eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت مثل حسن، مثل حسین، آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربتِ مولاست محسن روز قیامت او شفیع شیعیان است مشکل‌گشای عرصه‌ی عقباست محسن با مادرش آمد که بابایش بماند مانند اصغر، حامیِ باباست محسن اصلاً به دنیا هم بیاید یا نیاید یک سومِ ساداتِ این دنیاست محسن هرکس که دستِ کم گرفته داغ او را با او بگو: اصلِ عزای ماست محسن از پشتِ در آتش به جان خیمه افتاد پس ریشه‌ی اصلی عاشوراست محسن روز قیامت اولین حکم الهی‌ست پایه‌گذار محشر کبراست محسن @golchine_sher
با من بگو که همرهِ من پیر می شوی یا آنکه بینِ راه، ز من سیر می شوی؟! ای ماهِ دوردستِ من، ای ماهیِ گُریز! کی در میانِ بِرکه به زنجیر می شوی؟! چون چکه ای ز نور، در آیینه می چِکی آنگاه مثلِ آینه تکثیر می شوی رویای صادقی که سرانجام می رسی یک خوابِ عاشقانه که تعبیر می شوی چین می خورَد نگاهِ غم انگیزِ آینه وقتی ز دستِ آینه دلگیر می شوی می روید از کویرِ گلویم، گُلی کبود وقتی شبیهِ بُغض، گلوگیر می شوی ! دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من ! داری برای خوب شُدن دیر می شوی..! @golchine_sher
در جام ما نریز از این بیشتر، بس است ما را همین پیاله‌ی خون جگر بس است دارایی زیاد به دردی نمی‌خورد حال‌ِ خراب و خون‌ِدل و چشم‌ِتر بس است آه! ای کلاغ مشتی یک‌رنگ باصفا در صدهزار عیب همین یک‌هنر بس است دیگر چه‌ احتیاج‌ به حرف‌ و حدیث‌ها وقتی برای آینه‌ها یک‌نظر بس است این شعرهای خسته به آیندگان اگر از حال ما کمی برساند خبر بس است در جنگ نابرابر دنیا برای صلح موی سپید آمده بر روی سر بس است وقتی که حال و روز مرا خوش نمی‌کند دیگر بس است این غزل بی‌ثمر، ... @golchine_sher
از بس که در دوری تو من بی‌قرار تو بودم حتی کنار تو انگار چشم‌انتظار تو بودم امکان ندارد بیابی سنگِ صبوری به‌جز من تنها نه همراه و همدم من رازدارِ تو بودم آن روزها آرزویت پروازِ بی‌بال و پر بود من عاشق حرف‌های دیوانه‌وار تو بودم در روزگار جدایی هرجا غم آمد سراغت شاید ندیدی ولی من آن‌جا کنارِ تو بودم ما هردو از هم گذشتیم این خون‌بهای کمی نیست تنها تو عاشق نبودی من هم دچارِ تو بودم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما رباعی و تک بیت 👆👆👆👆👆👆 @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
ای کاش در جهان دگر زاده می‌شدیم جای من و تو در دل این روزگار نیست! @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرهايم خواندني تر ميشوند تا تو مي خواني معطر ميشوند تا كه بر مي خيزد از جانم غزل ميشود در كام  شيرينت عسل باز هم با شعر من باران گرفت دامنت بوي گل و ريحان گرفت باز هم رنگين كمان  چشم تو خيمه زد در آسمان چشم تو شعرهايم با تو زيبا ميشوند شعرهايم در تو معنا ميشوند @golchine_sher
با همه‌ی بی‌سروسامانی‌ام باز به دنبال پریشانی‌ام طاقتِ فرسودگی‌ام هیچ نیست در پیِ ویران شدنی آنی‌ام آمده‌ام بلکه نگاهم کنی عاشقِ آن لحظه‌ی طوفانی‌ام دل‌خوشِ گرمای کسی نیستم آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام آمده‌ام با عطشِ سال‌ها تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام ماهیِ برگشته زِ دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی‌ام خوب‌ترین حادثه می‌دانمت خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟ حرف بزن ابرِ مرا باز کن دیرزمانی‌ست که بارانی‌ام حرف بزن حرف بزن سال‌هاست تشنه‌ی یک صحبتِ طولانی‌ام ها...به کجا می‌کِشی‌ام خوبِ من؟ ها...نکشانی به پشیمانی‌ام @golchine_sher
