eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_Moharam1400_Shab05_03.mp3
13.35M
🎧 | هر چی دارم و گرفتم از این در خونه 🎤 سید رضا نریمانی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
کیفیت ورود اسرا به شام طبق زیارت ناحیه مقدسه 😭
. ✍ کیفیت ورود اسرای به و مجلس یزید المزار الكبير ـ في زِيارَةِ النّاحِيَةِ ـ : رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ ، وسُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ ، وصُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ ، يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ. المزار الكبير : ص ٥٠٥ ، مصباح الزائر : ص ٢٣٣ ، بحار الأنوار : ج ١٠١ ص ٢٤١ و ص ٣٢٢ . ترجمه: در «زيارت ناحيه مقدّسه» ـ : سرت را بر نيزه كردند و خانواده ات را مانند بندگان، اسير نمودند و با زنجير آهنين، به بند كشيدند و بر روى مَركب هاى بدون جهاز، سوار نمودند و باد داغ نيم روزى، صورت هاشان را مى سوزانْد. آنان را در دشت ها و صحراها مى راندند و دستانشان را به گردن هايشان بسته بودند و آنها را در بازارها مى چرخاندند. قرب الإسناد عن عبد اللّه بن ميمون عن جعفر بن محمد عن أبيه [الباقر] عليهماالسلام: لَمّا قُدِمَ عَلى يَزيدَ بِذَرارِيِّ الحُسَينِ، اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ ، فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ : ما رَأَينا سَبيا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ ، فَمَن أنتُم ؟ فَقالَت سُكَينَةُ بِنتُ الحُسَينِ : نَحنُ سَبايا آلِ مُحَمَّدٍ . قرب الإسناد : ص ٢٦ ح ٨٨ ، الأمالي للصدوق : ص ٢٣٠ ح ٢٤٢ ، روضة الواعظين : ص ٢١٠ كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ١٥٥ و ص ١٦٩ ح ١٥ . ترجمه: قرب الإسناد ـ به نقل از عبد اللّه بن ميمون از امام صادق عليه السلام، از پدرش امام باقر عليه السلام ـ: هنگامى كه خاندان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند روز بود و صورت هاى آنان باز بود. شاميان جفاكار گفتند: ما اسيرانى نيكوتر از اينها نديده ايم. شما كيستيد؟! سكينه دختر حسين عليه السلام گفت : ما اسيران خاندان محمّديم. .............. ⚫️ جاثلیق نصرانی رو به سر بریده امام حسین (ع) شهادت داد؛ در مقتل ابومخنف آمده: جاثليق نصرانی گفت: يا يزيد اين سر بريده از كيست؟ گفت: سر يك خارجی است كه در زمين عراق بر ما خروج كرده كشته شد. پرسيد: نامش چيست؟ گفت: حسين بن علی. پرسيد مادرش كيست؟ گفت: فاطمه زهرا دختر پيغمبر صلی الله عليه و آله پرسيد: برای چه پسر دختر پيغمبر شما مستوجب قتل شده؟ يزيد پليد گفت: اهل عراق نامه‌ها به وی نوشته و او را طلبيدند تا خليفه و امام زمان خود سازند عامل من ابن‌زياد وی را كشت سر او را برای من فرستاد. جاثليق گفت پس تقصيرش چه بوده اهل عراق او را خواستند و تكليف پسر پيغمبر كه كارش هدايت است آمدن بود وی را بی گناه كشته‌ايد اكنون يا يزيد اين سر را حالا از جلوی روی خود بردار و جسارت به اين سر مطهر مكن و الا خدا تو را هلاک خواهد نمود زيرا الآن در ميان عبادتگاه خود بودم كه صدای رجفه شديدی شنيدم نگاه به آسمان كردم ديدم مردی با صورت رخشان احسن من الشمس از آفتاب درخشان تر به زير آمد و مردمان نورانی صورت همراه او بسيار بودند كه به زير آمدند. من از يكی از آنها پرسيدم كه اين بزرگوار كيست گفت خاتم پيغمبران و مهتر بهتر رسولان و اين مردان نورانی پيغمبرانند از آدم صفی الله گرفته تا عيسی روح الله به جهت تعزيت پيغمبر خاتم آمده‌اند. يزيد از اين سخنان جاثليق به غضب درآمد و گفت: وای بر تو! آمده‌ای مرا از اضغاث و احلام خود خبر دهی به خدا اينقدر به شكم و پشتت می ‌زنم تا بميری. جاثليق گفت: چقدر بی ‌حيایی! من آمده‌ام به تو بگويم با پسر پيغمبر خود ظلم مكن، تو مرا تهديد می‌كنی؟!