eitaa logo
🟢گلزار ادبیات🟢
7.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
271 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 شرح یک رباعی از مولانا 🟢 از سید احمد بهشتی شیرازی چون صبح، ولای حق دمیدن گیرد جان در تن زندگان، پریدن گیرد جایی برسد مرد که در هر نفسی بی زحمت چشم، دوست دیدن گیرد! می‌فرماید: چون آدمی، از ظلماتِ هستی خویش بیرون آید و داخل انوار نیستی و بندگی شود، صبح ولایت حق بر او دمیدن گیرد که: اَللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور. (بقره، ۲۵۷) یعنی، چون قبل از مُردن، از خود بمیرد و مُوتوا قَبلَ اَن تَمُوتوا را ببیند، جان کهنه‌‌ی او، پریدن گیرد و جانی تازه یابد. آن گاه از اهل وحدت شود و به جایی رسد که در هر نفسی، بی زحمت چشم، حضرت احدیت را در مظاهر ببیند و با او سخن گوید. در این مرحله، چون از او پرسند که: آیا خدای را می‌بینی؟ همچون مرشدش، شاه اولیا (ع) می‌فرماید که: من خدای نادیده را نپرستم. 📚📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۲۵، رباعی ۵۳۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🟢 شرح یک رباعی از مولانا 🟢 از سید احمد بهشتی شیرازی خورشید کمربسته، به پیشت میرد وان ماه جگرخسته، به پیشت میرد وان سرو و گل رُسته، به پیشت میرد این دل‌شده، پیوسته به پیشت میرد خطاب به حضرت حق است سبحانه و تعالی. می‌فرماید: آن گل و خورشید کمربسته که مصطفاست (ص) و آن سرو و ماه جگرخسته که مرتضی(ع) است، و از بندگان نازنین و از معشوقان دیدنی تو‌اند، پیشت می‌میرند. این دل‌شده هم که غلام آن‌هاست و بنده‌ی تو، پیشت می‌میرد: کمان‌ابروی ما را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم (حافظ) 📚📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، سید احمد بهشتی شیرازی، ص ۴۲۷، رباعی ۵۳۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا 🌹🌹🌹 از سید احمد بهشتی شیرازی آن دل که به شاهد نهان درنگرد کی جانب مُلکت جهان درنگرد؟ بیزار شوم ز چشم، در روز اجل کان روی رها کند، به جان درنگرد شاهد نهان، شاه شمشاد‌قدان، علی مرتضی(ع) است. می‌فرماید: دلی که به شاهد نهان می‌نگرد و دلیلِ [راهنما] راهش اوست، کجا به ملک جهان نگرد؟ بیزار شوم از چشم‌هایم، اگر در روز مرگ، دیدن او را رها کند و به جان درنگرد. ای عزیز، تنها کسی که فرموده است: هر مؤمن یا منافقی چون بمیرد و در خاک رود، مرا خواهد دید، امیرالمؤمنین علی (ع) است که می‌فرماید: یا حارِ هَمدانَ، مَن یَمُت یَرَنی مِن مؤمِنِِ اَو مُنافقِِ قُبُلا آخر او بوتراب است و پدر خاک است. حاج ملا هادی سبزواری می‌فرماید: جز نور علی نیست اگر درک بُوَد با غیر علی ‌کِی‌ام سرِ برگ بود؟ گویند دَم مرگ توان دید او را ای کاش که هر دَمم، دَم مرگ بُوَد در رباعی زیر، مولانا خود را عاشق، و شاهد نهان را عشق و معشوق می‌خواند: حاشا که دل عشق، جهان را نگرد خود چیست به‌جز عشق که آن را نگرد بیزار شوم ز چشم در روز اجل گر عشق رها کند که جان را نگرد 📚📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۲۷، رباعی ۵۳۵. [توضیح: بیت عربی، بیت اول شعری از حضرت علی(ع) خطاب به حارث هَمدانی است. همدان، با میم ساکن است.] https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی بیرون نگری صورت انسان بینی خلقی عجب از روم و خراسان بینی فرمود که اِرجِعی، رجوع این باشد؟ بنگر به درون که به‌جز انسان بینی اشاره است به آیات ۲۷ تا ۳۰ سوره‌ی فجر (۸۹): یا اَیَّتُهَا النَفسُ المُطمَئِنَّة اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةََ مَرضیَّة فَادخُلی فی عِبادی وَ ادخُلی جَنَّتی. (ای روح آرامش‌یافته، خشنود و پسندیده، به سوی پروردگارت بازگرد و در زُمره‌ی بندگان من داخل شو و به بهشت من درآی.) مولانا می‌فرماید: اگر به بیرون و ظاهر انسان نگری، خلقی بینی از روم و خراسان و جاهای دیگر که حریصند و کفور و جاهل و ظالم و ظلم‌پذیر و دشمن یکدیگر و ... ! این‌ها می‌خواهند به حضرت پاک و ربِ خویش بازگردند؟ رجوع این است؟ بعد، خود پاسخ می‌دهد که به درون‌ها بنگر و به دل‌ها نگاه کن که چه دل‌های پاک و جان‌های نازنین است در میان این خلقان عجب که قناعت به خدای می‌کنند و راضی‌اند و اطمینان یافته‌اند که محبوبی در عالم است که مُحبان او، جز به لقای او راضی نمی‌شوند و حتی حضور فرشتگان را در دل خویش نمی‌پذیرند و تنها او را می‌خواهند؛ چنانکه ختمی مرتبت فرمود: لا راحَةَ لِلمؤمنِ مِن دونِ لقاءِ الله. من که ملول گشتمی، از نفَس فرشتگان قال و مقال عالمی، می‌کشم از برای تو (حافظ) 📚📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، سید احمد بهشتی شیرازی، ص ۴۱۸ و ۴۱۹، رباعی ۵۲۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌹شرح یک رباعی از مولانا🌹 از سید احمد بهشتی شیرازی گُم باد سری که سَروران را پا نیست وان دل که به‌جان، غرقه‌ی آن سودا نیست گفتند: در این میان، نگُنجد مویی من موی شدم؛ از آن مرا گُنجا نیست می‌فرماید: گم باد سری که پای سروران و شهیدان میدان عشق و ایمان را خاک و از دل و جان، غرقه‌ی دریای محبت ایشان نیست و سودای وصال ایشان را در سر نمی‌پرورانَد. در بیت دوم رباعی می‌فرماید: مرا گفتند: در میان عشق و محبت سرورانِ میدانِ عشق خدای که پنج تنِ آل‌عبایند، مویی نگنجد. من از فراق ایشان و از مویه و ناله، همچون موی شدم؛ از آن جهت، مرا نزد ایشان جای نیست. به نظر می‌رسد که اشاره به حدیث کسا می‌فرماید و مراد از سروران، آل‌عبایند. 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۶۵۴، رباعی ۸۰۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی زهر از کف یار سیم‌بَر بتوان خورد تلخِ سخنش، همچو شکر بتوان خورد بس بانمک است یار و بس بانمک است جایی که نمک بُوَد، جگر بتوان خورد به نظر می‌رسد این یار سیم‌بری که می‌توان زهر از کف او نوشید و سخن تلخش را همچون شکر خورد و بس بانمک است و عارفان و عاشقان، از فراق او جگر و خون جگر می‌خورند، حضرت ختمی مرتبت (ص) است که وقتی از حضرتش پرسیدند: شما زیباترید یا یوسف علیه السلام؟ فرمود: او از من زیباتر بود و من از او بانمک‌ترم: هُوَ اَصبَحُ مِنّی و اَنَا اَملَحُ مِنهُ. حُسنت به اتفاق ملاحت، جهان گرفت آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت (حافظ) ای عزیز، این اصل، باطل است که مردمان می‌پندارند که انبیا و اولیا و خوبان عالم مُرده‌اند؛ ایشان زنده‌ی جاویدند. شیخ ابوالعباس قصّاب می‌فرماید: مصطفی نمُرده است؛ نصیب چشم تو از مصطفی مُرده است. (تذکرة الاولیای عطار) 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۲۲ و ۴۲۳، رباعی ۵۲۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی مگذار که وسوسه زَبونت گیرد چون مار، به حیله و فسونت گیرد تا آن مَهِ بیچون کند آهنگِ گرفت حیران شود آسمان که چونت گیرد! می‌فرماید: نگذار که وسوسه‌ی نفس و هواها به زبونی‌ات کشد و همچون مار، به حیله و افسون، زهر در تن و جانت جاری کند. اگر از وسوسه‌ی نفس و هواها و عقلِ عقیله و حسابگر خلاص شوی و راحت یابی، آن گاه آن ماهِ بیچونی که شاه اولیاست، آهنگِ گرفتن تو و به آسمان کشیدنت کند. چنان بالا‌کشیدنی که آسمان حیران بماند که چگونه برمی‌گیرد و چگونه برمی‌بَرَد! 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۲۶ و ۴۲۷، رباعی ۵۳۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی از نوح سفینه‌ای است میراثِ نجات گردان و روان میانه‌ی بحر حیات اندر دل از آن بحر بِرُسته‌ست نبات اما چون دل، نه نقش دارد نه جهات اشاره است به این گفته‌ی حضرت ختمی مرتبت (ص) که فرمود: مَثَلُ اَهلِ‌بَیتی کَسَفینَةِ نوحِِ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ. یعنی مثل اهل‌بیت من، همچون کشتی نوح است؛ هر کسی بر آن سوار شد، نجات یافت و هر کس از آن روی گرداند، غرق شد. مولانا می‌فرماید: یکی از میراث‌های محمد رسول الله (ص) کشتی اهل‌بیت اوست که کشتی نجات است. اگر کشتی نوح بر آب‌ها روان بود و بر ساحل ارس بر کوه جودی بر زمین نشست، کشتی نجات میراث رسول، گردان و روان در دریای حیات است و تا قیام قیامت باشد و عاشقان بر آن سوار شوند و نجات یابند. در بیت دوم رباعی می‌فرماید: در دل من، از آن بحری که کشتی نجات پیامبر در آن شناور است، شاخه‌ای از نبات اسرار و معارف بررُسته است؛ اما همچون دلم، نه نقش دارد و نه جهات دارد. 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۴۹، رباعی ۵۶۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی مر تشنه‌ی عشق را شرابی‌ست، مترس بی آب شدی؟ پیش تو آبی‌ست، مترس گنجی تو، اگر بیت خرابی‌ست، مترس بیدار شو از جهان، که خوابی‌ست، مترس می‌فرماید: آن که تشنه‌ی خوبی و خدا و عشق است، او را شراب ویژه‌ای است؛ چه جای ترس از بی آبی! اگر هم در این عالم، بی آب و بی آبرو شود نزد خَلقان، او را آب و آبرویی است نزد خدای که نباید از آن بترسد. بعد می‌فرماید: ای سالک، تو عالَم کبیری و جانان تو که در میان جان توست، گنج توست. از خرابی تن چه می‌ترسی؟ بیدار شو که جهان و آنچه در اوست، جز خواب و خیالی بیش نیست. مولانا می‌خواهد بفرماید: اگر عاشق حقّید و از دوستان اویید، آن عشق و آن دوستی، گنج شماست؛ نترسید و غمگین مباشید: اَلا اِنَّ اَولیاءَ اللهِ لا خَوف عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنون (یونس،۶۲) آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی‌شوند. 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۲۸، رباعی ۵۳۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی شب گشت که خَلقان، همه در خواب رَوَند ماننده‌ی ماهی، همه در آب روند چون روز شود، جانب اسباب روند وآن‌‌ها دگرند که سوی وَهّاب روند می‌فرماید: شب شد تا خلقان و عامیان در خواب روند؛ چنانکه ماهیان در آب فرو می‌روند و چون روز شود، به روی آب می‌آیند و جانب اسباب روند؛ اما دگرانند از خاصان حق، که چه در شب و چه در روز، به سوی خدای می‌روند و از دست دیوانِ درون و برونِ خویش، در مُسبّبُ الاَسباب می‌گریزند. چون که از خیل دیو نگریزی در حصارِ مسبب الاسباب؟ (ناصرخسرو) و خاصان حق، همچون پیشوایشان، تنها چشم‌هاشان به خواب می‌رود و دل‌هاشان، همیشه بیدار است؛ چه، ختمی مرتبت (ص) فرمود: عَینایَ تَنامُ و لایَنامُ قَلبی (چشمانم به خواب می‌رود؛ ولی قلبم نمی‌خوابد.) 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۳۶۷ و ۳۶۸، رباعی ۴۶۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی جایی که در او چون تو نگاری باشد کفر است که آن جای قراری باشد عقلی که تو را بیند و از سر نرود سرکوفته با، که زشت ماری باشد! خطاب به حضرت ختمی مرتبت (ص) است که نگار عارفان و عاشقان اوست: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه، مسأله‌آموز صد مُدرّس شد (حافظ) به حضرت مصطفی (ص) می‌فرماید: جایی که همچون تو نگار و معشوقی باشد، کفر است که در آنجا قراری باشد و آدمیان، بی‌قرار و بی‌دل و عاشق نشوند. عقلی که تو را ببیند و از سر نرود و صاحب خود را، دیوانه و شیدای تو نکند، آن عقل، همچون ماری سرکوفته باد! ای عزیز، محمد رسول الله (ص) معشوقِ حضرت احدیت است سبحانه و تعالی؛ که عاشق، جز به معشوق خود سوگند نخورد: لَعَمرُکَ اِنَّهُم لَفی سَکرَتِهِم یَعمَهون (سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۷۲) به جان تو سوگند که آن‌ها در مستیِ خویش، سرگشته‌اند: خورده‌ست خدا ز روی تعظیم سوگند به رویِ همچو ماهت (جمال‌الدین اصفهانی) جایی که خداوند جلّ جلاله، عاشق و بی‌قرار بنده‌ی نازنین خود است، آیا از کفر و مُدبِری و بخت‌برگشتگی نیست که آدمی، عاشق و بی‌قرار او نباشد؟ 📚📚📚 باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۴۹۹ و ۵۰۰، رباعی ۶۱۸. (ص) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا از سید احمد بهشتی شیرازی در عشق، نه پستی، نه بلندی باشد نی بی‌هوشی، نه هوشمندی باشد قُرّایی و شیخی و مُریدی نبُوَد قَلّاشی و کم‌زنی و رندی باشد در این رباعی، اگر معنی لغات را بیرون کشیم، خود شرح آن است: پستی و بلندی، به معنی درویشی و سلطانی است. بی‌هوشی و هوشمندی، به معنی بی‌خردی و خردمندی است. قرّایی، یعنی قرآن را به قرائت خواندن. شیخی و مریدی، به معنی مراد و مریدی است. اما قلاش، درویشی را گویند که بینا باشد و چشم دل او باز شده باشد و در پس و پشت محسوسات، واجب‌الوجود را ببیند... . همچنین قلاش کسی است که دلق نام و ننگ و ریا و تزویر و خودبینی و خودرایی و شرکِ تقوانام را دور انداخته است. اما کم‌زن، کسی را گویند که کمالات و دانش خود را قدری ننهد و در نظرش نیاید و به قول امروزیان، خودش را عددی نداند. و رند، زیرکی را گویند که از این عالم، تنها عشق را برگزیند و معشوق حقیقی عالم و خوبانِ او را خواهد. حاصل آنکه مولانا می‌فرماید: در عشق، نه درویشی باشد و نه سلطانی؛ نه بی‌هوشی باشد و نه هوشمندی؛ نه قرایی و نه مرید و مرادی. در عشق، قلاشی و کم‌زنی و رندی باشد: ساقی بیار جامی، وز خلوتم برون کش تا در‌به‌در بگردم، قلّاش و لاابالی (حافظ) 📚📚📚 با تلخیص از باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۵۰۱-۵۰۳، رباعی ۶۲۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303