تو از خورشیدها آمده‌ای از سپیده‌دم‌ها آینه‌ها و ابریشم‌ها شادی تو بی‌رحم است و بزرگوار... برمی‌خیزم! چراغی در دست، چراغی در دلم زنگار روحم را صیقل می‌زنم آینه‌ ای برابر آینه‌ات می‌گذارم تا با تو ابدیتی بسازم ...! @golchine_sher
گرفتم عمر را در شیشه‌ی ساعت نگه دارم تورا در عکس می‌شد کاش از حرکت نگه دارم ! تو میراث هزاران باغ سرسبزی و من باید  گلی همچون تورا در خانه با دقت نگه دارم زلیخا را بگو فهمیده ام دیگر نمی‌ارزد که من این عشق را یک عمر با تهمت نگه دارم تو نیشابور نه، شیراز نه، آن کشوری هستی که می‌کوشم تنش را دور از غارت نگه دارم که می‌کوشم پس از هر بوسه‌ای عطر دهانش را شبیه نامه‌ای سربسته در پاکت نگه دارم! شراب خانگی‌، این‌روزها باید که نامت را به مستی در دهان خویش با وحشت نگه دارم. @golchine_sher
السلام علیک یا فاطمه الزهرا نورباران شد به یُمنت عرش ازبدوِ ورود اُدخلوُ ها بِسَلامٍ ذلک یَومُ الخُلود درنمازت اوج می‌گیرد زمین تا آسمان از مِنَ الّیل فَسَبِّحهُ به اَدْبارِ السُّجودْ رازناکی،شعله شعله در سلوکِ نار و نور گونه هایت نیلی وپهلو و بازویت کبود آیه ی تطهیر را برمصحفی تاول زده می نگارد با خط میخی به قرآن و دود بی قرارِ بی قراری می گدازی بی صدا گفتنی ها داری از بی تابیت یوم الورود گاه بالا می روی تا ارتفاعِ نیزه ها گاه پای طشت هایی در فرازی و فرود حجمِ اقیانوس داری کوثرِ مسجورِ من! زمزمِ آتش گرفته جرمِ پهلویت چه بود؟ کینه ی ابلیس دارد آتشِ خط‍ّاب ها از سقیفه می وزد خون فتنه ی عاد و ثمود... لعنة الله علی القوم الظالمین ..... @golchine_sher
آن‌روزها غربت نبود و غم میان دو انگشت جای می‌گرفت‌ @golchine_sher
تو مرا آزردی ... که خودم کوچ کنم از شهرت ، تو خیالت راحت ! می روم از قلبت ، می شوم دورترین خاطره در شبهایت تو به من می خندی ! و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی... برنمی گردم ، نه ! می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ... عشق زیباست و حرمت دارد ... @golchine_sher
همراه و هم قبیله ی باد خزان شدیم  بر ما چه رفته است که نامهربان شدیم؟ بر ما چه رفته است که در ختم دوستان هی هی کنان به هیات شادی دوان شدیم بر ما چه رفته است که از هم بریده ایم؟ بر ما چه رفته است که بی ساربان شدیم؟   دنیا به جز فریب چه دارد؟ دریغ! هیچ تیری زده ست بی هدف و ما نشان شدیم   هر جا که می رویم دریغی نشسته است امید و عشق را به خدا قصه خوان شدیم   گفتید روشنیم و جوانیم و سربلند  گفتم که پیر و خسته دل و ناتوان شدیم   بر باد داده ایم شکوه گذشته را  دیگر چه جای قصه که بی خانمان شدیم   @golchine_sher
«قنوت مادری» نام تو را آوردم و یک آسمان تَر شد باران گرفت و یاس از شبنم معطر شد گل کرد در فصلِ امامت چارده آیه روزی که از ذریۀ پاکت مقدر شد بر تارِک دین زن سرود تازه‌ای سر داد بر دفتر هستی یقین نام تو زیور شد حتماً خدا لبخند می‌زد از همان آغاز وقتی به نامت چشمه‌ای جوشید و کوثر شد تا در قنوت مادری‌هایت زمین چرخید خورشیدِ مهرت بر جهانِ عشق، سرور شد قدری بخند ای مهربان بر چهرۀ عالم دیدی که دنیا بعدِ تو غمگین و مضطر شد قلب تو را رنجاند شهرِ بعدِ پیغمبر چون غنچه که در دست طوفان زرد و پرپر شد میخی که بر جان تو آتش زد سراسیمه از آن زمان بر قلب شیعه مثلِ خنجر شد دردی که پهلوی تو را آزرد، مادر جان بعد از تو ماند و تا همیشه زخمِ حیدر شد @golchine_sher
