eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
630 ویدیو
853 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•عمری زدیم از دل صدا... شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش ” یا باب الحوائج ” را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور می آمد بهر شفای کودک منظور می آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یادِ چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یادِ غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد...آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد … آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد … آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد … آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند *چهارده سال، بعضیا بیشتر نوشتن، میگن از این زندان به اون زندان، از این سیه چال به اون سیاه چال، میگن: اینقدر تو سیه چال میموند نمناک بود حالش منقلب میشد، آقا موسی بن جعفر همیشه تب داشت... بو‌گجه وارد اِلَدلر زیندانا آرام آرم بو‌پیله لری اندی آشاقوچیخورده یره گوردولرآقاموسی بن‌جعفر آندینی قویوب یره دیی خدایاشکرموسی بن جعفر بیرخلوت یُر ایستیردی سنن خلوت ایلیه،سنن راحت راز ونیاز ایلیه.امابیلمیرم بو‌آخر گونلر او‌ملعون زندانبان یهودی سِندی ملعون نَه اِلَدی. بو‌آخیر گجه لر اله دیردی یا رَب خَلِّصنی.موسی بن جعفر دیرسوزدولاندیآقانین اوضاعسو زینداندابوجوردی ملعنون برای اینکه فریب وره بیرده بوهکلردَن یِقدی بیرتالاردا،بیرکُنگردَبیریوخاروباشدادیدیگدین موسی بن جعفری تازه لیباس گیدرین آراسته الیین،زیندانیَ اوخشاماسین گویدولا ایلیشدی آقا،میوه‌وغذاقویدولار،نانجیب دِدی باخین اوضاعسی بوجورگچیر.یالان دیلربیز چتین توتوروخ بِلسینه مردم‌باخاندا آقاباشونو قوزادو ددی.«والله یالان دییر».سوزون‌نده روضه خوان؟سوزوم بودی !گدنلر گِدی نقشه اسی برآب اولدی.دیی آقا موسی بن‌جعفری قیطردیلر زیندانه ،آقشام چاییدی نانجیب وارد زیندان اولدی،تازیانه الینده ،بیول امیری آبرونو آپاروران !نانجیب اوقدتازیانه اینن صورت میارک موسی بن جعفر وردی ....* این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست لا کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا ، زن نیست :محسن عرب خالقی ایکی دانه امامین بدنین کناریند ایستیشهاد یقیردلار،بیره موسی بن جعفردی.جنازه انی گویدولا بیر تخته پاره انین اوستونه ،جنازه انی زیندانان چیخادولا اِشییه بیر وضعینن امام موسی بن جعفری تشیع الیلر ،نانجیب دیردی گلین ایمضاورین امامیز اوز الینن ،مرگ طبیعینن دنیادن گدیب.ایستیشهاد یقشترردی ایکمینجی سیدالشهدانی بدنین کناریند ایستیشهادیقیردِلار.یقیشیبلار،بیری دیردی سن دی نَه المیشن. بیردیدیردی باخین سجدگاه قانی سوزور،یازین حسینه او سنگ جفانی من وردیم.بیرِدیرابالفضلی من کمین الدیم .یازین او بازوی خیبر گشانی من وردیم.بیردیردی منیم باشدا ثبت اولسون آدیم یازین حسینی قوجالدان جوانی من وردیم. گنه دَوارآدین یازمیان؟بیری دیردی باخین بیز یِدِی نفرینن وردیخ بیری دیردی خیمه لری اوتادیخ اما گوردولر بیر نفر دوردو ایاق اوستا هامی ساکت اولدی من گورنی هش بری گورممشیز.سن کیمین ؟بیری دیردی من باشداثبت اله که حرمله ایم .یازین اودیل آشمیان بالانی من وردیم ..حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
14001205eheyat-rasouli-roze.mp3
5.33M
|⇦•عمری زدیم از دل صدا... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی
. در گوشه زندان غریبانه مردم چون مادرم فاطمه من سیلی خوردم واویلا واویلا     واویلا واویلا .... بیا رضا جان که بابای تو جان داد نفس نفس می زد و از نفس افتاد ..... تا لحظه آخر ترا صدا می زد با دست و پای بسته دست و پا می زد ..... بر غربتم می گرید کند و زنجیرم با جگر آتش گرفته می میرم .... نمیدانم که گناه من چه بوده ست مانند زهرا سراپایم کبوده ست ..... ای ماه من از آهم خیزد شراره تابوت من باشد از یک تخته پاره ...... ای پسرم بابایت را تماشا کن روی مرا جانب کرببلا کن ...... ماندم اگر در قفس هر روز و هر شب اما نماندم به زیر سم مرکب .👇
. چون این تکنیک مهمه بزارید مثال بزنم؛ مثلاً وقتى مدتى روضه خوانده شد مستمع میل دارد نام نامى حسیــــن علیه السّلام را زمزمــــه کند که در بعضى مواقـــــع ، مداح براى شور افکندن در مجلــس ، او را دعوت به این کار میکنه. . مثلاً روضـه را خوانده و حالا براى همه گیر شدن ناله ها به مستمع مى گوید: ( ناله بزن حسین !). یا حسین آرام جانم حسین روح و روانم
هدایت شده از امام حسین ع
قرآن تجلی اعظم.mp3
23.36M
منبر کوتاه صوتی 💠ظرفیت پربرکت وجود مقدس صلی الله علیه و آله 💠
Fadaeian_Vafat_Hazrat_Zeynab_14011116_00.mp3
21.76M
🔸مراسم سلام الله علیها 📆 زمان: 👈  یکشنبه ١۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ 🔹پیش منبر: 👈 حجت الاسلام حقیقت نژاد
Fadaeian_Vafat_Hazrat_Zeynab_14011116_01.mp3
49.97M
🔸مراسم سلام الله علیها 📆 زمان: 👈  یکشنبه ١۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ 🔷 با : 👈  حجت الاسلام کریمی
چایخانه‌حضرت‌رباب_سلام‌الله‌علیها_2_1.mp3
12.92M
🎧 پسر مرجانه تو امیری مثلا | 👤 با نوای کربلایی 🎤 👤 ✍ ◼️ 3 دی 1401 (سلام‌الله‌علیها) پسر مرجانه تو امیری مثلاً ۲ پس چرا میلرزی .. من امیرم یا تو، پسر مرجانه پس چرا ترسیدی یه سوال ساده؟ من اسیرم یا تو نیاز به معرفی نیست ولی زینبم دختره مرتضی علی زینبم دختر شاه لافتی زینبم قهرمات کربلا کر شان است که با همچو تویی حرف زنم دخترِ شیرم و جز شیر نیاید به مصاف منبری که تو بر آن تکیه زدی، جای تو نیست تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف قاهر العدو والی الولی من زینبم و دختر مرتضی علی
. 🌹گره گشایی از کار دیگران علی بن طاهر صوری از یکی از اهالی ری نقل می کند که می گفت: یکی از نویسندگان «یحیی بن خالد» به حکومت ری منصوب شد. من مقداری از مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که اگر آن را از من مطالبه کند تهیدست شوم. عده ای گفتند: او طرفدار مذهب اهل بیت است ولی من همچنان از رفتن پیش او بیمناک بودم. سرانجام تصمیم گرفتم به مکه روم و مولایم موسی بن جعفر علیه السلام را در جریان بگذارم. پس از اینکه خدمت امام علیه السلام رسیدم، آن حضرت نامه ای بدین مضمون به والی ری نوشت: «إعلَمْ أَنّ لِلّهِ تَحتَ عَرشِهِ ظلاًّ لاَ یسکنُهُ إلاّ مَن أسْدَی إلی أخیهِ مَعْروفاً أو نَفَّسَ عَنهُ کربَهً أو أدخَلَ عَلی قَلبِهِ سُروراً، و هذا أخوک والسلامُ» به نام خداوند بخشنده مهربان . بدان! برای خداوند در زیر عرشش سایه ای است که از آن بهره ای نمی گیرد مگر کسی که به برادرش نیکی کند، یا او را از غم و اندوهی رهایی بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست. و السلام. پس از بازگشت به نزد والی رفتم و گفتم: فرستاده امام «صابر» (امام کاظم) هستم. والی، با پای برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام علیه السلام پرسید و پس از مشاهده دستخط امام (علیه السلام) نیمی از اموال خود را به من داد. آنگاه دفتر مالیات را خواست و روی اسم من قلم کشید و نسبت به بدهی هایم قبض رسید داد… . 📚[منتهی الآمال، جلد ۲، صفحه ۲۴۵؛ و بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۷۴ .