زمان:
حجم:
5.76M
#بوی رضا
#نویسنده #ابوالقاسم-محمد-زاده
#گوینده #فاطمه_هادیها
#به_اشتراک_بگذارید
بعدِ سه روز ساکش را آورد. لباسهای رضایم، بوی او را میداد . یکی یکی از ساک درمیآوردم و بو میکشیدم و بغل میگرفتم. بلوز سفیدی که برای روز مرد گرفته بودم. با آن عکس گرفته بود. چقدر قشنگ! با کلاه لبه دارسفید و عینک مشکی پسرم چقدر خوش تیپ بود. ورزشکارِ قهرمانِ من! این حرفها را بلند میگفتم و گریه میکردم. اطرافیان زار میزدند و هوار میکشیدند. اما من با لباسهای رضا حرف میزدم وکاری به دیگران نداشتم.
فردای آن روز پیکرش آمد. رفتیم فرودگاه تحویل گرفتیم. با آمبولانس آوردند محلة مهرآباد. همه همسایهها و فامیل آمده بودند حسن آقا و علی آقای فصیحی هم بچه های هیئت دعای ندبه شان را آورده بودند. آنقدر جمعیت زیاد شده بود که آمبولانس نمی توانست حرکت کند، برای همین سرخیابان نگهداشت.
محلة مهرآباد که هیچ، فکرکنم تمام مشهد آنجا جمع بودند. پیکر رضا را بالای دست گرداندند تا به خانه برسد. توی جمعیتی که برای تشییع آمده بودند، هرکسی تلاش میکرد خودش را برساند و چند قدمی هم که شده زیر تابوت رضا را بگیرد. توی این جمعیت چشمم به مدیر دبیرستانی که رضا را ثبت نام نکرده بود افتاد. دیگر اینجا رضا افغانی نبود. حالا دیگر حرف ازکشور و ملت نبود.
آه از نهادم بلند شد وفریادم زدم: «مااااادر! رضاجان... »
https://eitaa.com/h_d1011
🖌شیشه عطر، ترکی زبان، شمیلا، خاطرات مادر شهید رضا اسماعیلی، 1403
زمان:
حجم:
5.19M
#یعنی رضای من!
روزها گذشت و مراسم عزاداری اش با شکوه و با ابهت برگزارشد . تا این که مراسم چهلم رضا رسید و مداح مراسم حاج احمد واعظی بود . داشت روضه میخواند:
-« امیرالمومنین (ع) دخترش را دست هرکسی نمی سپاره. عاشق تو بدان ! امروز عشق تو محک خورده / هرکس که علی گفته ، بسیارکتک خورده » . شنیدم که گفت:
- « از دیشب تا حالا که جریان این شهید رو بهم گفتن...» ؛ و زد زیرگریه ، بغضش که خالی شد ادامه داد؛ « رضا اسماعیلی منو بیچاره کرده ، تیغ گذاشتن به گلوش که توهین کن ، اما اون با ذکر یاعلی ...» بعد روضه اش را با خواندن این شعر ادامه داد:« عاشقان را سرشوریده به پیکر عجب است/ دادن سرنه عجب ، داشتن سر عجب است/ تـیغ بارد اگر آنـجا کـه بـود جلوه دوست / تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است/ تشنه لب جان به لب آب سپردن سهل است / تشنة وصل کند یاد زکوثر عجب است / تن بی سر عجبی نیست اگر افتد برخاک / سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است ....». حاج احمد چه میگفت؟ چه می خواند ؟ روضه اش بری رضای من بود ؟ چرا گفت؛ رضا اسماعیلی؟ شاید ! رضای دیگه ای هست؟ یعنی سرش بریده شده ؟ یعنی رضای من...
#نویسنده #ابوالقاسم-محمد-زاده
#گوینده #فاطمه_هادیها
🖌شیشه عطر، ترکی زبان، شمیلا، خاطرات مادر شهید رضا اسماعیلی، 1403
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
4.6M
#یا ستار
خدایا!
خداوندگار! برمحمد و آلش درود فرصت و بر پیروان راه و آئینش رحمت، پس از آن مرا حفظ کن از خطا! که بی نگاه تو بس خطاکارم. خدایا!