يزيد رو كرد به غلامان خود و گفت: بگيريد اين پير ترسا را ! غلامان آمدند گريبان جاثليق را گرفتند و شروع كردند با تازيانه بر سر و صورت آن بيچاره زدن بقدری كه زار و ناتوان شد پس جاثليق رو كرد به سر بريده‌ امام حسين عليه‌السلام گفت يا اباعبدالله در نزد جدت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله شهادت بده كه من شهادت دادم به وحدانيت خدا و اقرار كردم به رسالت جدت محمد مصطفی صلی الله عليه و آله و شهادت می‌دهم كه پدرت علی عليه‌السلام اميرمؤمنان بود. يزيد از اين كلام جاثليق كه گفت: پدرت علی اميرالمؤمنين بود به غضب درآمد و گفت بزنيد. دوباره شروع كردند آن بيچاره را تازيانه زدن كه تمام اعضايش را درهم شكستند پس جاثليق رو كرد به يزيد و گفت بزن به خدا قسم كه می بينم رسول خدا را پيش روی من ايستاده پيراهنی از نور و تاجی از طلا مرصع در دست دارد می ‌فرمايد اين قميص نور و اين تاج زرين مال تست كه بيایی و بپوشی و در بهشت رفيق من باشی به جهت آنكه به اهل بيت من محبت كردی و در راه پسرم زجر كشيدی. ساعتی نگذشت كه جاثليق تازه مسلمان جان داد و از آلام راحت شد. 📚منبع از مدینه تا مدینه، تاج لنگرودی، ص۹۲۴ .
. ✔️فیش منبر کوتاه 📜عنوان: فاتح یکی از کارهای نیمه تمام امیرالمومنین فتح شام بود. در جنگ صفین، مالک اشتر تا یک قدمی خیمۀ معاویه رسید اما کار به سرانجام نرسید. شام، جای بود که معاویه و جریان بنی امیه، بغض اهل بیت را تئوریز کرده بودند و در دل مردم شام قرار داده بودند. شام محل اجتماع مبغضین و مخالفین امیرالمومنین بود. شام تبعیدگاه محبین اهل بیت علیهم‌السلام بود. بعد شما امروز می بینید که در شام ورق برگشته، سالها پیش اولین بار که در حرم حضرت زینب س پا گذاشتم جوانی سوری را در حرم دیدم که به دنبال من می آمد، از او پرسیدم شغلت چیست؟ کارتی را نشان داد و گفت من یکی از اساتید طلاب اهل سنت هستم اما هر روز به زیارت زینب کبری س به حومه شهر می آیم. آیا این اتفاق ساده است؟ آیا این تغییر معجزه نیست؟ شهری یکپارچه دشمن اهل بیت علیهم‌السلام الان به اینجا رسیده که دوستدار اهل بیت باشند؟ آنجا بود که من تازه این معجزه زینب کبری س را با چشم خودم دیدم که به یزید فرمود یزید به خدا سوگند تو نمی توانی ذکر ما اهل بیت علیهم‌السلام را نابود کنی. زینب کبری علیهاالسلام از شام ناتوانی یزید را در محو و نابودی ذکر اهل بیت ع کلید زد. وسط دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام یک علم برافراشته شد به نام حضرت رقیه س، اگر امیرالمومنین نتوانست شام را فتح کند، دختر علی با بدن تازیانه خوردۀ رقیه شام را فتح کرد. در واقع فاتح شام رقیه هست. فتح شام به این سادگی نبود، دشمن خوب طراحی کرده بود، اهل بیت علیهم‌السلام را برد خرابه تا برای آیندگان مستندسازی کند که سند ذلت زینب و اهل بیت حسین علیه‌السلام خرابۀ شام هست. هر کسی آمد به شام بپرسد این خرابه کجاست؟ رقیه خرابه را حرم کرد، تمام معادلات دشمن را برهم زد. برخی تردید می کنند درباره قبر مطهر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها دنبال دلیل و نشانه برای این مزار می گردند. کدام دلیل روشن تر از این که وسط پایتخت دشمن، علم حسین برافراشته شده است. گاهی در آرزوهای ما هست که کاخ سفید را تبدیل به حسینیه کنیم. چقدر دور از ذهن هست. یعنی علم حسینی را وسط خیمه دشمن بزنی؟ این کار نشدنی را رقیه انجام داد. چه معجزۀ بالاتر از این چه دلیلی بالاتر از این که در وسط شهر شام، شما فاتحانه بایستی و حرمی به نام دختر حسین علیهاالسلام بزنی او فاتح شام هست، و او نشان داد که زینب کبری س راست گفت که یزید تو نمی توانی ذکر ما اهل بیت را نابود کنی. ای علم افراشته بر سر ایوان عشق، پرچمت تا ابد بالاست. سلام‌الله‌علیها .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✔️فیش منبر کوتاه 📜عنوان: پیام های عاشورایی (۱۴) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلا
. 📖حوادث بعد از واقعه عاشورا ✍️موضوع: ورود اهل بیت علیهم‌السلام به مجلس یزید پلید، قسمت آخر حضرت زینب سلام‌الله‌علیها برخاست و حضرت سجاد علیه السلام از یزید رخصت گرفت و بر بالای منبر رفت. پس فرمود: ای مردم! خداوند ما اهل بیت رسالت را شش خصلت داده است و به هفت فضیلت ما را بر سایر مردم برتری داده است. به ما علم و بردباری، جوانمردی، فصاحت و شجاعت و محبت در دلهای مؤمنان و به ما فضیلت عطا فرموده است. به ما فضیلت داده است از آن جهت که نبی مختار محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از ماست و صدیق اعظم علی مرتضی علیه‌السلام از ماست و جعفر طیار که با دو بال خویش در بهشت با ملائکه پرواز می‌کند از ماست، حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از ماست. دو سبط این امت حسن و حسین علیهماالسلام که دو سید جوانان اهل بهشتند از ماست. هر که مرا شناسد، شناسد و هر که مرا نشناسد، من خبر می‌دهم او را به حسب و نصب خود. و پیوسته مفاخر خویش و مدائح آبا و اجداد خود را ذکر فرمود تا آن که فرمود: منم فرزند فاطمه زهرا، منم فرزند سیده النساء، منم فرزند امام مقتول به تیغ جفا، منم فرزند لب تشنه صحرای کربلا و... پس آن قدر مدائح اجداد گرانقدر و مفاخر ایشان را یاد کرد که خروش از مردم برخاست و یزید ترسید که مردم از او برگردند، پس به مؤذن اشاره کرد که اذان بگوید و چون به جمله اَشهَدُاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله رسید، حضرت فرمود: ای یزید (پلید)! بگو این صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم جد تو است یا جد من؟! اگر جد تو است که دروغ می‌گویی و کافر می‌شوی و اگر جد من است، پس چرا عترت او را کشتی و فرزندانش را به اسارت بردی؟! آن ملعون چیزی نگفت و به نماز ایستاد.(۱) چون یزید از انگیزه فتنه بیمناک شد از راه دوستی و مدارا با اهل بیت علیهم‌السلام برخورد می‌کرد و گاه‌گاهی حضرت سجاد علیه‌السلام را به حضور می‌طلبید و قتل حسین علیه‌السلام را به گردن ابن زیاد می‌انداخت و با این کار می‌خواست که ملک و سلطنت خود را حفظ کند و اگر نه این بود که در هر مجلس شرابش سر آن امام را نزد خود می‌گذاشت و شراب می‌نوشید. در کتاب کامل بهایی از حاویه نقل شده که زنان خاندان نبوت در حالت اسیری حال مردانی که در کربلا شهید شده بودند را بر پسران و دختران ایشان مخفی نگه می‌داشتند و هر کودکی را وعده می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آید، تا این که ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکوچکی بود چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد. گفت: پدر من، حسین علیه‌السلام کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان بود، زنان و کودکان همگی به گریه افتادند و شیون از ایشان برخاست. یزید (بی حیا) خواب بود، از خواب بیدار شد و از حال قضیه پرسید. به او خبر دادند که حال چنین است. آن لعین گفت که: بروند و سر پدر را بیاورند و در کنار او گذارند. پس آن سر مقدس را آوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. [در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.](۲) پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست، آن دختر ترسید و فریاد برآورد و رنجور شد. و در بعضی مؤلفات چنین نوشته شده که سر را به سینه چسبانیده و گفت: پدر جان چه کسی تو را با خونت خضاب کرده؟ پدر چه کسی رگ گردنت را بریده؟ پدر چه کسی مرا در کودکی یتیم کرده؟ پدر جان بعد از تو به چه کسی امیدوار باشم؟ پدر چه کسی یتیم را نگهداری می‌کند، تا بزرگ شود؟ و این سخنان را گفت تا آنکه لب به لب آن سر نهاد و سخت گریست تا از هوش رفت و چون او را تکان می‌دادند روحش پرواز کرده بود.(۳) 📚منابع: ۱. ترجمه کامل نفس المهموم ص۲۱۵ الی۲۱۶ ( با کمی اضافات). مقتل الحسین، ص۴۵۳ ۲.منتهی الآمال،خلاصه وقایع از ص۷۸۷ و ۸۰۸ ۳. ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۱۸ .
