#کبوتر_چاهی
گشته ام تا که اسیرِ ذلّتِ خود خواهی ام
بی نصیب از شوکتِ دورانِ شاهنشاهی ام
صبحدم آگه شدم از سرِّ پنهانِ درون
تا قیامت سرخوشم مدیونِ آن آگاهی ام
در طریقت جان و دل با هم تبانی کرده اند
تا نمایند ابتدای این سفر همراهی ام
همچو عنقایی گشودم بال و پر از قلّه ها
آسمان را کرده ام میدانِ جولانگاهی ام
در مسیر بندگی گردیده ام غافل ز خویش
گشته ام شرمنده اکنون از همه کوتاهی ام
در دلم دیگر نمی باشد صفای باطنی
در طریقت حالیا در معرضِ گمراهی ام
هر کجا رفتم ولی آخر به سویت آمدم
از برایت ای صنم همچون کبوتر چاهی ام
همچو( شایق) کی نمایم غفلت از اهریمنان؟
بنده ی عشقم که دائم فی امانِ اللهی ام
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
غمش رهایی و خوشحالیاش گرفتاری
هزار خوشدلی آکنده با خودآزاری
درست میشنوی؛ عاشقانه میگویم:
بدان که شعر دروغ است و عشق، بیماری
سراغی از تو نگیرم بگو چهکار کنم؟
که جان بهلب شدم از قهر و آشتی، آری
به دوست داشتنت افتخار خواهم کرد
ولی کلافهام از این جنون ادواری
اگر دوباره سراغی گرفتم از تو، نباش
مرا رها کن و خود را بزن به بیزاری
دو روز بیخبرم از تو و نمیمیرم
چنین نبود گمانم به خویشتنداری
دلم به زندگی سخت و مرگ راحت بود
مگر تو باز بگویی که دوستم داری
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
دردی است در دلم که مداوا نمیشود
دیگر به هر بهانه دلم وا نمی شود
آنجا که عشق طبیب است و دل دچار
حاجت رواست هر که مداوا نمیشود
بیهوده می تپید، به دریا زدیم رفت
دنبال دل مگرد که پیدا نمیشود
از این دیار خشک به مرداب می رسم
زاینده رود راهی دریا نمی شود
این پیله وا نمی شود اما اگر شود
این دل به شوق عشق تو پروانه می شود
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
یکریز از زمین و زمان حرف میزنند
دیوانهاند با خودشان حرف میزنند
هر شب تمام طول سفر را کنار تخت
با عکس داخل چمدان حرف میزنند
انگار عادت همهٔ دلشکستههاست
از هول گریه با هیجان حرف میزنند
تنها به یاد لقمهای از دست دلبریست
گاهی اگر که از غم نان حرف میزنند
هرچند گاه نان و نمک خورده گاه زخم
از دست دوست، با دل و جان، حرف میزنند
عشّاق، ابرهای صبور نگفتناند
بغضی اگر بگیردشان، حرف میزنند
کافیست نام کوچکشان را صدا کنی
از عشق با زمین و زمان حرف میزنند
#اصغر_معاذی
@golchine_sher
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری میتوانم... بشنو و باور مکن
عشق اگر افسانه میسازد که در زندانِ دل
چند روزی میهمانم، بشنو و باور مکن
در جواب نامهٔ فرهاد اگر شیرین نوشت:
"با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن
گاه اگر در پاسخ احوالپرسیهای تو
گفته بودم شادمانم، بشنو و باور مکن !
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهاییات ای دل چهها کردم ببخش
من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم
در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش
کودکی بودم که مسحور از تماشا میدوید
گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش
داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود
چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش
تا گشودم پیلهام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش
از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی
آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش
#فاضل_نظری
@golchine_sher
عشق آمده تا دوستی معنا بگیرد
تا عرصه را از خالهبازیها بگیرد
عشق آمده تا خط به خط داستانش
در بیتبیت شعرهایم جا بگیرد
هم میکشد سوی تو هم سوی جنونم
عشق است و باید کشمکش بالا بگیرد
از چشم من تا شانهات، پیراهنآبی!
راهیست تا رودی سرِ دریا بگیرد
از من غرور -این آخرین جان- را گرفتی
بنشین که آن را از تو هم دنیا بگیرد
عشقی که اینجا نقطهی پایان آن است
شاید که روزی جای دیگر پا بگیرد
#سمیرا_هوری
@golchine_sher
زمـــان
مچم را گرفتــه است
هـــر آن
ساعتــم را میبینم
وقت دلتنگــی را نشان میدهــــد
#ثریا_حاجی_زاده
#عضوکانال
@golchine_sher
من زیر باران در مسیر باد، دل کندم
در آن هوا که میشود دل داد، دل کندم
تا در قفس بودم نمیفهمیدم آزادم
در بندم از روزی که از صیاد، دل کندم
در جادهها در شهرها در کوچه و بازار
هرجا که میشد یاد تو افتاد، دل کندم
شبهای دلتنگی نظامی در کنارم بود
با ضربههای تیشهی فرهاد، دل کندم
سجاده وا کردم، دعا کردم، صفا کردم
گفتم: خدایا! هرچه باداباد! دل کندم!
از تو که خیلی عاشق شاه خراسانی
یک شب میان ِ صحن گوهر شاد، دل کندم
#زهرا_بشریموحد
@golchine_sher