eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
820 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرم در بستر است این روزها روزی ام چشم تر است این روزها مردمِ شهر مدینه کارشان ترک نهی از منکر است این روزها از زبان دوست و دشمن فقط طعنه سهم حیدر است این روزها ذکر من اَمَّن یُجیب و پر زدن… آرزوی مادر است این روزها… خواست تا حال علی بهتر شود گفت: حالم بهتر است این روزها هیچ کس این جمله را باور نکرد پهلویش گویاتر است این روزها چه بلایی بر سرش آورده اند مردم دنیا پرست این روزها نیمه شب ها درد پهلو می کشد بازویش دردسر است این روزها دردها از دست مادر خسته اند دردش از پا تا سر است این روزها مجتبی هم پیر شد بس که فقط فکر مسمار و در است این روزها شانه زد موی مرا فهمیده ام روزهای آخر است این روزها @golchine_sher
اگرچه خواب، نیاید به چشم کم سویم ولی به خاطر تو، شب بخیر می‌گویم... من از هجوم خیال تو باز بیدارم بخواب، راحت و خوش ای نگار مه‌رویم... @golchine_sher
فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد بعد از این دیدن او فرض محالت باشد از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی؟! گریه ات باعث تکرار سوالت باشد چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری عکسهایش همه عمر وبالت باشد روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد توی تنهایی خود فکر مسکن باشی قرص اعصاب فقط شامل حالت باشد "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری" قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد... @golchine_sher
کی می شود با من بیایی سوی خانه در دست هایت دست من، شانه به شانه کی می شود باهم به سرمستی بخوانیم یک نیمه من یک نیمه تو از یک ترانه @golchine_sher
یک عمر از آغوشم اگر دور بمانی در خانه ی بی پنجره محصور بمانی با شمع به حال خود اگر اشک بریزی پروانه ى من!پای کمی نور بمانی آن قسمت دیوانه ترم پیش تو مانده ست تا سهم دلم باشی و مجبور بمانی گوشم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه ای کاش که با قافیه ها جور بمانی ای کاش که عمری به دلم درد بریزی ای کاش همین آدم مغرور بمانی هر ساز فقط لحن خودت را بنوازد در گوشه ی هر پرده ی ماهور بمانی دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید درگیر من و این گره ی کور بمانی @golchine_sher
ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی... @golchine_sher
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار با واسطه سلام برایش رسانده ای حالا صدای او به خودش هم نمی رسد از بس که بغض توی گلویش چپانده ای دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست گفتند باز روسری ات را تکانده ای می رقصی و برات مهم نیست مرگشان مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من… امروز عصر چای ندارم … تو مانده ای @golchine_sher
آدمی دیوانه چون من یار میخواهد چه کار؟ این سر بی عقل من دستار میخواهد چه کار؟ شعر خود را از تمام شهر پنهان کرده ام! یوسف بی مشتری بازار میخواهد چه کار؟ هرکسی در خود فرو رفته ست دستش را نگیر ! کشتی مغروق سکاندار میخواهد چه کار؟ در زمان جنگ٬ دشمن زود اشغالش کند! شهر مرزی جاده ی هموار میخواهد چه کار؟ نقشه هایم یک به یک از دیگری ناکام تر! این شکست مستمر آمار میخواهد چه کار؟ بعداز این لطفی ندارد حکمرانی بر دلم! شهر ویران گشته فرماندار میخواهد چه کار!؟ @golchine_sher
گلم از خود رهيدن را بياموز به سر منزل رسيدن را بياموز مجال تنگ و راهی دور در پيش به پاهايت دويدن را بياموز زمين بی عشق خاكی سرد و مرده‌ست به قلب خود تپيدن را بياموز جهان جولانگهی همواره زيباست به چشمت خوب ديدن را بياموز @golchine_sher
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی چه کرده‌ام که مرا از خودت نمی‌دانی؟ مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی هزار باغِ گل از دامن تو می‌روید به هر کجا بروی باز در گلستانی قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست کِه بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی... @golchine_sher