حضرت رقیه 1.pdf
366.1K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۱ 🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها
حضرت رقیه 2.pdf
343.7K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۲ 🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها
حضرت رقیه 3.pdf
377.6K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۳ 🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها
حضرت رقیه 4.pdf
284.4K
✔️فیش روضه روشمند و مستند ۴ 🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها
1_26124174.pdf
306.7K
✔️فیش روضه ۵ 🗓مناسبت: شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام سلام‌الله‌علیها
معجزۀ بزرگ در شام.pdf
370.2K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜موضوع: معجزۀ بزرگ در شام ✍ از کانال حکمتِ بیان سلام‌الله‌علیها
آیا سادات بهشتی اند.مقام سادات.شهادت حضرت رقیه 99.pdf
784.1K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜عنوان: آیا سادات بهشتی‌اند؟ 📖موضوع: مقام سادات سلام‌الله‌علیها
امیربیان. انتخاب داوطلبانه بلاء.pdf
363.1K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜عنوان: انقلاب امام حسین علیه‌السلام 📖موضوع: انتخاب داوطلبانه بلا سلام‌الله‌علیها
امیربیان. دردانه های حسینی.pdf
458.3K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜عنوان: دردانه های حسینی سلام‌الله‌علیها
امیربیان. جهاد عظيم حضرت رقيه.pdf
257K
✔️فیش منبر ماه صفر 📜عنوان: جهاد عظیم حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصحاب 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْحَنَفِیِّ وَ رَحْمَةُ‌ اللّٰهِ‌ وَ بَرَكا
. 🔸🔶《السَّلامُ‌ عَلَيْكَ‌ يَا حَبِيبَ‌ بنَ‌ مُظاهِرِ الأَسَدِىٖ‌ وَ رَحْمَةُ‌ اللّٰهِ‌ وَ بَرَكاتُهُ‌》🔶🔸 ✅امام حسین(ع) وقتی به کربلا رسید، نامه ای به در کوفه نوشت. 📋《بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ(ع) إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ بنِ مَظَاهِرِ الأسَدِیّ! أمَّا بَعدُ فِإنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا وَ أنتَ تَعلَمُ قرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً》 ♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان! از حسین بن علی(ع) به مرد فقیه حبیب ابن مظاهر اسدی! ما وارد کربلا شدیم تو هم که نزدیکی ما را به پیغمبر می دانی! پس اگر می خواهی ما را یاری کنی، سریع خودت را به کربلا برسان!(۱) حبیب بعد از دریافت نامه، به همراه مسلم بن عوسجه، از کوفه به سوی امام حسین(ع) رهسپار شد و روزها از چشم جاسوسان و مأموران ابن زیاد پنهان می‌شدند و شبها حرکت می‌کردند، سرانجام روز هفتم محرم، در کربلا، به کاروان امام(ع) پیوستند.(۲) حبیب با رسیدن به کربلا همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد : در این نزدیکی، قبیله‌ای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آن‌ها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند. بعد از اینکه حضرت(ع) اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد، اما عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام(ع) شد.(۳) در صبح روز عاشورا، امام حسین(ع) حبیب را فرمانده جناح چپ و زهیر بن قین را در جناح راست و حضرت ابوالفضل(ع) را با پرچم در قلب لشکر قرار داد. حبیب با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر می‌زد. حبیب در میدان این چنین رجز خواند : 📋《اقْسِمُ لَوْ کُنَّا لَکُمْ أَعْداداً، أَوْ شَطْرَکُمْ وَلَّیْتُمْ الأَکْتاداً، یا شَرِّ قَوْمٍ حَسَباً وَآداً، وَشَرَّهُمْ قَدْعُلِمُوا أَنْداداً، وَیا أَشَدَّ مَعْشَرٍ عِناداً》 ♦️به خدا سوگند! اگر ما به شمار شما یا نیمی از شما بودیم، گروه گروه فراری می‌شدید ای بدترین مردم از نظر نسب و ریشه و نیرو! دانسته شد که از لحاظ پستی و دنائت، همه مانند هم هستید. و ای گروهی که از تمام مردم عناد و دشمنی‌تان بیشتر و شدیدتر است.