در می زنم و گدای درگاه...منم
هرچند که دیر آمده ام آه ...منم
بایست گدا کجا رود جز درِ شاه
در بازنما : «آمدم ای شاه»... منم
#فرامرز_میرشکار_مبارکه
#متخلص_شمین_اصفهانی
#عضوکانال
@golchine_sher
عطر تو خوش و ایل و تبارت زیباست
یک باغ که پاییز و بهارت زیباست
در سایهی تو نشسته، سارِ دل من
دیدی که چقدر سایهسارت زیباست؟
#صدیقه_محمدجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببين باقی است روی لحظه هايم جای پای تو
اگر مومن اگر کافر به دنبال تو می گردم
چرا دست از سر من بر نمی دارد هوای تو
دليل خلقت آدم، نخواهی رفت از يادم
خدا هم در دل من پر نخواهد كرد جای تو
صدايم از تو خواهد بود اگر برگردي ای موعود
پر از داغ شقايق هاست آوازم برای تو
تو را من با تمام انتظارم جستجو كردم
كدامين جاده امشب می گذارد سر به پای تو ؟
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسيدم
مگر آن سو تر است از اين تمدن روستای تو ؟
#یوسفعلی_میرشکاک
@golchine_sher
دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
گودال آب و عکس تو ای ماه! ای دریغ!
زیبایی حلال تو امشب حرام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
ای پریزاده و افسانه تو را گم کردم
آشنای من و بیگانه تو را گم کردم
عشق، ای شاهد آن نیمه شب بارانی
در همان کوچه،همان خانه تو را گم کردم
در همان لحظه، همان ثانیه ی بیتابی
با همان حال غریبانه تو را گم کردم
دلم از پایه فرو ریخت پس از رفتن تو
گنج در خانه ی ویرانه، تو را گم کردم
شانه ام از غم بی همنفسی میلرزد
همنفس، بر سر این شانه تو را گم کردم
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم
ای قرار دل دیوانه تو را گم کردم
آه،ای لحظهی زیبای سرودن از تو
آه، ای گوهر دردانه تو را گم کردم
#جویا_معروفی
@golchine_sher
من درختى خشک و بى بارم که پایش آب نیست
آسمانم، گرچه در شب هاى من مهتاب نیست
دوستت دارم ولى از ترس پنهان مى کنم
تازگی ها عاشقى در بین مردم باب نیست
کاش یک شب باز مهمانم شوى، باور کنم
این که مى بینم تویى لیلاى زیبا، خواب نیست
مثل فرهادم ولى من تیشه بر دل مى زنم
خوب مى دانم که او اندازه ام بى تاب نیست
عاقبت یک روز من هم دل به دریا مى زنم
در مرام پاکبازان، ترسِ از سیلاب نیست
#ایمان_فرقانی
@golchine_sher
ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
باران حضور گرم تو را مژده می دهد
ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟
با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار
نمنم قدم به خلوت دریا گذاشتی
خود را میان دشت پراکندی ای بهار
در هر کجای راه، گلی جا گذاشتی
حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم!
ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی
ای آفتابِ رد شده از شیشهباغ ها!
بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی
گلهای فرش، گرم پذیرایی ات شدند
ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی...
#عاطفه_جوشقانیان
#بهارانه
#مهدوی
@golchine_sher
نمیدانم به دستت میرسد این نامه ها یا نه
اگر هم میرسد، با شوق میخوانی مرا یا نه؟
فقط نام تورا در هر قنوتم زیر لب دارم
تو هم میگویی از ناگفته هایت با خدا یا نه؟
به شوق دیدن چشم تو دیشب زود خوابیدم
تو هم دیشب مرا در خواب دیدی از قضا یا نه؟
پس از یک عمر دلتنگی اگر دیدی مرا جایی
به جا می آوری این چهره ی آشفته را یا نه؟
زمان شعر گفتن اشک من بوی تو را دارد
تو هم با بوی باران یاد من می افتی آیا؟
نه...
