⭕ #سیزده_بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم،از خانههای تنگ و تاریک افکارخرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
یادداشتهای استاد مطهری،ج6،ص131
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻂﻬﺮﻱ
🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#رسم_خوبان
🔰ابوذر در مجلسی که احساس میکرد احتمال گناه وجود دارد شرکت نمیکرد. مثلاً به خانهای که در آن ماهواره بود نمیرفت. یا غالباً به عروسیها نمیرفت و فامیل هم فهمیده بودند که نباید به او کارت دعوت به عروسی بدهند!
🔰در مجلسی که غیبت میشد، به فراخور شرایط طرف صحبتکننده، سعی میکرد موضوع بحث را عوض کند یا رک و راست درخواست میکرد غیبت را کنار بگذارند.
🔰 خانه برادرم کنار مسجد جامع صحرارود است.خادم مسجد میگفت «ابوذر خیلی وقتها نیمه شبها برای راز و نیاز و نمازش به مسجد میرفت و برای اینکه من از این رفت و آمدها ناراحت و معذب نشوم، درخواست کرده بود کلیدی یدکی به او بدهم. به شرطی پذیرفتم که هدیهای به من بدهد. او هم انگشترش را به من داد.» این خادم مسجد هنوز انگشتر برادرم را به عنوان یادگاری از یک شهید در دست دارد.
✍به روایت برادرشهید
#شهید_ابوذر_غواصی🌷
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🌷🍃
کانال گلزار شهدا:
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حجت_الله_آذرپیکان*
* #نویسنده_منوچهر_ذوقی*
* #قسمت_آخر*.
با کمک جوان همسایه برای بار سوم موتور به حرکت افتاد و با صدای خفه ای چرخید.حاج حجت سوار شد و زن همراه با دور شدن صدای اتومبیل چشمانش را بست و لبانش به زمزمه آیت الکرسی جنبید.
حاج حجت سر از قرآن برداشت و زیر چشمی به سلیمانی که دائماً سرفه می کرد نگاهی انداخت
_اگه حالت خوب نیست یکم استراحت کن
_نه دیگه رسیدیم فقط ۱۵ کیلومتر مونده
برف پاک کن روی شیشه میلرزید و قطرات باران را کنار می زد حاجت دوباره نگاهش را به کلمات کتاب قرآن دوخت و زیر لب نجوا کرد.
_هنوز تمام نشده ؟!بچهها میگفتند شما طول راه قرآن را حفظ می کنید.
_هنوز تموم نشده ولی بلاخره این کار رو می کنم شنیدم یکی از علما بزرگ توی مسافرت قرآن را حفظ کردند
سرفه های پیاپی سلیمانی باعث شد پنجه های محکم تر دور فرمان فشارد یکباره شبحی بزرگ از ورای شیشه بخار گرفته اتومبیل جلویش سبز شد.
فرمان را چرخاند اتومبیل روی آسفالت جاده سر خورد.پبش از آنکه حاج حجت نگاهش را از قرآن بردارد ،با کامیونی که از روبرو می آمد،برخورد کرد.
🌷🌷🌷
حاج محسن سراسیمه چشم باز کرد و نگاهش را به ساعت دوخت. هفت و نیم صبح بود.
_چی شده ؟!هنوز ۱۰ دقیقه هم نیست که خوابیدم.
_تلفن باهات کار داره از پادگانه
_سلام حاجی آقای آذرپیکان توی راه جهرم تصادف کرده؟!
_مطمئنی؟!
_بله مطمئنم متاسفانه تصادف شدیدی بوده و هردوشون شهید شدن.
گوشی از دست حاج محسن افتاد و صدای حجت روی گوشش طنین انداخت: «این جاده را میبینی حاج محسن؟! همین قاتل جون منه»
زانوانش نشست شد دو قطره اشک در چشمانش نشست و همه جا تاریک شد.
سیما با یک حرکت ناگهانی درجا نشست و نگاهش به انگشتر حاج حجت روی میز کنار تخت افتاد.انگشتری که هرگز به یاد نمی آورد او حتی یک بار هم از خودش دور کرده باشد. پس چرا حالا...!؟!