مصونم بدار از گناه! که بی لطف و عنایت ذات احدیتت گناه کارم و معصیت پذیر.
بار خدایا! مبادا به غفلت، عصیان کنم! به لغزش طغیان کنم! که در سایه ی رهایی من به خودم باشد.
بار پروردگارا ! ببخشا جمله جرم و گناهم را ! بده توفیق توبه از خطا هایی که مرتکب شده ام که در این ایام، به دریای بی کران رحمتت پناه آورده ام. پرده پوشی کن و ستاریت را شامل حالم گردان. مبادا آبرویم از دست رود.
به حق محبوبین درگاهت خالصم کن تا عمل امروز و فردایم مقبول تو باشد و موجب رضایت مندی ات ، پس از صالحانم قرار بده، امین یا رب العالمین.
#نویسنده :#ابوالقاسم ـمحمدـزاده ـ(الف. م)
#گوینده #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
4.32M
#عرض سلام
سلام به امام مهربانی ها
آقای کبوتر و آهو،
آقای زائر و مجاور
من! خیره به مهربانی توام. دلم دنبال بهانه می گردد. درست مثل آسمانی ابری و گرفته که مترصد غرش و باریدن است. بغض گلو گیرم شده و دنبال بهانه ای برای ترکیدن است.حالا که آسمان باریده، بغض در گلویم یخ زده است و تنها گرما و لطف و مهربانی ات، یخ بغضم که نه! یخ زندگی ام را باز خواهد کرد. با همین بغض یخزده می گویم؛
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ. صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.
#نویسنده #ابوالقاسم ـمحمدـزادهـ (الف. م)
#گوینده #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
11.54M
#شلمچه سرزمین رازهای مگو
[به بهانه اردوی راهیان نور]
اتوبوس که روی جاده می تازد و شتابان پیش می رود، در ذهنم روزهایی را مرور می کنم که درون کامیون های مایلر بودیم و ماشین ناله کنان جاده را می پیمود تا ما را به نقطه رهایی برساند، جاده خاکی شرکت نفت، جاده سیدشهدا و جاده هایی که گواه عبور دل های پاک و شنونده ذکرهای زیر لب بود. شاید! هنوز این مطلب را با خودشان تکرار می کنند و ما صدایشان را نمی فهمیم َ؛
-کربلا کربلا... ما داریم می آییم..
خیلی ها آمدند. خیلی ها رسیدند، خیلی ها جاماندند و نرسیدند. برخی در عالم معنا، به کربلا رسیدند و هنگام پرواز روح از بدن شان بر چهره دوست لبخند زدند. کربلای حقیقی را دیدند و آسمانی شدند.
به قدمگاهشان می رویم، به منای دوست و قربانگاه وصل، اگر اذن حضور دهند.
شلمچه، اگر زبان باز کند خیلی حرف برای گفتن دارد. آهای شلمچه! آمده ایم که بشنویم. آمده ایم که خاک ره رفته گان را توتیای چش کنیم. آمده ایم که همپای آنها قدم بزنیم. اما آنها کجا و ما کجا،؟
شلمچه روای و روضه خوان نمی خواهد، خودش، عطرش، خاکش، گرمایش برای آنکه چشم حقیقت بین دارد گویای همه چیز است؛ و نام کربلای 5، زنده ساز شب های قدر دفاع مقدس است و چه زیباست این زنده پنداری.
آمار شهدای عملیات بدر، خیبر، کربلای 4 و کربلای 5 و بیتالمقدس را در ذهنم مرور می کنم. نام جانبازان در ذهنم رژه می رود و به خاک می افتم، چه سرها و چه دست هایی که اینجا برخاک نیفتاده است و چه پاهایی که در اینجا زمینگیر نشده اند.
خاک را ...
