#کَلِّمینی
...... إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَقَالا يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَتْ يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا فَوَقَعَ عَلَيْهَا الْحَسَنُ يُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ يُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا....
وقت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام که اسماء کنار ایشان بود ناگهان حسنین علیهماالسلام وارد شدند و فرمودند:
اسماء مادر ما در چنین ساعتی به خواب نمیرفت؟! گفت: مادر شما خواب نرفته، بلکه از دنیا رفته است.
امام حسن علیه السلام روی بدن مادر افتاد و پیکر مقدّس او را حرکت میداد و میفرمود: مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن! آنگاه امام حسین علیه السلام آمد و پاهای مبارک مادر را حرکت میداد و میبوسید و میفرمود: مادر جان! من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن! 😭😭😭
بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج43، ص 186-187
.
رزق امشب با اشک
#کَلِّمینی😭
گریز به کربلا
در لحظات آخر عمـر شـريف حضـرت زهـرا (یا بعدازشهادت)،حضرت علـی عليهما السلام او را صـدا می زد امـا پاسـخي نمي شنيد: «يَـا فَـاطِمَـةُ كَلِّمِـينِـي فَـأَنـَا ابْـنُ عَمِّـكَ عَلِيُّ بْنُ أَبـِي طَالِب؛
اى فاطـمه، با من سخن بگو!من پسر عمـوى تو علـى بـن ابـى طالـب هستم».
فاطمه چشمان خود را باز كرد آنگاه هردو گريستند.
بحارالانوار ج43، ص178
زهرا منم جان تو حیدر، کَلِّمینی
زهرا برای بار آخر کَلِّمینی
گفتی شفا در اشک مظلوم است بنگر
خواندم تو را با دیده ی تر، کَلِّمینی
ای زور بازوی علی وا کن دو چشمت
خم شد قد سردار خیبر، کَلِّمینی
حالا که می دانی غریبم بین این شهر
بی تو ندارم یار و یاور، کَلِّمینی
خیلی جوانی، رفتنت زود است زهرا
لعنت به آن ثانی کافر کَلِّمینی
خوردم زمین بر صورتم در راه خانه
قلبم شده آتش سراسر، کَلِّمینی
آرامش از قلب حسن رفته، کنارت
هی می زند ناله که مادر کَلِّمینی
زود است بهر زینب ِتو خانه داری
بنگر که او گردیده مضطر، کَلِّمینی
تا که حسینت دق نکرده فاطمه جان
حرفی بزن یک بار دیگر کَلِّمینی
اینجا حسینت گوید و در کربلا هم
پیش تن ِصدچاک ِ اکبر کَلِّمینی
صورت به صورت می گذارد، می کشد آه
می گوید ای شبه پیمبر کَلِّمینی
وقتی که بر روی عبا می چیند او را
با گریه گوید پیش خواهر کَلِّمینی
هنگام دفن شیرخوارش پشت خیمه
آید رباب و گوید اصغر کَلِّمینی
ای منتقم دیگر بده پاسخ به مادر
خوانده تو را در پشت آن در، کَلِّمینی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
4_6037145347111783730.mp3
2.48M
#استاد_حاج_اسماعیلی
#روضه_در_همایون
#گوشه_شوشتری
اومد خدمت امام صادق (علیه السلام) ، عرض کرد یابن الرسول الله ، من فقیرم و بی چیز ، امام صادق (علیه السلام) فرمود : دیگه این حرفارو نزنی ، دیگه نگی من فقیرم ، گفت آقا من چیزی ندارم ، من بی چیزم ، من فقیرم ...
امام صادق (علیه السلام) فرمود : تو یک گوهری در وجودت داری که اگر تمام زیبای ها و نعمت های دنیا رو بهت بدهند ، حاضر نیستی اونو بفروشی ..
