از نگاه روی تو، دل سیر میگردد مگر
آخر آدم با تو باشد، پیر میگردد مگر
با نگاهی قلب من را کردهای مالِ خودت
شهر با یک حملهای تسخیر میگردد مگر
لحظهی دیدارِ عکست نیز خشکم میزند
بی طناب، این دست و پا زنجیر میگردد مگر
عاشقم باشی نباشی، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظهای تغییر میگردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر میگردد مگر...!!!
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
هیچ کس را غیر من اصلا نمی آرَد به چشم
سربلنـدم مـــــــی کند او با همین رفتارهـــــا...
#طلا_کاظمی
#عضوکانال
@golchine_sher
آنقدر با این غزلهایم هیاهو می کنم
تا بدانی عاشقم! دارم تکاپو می کنم
دفترم آماده ای؟! می بندمت امشب به شعر
تا سحر با این قوافی بازیِ زو می کنم
چوب جادوی قلم، احساس میخواهد نه علم!
عاشقم! حتی بدون علم جادو می کنم
شعله می پیچد میان دفترم با هر غزل
واژه های داغ خود را، یک به یک رو می کنم
تا نسوزد کاغذ و آتش نگیرد دفترم
واژه ها را اندکی پهلو به پهلو می کنم
چشمها را بسته ام! شاید ببینم روی تو
با خدایت حرف دارم! خواهش از او می کنم
اولش مبهم، ولی کم کم سه بعدی می شوی
رو به رویم می نشینی ، هر طرف رو می کنم
در زمین، در آسمان، در کهکشانها میدوی
خیر مقدم میدهی، تا رو به هر سو می کنم
آنچنان در واژه ها ، عطر تو می پیچد که من...
دستهارا، واژه ها را...شعر را بو می کنم
این که می بارد به دفتر ، فرق دارد! اشک نیست
دارم اینجا را برایت آب و جارو می کنم
ناگهان شاید بیایی! گردو خاکی می شوی
گریه هم گر می کنم، بانو از اینرو می کنم
شور و حالی دارم! انگاری که هفده ساله ام
با جوانان ادعای زور و بازو می کنم
نازنین شاید بخندی! ژست می گیرم هنوز
مثل ایام جوانی دست در مو می کنم
با غروری می نشینم روبه روی آینه
کَل کَلی با چینهای پشت ابرو می کنم
رو سفیدم کرده ای! ای عشق چندین ساله ام
صورتم را می تراشم، برف پارو می کنم
با تمام پیریَم، امشب جوانی می کنم
می نویسم! تحفه ای، تقدیم بانو می کنم
#محمدرضا_نظری
@golchine_sher
نیتی داری اگر سربسته در سر، نذر کن
در بساطت هرچه شد با خود بیاور، نذر کن
دست خالی پیش ارباب کرم رفتن خطاست
شاعری؟ باشد، مداد و چند دفتر نذر کن
میروی مشهد دل از بند زمینیها بکن
آسمانی باش، گاهی هم کبوتر نذر کن
هرکجا کارَت به مشکل خورد، اهل روضه باش
بعد هم یک سفرهی موسی بن جعفر نذر کن
ده برابر، ده برابر "عشق" جبران میکند
بر در این خانه سائل! ده برابر نذر کن
مادرم را _که خدا رحمت کند_ در کاظمین،
گفت: مادر، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن
#محسن_ناصحی
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
خورشید بتاب و شام ِمن را سرکن
خواب از تبِ تند ِچشمهایم در کن
آنقدر بتاب ،بخت یارم باشــــــــــد
امروزِ مرا تو از همه بهتـــــــــــــر کن
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره بهمن و حال و هوای آزادی
دلم خوش است دلم خوش برای آزادی
دلم بهار دوباره طلب نمود آنگاه
رسیده از طرف گل صدای آزادی
به انتظار نشستم رسید فصل بهار
نسیم آمده با قصه های آزادی
ببین کبوتر زخمی در آستان بهار
که داده سر به چمن ها ندای آزادی
چه گویمت که همیشه به پای عهد توایم
عنایتی که تویی نا خدای آزادی
کنار این همه پروانه های فروردین
در اهتزاز بماند لوای آزادی
میان این همه دشمن که در کمین هستند
خدا کند که نمیرد نوای آزادی
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
بین من و تو فاصله کم بود ای کاش
دیدار من و تو دم به دم بود ای کاش
این منظره خوب میکند حالم را
از پنجره چشمم به حرم بود ای کاش
#مریم_بسحاق
#عضوکانال
@golchine_sher
روسری وا می کنی، خورشید عینک می زند!
دسته گل غش می کند!، پروانه پشتک می زند!
کفش در می آوری، قالی علامت می دهد!
جامه از تن می کَنی، آیینه چشمک می زند!