#راضیه_مظفری
@golchine_sher
چنان پیداشدی در من، که من در خاطرم گم شد
غمم با دیدنِ لبخندِ زیبایت تبسّم شد
قرارم را نسیمی از نگاهت سخت برهم زد
دلِ دریاییام با ماهِ رویت پُرتلاطم شد
اگرچه از تبارِ باد بودم تا تو را دیدم
خیالم، خاطرم، خاکم اسیرِ بوی گندم شد
تمامِ عُمر در چشمِ سیاهت زُل زدم امّا
سیاهی قسمتِ من شد، نگاهت سهمِ مردم شد
قرار این بود: یک لحظه بمانم پیشِ تو، امّا
زمان در بینِ موهای تو مثلِ کودکی گم شد
#الهه_سلطانی
@golchine_sher
هر کس که نهادهست به این خانه قدم را
از خاطر خود برده همان ثانیه غم را
انگار که بر بال ملائک شده زائر
هر کس که گذر کرده خیابان ارم را
هر قدر حرم آمدم از یاد نبردم
آنبار که با مادر خود آمدهام را
آباد شد از پا قدم ابر، بیابان
بخشیده وجود از نظر لطف، عدم را
در آینه کاریِ حرم فلسفه این است
بسیار کنند از کَرَم این طائفه کم را
در جمع گدایانم و تفسیر نمودهست
با یک نظر لطف خود آیات کرم را
میخواست که وصفش کند اما نتوانست
شاعر خجل از کار خود انداخت قلم را
#عباس_جواهری_رفیع
#عضوکانال
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از تندیِ پیچِ راه باید ترسید
از لغزش و اشتباه باید ترسید
حرص و طمع و ریا، حسادت کینه
ازکوچکیِ گناه باید ترسید
#هدیه_ارجمند
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
ای علت شیدایی من، صبح بخیر
ای روح مسیحایی من، صبح بخیر
خورشید به اشتیاق تو سرزده است
محبوبِ تماشایی من، صبح بخیر
#مریم_احمدی(#حضرت_باران)
#عضوکانال
@golchine_sher
خوشی نداشت برایم همه جهان بیتو
تو رفتی و شده سروِ قدم کمان بیتو
مرا ندیده گرفتی؛ گذشتی از عشقم
هنوز چشم ترم هست خونفشان بیتو
تو خرّمی و بهاری بدون من، امّا
نشسته بر دل من، ماتم خزان بیتو
از آن زمان که چو پروانه پر زدی رفتی
قفس شده است برای من آسمان بیتو
خدا کند که بمیرم از این غم هجران
که کَندهام دل را از جهان و جان بیتو
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
بندهی جام زر و ساق بلورین نیستم
دست بر دامان این دنیای مسکین نیستم
همدم هرکس شدم، رنجید و کامش تلخ شد
من شرابم، از نخستین جرعه شیرین نیستم
وصلهای ناجورم و خوارم، ولی طردم مکن
من هم از باغ تواَم، هرچند رنگین نیستم
میروی با غیر و من با گریه میگویم «به خیر»!
خاطرت آسوده باشد؛ اهل نفرین نیستم
عاقبت با مرگ دیدارت میسر میشود
آخرِ این قصه شیرین است؛ بدبین نیستم
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
نمیدانم چرا؟ اما تو را هرجا که میبینم
کسی انگار میخواهد ز من، تا با تو بنشینم
تن یخ کرده، آتش را که میبیند چه میخواهد؟
همانی را که میخواهم، تو را وقتی که میبینم
تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران بیهوده میجویند تسکینم
تو آن شعری که من جایی نمیخوانم، که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو میگویند تحسینم
زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟
چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟
نباشی تو اگر، ناباوران عشق میبینند
که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا باید نماز بخونیم؟
یک استدلال ساده
#جهاد_تبیین
@golchine_sher
خاموش باش تا که نبینی گزندها
زیرا زبان کشیده تو را ، سوی بندها
هنگام مرگ پنبه به گوشت فرو کنند
آن لحظه نیست لحظه ی تاثیر پندها
گر گل کنی به شاخه ی سبز درخت مرگ
این دار میکند سرت از سر بلندها
