گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✔️فیش منبر کوتاه 📜عنوان: پیام های عاشورایی (۱۴) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلا
.
📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع: ورود اهل بیت علیهمالسلام به مجلس یزید پلید، قسمت آخر
حضرت زینب سلاماللهعلیها برخاست و حضرت سجاد علیه السلام از یزید رخصت گرفت و بر بالای منبر رفت.
پس فرمود: ای مردم! خداوند ما اهل بیت رسالت را شش خصلت داده است و به هفت فضیلت ما را بر سایر مردم برتری داده است.
به ما علم و بردباری، جوانمردی، فصاحت و شجاعت و محبت در دلهای مؤمنان و به ما فضیلت عطا فرموده است.
به ما فضیلت داده است از آن جهت که نبی مختار محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم از ماست و صدیق اعظم علی مرتضی علیهالسلام از ماست و جعفر طیار که با دو بال خویش در بهشت با ملائکه پرواز میکند از ماست، حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از ماست.
دو سبط این امت حسن و حسین علیهماالسلام که دو سید جوانان اهل بهشتند از ماست.
هر که مرا شناسد، شناسد و هر که مرا نشناسد، من خبر میدهم او را به حسب و نصب خود.
و پیوسته مفاخر خویش و مدائح آبا و اجداد خود را ذکر فرمود تا آن که فرمود:
منم فرزند فاطمه زهرا، منم فرزند سیده النساء، منم فرزند امام مقتول به تیغ جفا، منم فرزند لب تشنه صحرای کربلا و...
پس آن قدر مدائح اجداد گرانقدر و مفاخر ایشان را یاد کرد که خروش از مردم برخاست و یزید ترسید که مردم از او برگردند، پس به مؤذن اشاره کرد که اذان بگوید و چون به جمله اَشهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله رسید، حضرت فرمود: ای یزید (پلید)! بگو این صلیاللهعلیهوآلهوسلم جد تو است یا جد من؟!
اگر جد تو است که دروغ میگویی و کافر میشوی و اگر جد من است، پس چرا عترت او را کشتی و فرزندانش را به اسارت بردی؟! آن ملعون چیزی نگفت و به نماز ایستاد.(۱)
چون یزید از انگیزه فتنه بیمناک شد از راه دوستی و مدارا با اهل بیت علیهمالسلام برخورد میکرد و گاهگاهی حضرت سجاد علیهالسلام را به حضور میطلبید و قتل حسین علیهالسلام را به گردن ابن زیاد میانداخت و با این کار میخواست که ملک و سلطنت خود را حفظ کند و اگر نه این بود که در هر مجلس شرابش سر آن امام را نزد خود میگذاشت و شراب مینوشید.
در کتاب کامل بهایی از حاویه نقل شده که زنان خاندان نبوت در حالت اسیری حال مردانی که در کربلا شهید شده بودند را بر پسران و دختران ایشان مخفی نگه میداشتند و هر کودکی را وعده میدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآید، تا این که ایشان را به خانه یزید آوردند.
دخترکوچکی بود چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد. گفت:
پدر من، حسین علیهالسلام کجاست؟
این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان بود، زنان و کودکان همگی به گریه افتادند و شیون از ایشان برخاست.
یزید (بی حیا) خواب بود، از خواب بیدار شد و از حال قضیه پرسید.
به او خبر دادند که حال چنین است.
آن لعین گفت که: بروند و سر پدر را بیاورند و در کنار او گذارند.
پس آن سر مقدس را آوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. [در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.](۲)
پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست، آن دختر ترسید و فریاد برآورد و رنجور شد.
و در بعضی مؤلفات چنین نوشته شده که سر را به سینه چسبانیده و گفت:
پدر جان چه کسی تو را با خونت خضاب کرده؟
پدر چه کسی رگ گردنت را بریده؟
پدر چه کسی مرا در کودکی یتیم کرده؟
پدر جان بعد از تو به چه کسی امیدوار باشم؟
پدر چه کسی یتیم را نگهداری میکند، تا بزرگ شود؟
و این سخنان را گفت تا آنکه لب به لب آن سر نهاد و سخت گریست تا از هوش رفت و چون او را تکان میدادند روحش پرواز کرده بود.(۳)
📚منابع:
۱. ترجمه کامل نفس المهموم ص۲۱۵ الی۲۱۶ ( با کمی اضافات). مقتل الحسین، ص۴۵۳
۲.منتهی الآمال،خلاصه وقایع از ص۷۸۷ و ۸۰۸
۳. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۱۸
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
.
