این کهنه رکاب از نفس، از تاختن افتاد لرزید دلم مثل همان روز که چشمم در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد در گیر خیالات خودم بودم و او گفت: من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد! @golchine_sher
بـا حـال امـروزم، مـیـان خـــاطـرات تـو باران نمی بارید، اگر یک ذره وجدان داشت! @golchine_sher
وقتی که تو با منی دلم تنها نیست دلتنگی عصرجمعه ها پیدا نیست ای سوره ی حس ای گل نرگس برگرد بی تو شب و روزهایمان زیبا نیست @golchine_sher