آقا من چی دارم که اینقدر گران قیمت ؟ آقا فرمود : آیا حاضری ذره ای از محبت مادر ما که در دلت هست رو با تمام نعمت های دنیا معامله کنی ؟
عرض کرد : نه یابن رسول الله
آیا حاضری قطره ای از اشکی که در عزای حسین (ع) ریختی را با همه زیبایی های دنیا معامله کنی ؟ نه یابن رسول الله ؛ حالا حرف من و شما هم این باشه امروز :
سرمایه ی محبت
زهراست دین من
من دین خویش را
به دو دنیا نمی دهم
گر مِهر و ماه را
به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
#شاعر_استاد_موید
003 عدم تناسب در پرده های صدا.mp3
2.31M
#دکتر_محمد_فراهانی 🎤
#تناسب
🔴 #تناسب_پرده_های_صدایی
💠 جلسه چهاردهم
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
Shab5Fatemieh1-1402[02].mp3
6.81M
▪️نقل شِنقیطیست در تفسیر اضواء البیان (روضه)
🎙بانوای: حاج #میثم_مطیعی
نقل شِنقيطي ست در تفسير اضواء البيان
ذيل شرح سوره ي تكوير ودر تفسير آن
در بيان واژه ي مؤوده، آورده خبر
قصه پر غصه اي از اعترافات عمر
قلب سنگ و صخره را هم غرق آتش كرده است
زاده ي خطاب ياد از خاطراتش كرده است
گفت من را بود عصر جاهليت دختري
شيرخوار نورسي، از برگ گل نازكتري
مادرش در ابتدا پنهان نمودي از منَش
تا كه ديدم بافه ي قنداقه را در دامنش
طفل را از تنگ آغوشش در آوردم به قهر
بردم او را سوي صحرا گوشه اي بيرون شهر
شيرخوارم را به دست چپ گرفتم در بغل
چاله اي كندم به دست ديگرم در آن محل
گِرد انگشتم، تمام مشت خود را مي فشرد
خاك را با دست خود از روي ريشم مي سترد
او نمي دانست بابا قصد جانش ميكند
زنده زنده بين اين چاله نهانش ميكند
با غضب بي اعتنا بر خنده ي دلجوي او
ريختم خاك سيه را با دو دستم روي او
*
آنكه با نوزاد خردش اين چنين تا مي كند
واضح است اينكه چه ها با جان زهرا مي كند
شاعر: دکتر #محسن_رضوانی✍
🏴 #فاطمیه_اول۱۴۰۲
#روضه_حضرت_زهرا
.
#هجوم_به_بیت_وحی
🏴 زدن حضرت فاطمه (س) و بردن حضرت علی (ع)
اگر چه بیشتر اینطور شنیدهایم که دستان مولا را با طناب بستهاند اما در کتاب شریف “الدمعة الساكبة” روایتی از بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۷۰ نقل شده که در آن آمده است:
دشمنان خدا در حالی که طنابی به گردن مبارک امام (ع) انداخته بودند، آن حضرت را به سمت مسجد میکشیدند که فاطمه (س) بین علی (ع) و آنان حائل شد و در خانه را گرفت تا نگذارد که علی (ع) را ببرند.
فاطمه (س) در این حال بود که ناگهان قنفذ او را با تازیانه زد. آن ضربه به قدری شدید بود که اثرش تا رحلت حضرت زهرا (س) مثل بازوبند گرد بازویش باقی بود.(۱)
الا لعنة الله على القوم الظالمين
▫️ شیخ طوسی(متوفای ۴۶۰ ق) معروف به شیخ الطائفه میگوید:
از جمله مواردی که تکذیب کردهاند، زدن فاطمه سلام الله توسط آنان است. در حالی که روایت کرده که آنان، فاطمه سلام الله را تازیانه زدند. مشهور و بدون اختلاف نزد شیعه این است که عمر به شکم فاطمه سلام الله زد. فاطمه سلام الله در اثر آن، بچه اش را سقط کرد که محسن نامیده شد. این مساله هم نزد آنان مشهور است. همینطور قصد مهاجمان در آتش زدن خانه بر روی زهرا سلام الله آن هنگام که گروهی به او پناه آوردند و از بیعت با ابوبکر خودداری کردند؛ نیز مشهور است.
احدی نمی تواند روایت این مساله را انکار کند. زیرا ما روایت وارده از طریق اهل سنت توسط بلاذری و دیگران را بیان کردیم. روایت شیعه در این باره مستفیض است و کسی در این باره اختلاف ندارد.
