امام علی - علیه السلام - فرمودند:
خوشاخلاقی، روزیها را بر انسان فرو میبارد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۳۴.
#امام_علی(ع)
#خوشاخلاقی
#روزی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚
میان پیغمبرها، جِرجیس را پیدا کرده است!
موش بینوایی، در چنگ گربهای گرفتار آمد. خواست تدبیری بیندیشد تا خود را از دام بلا برهاند. زبان به عجز و لابه گشود و خطاب به گربه گفت: ای گربهی عزیز و مهربان، تو خود میدانی که من در مقابل تو، جانور ضعیفی بیش نیستم و خلاصی از چنگال تو، برایم محال و غیرممکن است؛ اما بهتر نیست که مرا، حلالوار طعمهی خود سازی تا هرگز دچار عذاب وجدان نگردی و در آن جهان نیز از کیفر گناه خود برهی؟
گربهی تیزهوش، بدون آن که لب از هم بگشاید، از گوشهی دهان پرسید: برای اجرای این مقصود، چه باید کرد؟ موش پاسخ داد: قبل از آن که مرا در زیر دندانهایت خُرد کنی، نام یکی از پیامبران را بر زبان جاری ساز تا به حرمت نام وی، خونم بر تو حلال گردد و من نیز کمتر رنج ببرم.
گربه به فراست دریافت که هر گاه دهان باز کند و نام یکی از پیامبران را بر زبان رانَد، موش فرصت یافته، از چنگ وی خواهد گریخت. فکری کرد و در حالی که موش را در زیر دندانهای خود، محکمتر فشرد، گفت: جرجیس. با ادای این کلمه، نه تنها دهان خود را باز نکرد، بلکه فشار بیشتری بر دندانهای خود وارد آورد و موش بیچاره را دو قطعه نمود. خون از بدن موش بینوا جاری شد و در حالی که آخرین نفس را میکشید، گفت: میان پیغمبرها، جرجیس را پیدا کرده است!
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۹۱۹.
#داستان_مثل
#جرجیس_پیامبر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از حافظ
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرفِ کُلَه، کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان، به شرط مُزد مکن
که دوست خود، روشِ بندهپروری داند
غلام همت آن رندِ عافیتسوزم
که در گداصفتی، کیمیاگری داند
وفا و عهد، نکو باشد ار بیاموزی
و گر نه هر که تو بینی، ستمگری داند...
نکات:
بیت ۱ - چهره برافروختن: چهره را سرخ و آرایش کردن.
آینهی اسکندر: آینهای بود از هنرهای ارسطو که بر سر منارهی اسکندریه نصب کرده بودند. این آینه، از جنس آینههای کُروی بوده است برای نمایاندن اشیای دور و ربطی به فانوس دریایی که در شب برای راهنمایی کشتیها بر بالای برج بلندی نصب میکردند، نداشته است.
بیت ۲ - طرف: گوشه.(بنا به ضرورت وزن، ر باید ساکن خوانده شود.)
کلاه کج نهادن: کنایه از فخر و مباهات کردن، خود را بزرگ دانستن.
تند نشستن: خشن و غضبناک نشستن.
کلاهداری: پادشاهی و تاجداری. کلاه در این جا به معنی تاج است.
بیت ۴ - رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد.
عافیت: سلامت و رستگاری، زهد و پارسایی.
گداصفتی: تهیدست و نیازمند بودن.
کیمیاگری: ناقص را کامل کردن.
با تلخیص از شاخ نبات حافظ، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.
#حافظ
#شاخنباتحافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
دارایی همسر
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مالاندوزی کرده و پول و دارایی زیادی اندوخته بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من میخواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم. او از زنش قول گرفت که تمامی پولهایش را به همراهش در تابوت دفن کند. زن نیز قول داد که چنین کند.
چند روز بعد، مرد خسیس، دار فانی را وداع کرد. وقتی مأموران کفن و دفن، مراسم مخصوص را به جا آوردند و میخواستند تابوت را ببندند و آن را در قبر بگذارند، ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم. بگذارید این صندوق را هم در تابوتش بگذارم. دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند، به او گفتند: آیا واقعاً حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟
زن گفت: من نمیتوانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمام داراییاش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم. البته من تمامی داراییهایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم. در مقابل، چکی به همان مبلغ، در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم تا اگر توانست آن را وصول کرده، تمامی مبلغ آن را خرج کند.