انگشتر را در مشت فشرد و صدای زنگ تلفن فضای خانه را پر کرد.
🌸هدیه به روح شهید حجت الله آذر پیکان صلوات🌸
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
#سالگردشهادت_حمزه_شهدای_مدافع_حرم
🔹🔹🔹🔹
🔰از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم‼️😳
گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے⁉️
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
🔰میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم #حضـرت_عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) #عهـد کردم. از او که اولین #مدافع_حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به #سوریه بروم. عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما #الهامی به من شـد که #دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 😇
🔰 *تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد*
🏴
#شهیدمدافع_حرم_حمیدقاسم_پـور*
#شهداےفارس.
هدیه به شهید در سالروز شهادت صلوات
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📷انتباه/ اوقات شرعی ماه مبارک رمضان 👆
🌙 حلول ماه مبارک #رمضان، بهار قرآن، ماه عبادتهای عاشقانه و نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را تبریک عرض میکنیم.
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🎊🔻🎊🔻🎊
#قربانےاول_ماه_قمرے*
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ )
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#ﺟﻬﺖﺭﻓﻊ_ﺑﻼﻭﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
🌷🌹🌷🌹
حضـرت رسـول (ص) :
قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این قرض را خـداوند سبحــان ادا مى کند)
🌷🏴🌹🏴🌷
ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، #قربانے و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ #اﻣﺮﻓـﺮﺝ منجے موعــود، در روز یکشنبه ۱۴ فروردین۱۴۰۱، اول ماه مبارک رمضان ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋
شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ:
۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃اساسِ ٺخریبـــــ
تخریبـــــ نـفس استـــــ
وراه رسیـدن
به معشــوق
ټهذیبـــــ نـفس...
تـخریبچے نـفسِ خود بـاش...🌿
'
#شهیدمحمدهادےذوالفقارے🌷🕊️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_اول_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مدافع حرم حاج رسول استوار
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❤جانش رهبر و ولایت بود. در صورتی که لبخند روی لبهای آقا دیده میشد میخندید و میگفت: جانم به فدایت. هیچگاه از نماز و قرآن به وقت خود نمیگذشت و آن را به تاخیر نمیانداخت و همیشه در مسجد محل اذان میگفت و قرآن میخواند.
💟صدایش بسیار دلنشین و دلگرم بود و هر چند وقت یکبار صدای خود را در اذان گفتن تغییر میداد و میگفت: عزیزم این سبک که اذان میگویم چگونه است. قبل از رفتن به سوریه نیز در آخرین نماز جماعتی که با همکارانش برپا شد، اذان میگوید و به همکاران خود سفارش میکند که فیلم مرا گرفته و صدایم را ضبط کنید که این آخرین اذان و قرآنی است که برایتان میخوانم.
🍀همرزم ایشان میگفت: وقتی برای زیارت به حرم رفتیم او بعد از زیارت با تمام وجودش از حضرت زینب(س) خواست که مرگ او را شهادت قرار دهد. تا اینکه صبح جمعه 13 فروردین 95 ابتدا غسل جمعه و سپس غسل شهادت را انجام میدهد و در عصر جمعه به آرزویش که شهادت بود، رسید.
#شهید_مدافع_حرم_محسن_الهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🌷🌹🌷🌹
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_یکم*.
میدانی پاییز برای همه زیباست ولی برای مردم ده که صداقت و سادگی در دل های کوچکشان لانه کرده معنای دیگری دارد. فصل درو،فصل خرمن،فصل برداشت محصول و فصلی که صدای بیل و داس و صدای خش خش برگ ها سراسر ده را پر میکند .
روستایی ها کم کم سگرمه های شان باز میشود و از خروس خوان تا دیرگاه که خورشید سرش را بر شانههای زخمی کوه میگذارد کار است و تلاش و کوشش .
کار طاقت فرساست اما همه شادند و فعال,کوچک و بزرگ زن و مرد با شور و هیجان.
دسترنج چندین ماهه خود را میبینند و میچینند بخصوص وقتی که خبر شادی هم بدهند ،آن وقت کیف آدم کوکه کوک می شود.
