eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
874 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر نداشت کسی از شبِ عذاب گرفته به غیر حنجرِ زخمیِ التهاب گرفته پناه مردم آوارهٔ بدون رفاه است رفح، در این شبِ طوفانیِ سحاب گرفته قدم گذاشته روی پلِ معلقِ تاریخ و تکیه داده به زانوی اضطراب گرفته قسم به اشک غریب پدر به پیکر دختر دمی که آتشِ شر از گلش گلاب گرفته من از طراوت وسرسبزی جهان چه بگویم به خانوادهٔ عکس سیاه قاب گرفته تنِ نحیف گروهِ از این به بعد کفن پوش و چشم‌های برای همیشه خواب گرفته بریده باد! نخ روی خصم دار نگشته به زیر سایهٔ تسبیح ها ثواب گرفته تکیده باد! درختی که استوار نماند شکسته باد! تن ریشه در سراب گرفته کسی به داد تو خواهد رسید دختر غزه زمینِ چشمِ قشنگت اگر که آب گرفته غمت مباد! کسی مهربان‌تر از پدرت هست کسی که از نفسش گرمی آفتاب گرفته و دانه دانه غمت را بگو که می‌شِنَود او بگو تو... حنجر زخمی التهاب گرفته @golchine_sher
تنت، جمهوری مطلق لبت، اصل دموکراسی! دروغ مرد شاعر را تو باید خوب بشناسی! جنوب داغ من، با تو شمال خوب تو، با من! دو تا سگ بسته ای، وحشی به چشمانت بگو، لطفا! سیاسی میشوم این بار به استبداد، بدبینم! بدون طرح توجیهی تو را اینطور میبینم! تب دیکتاتوری داری خود پینوشه در شیلی! دلیل اتفاقات شروع جنگ تحمیلی! مخالف بودنم، حتمی ست به نوعی بنده، چپ کوکم! من از این بندر آرام به تهران تو مشکوکم! تو حزب الله لبنانی و چشمان تو بیروت است! تمام پاچه گیری ها به سگ های تو مربوط است! به ثبت رسمی محضر تو قطعا، معتبر هستی! فلسطین تو خواهم شد اگر، اشغالگر هستی! تو مثل فتح خرمشهر تو شوق بوسه ای پنهان! تویی خوشحالی بعد از شکست حصر آبادان! هوای داغ بندرکش تو با من توی لنگرگاه! شروع فتنه ای تازه از آغوش تو؛ بسم الله ... @golchine_sher
بهار می رسد ولی ترانه کم می آورم برای شعر شور شاعرانه کم می آورم بهار میرسد ولی اسیر می شوم چرا نفس میان تنگنای خانه کم می آورم دوباره سبز میشوی میان دستهای من تو سبز می شوی و من جوانه کم می آورم بپبچ دور من بپیچ و از سرم عبور کن برای قطع کردنت بهانه کم می آورم به روی شاخه های تازه ی دلم شکوفه کن پرنده باش اگر چه  آشیانه کم می آورم همیشه دوست دارمت به سینه میفشارمت ولی برای گریه ی تو شانه کم می آورم و قول میدهم اگر دوباره عاشقم شوی برای چشمت عشوه ی زنانه کم می آورم @golchine_sher
بام خدا را ببین و هشت کبوتر هشت گل سرخ و هشت نخل تناور با یکی از هشت گل، بهار می‌آید عطر عبایش در اين هواست شناور رایحه‌ی جنت‌الرضاست گمانم دامنه‌ی کوه را گرفته سراسر فاطمه در بر کشیده‌است پسر را درّه منور شده‌ست و دشت، معطر لاله‌ی خوشبوی از بهار، گذشته ساعت لبخند توست ای گل پرپر ای که سرت را گذاشتند شهیدان در دل آن کوه روی دامن مادر این نفس آخر تو بود که می‌گفت شاه امانم بده در این دَمِ آخر @golchine_sher
تازه گل دادیم اما جملگی پیریم ما بوته های پنبه ای در دست تقدیریم ما از جوانی داغ ها دیدیم و غم ها خورده ایم مثل گوری دسته جمعی چشم و دل سیریم ما هر که دیده کار ما را داخلش درمانده است یک به یک زنجیره های قفل و زنجیریم ما وا کنیم از لب اگر لب گریه ها خواهی شنید بسته لب خوبیم آری زخم شمشیریم ما دست ما در دست یار و پای ما درراه دوست بگذر از ما مردمانی دست و پا گیریم ما @golchine_sher
امید آخر دل های بی قرار حسین مرا هزار امید است و هر هزار حسین @golchine_sher
امام_رضا علیه السلام از همان بدو تولد تو شدی سلطانم دست من نیست اگر خیره به این ایوانم دورم از پنجره فولاد به قول حافظ من چه کردم که چنین مستحق هجرانم بده بستانِ قشنگی ست تو لبخند بزن در قبالش به خدا می گذرم از جانم هر چه باشم به حریم تو پناه آوردم لطف زهراست اگر در حرمت مهمانم می سپارم دل خود را به کبوترهایت حس خوبی ست که در صحن تو سرگردانم گوشه ی صحن گوهرشاد نشستم با بغض روضه ی تشنگیِ جدِ تو را می خوانم @golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه‌ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه‌ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه‌ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه‌ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسه‌ی گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه‌ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعده‌ی عشق بخوان فرضیه‌ام را @golchine_sher
اشک ها خشک نمیشود مگر بخاطر سنگدلی، و دل ها سخت نمیشوند مگر بخاطر گناهان زیاد !" @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به خاک پای حضرت سلطان (ع) فابک_للحسین(ع) چنان که می برد عطش،ز طفل تشنه تاب را ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را نمی رسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او به کعبه پیش عطر تو،نمی زند گلاب را دو پادشاه و یک زمین؟به این نگاه حق بده که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را غنیمتیست بودنت برای سرزمینمان نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را بهشت در ورودی حریم تو نشسته است بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را چه خواهم از نگاه تو،کنار بارگاه تو تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را هزار غصه هست و من به امر"فابک للحسین" برای گریه های خود بهانه کردم"آب"را نوشتم آب سوختم،شبیه قلب مادری که دیده است هر قدم برابرش سراب را نوشتم آب آه آب،امید میشود عذاب که ذره ذره آب کرده قامت رباب را به جنگ کفر میرود حسین معجزه به دست پیمبرانه میرسد که رو کند کتاب را و تیرهای حرمله چرا هدر نمیرود؟ بگو به باد لا اقل که کم کند شتاب را دو گام سمت لشگر و دو گام سمت خیمه ها تحیُّر اینچنین به او رسانده اضطراب را رباب بود و سلسله،حرامیان و هلهله و شعر لال میشود،که مجلس شراب را..... بساط روضه جمع شد،شفا گرفت کودکی و مادری که آمده است وا کند طناب را.... @golchine_sher
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار بادیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب @golchine_sher