حضرت رقیه 1.pdf
366.1K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۱
🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#پنجم_صفر
حضرت رقیه 2.pdf
343.7K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۲
🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#شب_سوم_محرم
حضرت رقیه 3.pdf
377.6K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۳
🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#پنجم_صفر
حضرت رقیه 4.pdf
284.4K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۴
🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#شب_سوم_محرم
1_26124174.pdf
306.7K
✔️فیش روضه ۵
🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#پنجم_صفر
معجزۀ بزرگ در شام.pdf
370.2K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜موضوع: معجزۀ بزرگ در شام
✍ از کانال حکمتِ بیان
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
آیا سادات بهشتی اند.مقام سادات.شهادت حضرت رقیه 99.pdf
784.1K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜عنوان: آیا سادات بهشتیاند؟
📖موضوع: مقام سادات
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
امیربیان. انتخاب داوطلبانه بلاء.pdf
363.1K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜عنوان: انقلاب امام حسین علیهالسلام
📖موضوع: انتخاب داوطلبانه بلا
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
امیربیان. دردانه های حسینی.pdf
458.3K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜عنوان: دردانه های حسینی
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
امیربیان. جهاد عظيم حضرت رقيه.pdf
257K
✔️فیش منبر ماه صفر
📜عنوان: جهاد عظیم حضرت رقیه سلاماللهعلیها
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
#پنجم_صفر
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصحاب 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْحَنَفِیِّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكا
.
#اصحاب
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ بنَ مُظاهِرِ الأَسَدِىٖ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ》🔶🔸
✅امام حسین(ع) وقتی به کربلا رسید، نامه ای به #حبیب_بن_مظاهر در کوفه نوشت.
📋《بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ
مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ(ع) إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ بنِ مَظَاهِرِ الأسَدِیّ!
أمَّا بَعدُ فِإنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا وَ أنتَ تَعلَمُ قرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً》
♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان!
از حسین بن علی(ع) به مرد فقیه حبیب ابن مظاهر اسدی!
ما وارد کربلا شدیم تو هم که نزدیکی ما را به پیغمبر می دانی! پس اگر می خواهی ما را یاری کنی، سریع خودت را به کربلا برسان!(۱)
حبیب بعد از دریافت نامه، به همراه مسلم بن عوسجه، از کوفه به سوی امام حسین(ع) رهسپار شد و روزها از چشم جاسوسان و مأموران ابن زیاد پنهان میشدند و شبها حرکت میکردند، سرانجام روز هفتم محرم، در کربلا، به کاروان امام(ع) پیوستند.(۲)
حبیب با رسیدن به کربلا همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد :
در این نزدیکی، قبیلهای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آنها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.
بعد از اینکه حضرت(ع) اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد، اما عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام(ع) شد.(۳)
در صبح روز عاشورا، امام حسین(ع) حبیب را فرمانده جناح چپ و زهیر بن قین را در جناح راست و حضرت ابوالفضل(ع) را با پرچم در قلب لشکر قرار داد.
حبیب با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد.
حبیب در میدان این چنین رجز خواند :
📋《اقْسِمُ لَوْ کُنَّا لَکُمْ أَعْداداً،
أَوْ شَطْرَکُمْ وَلَّیْتُمْ الأَکْتاداً،
یا شَرِّ قَوْمٍ حَسَباً وَآداً،
وَشَرَّهُمْ قَدْعُلِمُوا أَنْداداً،
وَیا أَشَدَّ مَعْشَرٍ عِناداً》
♦️به خدا سوگند! اگر ما به شمار شما یا نیمی از شما بودیم، گروه گروه فراری میشدید ای بدترین مردم از نظر نسب و ریشه و نیرو! دانسته شد که از لحاظ پستی و دنائت، همه مانند هم هستید.
و ای گروهی که از تمام مردم عناد و دشمنیتان بیشتر و شدیدتر است.(۴)
تا اینکه در حین رزم شخصی به نام بُدیل بن صریم به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد.
امام حسین(ع) خود را به بالین او رساند در حالی که حبیب به امام(ع) عرض کرد :
📋《أَحْتَسِبُ نَفْسِي وَ حُمَاةَ أَصْحَابِي》
♦️پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار میبرم.(۵)
قبیله بنی اسد که در نزدیکی کربلا به سر می بردند، هنگام دفن شهیدان کربلا، #حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در نزدیکی متری قبر امام حسین(ع) به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
در عشق بازی از طفولیت نجیب است
یار غریبی های مولای غریب است
یک بار هم در کودکی جان داده بهرش
او زنده با انفاس یار و بوی سیب است
این پیر میدان دار مستان در حقیقت
بیمار عشق است و حسین او را طبیب است
او مز ی مردن برایش را چشیده
حالا چنین بر کنج میدان بی شکیب است
موی سفیدش تشنۀ خون است آری
او دومین تصویر از شیب الخضیب است
پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است
این عاشق دلداه عنوانش حبیب است
در کوی رندان پیش افتاده است در عشق
در سر هوای یاری خَدّالتریب است
از بین زوار حریم شاه او هم
از این شکوه عشق بازی با نصیب است
👤علی پور
📚منابع :
۱)مکاتیب الائمه میانجی، ج۳، ص۱۴۵
۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵
۳)الفتوح ابناعثم کوفی، ج۵، ص۹۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۷
۵)سفینه البحار محدث قمی، ج۲، ص۲۷
.