(۴) تا اینکه در حین رزم شخصی به نام بُدیل بن صریم به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. امام حسین(ع) خود را به بالین او رساند در حالی که حبیب به امام(ع) عرض کرد : 📋《أَحْتَسِبُ نَفْسِي وَ حُمَاةَ أَصْحَابِي》 ♦️پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می‌برم.(۵) قبیله بنی اسد که در نزدیکی کربلا به سر می بردند، هنگام دفن شهیدان کربلا، را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در نزدیکی متری قبر امام حسین(ع) به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : در عشق بازی از طفولیت نجیب است یار غریبی های مولای غریب است   یک بار هم در کودکی جان داده بهرش او زنده با انفاس یار و بوی سیب است   این پیر میدان دار مستان در حقیقت بیمار عشق است و حسین او را طبیب است   او مز ی مردن برایش را چشیده حالا چنین بر کنج میدان بی شکیب است   موی سفیدش تشنۀ خون است آری او دومین تصویر از شیب الخضیب است   پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است این عاشق دلداه عنوانش حبیب است   در کوی رندان پیش افتاده است در عشق در سر هوای یاری خَدّالتریب است   از بین زوار حریم شاه او هم از این شکوه عشق بازی با نصیب است 👤علی پور 📚منابع : ۱)مکاتیب الائمه میانجی، ج۳، ص۱۴۵ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵ ۳)الفتوح ابن‌اعثم کوفی، ج۵، ص۹۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۷ ۵)سفینه البحار محدث قمی، ج۲، ص۲۷ .
. 🔹🔷《اَلسَّلَامُ عَلَی مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأَسَدِی وَ رَحْمَةُ‌ اللّٰهِ‌ وَ بَرَكاتُهُ‌》🔷🔹 ✅ از شیعیان امام علی(ع) بود و حضرت رسول اکرم(ص) را نیز درک کرده بود و در زمان خلافت امام علی(ع) جزء یاران حضرت(ع) محسوب می شد و در هر سه جنگ ایشان شرکت نمود و بعد از شهادت امام علی(ع) نیز در جرگه یاران امام حسن(ع) در آمد و بعد از شهادت ایشان، همچنان در کوفه بود که آخر الامر مانند کوفیان به امام حسین(ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود. مسلم جنگجویی شجاع، قاری قرآن، عالم و مردی پرهیزکار بود. مسلم بن عوسجه هنگام ورود مسلم بن عقیل به عنوان فرستاده امام حسین(ع) به کوفه، از او حمایت کرد و برایش سلاح تهیه کرد و به نفع امام حسین(ع) بیعت می‌گرفت.(۱) امام حسین(ع) وقتی به کربلا رسید، به حبیب بن مظاهر در کوفه نامه نوشت : 📋《فِإنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا وَ أنتَ تَعلَمُ قرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً》 ♦️ما وارد کربلا شدیم، تو هم که نزدیکی ما را به پیغمبر می دانی! پس اگر می خواهی ما را یاری کنی، سریع خودت را به کربلا برسان!(۲) حبیب بعد از دریافت نامه، به همراه مسلم، از کوفه به سوی امام حسین(ع) رهسپار شد و روزها از چشم جاسوسان و مأموران ابن زیاد پنهان می‌شدند و شبها حرکت می‌کردند، سرانجام روز هفتم محرم، در کربلا، به کاروان امام(ع) پیوستند.(۳) در شب عاشورا زمانی که امام حسین(ع) در سخنرانی خود بیعت را از یاران خود برداشت و به آنان اجازه ی رفتن داد، یاران امام(ع) هر یک با عبارتی علاقه خود را به امام(ع) ابراز کردند و بر عهد خود پای فشردند. بعد از جوانان بنی هاشم، مسلم بن عوسجه اولین کسی بود که بلند شد و گفت : 📋《أَ نُخَلِّي عَنْكَ وَ لَمَّا نُعْذِرْ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَدَاءِ حَقِّكَ؟ أَمَا وَ اَللَّهِ حَتَّى أَطْعَنَ فِي صُدُورِهِمْ بِرُمْحِي وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَيْفِي مَا ثَبَتَ قَائِمُهُ فِي يَدِي وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مَعِي سِلاَحٌ أُقَاتِلُهُمْ بِهِ لَقَذَفْتُهُمْ بِالْحِجَارَةِ وَ اَللَّهِ لاَ نُخَلِّيكَ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ أَنْ قَدْ حَفِظْنَا غَيْبَةَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) فِيكَ وَ اَللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُذْرَى يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِي دُونَكَ وَ كَيْفَ لاَ أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِيَ اَلْكَرَامَةُ اَلَّتِي لاَ اِنْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً》 ♦️آیا ما تو را رها کنیم؟ آنگاه در مورد ادای حق تو در پیشگاه الهی چه عذری بیاوریم؟ نه! به خدا! ما هرگز تو را رها نمی‌کنیم، دست از تو بر نمی‌دارم، تا اینکه نیزه‌ام را به سینه‌های دشمن بکوبم و با شمشیر خود آنان را آن قدر بزنم تا شمشیر از دستم بیفتد و بعد از آن اگر هیچ سلاحی نداشته باشم، دشمن را سنگ باران خواهم کرد. سوگند به خدا، هرگز از تو جدا نخواهم شد تا خداوند بداند (و ثابت کنم) که ما حرمت رسول خدا(ص) را درباره تو پاس داشتیم. به خدا قسم، اگر بدانم که من کشته می‌شوم، سپس زنده می‌گردم، سپس سوزانده می‌شوم و خاکسترم بر باد می‌رود و بار دیگر زنده می‌گردم و هفتاد بار با من چنین کنند، هرگز از تو جدا نخواهم شد تا اینکه در رکاب تو به شهادت برسم. چگونه چنین نکنم؛ در حالی که فقط یک بار کشته می‌شوم، سپس کرامت و خوشبختی ابدی خواهد بود؟(۴) در روز عاشورا یاران امام حسین(ع) برای حفاظت از پشت خیمه‌ها خندقی آماده و در داخل آن آتش روشن کرده بودند. وقتی که شمر بن ذی‌الجوشن آن هیزم‌ها و نی‌های شعله‌ور را دید، بین او و امام حسین(ع) سخنانی رد و بدل شد. مسلم بن عوسجه به امام حسین(ع) گفت : 📋《دَعْنِي حَتَّى أَرْمِيَهُ فَإِنَّهُ اَلْفَاسِقُ مِنْ عُظَمَاءِ اَلْجَبَّارِينَ وَ قَدْ أَمْكَنَ اَللَّهُ مِنْهُ》 ♦️اجازه بدهید که او را بزنم، زيرا كه او مردى فاسق و از دشمنان خدا و ستمكاران بزرگ است و اكنون خداوند كشتن او را براى ما آسان ساخته‌ است! امام(ع) اجازه نداد و فرمود : 📋《لاَ تَرْمِهِ فَإِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَبْدَأَهُمْ بِالْقِتَالِ》 ♦️او را نزن! من دوست ندارم آغازگر جنگ باشم.(۵) در روز عاشورا، مسلم بن عوسجه بعد از کسب تکلیف از امام حسین(ع) عازم میدان نبرد شد. مسلم بن عوسجه در روز عاشورا این چنین رجز خواند : 📋《إنْ تَسْألُوا عَنِّی فَإِنِّی ذُو لَبَدِِ وَ اِنَّ بَیتِی فِی ذَرِی بَنِی اَسَدِِ فَمَنْ بَغَانِی حَائِدٌ عَنِ الرَّشَدِ وَ کافرٌ بِدینِ جَبَّارٍ صَمَدِِ》 ♦️اگر درباره من بپرسید، همانا من دارای شجاعت شیرم و نسبم از قبیله بنی اسد است. کسی که بر من ستم روا دارد، از حق، منحرف و به خدای بی‌نیاز، کفر ورزیده است.(۶) 👇
ابن طاووس می نویسد : 📋《ثُمَّ خَرَجَ مُسْلِمٌ بْنُ عَوْسَجَةَ فَبالَغَ في قِتالِ الاَْعْداءِ، وَصَبَرَ عَلي اءَهْوالِ الْبَلاءِ، حَتّي سَقَطَ إِلَي الاَْرْضِ وَبِهِ رَمَقٌ، فَمَشي إِلَيْهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَمَعَهُ حَبيبٌ بْنُ مُظاهِرٍ!》 ♦️سپس مُسْلم بن عَوْسجه قدم به ميدان نبرد نهاد و مهیای جنگ با دشمنان شد و بر اهوال و خطرات جنگ صبوری نمود. تا اینکه بر زمین افتاد، در حالی که هنوز رمقی در بدن داشت، امام حسین(ع) به سوی مسلم حرکت کرد، و حبیب بن مظاهر نیز همراه امام(ع) بود. امام حسین(ع) به او فرمود : 📋《رَحِمَكَ اللّهُ يا مُسْلِمُ》 ♦️خدا تو را رحمت كند ای مسلم! آنگاه امام حسين(ع) اين آيه را تلاوت فرمود : 📋《فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَمِنْهُمُ مَنْ يَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْديلاً》 ♦️كساني از مردمان هستند كه مدت زندگاني را به سر بردند و در راه خدا شهادت را اختيار نمودند و بعضي ديگر در انتظارند و نعمتهاي الهي را تبديل نكردند. حبيب بن مظاهر نزديك مسلم بن عوسجه آمد و گفت : 📋《عَزَّ عَلَيَّ مَصْرَعُكَ يا مُسْلِمُ! اءَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ》 ♦️ای مُسْلم! بر من دشوار است تو را به اين حال بر روي زمين ببينم. بهشت بر تو بشارت باد. مسلم بن عوسجه در جواب او با صدای ضعيف گفت : 📋《بَشَّرَكَ اللّهُ بِخَيْرٍ!》 ♦️خداوند تو را به خیر بشارت دهد. حبیب گفت : 📋《لَوْلا اءَنَّني اءَعْلَمُ اءَنّي فِي الاَْثَرِ لاََحْبَبْتُ اءَنْ تُوصِيَ إِلَيَّ بِكُلِّ ما اءَهَمَّكَ》 ♦️اگر نه اين بود كه به يقين مي دانم من نيز به زودي به تو ملحق مي شوم، البته دوست داشتم كه وصيت خود را به من نمايي و آنچه كه در نظرت مهم است وصيّت كنی. مسلم گفت : 📋《فَإِنّي اءُوصيكَ بِهذا وَاءَشارَ بِيَدِهِ إِلَي الْحُسَيْنِ(ع) فَقاتِلْ دُونَهُ حَتّي تَمُوتَ》 ♦️وصيّت من به تو، خدمت به اين بزرگوار است - و اشاره به سوي امام حسین(ع) نمود - كه در حضورش جهاد كن تا كشته شوی. حبيب بن مظاهر گفت : 📋《لاََنْعُمَنَّكَ عَيْنَاً ثُمَّ ماتَ رِضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِ》 ♦️دل خوش باش كه به واسطه انجام این كار، چشمت را روشن خواهم نمود. در این لحظه روح پاك مسلم بن عوسجه از دنیا رفت.(۷) مسلم اولین شهید عاشورا در میان یاران امام حسین(ع) بود که در حمله اول به شهادت رسید. در زیارت ناحیه غیر معروفه چنین بر او سلام داده شده است: 📋《اَلسَّلَامُ عَلَی مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأَسَدِی》(۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چقدر نام تو زیباست اباعبدالله  چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله  زائر کرببلا حق شفاعت دارد  قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله  دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است  کار ما دست تو آقاست اباعبدالله  مستجاب است دعا گوشه ی شش گوشه ی تو  حرمت عرش معلی ست اباعبدالله  هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت  او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله  بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم  جلوه اش اکبر لیلاست اباعبدالله  چشم ما روز قیامت به پر قنداقه ست  پسرت مالک فرداست اباعبدالله  روزی گریه ی ما دست رباب افتاده  روضه خوان در دل صحراست اباعبدالله  باب بین الحرمین از حرم عباس است  همه جا سفره ی سقاست اباعبدالله  ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم  سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله  مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم  بردن نام تو غوغاست اباعبدالله  مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد  بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله  👤قاسم نعمتی  📚منابع : ۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۴، ص۳۰ ۲)مکاتیب الائمه میانجی، ج۳، ص۱۴۵ ۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۵ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱ ۶)ابصارالعین سماوی، ص۱۳۹ ۷)اللهوف ابن طاووس، ص۶۴ ۸)بحارالانوار مجلسی، ج۹۸، ص۲۷۱ .