خبر مسرت بخش تولد یک نوزاد آن هم پسر در روستای هفت انجان بیضا یعنی یک گنج یک دنیا نعمت.
با برادرم مشغول کار کردن در زمین ها بودیم که شنیدیم زن برادرم فارغ شده است. برادرم خیلی شاد شد و مردم هم همین طور. آخر او را همه خیلی دوست داشتند. مرد بود و دست و دلباز. اگر مهمان وارد خانه اش می شد گرسنه بر نمی گشت. اهل کتاب و قلم بود. اهل نماز و روزه و در دهات این یعنی همه چیز.
روستایی ها مثل شهری ها نیستند که عزت و بزرگی شان به بزرگی و کوچکی جیبشان باشد و هر کس متمول تر باشد احترام بیشتری برایش قائل باشند،هنوز عطر صداقت و راستی از لابلای تکتک آن به مشام می رسد و دل آدم را صیقل می دهد.
برادر من_کاکاجان_هم یک کشاورز بود و از زور و بازوی خودش نان می خورد و آنقدر محبوب بود که کلانتری میکرد.
هر کس حاجتی داشت بی رو در بایستی میرفت سراغش و او تا آنجا که می توانست حاجتش را رفع می کرد همه قبولش داشتند و اگر دعوایی،ازدواج،کاری پیش می آمد کاکاجان زارع،را پیش میانداختند.
خدا رحمتش کند که به واسطه پیوند به وصلت بود و حرف هایش همه حرف حساب.
خلاصه در گیر و دار پاییز ۱۳۳۴،جمشید متولد شد.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلگویه_های_فرزندان_شهدا💛🍃
دلگویه های فرزند شهید مدافع حرم هادی طارمی:
یه حرفی به بابا می زنی!؟ فقط میخوام بگم بابا خیلی دوست دارم😭❤️
#شهید_هادی_طارمی
#شرمنده_شهداییم
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷با خانمیرزا، جهت اردوی مسابقات کشوری دو میدانی به رامسر رفته بودیم. مسابقات مختلط بود. خوابگاه ما هم همین طور. شب که میشد دخترها و پسرها جشن میگرفتند. خانمیرزا همیشه از این جریانات فراری بود. هوا که تاریک میشد میدیدم خانمیرزا غیبش میزند. چون شبها درب خوابگاه بسته میشد، مانده بودم که خانمیرزا از چه راهی به کجا میرود.
پیله شدم که جریان را بگوید. دیدم چند متر طناب از زیر تختش بیرون کشید. به گوشهای بست و از پنجره پائین انداخت. گفت: از اینجا میرم پائین و شب را در مسجدی که همین نزدیکی هست میخوابم، چون دوست ندارم جایی بخوابم که دختران نامحرم خوابیدهاند.
یک روز، دختری که در اتاق روبروی ما بود،گفت می خواهم با دوست تو دوست شوم. با لباس و وضعی نامناسب رفت در اتاق خانمیرزا، چند دقیقه بعد در حالی که دستش روی صورتش بود با گریه برگشت. از خانمیرزا پرسیدم چی شده؟
گفت به زور می خواست بیاد توی اتاقم، منم محکم کشیدم توی گوشش!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📩 ورود به میهمانی خدا
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: رسول مکرم(ص) فرمودند که «شَهرٌ دُعیتُم فِیه إلَی ضِیافَةِ الله»؛ #ماه_رمضان یک ماهی است که شما در این ماه دعوت شدهاید به میهمانی الهی. خود این جمله در خور تدبر و تأمل است؛ دعوت به میهمانی الهی. اجبار نکردند که همهی افراد از این میهمانی استفاده کنند؛ نه، فریضه قرار دادهاند؛ اما تحت اختیار خود ماست که از این میهمانی استفاده بکنیم یا نکنیم. ۱۳۸۶/۶/۲۳
🏷 #بهار_قرآن
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
📸❄
🤍🥺
میگفت:↓
انسانیکتذکر درهر۴ساعت بہخودش
بدهدبدنیست...!🕰
بهترینموقعبعد ازپایاننمازاست...🌱
وقتےسربہسجدهمیگذارد،♥
مرورۍبࢪاعمال صبحتاشبخودبیندازد⛅
آیاکاراوبراۍرضاۍ خدابودهیاخیࢪ؟🖐🏾
#حاجمحمدابراهیمهمت :)🍂
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔻وَ اِنْ اَخَذْتَنٖی بِذُنُوبیٖ اَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ...