هزار داستان، ج ۲، ص ۱۹۰.
#داستان_کوتاه
#دارایی_همسر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از کمال اجتماعی جندقی
آیم چو به گلزار، تو را میبینم
در کوچه و بازار، تو را میبینم
هر جای گذر کنم، به هر گوشه نظر
تا چشم کند کار، تو را میبینم
اسمِ گُل، جندقی، ص ۱۶۲.
#اسم_گل
#تو
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
این کودکان
از جلیل صفربیگی
روزگارشان سیاه میشود
این کودکان
که دست در کفش دیگران میکنند و
آینه، پیش پای مردم میگذارند
شب را چه برقی انداختهاند
اینان
که چهارپایه، زیر پای ما گذاشتهاند
و ما
از فکر هیچ کدامشان، بالا نرفتهایم
روزگارمان، سیاه شده است.
واران، صفربیگی، ص ۹۹.
#کودکان
#کفش
#روزگارسیاه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از علیرضا تیموری
یک روز پلنگ آید ، یک روز نهنگ آید
یک روز شلنگ آید ، یک روز هونگ آید
منظور من از این شعر ، این بود بگویم که
چون قافیه تنگ آید ، شاعر به جفنگ آید
😂😂 علیرضا تیموری 😂😂
خواجه و غلام😂😂
خواجه، غلامش را به بازار فرستاد که انگور و انار و انجیر بخرد و زود بیاید. رفت و دیر آمد و فقط انگور آورد. خواجه، او را بسیار زد و گفت: چون تو را پی کاری میفرستم، باید چند کار کنی و زود بیایی. غلام گفت: چشم؛ از این به بعد.
بعد از چند روز، اتفاقاً خواجه مریض شد. او را پی طبیب فرستاد. رفت و زود برگشت و چند نفر همراه آورد. خواجه گفت: اینان چه کسانند؟ غلام گفت: تو با من گفتی چون پی کارت فرستادم، چند کار بکن و زود بیا. اکنون، این طبیب است که برای معالجت آوردم. و این غسّال است که اگر مُردی، غسلت بدهد و این نمازخوان است که برای نماز تو آوردهام و این تلقینخوان است و این قبرکن است و این قرآنخوان است.
طنز و نطنز، کیانی، ص ۱۴.
#طنز
#خواجهوغلام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم🗒🗒🗒
ادامهی فصل و وصل کلمه در نگارش فارسی
۹ - علامت جمع "ها" چسبیده به مفرد نوشته میشود؛ مانند: آنها، اینها، زنها، کتابها، ماهها.
یادآوری ۱ - علامت جمع "ها" پس از کلمههای مختوم به "ه"متصل به کلمه - ملفوظ یا ناملفوظ - جدا نوشته میشود: تشبیهها، سفیهها، خانهها، پروانهها.
یادآوری ۲ - کلمههای فارسی یا اروپایی، نباید با "ات" (علامت جمع عربی) جمع بسته شود:
بنویسیم: گزارشها، پیشنهادها، تلگرافها.
ننویسیم: گزارشات، پیشنهادات، تلگرافات.
یادآوری ۳ - به کار بردن " یّت" که با برخی از کلمههای عربی، مصدر میسازد، با کلمههای فارسی جایز نیست.
بنویسیم: خوبی، دوگانگی، رهبری، منی.
ننویسیم: خوبیّت، دوئیّت، رهبریّت، منیّت.
با تلخیص از راهنمای نگارش و ویرایش، دکتر یاحقی و دکتر ناصح، ص ۴۲ - ۴۶.
#درستنویسی
#ویراستاری
#فصلووصلکلمه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
وفاتحضرتامالبنینسلاماللهعلیهاتسلیت
"با اینکه زهرا نیست، بوی یاس دارد"
آخر میان دامنش عباس دارد
عمری دخیلم بر مزار بی چراغش
چون بر محبـّینش نگاهی خاص دارد
ام البنینست و برای معنی عشق
تفسیرها از فاتحه تا ناس دارد
امّ الادب، امّ الوفا، بوده صفاتش
بانوی دریا صد صدف احساس دارد
در پیش او دیگر نپرسید از حسینَش
دل نازک است و خاطری حساس دارد...
