eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم تنهاست اما بعدِ تو همدم نمی خواهد برایم سرنوشت انگار غیر از غم نمی خواهد مفاتیح الجنان را خوانده ام صد بار بی حاصل خدا هم شک‌ نکن ما را کنارِ هم نمی خواهد! خودم با گریه پر دادم تو را از این قفس روزی زیادت سهم اغیار است، عاشق کم نمی خواهد! ندارم بعد از این سودای سیبی سرخ را در سر که این دنیا مرا حوا، تو را آدم نمی خواهد! اگر از دوست نیشی هم رسد نوش است عاشق را... پر از زخم است جان اما دگر مرهم نمی خواهد! به جز تو‌ سِرِّ عشقم را امانت دار خوبی نیست فراوان راز دارد دل ولی محرم نمی خواهد! کسی جای تو را در روزگارم پر نخواهد کرد دلم تنهاست اما غیرِ تو همدم نمی خواهد! @golchine_sher
بس‌که از هجرِ تو سر بر در و دیوار زدم در جدا نالد از این واقعه ، دیوار جدا... @golchine_sher
ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی در گوش تو آرام بگوید خبری نیست... @golchine_sher
در حس و حال خاطره ی چشم های تو چون اشک ، عاشقانه میفتم به پای تو دم می کند هوای دلم ! خیس می شوم با بغض های شرجیِ پشت صدای تو ای کاش تا به ساحل چشمت رسید غم در جزر و مد گریه بمیرم برای تو طوفان هر نگاه تو خون می کند به پا در قلب بی قرار ترین ناخدای تو دریا نمی کند دل از این ساحل شنی تا مانده روی سینه ی آن جای پای تو پشت قباله ی تو جهازی است از غزل با قلب صد صدف که فدا شد، فدای تو! هر شب کنار اسکله چشم انتظارم و تا صبح غم نشسته کنارم به جای تو... @golchine_sher
به نام خداوند ِ اَرض و سما که کرده مرا با حسین (ع) آشِنا اگر قبله باشد دوتا در جهان یکی آشکار و یکی هم نهان یکی کعبه باشد یکی کربلا یکی امن باشد یکی پُربلا مرا خاک کوی حسین (ع)آرزوست گدایی ز در گاه ِ او آبروست دودستم به دامان ِ خون ِ خدا من از آستانش نگردم‌ جدا @golchine_sher
دزدیده شد دلی که سراپا دچار توست کتمان نکن عزیز دلم، کار کار توست بشکن، بسوز، مال تو، هر گونه مایلی قلبم امانتی است که در اختیار توست با هر غزل قلم زده فریاد بیصدا بیچاره دل که سرخوش و رقصان به دار توست لکنت گرفته قافیه از طرز رفتنت تردید نیست اینهمه از اقتدار توست مانند سایه پشت سرت حیّ و حاضرم قلبم ستاره ایست که روی مدار توست دل بردن و شکستن و کشتن به یک نگاه شد امتیاز خاص که در انحصار توست در امتداد فاصله با درد گویمت خوشبخت آن دلی که دمادم کنار توست @golchine_sher
بی شک خدا با تو خدای بهتری می شد نازل به شعرم آیه های بهتری می شد ای کاش در نقشه‌ " شمال"م چشم سبزت بود تا قسمتم جغرافیای بهتری می شد دیروز اگر بر این جزیره راه می رفتی از خاک ، سهمم ردّپای بهتری می شد دستم به عکست می‌رسید اما به دستت نه! در حقّ من باید دعای بهتری می شد! با آن نوازش ها اگر معمار من بودی ویرانه ام اکنون بنای بهتری می شد در گوش این قرن پر از فریاد می پیچید وقتی سکوت ما صدای بهتری می شد جای سیاست پیشگان بر صندلی ها نیست بی شک جهان با عشق جای بهتری می شد @golchine_sher
گاهی به خدا نفس کشیدن سخت است یعنی نفسی تو را ندیدن سخت است با زور مُسکِّنِ قوی خوابیدن با دلهره از خواب پریدن سخت است عاشق نشدی زندگی ات تلخ شود تا درک کنی که دل بریدن سخت است بعد از تو خدا شبیه تو خلق نکرد یعنی که شبیه ات آفریدن سخت است هر روز سر کوچه نشستن تا شب از فاصله های دور دیدن سخت است حقا که تو سهم من نبودی حالا فهمیدن این درد شدیدن سخت است باشد تو برو زندگی ات شاد ولی بی تو به خدا نفس کشیدن سخت است @golchine_sher
راهِ شب را بگیر و تا انتها بیا به یک منِ چشم انتظار که رسیدی، در آغوشش بگیر که بی نهایت دلتنگ است... @golchine_sher
بیت‌الغزل هر غزل ناب رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب رقیه‌ست نزدیک‌ترین‌راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب رقیه‌ست @golchine_sher
از "دوست" زمین و آسمان می گویند از او به هزار و یک زبان می گویند سجاده بیانداز که پرواز کنی از قافله جا نمان اذان می گویند @golchine_sher
با سیلی و زور هرچه زیور بردند... از روی سرش به زور معجر بردند... از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست ولی سر بردند... @golchine_sher
