eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تعبیر خواب های پراکنده ی همیم یعنی هنوز جزئی از آینده ی همیم ما چند سالی است که از هم فراری و ما چند سالی است پناهنده ی همیم خوبی ندیده ایم و به هم بد نکرده ایم ما روسپید از هم و شرمنده ی همیم تنها تفاهم من و تو در جدایی است از این جهت چقدر برازنده ی همیم در دادگاه شاهد و شاکی و متهم در هر سه جایگاه نماینده ی همیم می بینمت زیادتر از قبل، راضی ام این روزها که شاکی پرونده ی همیم @golchine_sher
چون ماه نشسته ای به بام همه کس شیرین شده با نام تو کام همه کس یک روز تو را به نام من سکه زدند من رفتم و سکه شد به نام همه کس @golchine_sher
فقط بی‌ریشه‌ها از گردش تقویم می‌ترسند درختِ پای در خون را هراسی از زمستان نیست @golchine_sher
وا کن دگر آغوش خود، ای مرگ مقابل خسته است نهنگی که رسیده است به ساحل یک عمر شکسته است دلم مثل نمازم ای روزه ام از خوردن غم های تو باطل ! بگذشت چهل سال سیاه و نشد آخر بر روح من گمشده یک آینه نازل مرگی است که هر لحظه به تاخیر می افتد این زندگی تلخ تر از زهر هلاهل من در به در تو به جهان آمدم اما دیدم همه را جز تو، دریغ ای دل غافل !   @golchine_sher
ای عشق تویی و چشم خونبار از داغ غمی شکستی انگار یک کوفه و ظلم بی نهایت صد بار بخوان و باز بشمار ده قرن اگر گذشته، ای عشق از ظلم و ستم به آل اطهار تنهاست علی هنوز تنهاست وای منو وای چرخ غدّار مولای من ای همیشه جاوید آگاه ترین به هر چه اسرار هرچند دل ترا شکستند کوته نظران زشت کردار! بر رنج و غم زمان علی جان هر گز تو نبوده ای سزاوار مانند ترا زمانه در خود کیِ دیده و کیِ شنیده یکبار دریاست نگاه مهربانت خورشید، به مهر تو گرفتار آیــــــــات زلال آســــــــمانی در شآن تو آمده ست بسیار آیینه ی خوبی دو عالم در خلق نکوی تو پدیدار در وصفت اگر قصیده ای هست لطف و نظر تو بوده در کار ای خوب دل از تو بر نگیرم جز مهر تو نیستم خریدار یاد تو که نقش سینه ام شد گفتم به غمم خدا نگهدار مولای توو نگاه لطفی بر مفلس فانی و گنهکار طوفانزده ام تو ناخدایی یک لحظه مرا به خویش مگذار جانها به فدایت ای جوانمرد خورشید به شب نشسته بیدار من ماندم و قلب بیقراری یک عمر در آرزوی دیدار @golchine_sher
من خسته ام از دست خودم ،دست خودم نیست در دست حسين(ع) است فقط راه نجاتم...! @golchine_sher
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد @golchine_sher
بانو ! نمیخواهی که قلبت مال من باشد؟ چشمت برای لحظه ای دنبال من باشد؟ تو مثل خورشیدی و من دور تو می گردم آری ! خدا میخواست ، این اقبال من باشد دنیا پر از شاعر شد از فردای میلادت حق می دهم دنیا پر از امثال من باشد با خواجه حافظ فال می گیرم ، پر از بغضم یعنی نباید اسم تو در فال من باشد؟ آهوی تک خالی که هر کس عاشقش می شد شاید مقدر نیست در چنگال من باشد این بار،دیگر دام در راهت می انداز عشق تو باید طالع امسال من باشد @golchine_sher
ای که سودای رُخَت شاملِ ما نیز شدست جام دل از مَیِ عشق تو چه لبریز شدست کو بهارانِ گل و فصلِ تموزت؟! مارا چار فصلِ همه ی سال که پائیز شدست با طلوعِ گلِ خورشید و سحر خیزیِ گل عقده ی این دلِ ما نیز سحرخیز شدست چه عجب ،گر که زِ پیغام سروشِ سحری نوحه ی مرغِ عزادار، دل انگیز شدست حالِ بلبل چونه خوش باشدازاین روزسیَه عرصه ی جلوه گری های شباویز شدست کو دگر نوبت نوروز و دگر موسم گل روزگاران که سیاه آمده شبدیز شدست عیبِ(مهدی)مکن ازجام شراب ومَیِ عشق گرچه دستور به تقوا و به پرهیز شدست @golchine_sher
قلبِ عاشق می‌تپد تنها برای یک نفر دست، باید شست از دنیا؛ به پای یک نفر می‌شود پرواز کرد از دامِ پرچین‌های پَست جَلد شد مثلِ کبوتر در هوای یک نفر مثل کوهِ برف، در بهمن نباید سست بود دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر می‌شود پامال، مانندِ خیابان‌ها نبود قله بود و ماند، وقفِ ردّپای یک نفر آرزوهای محالِ دیگران بودن؛ خوش است مستجابِ ربّناهای دعای یک نفر تنگ می‌سازیم، خلوت‌خانه‌ی آغوش را تا فقط باشد بَنایش قدّ جای یک نفر انحصارِ عاشقی را از خدا آموختیم لحظه‌ای که می‌شود تنها خدای یک نفر @golchine_sher
اینقدر میندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی باز گرفتار زمینی @golchine_sher