هر کسی از ظّنِ خود در خانه یارت می شود
گاز آتش می خورد! یخچال برفک می زند!
میوه ها با پای خود تا پیش دستی می دوند
آن طرف کتری به پای خویش فندک می زند!
روبرویم می نشینی، جشن بر پا می شود
صندلی دف می نوازد!، میز تنبک می زند!
درد دلها از لبت تا گوش من صف می کشند
پیش از آن چشمت به چشم من پیامک می زند!
عشق من! این روزها با اینکه درگیر توام
باز هم قلبم برای قبلها لک می زند!
زندگی گر چه برای پر زدن می سازدش
عاقبت نخ را به پای بادبادک می زند!
عشق گاهی با پر قو صخره را می پرورد
گاه سنگین می شود، چکش به میخک می زند!
باز هم با بوسه ای راه تو را می بندم و
حرف آخر را همین لبهای کوچک می زند!
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
از نـام خداسـت نـام زیبـای علی
مانده است جهـان بـرای معنای علی
بـا اعظم الاسما در خیبـر را کند
یعنی کـه علی بود بـه لبهـای علی
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#یا_علی_ابن_ابیطالب
#فتح_خیبر
@golchine_sher
یک به یک نشانه شدند
از زمین روانه شدند
بغض دانه ها ترکید
خوب شد، جوانه شدند
درهوای بهمن ماه
گل به گل ترانه شدند
از دل آب می خوردند
شعر عاشقانه شدند
بر درخت برنایی
سیب نوبرانه شدند
رازهای سرخی در
دست رودخانه شدند
در جهان درخشیدند
راه را نشانه شدند
بچه های روح الله
روح جاودانه شدند
#سارارمضانی
#عضوکانال
#دهه_فجر_مبارک
#امام_خمینی_رحمة_الله_علیه
#فرزندان_روح_الله
@golchine_sher
دلم تنگ جهان چشمهایت
همان راز نهان چشمهایت
بخوانم ندبه ندبه اشک را از
مفاتیح الجنان چشمهایت
نشسته آسمان در محضر تو
بقیع گمشده ،چشم تر تو تو
توروضه خوان اهل بیت هستی
ملائک ندبه خوان منبر تو
هوا لبریز از عطر تن تو
نسیم و بویی از پیراهن تو
عبای سبز اهل بیت بر دوش
نشان فاطمه بر گردن تو
#فاطمه_ناظری
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی بهشـتِ عزّوجَل اختراع شد ؛
حوا که لب گشود عسل اختراع شد
در چشمهای خستهی مردی نگاه کرد
لبخند زد و قند بدل اختراع شد
آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد
حوا بلوچ بود ولی در خلیج فارس
رقصید و در حجاز هبل اختراع شد
آدم نشسته بود ولی واژه ای نداشت
نزدیک ظهر بود غزل اختراع شد
آدم و سعی کرد کمی منضبط شود
مفعول فاعلات و فعل اختراع شد
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
اینگونه بود ها، که بغل اختراع شد
یک شب میان شهر خرامید و عطسه زد
فرداش پنج دی و گسل اختراع شد
#حامد_عسگری
@golchine_sher
هنگام اَلَم علی علی میگویم
با عِلم و عَلَم علی علی میگویم
در شادی روز فتح خیبر با عشق
با قلب و قَلَم علی علی میگویم
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
{۲۴ رجب روز فتح خیبر به دستان مبارک امیرالمومنین علیه السلام}
@golchine_sher
نماد حمد و یاسینی محمد
فروغ و فخر آئینی محمد
ز درگاهت نگردم هیچ نومید
رسول بهترین دینی محمد
_______________________________
همه دارو ندارم باشه مادر
گل سرخ و سفیدم باشه مادر
دلیل شادی و لبخند و نازم
مه سیمین عذارم باشه مادر
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچند پیش روی تو غرق خجالتند
چشمان این غریبه فقط با تو راحتند
بانو...به بی قراری شاعر ببخش اگر
این شعرها به حضرت چشمت جسارتند
آغوشت آشیانه ی گرم کبوتران
لبخندهات...حس نجیب زیارتند
دور از نگاه سرد جهان...دست های من
با بافه های موی تو سرگرم خلوتند
دنیا سکوت های مرا ساده فکر کرد
از حرف دل پُرند...اگر بی شکایتند
بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش
دلشوره های هرشبم از روی عادتند
هی کوچه...کوچه...کوچه...به پایان نمی رسم
شب های سرد و ابری من بی نهایتند...!