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد @golchine_sher
گریزی از تو ندارم هر آنچه هست تویی.. @golchine_sher
طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام ازفرجت میگفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری @golchine_sher
وداع کردی و گفتی: که باز می‌گردی! چقدر لحنِ تو وقتِ دروغ شیرین است... @golchine_sher
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی @golchine_sher
به نسیمی همه‌ راه به هم می‌ریزد کی دل سنگ تو را آه به‌هم می‌ریزد؟ سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم با همین سنگ زدن، ماه بهم می‌ریزد عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است گاه می‌ماند و ناگاه به‌هم می‌ریزد آنچه را عقل به یک عمر بدست آورده‌ست دل به یک لحظه کوتاه به‌هم می‌ریزد آه! یک‌روز همین آه تو را می‌گیرد گاه یک کوه به یک کاه به‌هم می‌ریزد... @golchine_sher
گرچه یار از دیدن ما روی برگردانده است.... ما دل و جان در ره دیدار رویش باختیم.... @golchine_sher
می‌پرسی: چگونه‌ای؟ می‌گویمت: گرفتار درد تو... @golchine_sher
من از حکایت عشق تو بس کنم !؟ هیهات مــــــگر اجل که ببــــندد زبان گفتـارم @golchine_sher
دلبر که سرکشی نکند دلفریب نیست......... @golchine_sher
دلبر که سرکشی نکند دلفریب نیست... @golchine_sher
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پرم از حس دلگیری که نامش را نمیدانم تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی و من دریاچه‌ی اشکی که دائم رو به طغیانم بزن نی باز غوغا کن، بزن دف شور برپا کن به هر سوزی بگریانم، به هرسازی برقصانم ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود که این دیوانگی‌ها را من از چشم تو میخوانم... @golchine_sher
گفته بود زیبایی را توصیف کنید نوشتم: به نام خدا لبخند های مادرم! @golchine_sher
من رشته ی مُحـــَبت تو پاره میکنم شاید گره خورد به تو نزدیک تر شَوم @golchine_sher
بده به دست من این بار بیستون ها را که اینچنین به تو ثابت کنم جنون ها را بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند به نام ما همه ی سطرها، ستون ها را عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم بسازی از دل مردم کلکسیون ها را ...منم که گاه به ترکِ تو سخت مجبورم ...تویی که دوری تو شیشه کرده خون ها را میان جاده بدون تو خوب می فهمم نوشته های غم انگیز کامیون ها را @golchine_sher
شب بود و می رفتند مادر را بشویند با اشک‌ها جان پیمبر را بشویند شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند با اینکه باید ابتدا سر را بشویند تطهیر می شد آب در واقع چرا که با آب بی معنی ست کوثر را بشویند باران ضرر دارد برای یاس سالم اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟ گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟ @golchine_sher
ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن زیرا هیچ کس به غیر از تو بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت @golchine_sher
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار با واسطه سلام برایش رسانده ای حالا صدای او به خودش هم نمی رسد از بس که بغض توی گلویش چپانده ای دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست گفتند باز روسری ات را تکانده ای می رقصی و برات مهم نیست مرگشان مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من امروز عصر چای ندارم تو مانده ای @golchine_sher
گفتی تو را "ببخشم" و از عشق بگذرم... رد میشوم ولی نه!محالست" بگذرم "! آنقدر گرد "کینه" به جانم نشسته است دیگر برای آینه سخت است باورم آن اشکها که ریخته ام پای تو شدست آبی که سالهاست گذشته است از سرم... هر لحظه بی تو بودن من، سالها گذشت من از تمام مردم دنیا مسن ترم... @golchine_sher
طعم غزل گرفته نوک خودنویس من هر جاکه می‌کشم غزلی ناب می‌شود @golchine_sher