و اگر مرا به گناهانم باز خواست کنی تو را به مغفرتت باز خواست کنم...
💠فرازی از مناجات شعبانیه💠
#ماه_رمضان
#مناجات
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_دوم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اے شهید🌷🕊️
ڪاش اندڪے
مثل شمـــ💚ــا
قلبــــ هامان تحتــِ
تســخیر خـــــدا بود
تا گام هایمــان اینگونه
زمینــــــ گیــــــر نـــشود...!💔
#حاج_قاسم💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌷 حاج عبدالله عاشق #اعتکاف بود.
هر سال براي اين سه روز وقت مي گذاشت
یک بار همکارانش گیر داده بودند اگر این سه روز را بمانی و به کارهای مردم برسی، بهتر نیست؟
گفته بود: شما یک هفته، ده روز مرخصی می گیرید به شمال مي روید براي تفريح، من هم سه روز مرخصی می گیرم تا با خدایم تنها باشم تا دست پر برگردم و کار مردم را راه بی اندازم.
در حقیقت من میروم تا انرژی بگیرم و وقتی برگشتم بهتر و بیشتر به مردم خدمت كنم.
🌹🍃🌹
#ﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝ_ﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ_اﺳﻜﻨﺪﺭﻱ
#شهدای_فارس
#سالروزولادت 🎊
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_دوم*.
وقتی پدر مومن فهمیده باسواد و از خانوادهای مذهبی باشد ،معلوم است که جمشید چه پسری خواهد شد.
البته بعد برای تان میگویم چطور شد که از جمشید تغییر نام داد و خودش خواست نامش مهدی باشد.
همه آرزویش را داشتند. باهوش و با ادب بود. حیف که عمر مادرش کفاف نداد بزرگ کند و به هوش و ادب و پسرش ببالد.
جمشید هنوز سه سالش نشده بود که مادرش از دنیا رفت و از این نعمت عزیز محروم شد.
تازه داشت احکام اسلامی را یاد می گرفت و خودش را برای مدرسه رفتن آماده میکرد که پدرش هم در دامن سرد خاک آرام گرفت.
خیلی تلاش کردیم که کاکاجان زنده بماند،اما سرطان داشت و لاعلاج.با این که دکترها جوابش کرده بودند بیمارستانی نبود که برای مداوایش نرفته باشیم.
آخرالامر هم در تهران مغزش را عمل کردند اما سودی نداشت و یک سال بعد به رحمت خدا رفت.
من که آن موقع در شیراز درس می خواندم به ده برگشتم. یاد کاکاجان دیوانه ام میکرد.یاد این که روزهای آخر عمرش که می دانست رفتنی است رو به من کرده بود و با چهره ای تکیده گفته بود: «ایرج کاکا ,بعد از من نزار بچه هام دربدر بشن»
چند وقتی که از فوتش گذشت پدرم هم بر خواسته او تاکید کرد و من با تمام وجود سرپرستی خانواده اش را به عهده گرفتم.عمو بودم باید پدر هم می شدم و این سخت بود و زحمت می برد.
دیگر برادرم نبود که به وجود نازنینش و به بزرگی از عشق به ورزم،من جای خالی این ر را برای خودم با تربیت صحیح و با ادب کردن بچه هایش که دیگر بچههای خودم و جگرگوشه هایم بودند پر کردم و این شد دل مشغولی شب و روزم.
از بین بچه های مرحوم برادرم،جمشید بیشترین تاثیر را در زندگی من گذاشت. طوری شد که خیلی چیزها را از او یاد اخلاص ،صداقت، صبوری ،محبت و از همه مهمتر تواضع.
