مادرم در بستر است این روزها
روزی ام چشم تر است این روزها
مردمِ شهر مدینه کارشان
ترک نهی از منکر است این روزها
از زبان دوست و دشمن فقط
طعنه سهم حیدر است این روزها
ذکر من اَمَّن یُجیب و پر زدن…
آرزوی مادر است این روزها…
خواست تا حال علی بهتر شود
گفت: حالم بهتر است این روزها
هیچ کس این جمله را باور نکرد
پهلویش گویاتر است این روزها
چه بلایی بر سرش آورده اند
مردم دنیا پرست این روزها
نیمه شب ها درد پهلو می کشد
بازویش دردسر است این روزها
دردها از دست مادر خسته اند
دردش از پا تا سر است این روزها
مجتبی هم پیر شد بس که فقط
فکر مسمار و در است این روزها
شانه زد موی مرا فهمیده ام
روزهای آخر است این روزها
#محمدجواد_شیرازی
#فاطمیه
@golchine_sher
اگرچه خواب، نیاید به چشم کم سویم
ولی به خاطر تو، شب بخیر میگویم...
من از هجوم خیال تو باز بیدارم
بخواب، راحت و خوش ای نگار مهرویم...
#مهدی_امیری
@golchine_sher
فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد
از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی؟!
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد
چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد
روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد
توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط شامل حالت باشد
"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد...
#علی_صفری
@golchine_sher
کی می شود با من بیایی سوی خانه
در دست هایت دست من، شانه به شانه
کی می شود باهم به سرمستی بخوانیم
یک نیمه من یک نیمه تو از یک ترانه
#آرش_شفاعی
@golchine_sher
یک عمر از آغوشم اگر دور بمانی
در خانه ی بی پنجره محصور بمانی
با شمع به حال خود اگر اشک بریزی
پروانه ى من!پای کمی نور بمانی
آن قسمت دیوانه ترم پیش تو مانده ست
تا سهم دلم باشی و مجبور بمانی
گوشم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قافیه ها جور بمانی
ای کاش که عمری به دلم درد بریزی
ای کاش همین آدم مغرور بمانی
هر ساز فقط لحن خودت را بنوازد
در گوشه ی هر پرده ی ماهور بمانی
دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیر من و این گره ی کور بمانی
#صنم_نافع
@golchine_sher
ای عشق
ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای
تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار
با واسطه سلام برایش رسانده ای
حالا صدای او به خودش هم نمی رسد
از بس که بغض توی گلویش چپانده ای
دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست
گفتند باز روسری ات را تکانده ای
می رقصی و برات مهم نیست مرگشان
مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای
بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من…
امروز عصر چای ندارم … تو مانده ای
#حامد_عسکری
@golchine_sher
آدمی دیوانه چون من یار میخواهد چه کار؟
این سر بی عقل من دستار میخواهد چه کار؟
شعر خود را از تمام شهر پنهان کرده ام!
یوسف بی مشتری بازار میخواهد چه کار؟
هرکسی در خود فرو رفته ست دستش را نگیر !
کشتی مغروق سکاندار میخواهد چه کار؟
در زمان جنگ٬ دشمن زود اشغالش کند!
شهر مرزی جاده ی هموار میخواهد چه کار؟
نقشه هایم یک به یک از دیگری ناکام تر!
این شکست مستمر آمار میخواهد چه کار؟
بعداز این لطفی ندارد حکمرانی بر دلم!
شهر ویران گشته فرماندار میخواهد چه کار!؟
#اصغر_عظیمی_مهر
@golchine_sher
گلم از خود رهيدن را بياموز
به سر منزل رسيدن را بياموز
مجال تنگ و راهی دور در پيش
به پاهايت دويدن را بياموز
زمين بی عشق خاكی سرد و مردهست
به قلب خود تپيدن را بياموز
جهان جولانگهی همواره زيباست
به چشمت خوب ديدن را بياموز
#مجتبی_کاشانی
@golchine_sher
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
کِه بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
#امیر_خسرو_دهلوی
@golchine_sher
طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری
جگرم آب شد و از تو نیامد خبری
عاشقانی که مدام ازفرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
#مهدی_میری
@golchine_sher
وداع کردی و گفتی:
که باز میگردی!
چقدر لحنِ تو وقتِ دروغ شیرین است...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
#حافظ
@golchine_sher
به نسیمی همه راه به هم میریزد
کی دل سنگ تو را آه بههم میریزد؟
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم
با همین سنگ زدن، ماه بهم میریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه میماند و ناگاه بههم میریزد
آنچه را عقل به یک عمر بدست آوردهست
دل به یک لحظه کوتاه بههم میریزد
آه! یکروز همین آه تو را میگیرد
گاه یک کوه به یک کاه بههم میریزد...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
گرچه یار از دیدن ما روی برگردانده است....
ما دل و جان در ره دیدار رویش باختیم....
#نگار_حسینی
@golchine_sher
من از حکایت عشق تو بس کنم !؟ هیهات
مــــــگر اجل که ببــــندد زبان گفتـارم
#سعدی
@golchine_sher
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم
پرم از حس دلگیری که نامش را نمیدانم
تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی
و من دریاچهی اشکی که دائم رو به طغیانم
بزن نی باز غوغا کن، بزن دف شور برپا کن
به هر سوزی بگریانم، به هرسازی برقصانم
ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم
تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم
اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود
که این دیوانگیها را من از چشم تو میخوانم...
#تکتم_حسینی
@golchine_sher
گفته بود زیبایی را توصیف کنید
نوشتم:
به نام خدا
لبخند های مادرم!
#طاهره_اباذری_هریس
@golchine_sher
من رشته ی مُحـــَبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد به تو نزدیک تر شَوم
#ذوقی_اردستانی
@golchine_sher
بده به دست من این بار بیستون ها را
که اینچنین به تو ثابت کنم جنون ها را
بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همه ی سطرها، ستون ها را
عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم
بسازی از دل مردم کلکسیون ها را
...منم که گاه به ترکِ تو سخت مجبورم
...تویی که دوری تو شیشه کرده خون ها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشته های غم انگیز کامیون ها را
#نجمه_زارع
@golchine_sher
شب بود و می رفتند مادر را بشویند
با اشکها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
#مهدی_رحیمی
#فاطمیه
@golchine_sher
ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن
زیرا هیچ کس به غیر از تو
بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت
#جبران_خلیل_جبران
@golchine_sher
هر بار خواست چای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای
تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار
با واسطه سلام برایش رسانده ای
حالا صدای او به خودش هم نمی رسد
از بس که بغض توی گلویش چپانده ای
دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست
گفتند باز روسری ات را تکانده ای
می رقصی و برات مهم نیست مرگشان
مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای
بدبخت من ، فلک زده من ، بد بیار من
امروز عصر چای ندارم تو مانده ای
#حامد_عسکری
@golchine_sher
گفتی تو را "ببخشم" و از عشق بگذرم...
رد میشوم ولی نه!محالست" بگذرم "!
آنقدر گرد "کینه" به جانم نشسته است
دیگر برای آینه سخت است باورم
آن اشکها که ریخته ام پای تو شدست
آبی که سالهاست گذشته است از سرم...
هر لحظه بی تو بودن من، سالها گذشت
من از تمام مردم دنیا مسن ترم...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
طعم غزل گرفته نوک خودنویس من
هر جاکه میکشم غزلی ناب میشود
#هاتف_مهدی_قنبری
@golchine_sher