📚منبع
(۱) الدمعة الساكبة، عبدالکریم بهبهانی، ص ۱۱۲
(۲) تلخیص الشافی، شیخ طوسی، ج ۳، ص ۱۵۶
رنج های حضرت زهرا(س)، نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
.
#هجوم_به_بیت_وحی
♠️ طناب به گردن حضرت علی (ع) و شدت سیلی به حضرت زهرا (س)
شیخ یوسف بحرانی(متوفای۱۱۸۶ق)، فقیه و محدث بزرگ، در مقام احتجاج میگوید:
«…و او را به زور و در حالی که طنابی به گردنش انداخته بود و در میان مردم میکشید، بیرون آورد و دور تا دور خانهاش هیزم چید تا آن را به روی او و کسانی که در خانه بودند،آتش بزند… و زدن زهرا(س) که در اثر آن فرزندش را سقط کرد، و زدن سیلی، چنان که به صورت نقش برزمین شد، وسوز و گداز و ناله اش به هوابرخاست.»
📚منبع
الحدائق الناظره، بحرانی، ج۵، ص ۱۸۰
رنج های حضرت زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
⚫️ بستن دستان حضرت علی(ع)
وقتی مردم صدای فاطمه(س) و گریه او را شنیدند گریان بازگشتند به گونهای که نزدیک بود دلها پاره و جگرها سوراخ گردد. اما خلیفه دوم و عدهای دیگر ماندند.
علی(ع) را بیرون کشیده و میدواندند تا به نزد ابوبکر آوردند.
ابوبکر جوهری در جلد ۶ ص ۱۱۵ کتاب السقیفه با ذکر سند به طور روشنتری به بسته بودن دستان حضرت اشاره کرده و آورده است: سپس عمر داخل خانه آمد و به علی(ع) گفت: برخیز و بیعت کن. علی(ع) سرپیچی کرد و خودداری نمود عمر دست او را کشید و گفت: برخیز اما علی(ع) از برخاستن خودداری میکرد.
آن گاه بر او حمله کردند و به سختی و زور همان گونه که با زبیر رفتار کردند او را نیز بیرون آورده، خالد بن ولید (دست) آنها را بست و خلیفه دوم و همراهانش آن دو را با خشونت کشان کشان میبردند. در کوچه ها ازدحام جمعیت شده و مردم برای تماشا جمع شده بودند.
فاطمه(س) تا درب خانه آمد و فریاد زد: «ای ابابکر! چه زود برخاندان رسول خدا(ص) هجوم آوردید، به خدا سوگند که تا هنگام مرگ با عمر سخن نخواهم گفت.»
📚منبع
الامامة و السياسة، ابن قتیبه، ج١، ص١٣
السقيفه، ابوبكرجوهری، ج٦، ص١١٥
.
.
#هجوم_به_بیت_وحی
#در_و_دیوار
🏴 روضه درب و دیوار
علامه مجلسى گويد:
در كتاب سليم بن قيس هلالى به روايت ابان بن ابى عيّاش از او، از سلمان و عبد اللَّه بن عبّاس روايت شده كه گفتند:
هنگامى كه پيامبر اسلام(ص) رحلت كردند هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاک نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند.
اما حضرت على(ع) مشغول غسل و كفن و حنوط جسد مبارک پيغمبر عزيز اسلام شد تا اينكه آن جسد مقدّس را به خاک سپرد. سپس على عليه السّلام طبق #وصيت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد.
پس از اين جريان عمر به ابوبكر گفت: مردم عموما غير از على و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابوبكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود خواست و به او گفت: نزد على برو، به وى بگو: خليفه پيغمبر تو را خواسته! چندين مرتبه قنفذ اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت امير نزد آنان نيامد.
عمر در حالى كه خشمناک بود برجست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست. به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام حضرت زهرا عليها السّلام پشت در نشسته بودند و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناتوان شده بود.
عمر به در خانه على(ع) كه رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا(س) فرمود:
«ما را با تو چه كار كه نمى گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟!»