یادم است روزی یکی از بچه های هم سن و سالش را به خانه آورده بود و به او چیزی یاد میداد. سوال کردم چه کار میکنید؟ گفت: درس می خوانیم.
وقتی دوستش رفت، دوباره سوال کردم گفت:عمو جان این دوستم درسش ضعیف بود و بچهها مسخره اش می کردند .و من ناراحت می شدم او را به خانه آوردم تا درس ها را یاد بگیرد و کمتر پیش معلم به بچه ها خجالت بکشه.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #روایتگری
🔻مادرِشهید غلامحسین...
راوی: حاج محمد مختاری
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷مسابقات دو میدانی 10 هزار متر کشوری در ورزشگاه آزادی تهران بود. خانمیرزا 200، 300 متر از نفر دوم جلوتر بود. دور آخر بود که نفر دوم خود را به خانمیرزا رساند و از عقب شورت ورزشی خانمیرزا را کشید. ناگهان خانمیرزا سرعتش را کم کرد و باقیماندهی مسیر را با حالت راه رفتن ادامه داد. هر چه مربیها و تماشاگران فریاد زدند که بدو، بدو اهمیت نداد. همین کم شدن سرعت به نفر دوم اجازه عبور داد و او هم با شادی چند متر آخر را از خانمیرزا جلو افتاد و اول شد، خانمیرزا هم بعد او دوم. بعد از مسابقه با خانمیرزا مصاحبه کردند، دربارهی علت این کارش گفت: «برای من اول و دوم شدن در این مسابقه ارزش نداشت. ارزش ان هست که یک ورزشکار مرد باشه، که متأسفانه من اینجا چنین چیزی ندیدم!»
بعد از این مسابقه، خانمیرزا به اردوی تیم ملی دومیدانی دعوت شد تا جهت مسابقات آسیایی اعزام شود، اما بخاطر جو اردوهای مختلط ورزشی که پیش از این دیده بود، این دعوت را رد کرد و نرفت.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #شهدا | #ماه_رمضان
🔻سردار شهید مهدی خوش سیرت:
ماه رمضان، ماه قرآن است و شادابی دلهای بیدار با طراوت قرآن، بلکه مهمتر از آن، حیات ما قرآن است و با او بودن و پس هیچ وقت زندگی بدون قرآن را قبول مکن و در پناه قرآن زشتی ها را از خودمان دور کنیم و با توسل و تمسک به قرآن خوبی ها را در خود پرورش دهیم و بارور کنیم.
۱۳۶۶/۲/۲۱
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💢تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته.
پرسیدم افطار كردید؟
گفتند بچهها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمندهها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟
گفتند «ميترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود». 😔
راوی:«زینب سلیمانی»
#حاجقاسم
#سرداردلها
🌱🌷🌱🌷
کانال گلزار شهدا:
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🛑 #گــزارش 🛑
♦️ذبح قربانی روز اول ماه مبارک رمضان
➖🔻➖🔻➖
به حمدالله ،در روز اول ماه رمضان (یکشنبه ۱۴ فروردین) طبق رسم ماهیانه و ﺑﺎ ﻋﻨـﺎﻳﺖ حضرت زهرا(س) , ﺗﻌﺪاﺩ ۲ﺭاﺱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺫﺑﺢ و توسط خادمین شهدا در مناطق فقیرنشین شیراز در ﺑﻴﻦ ۶۴ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨــﺪ ،توزیع گرديد .
خداوند در ماه مبارک رمضان این عمل را مورد قبول درگاه خود و عملی در جهت تعجیل فرج مولایمان قرار دهد...
🔻🔻🔻🔻
شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر #صلوات
🌷▫️🌷▫️
#ﻫﻴﻴﺖﺷﻬــﺪاےﮔﻤﻨﺎﻡ_ﺷﻴــﺮاﺯ
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام شیراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
📸 #مناجات
🔻خدایا ...!
مرا به خاطر گناهانی که
در طول روز با هزاران قدرتِ عقل
توجیه شان می کنم ببخش ....
🌷شهید دکتر مصطفی چمران🌷
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75