#نگین_نقیبی
۷ بهمن ماه ۱۳۹۹
کپیفقطباذکرنامشاعر
✒️ ͜͡❥᭄ @najvayebaran
بیتی از فیّاض لاهیجی
میان ما و جانان، حایلی خود نیست جز هستی
بیا فیّاض تا از پیش برداریم حایل را
لذّت زخم، به کوشش جواد محمدزمانی، ص ۷۰.
#فیاض_لاهیجی
#جانان
#حایل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
بهشت، با عمل به دست میآید؛ نه با آرزو.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۳۵.
#امام_علی(ع)
#بهشت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بخشهایی از مناجات رابعه عَدَویّه
الهی، مرا از دنیا هرچه قسمت کردهای، به دشمنان خود دِه و هر چه از عُقبا قسمت کردهای، به دوستان خود دِه؛ که تو، مرا بسی.
☘☘☘☘☘
خداوندا، اگر تو را از بیمِ دوزخ میپرستم، به دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت میپرستم، بهشت را بر من حرام گردان و اگر برای تو، تو را میپرستم، جمال باقی دریغ مدار.
☘☘☘☘☘
رابعه، از زنان پارسا و عارف قرن دوم هجری است.
تذکرة الاولیا، عطار، تصحیح و توضیح دکتر شفیعی کدکنی، ج ۱، ص ۸۹.
#تذکرة_الاولیا
#عطار
#رابعه_عدویه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
قالبهای شعری 💐💐💐
ترکیببند
شعری است چند بخشی که هر بخش آن از نظر قافیه و درونمایه، همانند قصیده یا غزل است. این بخشها را بیت مُصَرَّع متفاوت و نامکرری به هم میپیوندد. فرق اساسی این شعر با ترجیعبند، همین بیت متفاوت است.
درونمایهی بخشها، تقریباً همانند ترجیعبند است؛ یعنی مضامینی از قبیل مرثیه، مدح و عشق را در بر دارد.
قدیمیترین ترکیببند، از قَطران تبریزی، شاعر قرن پنجم هجری قمری است. جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، وحشی بافقی و محتشم کاشانی نیز از سرایندگان مشهور ترکیببند به شمار میروند.
اینک بخشهایی از ترکیببند معروف محتشم کاشانی:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرّات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرّم است...
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقَین
پروردهی کنار رسول خدا، حسین
کاش آن زمان سُرادِق گردون نگون شدی
وین خرگه بلندستون، بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی...
آل نبی چو دست تظلّم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار...
سرادق: سراپرده، خیمهی بزرگ.
با تلخیص از آرایههای ادبی، دکتر هادی، ص ۳۶ - ۳۹.
#قالبهای_شعری
#ترکیببند
#محتشم_کاشانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درخت اَفرا
از دکتر طاهره صفارزاده
کج نیستند
این جماعت افرا
از بیم ِ سایه
خم شده
سر به هم آورده
تکیه به هم دادهاند...
از بیم سایه
خم شدهاند
از سایهی عمارت و کاج
این سان رمیدهاند
در هم خمیدهاند
در این خشوع
پروازشان، به جانب نور است
این خم شدن
خم شدن مردانی نیست
که از مسیرِ بردنِ سکّه
که از مسیرِ بردن رتبه
به انحنای دنائت میافتند
کج نیستند این جماعت افرا
کجشان مبین
این اهل معرفت
اهل کمال
دائم به سوی نور
قد میکشند
حتی
وقتی خمیدهاند.
اندیشه در هدایت شعر، گزیدهی اشعار طاهره صفارزاده، به انتخاب خود شاعر، ص ۱۶۵ و ۱۶۶.
#طاهره_صفارزاده
#درخت_افرا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از حافظ
مردی ز کَنندهی درِ خیبر پرس
اسرار کَرَم، ز خواجهی قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی، حافظ
سرچشمهی آن، ز ساقی کوثر پرس
دیوان کامل حافظ، به کوشش دکتر برزگر خالقی، ص ۳۴۴.