باید دل جدا شدن از رودخانه داشت تا این‌که پای رفتن تا بیکرانه داشت باید رها شد از قفس تنگ پیله ها تا در فراز سایه‌ی چشم تو خانه داشت این روزها مدام به خود فکر می‌کنم ایکاش این‌ من از تو فقط یک نشانه‌داشت گنجشک زیر بارش یک‌ریز برف و باد ایکاش بین دست کریم تو خانه داشت من آن درخت پیر که در فصل تازه اش با ریشه‌های خشک امید جوانه داشت بی عشق بوی مرگ جهان را گرفته‌است باید برای هر نفس خود بهانه داشت @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشید، ستاره، ماهِ دلبند سلام کارون و تِجن، اترک و اروند سلام ای مظهر آیات خداوند بزرگ کهنو، سبلان، دنا، دماوند، سلام @golchine_sher
گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی یک روز شاید در تب توفان بپیچندت آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست باید سکوت سرد سرما را بلد باشی یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید نامهربانی های دنیا را بلد باشی شاید خودت را خواستی یک روز برگردی باید مسیر کودکی ها را بلد باشی یعنی بدانی " مرد در باران " کجا می رفت یا لااقل تا  " آب - بابا "  را بلد باشی حتی اگر آیینه باشی، پیش این مردم باید زبان تند حاشا را بلد باشی وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری باید هزار آیا و اما را بلد باشی من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم اما تو باید سادگی ها را بلد باشی یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما... یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال! باید زبان حال دریا را بلد باشی شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم امروز می گویم که فردا را بلد باشی گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم اما تو باید این معما را بلد باشی @golchine_sher
امام_زمان آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن! رحمی به‌ حال این دل بی‌سرپناه کن! گم کرده‌ام مسیر رسیدن به دوست را ای راه مستقیم! مرا سربه‌راه کن! تاریک شد دلی که ندیده‌است رویِ تو خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن! از نور توست روشنیِ جانِ آفتاب بر جسمِ من بتاب و مرا نیز ماه کن! عمری تو را صدا زده‌ام بعد هر نماز لطفی بر این صدای پر از سوز و‌ آه کن! آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛ بر من نگیر و عفو بر این روسیاه کن! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روزها حس می‌کنم خیلی هنرمندم با یاکریم و قُمری و گنجشک می‌خندم از نردبان صبح بالا می‌روم ، حتی خورشید را بالای سقف شهر می‌بندم با یاس ها هم‌صحبتم،اصلا همین دیروز سرشاخه های یأس را از باغچه کندم بر روی جدول های بی‌ر‌نگ خیابان‌ها دیوانه بازی می‌کنم مانند فرزندم از مردم نامهربان هرچند دلگیرم با دوستان ساده‌دل شیرین تر از قندم مردم مرا دیوانه می‌خوانند، حرفی نیست بگذار شعری از جنون باشم، بخوانندم... @golchine_sher