تویی که واسطه ی هر دعای من بودی دعا بکن که نگیرد به دامنت آهم...! @golchine_sher
در جام سرم شراب انداخته‌‌اند یک گوشه مرا خراب انداخته‌اند من در بلمی در وسط اقیانوس پاروی مرا در آب انداخته‌اند @golchine_sher
صبح است طلوع مهر را باید دید از باغ سحر شکوفه ای زیبا چید در دشت ، گل سپیده با ناز شکفت وز عطر نسیم، غنچه از خواب پرید پیچید شمیم یاس هر گوشه ی شهر با نغمه ی مرغ عشق خورشید دمید @golchine_sher
یا مرا دعوت نکن یا سور و ساتی هم بیاور نازنین! چایی که می‌ریزی نباتی هم بیاور محشری بانو! نیستان لبت را وقف ما کن روز محشر باقیات الصالحاتی هم بیاور مستحقم، ای هوای باغ گیسویت شرابی ! آمدی از باغ انگورت زکاتی هم بیاور دختر خانی ولی خانم ! مگر ما دل نداریم گاهگاهی کوزه آبی از قناتی هم بیاور اینقدر با بچه شهری ها نکن شیرین زبانی یا اقلا اسم فرهاد دهاتی هم بیاور ظهر از مکتب بیا از کوچه ی ما هم گذر کن از گلستان، گل برای بی سواتی هم بیاور روی نذری‌ها بکش با دارچین قلبی شکسته لطف کن یک بار تا درب حیاطی هم بیاور پشت سقاخانه‌ام چشم انتظار استجابت از زیارت آمدی آب فراتی هم بیاور @golchine_sher
شب بود و ماه بود و خیابان و.. کاش تو باران و عطر چایی و ایوان و.. کاش تو پاییز بود و عاشقی و شعرهای من بوی دو سیب و قل‌قل قلیان و.. کاش تو رنگ سفید مهره‌ی شطرنج دست من اسب و رخ و پیاده‌ی میدان و.. کاش تو کارم شده ورق زدن خاطرات دور اشکی که میچکد سرِ مژگان و.. کاش تو دست و نوازش و گره‌ی باز روسری چشم و نگاه و خال زنخدان و.. کاش تو دامن هزارچین و غزل‌خوان و دلبری بزم شراب و موی پریشان و.. کاش تو باران ببار، بغض مرا تازه‌تر بکن اینجا، ز دوری‌ات همه گریان و.. کاش تو صد بیت..نه..هزار غزل..نه، که شعر من حجمش شده برابر دیوان و.. کاش تو دارد نسیم مشت به در میزند و من در فکر آنکه آمده مهمان و.. کاش تو @golchine_sher
‏غیرتم بین که برآرنده ی حاجات هنوز از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است... ‎ @golchine_sher
گردابم و در خیال خود گم شده ام در دفتر ماه و سال خود گم شده ام این حادثه ، اتفاق استثنایی ست من مرغم و زیر بال خود گم شده ام @golchine_sher
هر پنج فصل دست هایم زمهریری هر فصل آغوشت هوایش گرمسیری سیاره ای بودم میان بازوانت در پیچ و تاب کهکشان راه شیری سیاره ای که از مدار دست هایت پرتاب شد تا ناکجای ناگزیری خورشید را بر سرزمین من بتابان بردار سر از قله های سربزیری باید بتابی و ببینی چند قرن است بر شانه های من نشسته برف پیری باید همین امروز برگردی نه فردا تصمیم اگر داری که دستم را بگیری کی با نسیم بوسه ای در کنج ایوان می افتد از گیسوی تو شال حریری؟ یک دفعه ایرادی ندارد تا بنوشی یک استکان چای بر فرشی حصیری ای کاش حرف آخرت در سینه می ماند این را که بایستی در این رویا بمیری! @golchine_sher
‏همه ی قافـیـه هـا تـابعِ زلـــفــش بودنـــد چادرش را كه به سر كرد غزل ریخت به هم @golchine_sher
باز هم عاشق و دلخواهِ علی(ع) آمده ام نور میخواهم و در ماهِ علی(ع) آمده ام کوهی از معصیت آورده‌ام از راهِ نیاز تا مقرّب شوم از راهِ علی(ع) آمده ام تا اجابت بشود توبهٔ نیمه شبِ من در مناجاتِ سحرگاه ِ علی(ع) آمده ام طعنهٔ خلق زمینم زده و دنبالِ لطفِ بی منّتِ أللهِ علی(ع) آمده ام گرهِ کور بر این بندگی ام افتاده ست باز محتاج به مفتاحِ علی(ع) آمده ام قفلِ دیرینه به بازارِ کسادم خورده با غمی کهنه به درگاهِ علی(ع) آمده ام تا که قدرِ منِ غفلت زده را بشناسم شبِ قدر آمده؛ همراهِ علی(ع) آمده ام تشنهٔ معرفتم! ظرفِ وجودم خالیست به امیدِ نَمی از چاهِ علی(ع) آمده ام چاه...آن سنگِ صبوری که ترک خورد از آه اشک میریزم و با آهِ علی(ع) آمده ام بِعلیٍ(ع) بِعلیٍ(ع) بِعلیٍ(ع) العفو با دلِ خسته و آگاهِ علی(ع) آمده ام سحرِ نوزدهم فرقِ سرش سخت شکافت با همان سجدهٔ جانکاهِ علی(ع) آمده ام! @golchine_sher
العفو خدای مهربانم، العفو از معصیت خود نگرانم، العفو سوگند به مظلومی مولا امشب از درگه خویشتن نرانم، العفو @golchine_sher
نامی از خویش در جهان بگذار زندگانی برای مُردن نیست... @golchine_sher
من به میلِ خود به پایت سر نهادم، جان بخواه! جان به قربانت! چرا این پا و آن پا می کنی؟ @golchine_sher