#ساقی_کوثر
#دیوان_حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر 🌹🌹🌹
اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث، مشهور به م. امید، در سال ۱۳۰۷ شمسی در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ در هنرستان حرفهای مشهد آن را به پایان برد و در این سال، مدتی در مدارس تهران به تدریس پرداخت و همزمان همکاری خود را با مطبوعات آغاز کرد و تا پایان عمر نیز این پیوند، گهگاه بردوام بود.
اخوان پس از سال ۱۳۳۱ به سبب گرایشهای سیاسی به زندان رفت و در سال ۱۳۳۳ آزاد شد. او از سال ۱۳۳۶ با رادیو ایران همکاری داشت و در سال ۱۳۴۴ بار دیگر برای مدت کوتاهی به زندان افتاد.
از آن پس، مدتی تدریس ادبیات معاصر را در دانشگاهها بر عهده داشت و سپس تا پایان عمر، از هر گونه فعالیت اجتماعی کناره گرفت و هر چه زمان داشت، در راه آفرینش آثار ادبی گوناگون و پژوهشهای ادبی و سرودن شعر گذاشت.
او در سال ۱۳۶۹ سفری به خارج از کشور داشت و پس از مراجعت از سفر، در بستر بیماری افتاد و سرانجام در همان سال درگذشت و در شهر توس، در صحن آرامگاه پدر شعر حماسی ایران فردوسی، برای همیشه آرام یافت.
آثار اخوان عبارتند از: اَرغَنون، زمستان، آخر شاهنامه، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم، پاییز در زندان، بهترین امید، دوزخ اما سرد، بدعتها و بدایع نیما، عطا و لقای نیما و... .
نمونهای از شعر اخوان ثالث
همین از غم نه تنها چشم خونپالای من گرید
که همچون نخلِ بارانخورده، سر تا پای من گرید
نه چون شمعم که شب گرید، ولی آرام گیرد روز
که چشمم شب به روز و روز، بر شبهای من گرید
مگر ابر بهار امشب غمی چون من به دل دارد
که میخواهد بدین سان تا سحر همپای من گرید
دو چشمم خشک شد امروز، از بس گریه بر دیروز
دگر امشب کدامین چشم، بر فردای من گرید؟...
با تلخیص از بر کران بیکران، ص ۴۳۳ - ۴۳۸.
#شاعران_معاصر
#اخوان_ثالث
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
قحطسالی وجدان و عاطفه
از محمدکاظم علیپور
قحطسالی وجدان است و برادری
عطوفت باران را
باور نمیکنند
حتی اگر آرام
اقیانوس آرام را
گریسته باشی.
ترانه و مفرغ، علیپور، ص ۷۳.
#قحطسالی
#وجدانوعاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی
یکی مُتّفِق بود بر مُنکَری
گذر کرد بر وی، نکومَحضَری
نشست از خجالت، عرقکرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخِ کوی؟
شنید این سخن، پیر روشنروان
بر او بر، بشورید و گفت: ای جوان
نیایدهمی شرمت از خویشتن
که حق، حاضر و شرم داری ز من؟
نیاسایی از جانب هیچ کس
برو جانب حق نگه دار و بس
چنان شرم دار از خداوند خویش
که شرمت ز همسایگان است و خویش
لغات:
متفق: مصمم، قصدکننده.
منکَر: کار زشت و ناپسند، گناه.
نکومحضر: خوشرفتار، خوشبرخورد.
شوریدن: تندی کردن.
کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۹۰ و ۳۹۱.
#بوستان_سعدی
#توبه
#شرمازخدا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
شتر و گربه 😂
مردی، شترش گم شده بود. مدتی گشت؛ ولی پیدایش نکرد. با حالی مضطرب، گفت: ای خدا، اگر شترم پیدا شود، او را به یک دِرهَم به محتاجان بفروشم.
وقتی پیدا شد، دید صد درهم میارزد. گربهای به گردن شتر آویخت و گفت: شتر را با گربه، صد درهم میفروشم؛ ۹۹ درهم گربه، یک درهم شتر.
هزار داستان، ج۲، ص ۱۸۰ و ۱۸۱.
#داستان_کوتاه
#شتروگربه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303