#نویسنده #ابوالقاسم ـمحمدـزاده ـ(الف. م)
#گوینده #فاطمه_هادیها
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
4.83M
🎧 #بشـــــنویـــــد
ویــــژه
#مبعث
لطفا در نشر آثار ما را حمایت کنید
#نگارش #ابوالقاسم #محمدزاده
#خوانش #فاطمه #هادیها
#یا_رسول_الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
7.76M
🎧 #بشـــــنویـــــد
#شفاخانه
ویــــژه دلنوشته
لطفا در نشر آثار ما را حمایت کنید
👈کاری از "رادیو دل گویه ها
نگارش #ابوالقاسم #محمد زاده
خوانش #فاطمه #هادیها
#دل_گویه_ها
#امام_رئوف
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
2.96M
🎧 #بشـــــنویـــــد
ویــــژه
نامه
#امام_رضا
لطفا در نشر آثار ما را حمایت کنید
#نگارش #ابوالقاسم #محمد_زاده
#خوانش #فاطمه #هادیها
#وقت_سلام
#نذر_سلامتی_و_فرج_امام_زمان_عج
#امام_رضا
https://eitaa.com/h_d1011
زمان:
حجم:
3.93M
🕊 کبوتر دلم پر می زند تا خودش را برساند به گنبد و گلدسته های حرم. تا رشته هایش را گره بزند به مشبک های پنجره فولادش، می پرد و می رسد.
چه هوایی! چه صحن و سرایی! چه دلهای عاشقی به طوافند اینجا! فضا و هوا، مصفای جان است و نسیمی که می وزد نسیم فردوس برین،
آقا جانم، کبوتر دلم چرخی می زند در هوای صحن عتیق و گنبد طلائی ات، آقا جان به این کبوتر شکسته بال و شکسته دل نگاه نمی کنی؟ آقا جان! جایی غیر از صحن و سرایت ندارم.
همراه زائرانت زمزمه می کنم:
غیر تو یاری ندارم، با کسی کاری ندارم
تا قیامت ای رضا جان سر ز کویت بر ندارم
رضا جانم رضا، رضا جانم رضا ....
https://eitaa.com/h_d1011
✍#ابوالقاسم _محمدزاده (الف.م)
خوانش #فاطمه_هادیها
#وقت_سلام
زمان:
حجم:
6.82M
#سائل
در می زنم که تا سائل این خانه ام کنی
با خویشتن آشنا و با همه بیگانه ام کنی
آقاجان! می گویند:"محرم فصل شکوفایی دل زیر بیرق شماست". عشق به شما ریشه در جان مان دارد و جمع شدنمان دور آن پرچم ،آن بیرق، نشانه عاشقی است .
برای شما که عاشق کوچک و بزرگ ندارد اما من، همان عاشق کوچک و ناچیز صف عاشقانت هستم . چه می شود معشوقانه نگاهم کنی ؟
می دانم که عیب از خود من است و لیاقت دیده شدن را ندارم، اما شما بزرگی کن و این نالایق را در صف عشاقت بپذیر.
آقا جان ! من آمدم .از کوچکی آمده ام . از همان شیرخوارگی که مادرم مرا با خودش آورد و چون بزرگتر شدم پدرم سینه زدن زیر بیرق و پرچمت را به من آموخت.دوباره بهاین سائل محرم اذن حضور می دهی؟
اصلا چرا جای دوری بروم . همین چندسال پیش بود که درس عاشورا را در میدان عمل امتحان دادیم . یادم نمی رود که در آن میدان ،شیرخوار و نوجوان و جوان و پیرمرد حضور داشتند . حتی زن های مان در کنار قاسم بن الحسن های ۱۳ ساله و حبیب بن مظاهرهای ۹۰ ساله حضور داشتند و طعم اسارت را چشیدند و با عمه جان مان زینب(س) همدردی و هم نوایی کردند و فریاد زدند:
-وما رایت الا جمیلا ..
آقا جان ! اسیر معشوقه دنیای پرفریب شده ایم. خودت نگاهمان کن که سخت محتاج نگاه تو هستیم:
- الهم ارزقنا حرم حرم
دلم می خواد کربلا برم
نگارش#ابوالقاسم #محمدزاده (الف.م)
خوانش#فاطمه_هادیها
#یا_حسین
#روزهای_مقاومت
#با محرم
#ایران
#وطن
https://eitaa.com/h_d1011