گفتند: که تعریف تو از عشق چگونه است؟ شیرینیِ تلخیست، که جان بخشد و گیرد... @golchine_sher
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند.. لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...! زندگی ذره كاهیست، كه كوهش كردیم، زندگی نام نکویی ست، كه خارش كردیم، زندگی نیست بجز نم نم باران بهار، زندگی نیست بجزدیدن یار زندگی نیست بجزعشق، بجزحرف محبت به كسی، ورنه هرخاروخسی، زندگی كرده بسی، زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد. ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ؟! @golchine_sher ‌‌
چه دلفریب و خوشایند آفریده شدی پر از تبسّم و لبخند آفریده شدی تبسّم تو ملیح است و صحبتت شیرین گمانم از نمک و قند آفریده شدی برای این که بیایی دل مرا ببری نه سرسری، که هدفمند آفریده شدی نه بوی آب مرا مست کرده بود نه خاک تو با کدام فرایند آفریده شدی؟ به دست قابل بت‌سازهای چینی؟ نه به دست صُنع خداوند آفریده شدی @golchine_sher
امروز روز جهانی شاعر هست به تمام شاعرانی که در کانال حضور دارند مخصوصا شاعرانی که اشعارشون رو برای استفاده ی در کانال برامون میفرستند و اعضای محترم کانال این روز رو تبریک عرض می کنیم 🌷 🌷🌷🌷🌷 @golchine_sher
می تابد و فکرِ ژرف دارد خورشید صدمعجزه ی شگرف دارد خورشید با آمدنش قفلِ دلت را وا کن یک عالمه با تو حرف دارد خورشید! @golchine_sher
امان از داستانِ عشق و فرجامِ غم آلودش نمی دانستم این آتش به چشمم می رود دودش تو را با دیگری می بینم و با گریه می پرسم از این دیگر نوازی ها خدایا چیست مقصودش؟ چه دنیایی که وقتی در دلِ من خانه می کردی نمی گفتی که بی رحمانه خواهی ساخت نابودش... @golchine_sher
فراموشی در خانواده ما ارثی است پدرم پا و برادرم دستش را در جبهه جا گذاشته است @golchine_sher
چنان که از قفس هم ، دو یا کریم به هم از آن دو پنجره ما خیره می شدیم به هم به هم شبیه ، به هم مبتلا ، به هم محتاج چنان دو نیمه سیبی که هر دو نیم به هم من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم   شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است شبیه بودن گل های بی شمیم به هم  من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم من و تو کوه شدیم و نمی رسیم به هم بیا شویم چو خاکستری رها در باد من و تو را برساند مگر نسیم به هم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟ گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند تنها به این بسنده نکردند شامیان پا را از این که بود فراتر گذاشتند بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟ آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی بر جان لاله‌های پیمبر گذاشتند دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این این درد را به پهلوی مادر گذاشتند ای دختر سه‌‌ساله تو هم مثل مادری این ارث را برای تو دختر گذاشتند داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند آن شب فرشته‌ها همه از عرش آمدند بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند سهم تو گریه بود و همین گریه‌های تو چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند از انتقام گفتم و شعرم تمام شد این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند @golchine_sher
عشق حسی است که درلحظه ی جاری شدن است عطرباغی است که سرمست بهاری شدن است جوشش چشمه  شعری که پر از امید است چون کویری که دراندیشه ی "ساری" شدن است عشق ازخود زدن و پای کسی سوختن است گاه شادی وگهی گریه وزاری شدن است    عشق یعنی که خدا مبدا ومقصد باشد از هوا و هوس و وسوسه عاری شدن است عشق اگرگفت که تاآخر خط می مانی ؟ بندبندم همه محتاج به آری شدن است @golchine_sher
یکی آمد بهارم را خزان کرد... زحسرت قامتم را چون کمان کرد... دلم را برده با خود دادِ و بی‌داد... مرا گمنام و بی‌نام و نشان کرد... ندیدم بعد او رنگ خوشی را... مرا تبعیدِ وادیِ فغان کرد... مرا از او نگاهی ساده بس بود... دریغا او زمن خود را نهان کرد... به مهرویان دگر دل من نبندم... که خون بر این دلِ بی‌همزبان کرد... نکردم هرگز او را لعن و نفرین... خدا را او برایم جاودان کرد... @golchine_sher