4_5985582430772269694.mp3
33.03M
📻 بشنوید | سیره علیه السلام جلسه 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۰۲/۰۵/۲۹ ✅ پیامبر فرمود ؛ لعن من به مومن نمیرسد(بنی امیه قاطبه ) حسنین در فتوحات خلیفه اول و دوم شرکت نکردند، چون معتقد بودن ؛ کسی را با شمشیر نباید مسلمان کرد. صلح امام حسن ،بعد از ترور ایشان و خوف از شهادت خواص شیعه و از بین رفتن شیعیان، منجر به صلح شد. در منابع شیعه و سنی هست که امام حسین از امام حسن متابعت میکرد. امام حسن هم از صلح کردن، کراهت داشت، ولی مجبور به صلح شد. قال رسول الله صلى الله علیه و آله: الحَسنُ والحُسینُ اِمامان قاما او قعدا؛ رسول خدا (ص) فرمود:حسن(ع) و حسین(ع) در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه بایستند و چه بنشینند. 📚. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۹۱. بررسی شبهه ی اختلاف بین امام حسن و امام حسین ، که ساخته ی داستان پردازانِ مخالفِ مذهب حقه تشیع است.
Kashani-14020506-ManteghQuraan2-04-Hkashani_Com.mp3
34.21M
📋 درنگی در منطق قرآن کریم؛ فصل دوم - قسمت چهارم 📆 جمعه ششم مردادماه ۱۴۰۲
Kashani-14020517-KodamHussain03-01-Hkashani_Com.mp3
34.06M
🔊 کامل 📋 جلسه اول فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 سه شنبه هفدهم مردادماه ۱۴۰۲ میخواهیم ببینیم نگاه ما به امام حسین چگونه است؟ لذا با تضارب آرا اهداف امام حسین بررسی شده... برخی گفتن امام فقط دنبال حکومت بود ! اما نفهمیدن کسی که دنبال حکومت باشد ، زن و بچه با خودش نمی بره... اگه از یزید می ترسید، تقیه میکرد و بیعتِ ظاهری میکرد... اگه میخواست فرار کنه، توی مکه می موند... اگه میخواست فرار کنه، دیگه سخنرانی و روشنگری نمیکرد... اما امام دنبال نجات انسان بود، چون در نگاه امام، یک فرد، معادلِ یک عالَم است... ، جا داره بگیم امام حسین اومد کربلا، تا حر رو نجات بده... تا دست زهیر رو بگیره. لذا باید حادثه ی کربلا را بررسی کرد تا به اهداف تبلیغی (مثل اینکه امام حسین به مردم تفهیم میکرد که اگه با فکر خودتون برید، راه رو اشتباه میروید چون پیامبر برای هدایت، قرآن و اهلبیت رو معرفی کرده بود ،یعنی ما اهلبیت چراغ هدایتیم)و ... و در نهایت تشکیل حکومت امام و سرنگونی یزید که حاصل شهادت تمام بود، رسید. لذا ویژگی های کربلا مقفول مانده.. مثلا بعد از شهادت امام حسن، امام حسین با معاویه بیعت نکرد.. اما غالب جهان اسلام با او و بعد با یزید بیعت کردند. درحالیکه سیاست ورزی جامعه مخصوص خواص از اولیا است که دین شناس باشند، نه کسی مثل یزید. ......... آب خواستن با غذا خواستن فرق میکنه غذا خواستن اظهار فقر است ولی آب خواستن، آنهم برای طفل شیرخواره، فتوت است. ایتینی ولدی الصغیر حتی اودع یا زَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ
Kashani-14020521-AzemateEmamSajjad-Hkashani_Com.mp3
34.14M
🔊 کامل 📋 عظمت امام سجّاد علیه السلام 🎙 حامد کاشانی 📆 شنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۲ (روز شهادت امام سجّاد علیه السلام) 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020506-ManteghQuraan2-05-Hkashani_Com.mp3
33.61M
📋 درنگی در منطق قرآن کریم؛ فصل دوم - قسمت پنجم 📆 شنبه هفتم مردادماه ۱۴۰۲
Kashani-14020508-ManteghQuraan2-06-Hkashani_Com.mp3
36.36M
📋 درنگی در منطق قرآن کریم؛ فصل دوم - قسمت ششم (قسمت آخر) 📆 یکشنبه هشتم مردادماه ۱۴۰۲
Kashani-14020518-KodamHussain03-02-Hkashani_Com.mp3
39.77M
📋 جلسه دوم فصل سوم "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 📆 چهارشنبه هجدهم مردادماه ۱۴۰۲