eitaa logo
گلزار ادبیات
7.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
261 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌ و کارشناس ارشد ادبیات: عفت ک. (بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان https://eitaa.com/sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
شتاب عمر🦋🦋🦋 از مهدی سهیلی در شتاب عمر، فرداها همه دیروز شد نارسیده نوبهاران، فصل تابستان گذشت گنجواره‌ی سهیلی، ج ۱، ص ۱۹۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از احمد جامی ☘☘☘ گَه ترک وجودِ غم‌فزاینده کنی گه آرزوی حیات پاینده کنی آینده‌ی عمر، خواهی از رفته فزون در رفته، چه کردی که در آینده کنی؟ احمد جامی نامقی، معروف به ژنده‌پیل، از عارفان قرن پنجم و ششم هجری است. سیر رباعی در شعر فارسی، دکتر شمیسا، ص ۱۴۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی گلچین‌شده🌺🌺🌺 آن چه ندارد عوض ای هوشیار عمر عزیز است، غنیمت شمار (شیخ بهایی) از گلوی خود بریدن وقت حاجت، همّت است ور نه هر کس وقت سیری، پیش سگ نان افکنَد (صائب تبریزی) اگر داری ای مرد فرزانه هوش به تعمیر دلهای ویرانه کوش (صبای کاشانی) دو قدم مانده به گل، ص ۱۰ و ۱۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از سایر مشهدی پرتو عمر، چراغی است که در بزم وجود به نسیم مژه بر هم زدنی، خاموش است مشاعره، مهدی سهیلی، ص ۸۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نکته‌ای چند 🌺🌺🌺 از پروین اعتصامی هر که با پاکدلان، صبح و مَسایی دارد دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد زهد با نیّت پاک است، نه با جامه‌ی پاک ای بس آلوده که پاکیزه رِدایی دارد شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت خنده، بیچاره ندانست که جایی دارد سوی بتخانه مرو، پند بَرَهمَن مشنو بت‌پرستی مکن، این مُلک خدایی دارد هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود باید افروخت چراغی که ضیایی دارد گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب بره، دور از رمه و عزمِ چرایی دارد مور، هرگز به در قصر سلیمان نرود تا که در لانه‌ی خود، برگ و نوایی دارد گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده آخر این دُرّ گران‌مایه، بهایی دارد فرّخ آن شاخک نورُسته که در باغ وجود وقتِ رُستن، هوس نشو و نمایی دارد صرف باطل نکند عمر گرامی "پروین" آن که چون پیرِ خرد، راهنمایی دارد لغات: مسا: شب. ردا: بالاپوش، هر لباسی که روی لباسهای دیگر پوشند. برهمن: پیشوای برهمایی. ضیا : نور. خیرگی: بیهودگی. غزلهای شاعران امروز از صدر مشروطه تا کنون، مجید شفق، ص ۹۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از خیّام این یک دو سه روزه نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامده است و روزی که گذشت رباعیات ابوسعید ابوالخیر و خیام، ص ۱۷۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
صدای جَرَس از مهدی سهیلی امروز که بر عمل، تو را دسترس است غافل منشین که زندگی، یک نفس است خود قافله‌ی عمر، کشانَد ما را وین ضربه‌ی قلب تو، صدای جَرَس* است! *جرس: زنگ، زنگ اعلام حرکت کاروان. چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۴۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عمر و خوشی از رفیع قزوینی عمر اگر خوش گذرد، زندگی نوح کم است ور به سختی گذرد، نیم‌نفس بسیار است! کتاب مشاعره، ص ۴۰۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عمر از طغرل سلجوقی ماییم در این جهان، چَرانیم* و چَمان* بخشیم و خوریم و یاد ناریم غمان نه مال به جا مانَد و نه خان و نه مان چون عمر نمی‌مانَد، گو هیچ مَمان! *چران: تغذیه‌کننده و بهره‌برنده. *چمان: خرامان، راه‌رونده به ناز و زیبایی. رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی، سید علی میرافضلی، ص ۴۳۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303