گر سر نمی نهد به کمند ارادتی
دل سر سپرده است به گیسو کمندها
وقتی که میرسی نه فقط دل رود ز جای
از جای میجهند تمام سپندها
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
کتابت میکنم خطی ، به سبک خط ابروهات
به کرسی مینشانم حرفها را شکل گیسوهات
به کرسی مینشیند حرف من وقتی که لبهایم
به گرمی ، مینشیند روی خط کرسی لبهات
کتابت میکنم از آل عمران تا خود مریم
چلیپا مینویسی بر تن فرسودهی عیسات
مرکب میچکد بر روی ابر و باد احساسم
شبیه خال زیبایی که بر روی لب بالات
شب تاریک و بیم موج ... یک نستعلیق طوفانی
شبیه مشق درهم برهم و انبوه گیسوهات
شکسته مینویسی از ازل دست نیازم را
مُعلی مینویسم تا ابد : یا قاضی الحاجات
نوشتم با تو پیمانی که در خط تو خواهم ماند
حرامم باد اگر با خط کوفی بشکنم ، هیهات
#علی_اکبری
#عضوکانال
@golchine_sher
چقدر خوب که دیگر مرا نخواهی دید
برو که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید
بزن به نیل تنت را! زمان معجزه نیست
که بعد ازاین اثری از عصا نخواهی دید
تو در "گذشته" ای و من چقدر بی "حالم"
نقاط مشترکی بین ما نخواهی دید
سوای خاطره هامان، سوای دلتنگی
تو روی آنچه گذشت ست را نخواهی دید
هنوز توی سرم فکرهای ناجور است
میان سیل غزل ناخدا نخواهی دید!
مسیر پر زدنت را به گریه شستم من
بــــرو! که پشت سرت ردِّ پا نخواهی دید
#رویا_باقری
@golchine_sher
به سر کردی چه زیبا روسری را
چه خوش دارد خدا این دلبری را
برای دیدنِ رخسارِ ماهت
به صف کردی همه حور و پری را
#راوی_امیرخانی
#عضوکانال
#حجاب
@golchine_sher
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مُردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهایست که قربانیات کنند
#فاضل_نظری
@golchine_sher
بايد به آغوش خزان مجبور باشد
تقويم وقتي از بهارش دور باشد!
سهم اجاق روشن هيزم شکن هاست
اينجا درختي که اجاقش کور باشد!
مي خواستم خورشيد باشم، حبّه هايم
فانوس دست خوشه اي انگور باشد
عطر مرا در چشم هايت منتشر کن
آيينه بايد بازتاب نور باشد!
اي مرگ لطفاً شال سبزي که مي آري
گل هاي سرخش با لباسم جور باشد!!
#عالیه_مهرابی
@golchine_sher
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم،
- می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
- که مرا
زندگانی بخشد
چشم های تو به من می بخشد
شورِ عشق و مستی
و تو چون مصرعِ شعری زیبا
سطرِ برجسته ای از زندگی من هستی.
#حمید_مصدق
@golchine_sher
باد خواهد برد عشقی را که من دارم به تو
بعد از این یک عمر بی مهری بدهکارم به تو
تو همیشه در پی آزار من بودی ولی
من دلم راضی نشد یک لحظه آزارم به تو
راست می گویم ولی حرف مرا باور مکن
این که ممکن نیست دل را باز بسپارم به تو
خوب می دانم برای من کسی مثل تو نیست
خوب می دانم که روزی باز ناچارم به تو
می روم شاید دلت روزی گرفتارم شود
می روم .... اما گرفتارم ... گرفتارم به تو
#مهتاب_یغما
@golchine_sher
شده باز ابر باران زایِ تو امشب وبال من
و باران مي چكد بر شيروانیِ خيال من
گرفته رنگ چشمان تو حالِ آسمانم را
هوای شرجی شب های گيلان است حال من
شبيخونِ لبِ سرخِ تو راهِ خواب را بسته
چه ظلمی می كند لب هات بر چشمانِ لال من!
نترس از اشك، با جرأت تكان دِه شانه هايت را
تمام غصه ها جا می شود در دستمالِ من
بيا دار و ندارم را بگير و دل به من بسپار
تمام شعرهايم مالِ تو، اما تو مالِ من
#بهمن_صباغ_زاده
@golchine_sher