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
دلخوشی افسوس دیگر قسمتِ این خانه نیست
مرغِ سر در زیرِ پَر را شور و شوقِ لانه نیست
چون نشانِ کعبه ی مقصود، گُم شد، در غبار
وعده ی امروز و فردا هر دو جُز افسانه نیست
از چه رو درمانده ی دامِ تعلّق، گشته ایم؟
مرغِ زیرک ، عاقلان در فکرِ آب و دانه نیست
دل شکسته، موقع فریاد غم سر دادن است
نظمِ این آشفته جان ، دیگر بدستِ شانه نیست
در خزانِ زندگی سرمستی از گل ها مجو
باده ی چون ارغوان باقی تهِ پیمانه نیست
از دل شب تا سحر در شعله های جانگداز
همچو شمعی سوختن در طاقتِ پروانه نیست
سیلِ اشکِ دردمندان ، می کَند بنیانِ ظلم
ظالم امّیدی به آسایش در آن کاشانه نیست
هر که دارد نامه ی مُشتاقی دیدار دوست
در حریم خلوت کرّوبیان بیگانه نیست
شور و شوقِ زندگی ( شایق) ندیدم در جهان
گنجِ خوشبختی نهان در خاکِ این ویرانه نیست
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
درب خیبر روی ماهش را که دید از اشتیاق
کَنده شد از جا و بر دستان حیدر بوسه زد
سالروز فتح خیبر به دست یداللهی جناب حیدر کرار روحی فداه
#میثم_کاوسی
#عضوکانال
#علی_ولی_الله
@golchine_sher
آن کیست که چشمانِ تری داشته باشد؟
تا بر سرِخاکم گذری داشته باشد؟!
بر گور ِمن ای دوست به دنبال چه هستی؟!
هیهات! که این خانه دری داشته باشد
هنگامِ دریدن شد وشمشیر مهیاست
کوآن که دراینجا جگری داشته باشد؟
بی هیچ گمان منتظر بو سه ی تیغ است
هر کس که دراین راه، سری داشته باشد!
سر می زند از آن سوی این قافله خورشید
آری! اگر این شب سحری داشته باشد
ما گمشده در گمشده در گمشده هستیم
"شاید کسی از ما خبری داشته باشد!"
#یدالله_گودرزی
@golchine_sher
رفتی و ماه روشن من در محاق ماند
آیینه ام میان غبار فراق ماند
باران گرفت و حسرت گرمای آتشت
عمری میان سینه ی سرد اجاق ماند
در بین خاطرات درختان باغچه
پاییز ماندگارترین اتفاق ماند
در انتظار آمدنت سالهای سال
یک جفت کفش پشت در این اتاق ماند!
#بهجت_فروغی_مقدم
@golchine_sher
دو تا لیوان دو تا قاشق دو بشقاب
سهتا دیوار،یک در، سقف ِ مهتاب
از این دنیا به جز اینها چه میخواست
تمام عمر مردِ کارتنخواب
#اعظم_سعادتمند
@golchine_sher
امشب میان این همه دلشوره میرقصم
چون حالت می در نهان غوره میرقصم
تب می کنم در بسترم هذیان به هذیان و
با آب های کاسه ی پاشوره میرقصم
میخوابم و با تو کمی افسانه میسازم
پا میشوم مانند یک اسطوره میرقصم
هر جا که ردی را ببینم از تو میتابم
در شهر در صحرا و در ده کوره میرقصم
نام تو را بر دستمال خامه میدوزم
مثل نخی آشفته در ماسوره میرقصم
آخر به من سر می زنی در می زنی ، در گور
هر بار بعد از حمد و بعد از سوره میرقصم
#سعیده_کرمانی
@golchine_sher
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
روزهای تیره هریک شبتر از دیروز تار
در میان دخمهای سر شد ولی نفرین نکرد
هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار
روزیاش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد
روزهٔ غم، سجدهٔ غم، شکر غم، افطار غم
زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد
وای اگر نفرین کند دنیا جهنم میشود
از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد
وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور
یک به یک در سینه خنجر شد ولی نفرین نکرد
آن دم بیبازدم چون آتشی رفت و سپس
آنچه باید میشد آخر شد ولی نفرین نکرد
#انسیهسادات_هاشمی
#امام_کاظم_علیهالسلام
@golchine_sher
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
نماز گریه کند با نوای تکبیرش
شکسته ساقهی او، آیهای مقطعه بود
که هیچ سوره نیاورد تاب تفسیرش
چگونه حلقهی آهن گرفت حلقش را
چرا به گوشهی زندان؟ چه بود تقصیرش؟
چگونه زهر هلاهل به زخمهی الماس
به نازنین جگرش مینوشت تقدیرش
به روی تختهی در میبرند دریا را
قلم به شرم در آمد ز شرح تصویرش
عجب! که حامل عرش است دوش چار غلام
زبان گشوده حقیری برای تحقیرش
شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد
شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
#میثم_مؤمنی_نژاد
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
@golchine_sher