عمر به حضرت فاطمه(س) گفت: در را باز كن! والا آتش به جان شما مى زنيم!
فاطمه زهرا(س) در جوابش فرمودند: «آيا از خداى توانا نمىترسى كه داخل خانه من مى شوى و به خانهام حمله و هجوم مى كنى؟!» ولى او حاضر نشد كه برگردد! آتش خواست و در خانه را آتش زد. وقتى در سوخت او در را باز كرد! در همين لحظه بود كه حضرت زهرا(س) در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد:
«پدر جان! اى رسول خدا!» او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد. وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه اى زد و پدر خود رسول خدا(ص) را به فرياد طلبيد.
هنگامى كه حضرت امير(ع) با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! ولى دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: «بايد صبور و شكيبا باشى.»
لذا فرمود: «اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد(ص) را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو مىديدى كه نمىتوانستى داخل خانه من شوى!»
و عمر پيوسته استغاثه مىكرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه على(ع) ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته ريسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا(س) نزديک در آمد كه حضرت امير(ع) را از دست آنان رها كند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود.
آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا عليها السّلام چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخواست و به شهادت رسيد.
📚منبع
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۴۴
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#دیوار_و_در
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
TarikhHayateAmirAlmomenin[97].mp3
46.45M
⭕️ #تاریخ_حیات_امیرالمومنین (ع)
🔺 دکتر میثم مطیعی
جلسه نود و هفتم | جایگاه رأی اکثریت چیست؟ اگر نصف به علاوه یک مردم، حکومت اسلامی را نخواستند تکلیف چیست؟
Shab5Fatemieh1-1402[05].mp3
16.93M
▪️بی تو یا زهرا، آه از این دنیا (زمینه)
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه #فاطمیه
بی تو یا زهرا، آه از این دنیا
بی تو مانده مرتضایت با غم دنیا
برده ای با خود، جان حیدر را
شد پس از تو بی حیاتر دشمن مولا
مدینه ای دیار غم، بگو به زهرا چه گذشت
بگو در این وداع تلخ به جان مولا چه گذشت
چنین غریب و تنها وداع دل با جان را
ندیده کس جز مولا واویلا واویلا
(جان علی یا زهرا)
گریه های تو، در نهان دارد
بی تو مولا در گلویش استخوان دارد
حیدر بی تاب در دل محراب
بی تو شوق پر گشودن از جهان دارد
بعد تو شیعه تا ابد به داغ غربت آشناست
شعله ی فتنه بعد تو به خیمه های کربلاست
بدون کوثر با ما، تشنگی عاشوراست
زینب از این پس تنهاست، واویلا واویلا
(جان علی یا زهرا)
خواندنش سخت است، روضه زهراست
ماجرایش در سقیفه بین بیعت هاست
قاتل زهراست، بنده بت هاست
نامسلمان نام نحسش تا ابد رسواست
قاتل جان ما شده، حال غریبانه تو
بشکند آن بت نفاق که زد درِ خانه تو
چشمه کوثر زهرا، جان پیمبر زهرا، شهید حیدر زهرا
واویلا واویلا
(شهید حیدر زهرا)
تا زمام ما در کف مولاست
دل دمادم روضه خوان حضرت زهراست
تا شهادت ما، با شهیدانیم
تا قیامت در رگ ما خون عاشوراست
چشم من و راه حسین، چشم من و امر ولی
جان من و پیر خمین، جان من و سید علی
نمانَد از ما چیزی، به جز ولای مولا
به غیر داغ زهرا واویلاواویلا
(شهید حیدر زهرا)
شاعر: #میلاد_عرفان_پور✍
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#فیش_فاطمیه
🎴 [جلسهی چهارم]
#جریان_شناسی_نفاق_در_صدر_اسلام
۱۷ آذر ۱۴۰۱شمسی
👈🏼 فیش منبرهای #فاطمیه1444
📚 مطالب مطرح شده:
۱۲. نکتهای جالب دربارهی قلم و دوات
۱۳. دفاع بزرگان اهلسنت از عمر
۱۴. دفاع سندی از عمربنخطاب
#مطالبنابدرمنبر
.