eitaa logo
🌱 حـــديثــــ‌ عـــشـــق (رمان)
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
❤ #حـــديثـــ‌عــشــقِ تــو دیــوانــه کـــرده عــالــم را... 🌿 رمان آنلاین #چیاکو_از_خانم_یگانه ♻ #تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
-داداشم خواسته ازت خواستگاری کنم. با خجالت و شوق سرم رو پایین انداختم و جوابی ندادم. ارش اوج آرزویم بود. به سمت پنجره رفت و ادامه داد: - اما من گفتم جوابت منفیه! با تعجب سرمو بالا آوردم و به سختی گفتم: _چرا؟ از پنجره فاصله گرفت و رو به رویم ایستاد و زیر لب زمزمه کرد: چون غیرتم اجازه نداد. گیج و مبهوت لب زدم: منظورتون و نفهمیدم. دستی به ریش هایش کشید و خیره در چشم هایم جواب داد: نخواستم چشمم دنبال ناموس برادرم باشه! مبهوت به چهره‌ی مردانه‌اش نگاه کردم و جوابی ندادم.انگار که خودش هم متوجه گیج شدنم شده بود. چرا که سرش را خم کرد و کنار گوشم زمزمه کرد: خواستم ناموس خودم بشی یاس. نه داداش کوچیک ترم‌. آب دهنم و قورت دادم و به سختی و با لکنت جواب دادم:- شما... شما زن...دارین! لبخند زیبایی روی لب هاش نشست و گفت: _دل تعهد حالیش نیست.ولی من حلال و حروم حالیمه. نمیتونم تحمل کنم وقتی توی این خونه کار میکنی نگاهت نکنم. محرمم شو تا بشی تاج سر من! خانوم کوچیک این خونه...🙈 https://eitaa.com/joinchat/2644967486Cb15e3276d1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺭﺏ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده آمین صبحتون بخیر 🌹
کوچہ‌ها حکایت مردے را دارند کہ دست‌هایِ بستہ‌اش عاشقانہ مےلرزید.. 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
💔 فــصـل غـم اســت ای دل غمدیده گریـه کـن بنشین به کنج خلوت و پوشـیـده گـریـه کن ایام رسید و در ایــــــن فـــضــــا عــطــر عزای پیـچـیده ، گـریــه کـن 🌸 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•| |• ••• او را حانیه میخوانند... چرا که خودش غریب بود اما برای تمام غریب ها مادری میکند! ••• +حانیه:دلسوز فرزندان❤️🌱 🥀 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
روضه: یا حضرت زهرا مددی کن | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
10.12M
💚یا حضرت زهرا مددی کن (روضه) 👤حاج میثم مطیعی 🏴 شب اول ۹۹ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
اونم فقط برای اینکه با افتخار جلوی پارسا درم بیاری و بگی بیا اینم فتح من ! بیتا ارزونیه خودت ... من یکی دیگه رو از چنگت درآوردم ؟ متاسفم ... واقعا برای خودم و بیشتر از اون برای شما متاسفم که تمام زندگیتون صرف یه حماقت بچگانه شد که اسمشو گذاشتین عشق ! حالا اومدین اینجا و بی مقدمه به من میگین که از عشق من خواب و خوراک ندارید ... اونم از کی ! از همون بار اولی که منو تو کوه دیدید کنار گرگ دیدی و عاشق شدی و پا پس کشیدی ! هه مثل این می مونه که یه روباه عاشق بره بشه ولی به احترام یا از ترس گرگی که کنارشه پا پیش نذاره حالا فوقش یا گرگه بره رو میبلعه یا اینکه بلاخره با زرنگی طعمه ی روباه میشه دیگه ! از این دو حالت که خارج نیست ولی کور خوندی آقای شکیبا من از اونهایی نیستم که فکر می کنی ... حداقل دیگه نیستم ! نه می خوام و نه می تونم که به همچین آدمی اعتماد کنم ، گذشته شما آینده اتون رو هم میسازه دیگه نمی خوام ببینمتون ! از همین راهی که اومدین برگردین و این مزخرفاتم تو گوش اونایی زمزمه کنید که عاشق چشم و ابروی امثال شما میشن نه من ! شاید فکر نمی کرد انقدر راحت دستشو بخونم شایدم من اشتباه می کردم ، ولی سکوتش در مقابل اینهمه حرف برام کمی عجیب بود و به درستیه حدسم در مورد به رخ کشیدن من برای رو کم کنی جلوی پارسا مهر تایید می زد! نمی دونستم باید چجوری بهش بفهمونم که من از هر چی که مربوط به گذشته ام یعنی همین چند وقت پیش باشه متنفرم ، حتی از خودش ! اینجوری نمیشد ، مطمئن بودم اگر یکم نرم بشم و دلم براش بسوزه اونی که نباید بشه میشه بخاطر همین از سکوتش استفاده کردم و خیلی بی فکر و ناگهانی گفتم : _در ضمن لطفا دیگه هیچ اسمی از من نیارید اشکان : چرا !؟ دلم سوخت نمی دونم برای خودم یا اون ! ولی مجبور بودم _چون ... چون که من ... من نامزد دارم با داد گفت : _چی !؟ سرمو انداختم پایین و ادامه دادم : _گفتم که نامزد دارم ، ولی مطمئن باشید اگر پای کس دیگه ای هم در میون نبود من بازم به شما جواب منفی می دادم چون تازه فهمیدم اصلا آدم اهل ریسکی نیستم ، متاسفم که نا امیدتون کردم اما همه ی اون چیزایی که گفتین دلیلی برای کنار اومدن من با شما نبود !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حضرت زهرا(س) در روزهای پایانی عمر،از چه چیز غمگین بودند؟ 🔻حتماً ببینید و انتشار دهید... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چشم میگیم اگر گوش کنند ... !!! 📽 یه سری ساختم به نام "حسن خطرناکه حسن" معروف شد 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🕊•• <مـادَر‌تو‌سایہ‌ی‌سَر‌مَنی|~🪴 |مادَر‌اُمیدآخَر‌منی|~🌟 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[🖤🥀] . . مـادرےدربـسـتربـیمارےواربـابما روزوشـب‌گـریـہ‌براےحال‌مادر‌مے‌ڪند..🍂 . . -رفاقت‌تا‌شهادت 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃مادری حضرت زهرا... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ازتون خواهش می کنم به حرمت همین یه ذره احترامی که هنوز براتون قائلم دیگه اینجا نیاید و مزاحم من نشین بابت همه چیز متاسفم ... خداحافظ هنوزم توی چشم هاش بهت موج می زد که برگشتم سمت کتابخونه و راه افتادم . نزدیک در ورودی بودم که خودشو بهم رسوند و گفت : _چرا دروغ میگی ؟ فقط برای اینکه ازم می ترسی؟ _نه ! اصلا ، من از کسی نمی ترسم چون حالا یه حامیه قوی دارم از جنس خودم _هه ! بازم داری دروغ میگی دیگه داشت کفرمو در می آورد ، با عصبانیت زل زدم تو چشمش و گفتم : _دلیلی برای دروغ گفتن نمی بینم اونم به شما ! اگر خیلی شک داری می تونی با چشمای خودت ببینی هر روز میاد دنبالم چون پسر عمه ام هست ! یه پسر صاف و ساده که هیچ گذشته ی ناپاکی نداره در ضمن با گذشته ی منم کاری نداره ، انقدرم غیرت داره که جلوی همه بخاطر من وایسته... دیگه چیزی نگفتم و با همون قیافه ی داغونه عصبی در ورودی رو باز کردم و رفتم تو امیدوارم بودم که باور کنه و بره ، چه غلطی کردم پای حسامو کشیدم وسط اونم بیخودی ! ولی تنها فکری بود که به ذهنه دره پیتم رسید ... خدایا خودت کمکم کن تا دیوونه نشدم رفتم سمت آبسرد کن و چند تا مشت آب خنک زدم به صورتم ، ولی هنوزم داغه داغ بودم کتایون چیزی نپرسید انگار خودش فهمید که اوضاع زیاد مناسب و آروم نیست ، دلم شور میزد نکنه کار بدی کردم که این چیزا رو گفتم بهش ؟ وای خدایا اگر گیر بده به حسام چی ! مدام چشمم به ساعت بود که زودتر از این کتابخونه ی لعنتی بزنم بیرون ، دلم می خواست خودمو به ساناز برسونم بالاخره این عقره هاب کوفتی حرکت کرد و وقت رفتن شد ، با یه خداحافظی سرسری اومدم بیرون . نگاهم چرخید سمت نیمکت ، باورم نمی شد که هنوز اشکان نشسته بود! با دیدنم حرکتی نکرد مثل همیشه سر ساعت ماشین حسام ترمز زد ، مردد بودم . یه لحظه ترسیدم از اینکه حسام رو ببینه نکنه بعدا به فکر انتقام و این چیزا بیفته ؟ خدایا چرا مخمصه هایی که من توش میفتم تمومی نداره ؟ گمونم وقتی حسام دید مثل چوب خشک وایستادم و هیچ حرکتی نمی کنم شک کرد ، چون پیاده شد و با اشاره پرسید چرا نمیای ؟ دیگه موندنو جایز ندونستم ، آب دهنمو قورت دادم و راه افتادم . صدای اشکانو پشت سرم شنیدم _ازش خوشم اومد ، شنیدی میگن طرف با یه نگاه به دلم نشست ؟ انگار تو خانوادت ارثیه ! سوالی رو که بیخ گلوم گیر کرده بود باید می پرسیدم ! می خواستم شر همه چی یدفعه کم بشه .... خیلی سریع گفتم : ‌
شـب‌ها آرامـشی دارند از جنـس خـدا پـروردگارت همـواره با تـو همـراه است امشـب از همـان شـب‌هائی ست ڪه برایـت یک شـب بخیـر خـدایی آرزو کردم 🍁شبتون سرشار از آرامـش🍁 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الـهـی که امـروزتـون 💕پرباشه از خبرای خوش 🌸پر باشه از پـیام های 💕زیبـای عشق و محبت 🌸الـهـی خـدا هر لحظه 💕حواسش بهتون باشه
+همش دارم فڪر میڪنم شهـدا تو فاطمیہ چه جور التماس مادرڪردن ؟! ڪه خریدشون وبردشون .... ڪاش ماهم بلد بودیم♡:) 🖤 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
☘امام صادق(ع) خداوند هیچ دری را بر روی مومن نمی‌بندد مگر اینکه بهتر از آن را به روی او باز کند.✨ 📚بحار72:52 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ رفته ولی شک نکنید ..... مالک اشتر علی ...... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
_آقا اشکان اگر این اس ام اس های وقت و بی وقت کار شماست خواهش می کنم با دیدن نامزدم تمومش کنید من اصلا از این موش و گربه بازیها خوشم نمیاد اشکان : کدوم اس ام اس؟ _همین پیام هایی که چند روزه برام می فرستین لبخند تلخی زد و گفت : _من مردونه اومدم جلو بدون پیغام پسغام ! حالا هم مردونه میرم چون دیگه نمی خوام منتظره جدایی کسی باشم برای رسوندنش به خودم خیلی نقشه ها داشتم خیلی ... ولی به قول شاعر اگر از جانب معشوقه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد ! یه بار اشتباه رفتم هنوزم حسرتشو می خورم .. دیگه بار دوم میشه خریت ! اگر کاره مزاحمه بیخ پیدا کرد خبرم کن خودم آمارشو برات می گیرم . حرفش رو که زد دستاشو گذاشت توی جیبش و رفت سمت ماشینش .... بدونه خداحافظی ! _الهام هیچ معلوم هست امروز چت شده ؟ خاک تو سرم حالا جوابه اینو چی بدم !؟ _سلام ،ببخشید بریم سرشو به سمت اشکان تکون داد و با اخم گفت : _این پسره کی بود ؟ با تو چیکار داشت ؟ نمی دونم چرا از دیدن اشکان که انگار یه خبر بدو بهش دادن که اینجوری راه می رفت دلم مچاله شد ، آروم گفتم : _دنباله یه خانومی بود که فکر می کرد اینجا می تونه پیداش کنه _تو کتابخونتون ؟ _آره ! _خوب چی شد ؟ _نتونست ! راهشو اشتباه اومده بود _این آدرس اشتباهی هم دردسره ها ! بریم دیگه حتی برای حس کنجکاوی هم به پشت سرم نگاه نکردم ، فقط گهگاه از توی آینه ماشین می دیدم که ماشینش تعقیبمون نکنه به قول سانی می ترسیدم اوضاع جنایی عاطفی بشه ! هر جوری فکر می کردم نمی تونستم حرفهاش رو باور کنم ، من زخم خورده ی اعتماد و ساده لوحیم بودم دیگه نمی تونستم به این راحتی ها خام بشم ! دلم می خواست همه چیز رو به حسام بگم شاید بتونه کمکم کنه از قضیه ی پیامک های مشکوک تا اشکان و پیش کشیدن حرف نامزدیه دروغیمون ! ولی انگار وقتی کسی از گذشته ات خاطره ی چندان خوشی نداره هر لحظه هر حرفی می تونه خاطراتتُ براش زنده کنه ‌
✨پیامبر مهربانی(ص) آدم حسود، کم‌ترین لذت را از زندگی می‌برد. 📚بحار77:112 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ حاج قاسم : تدفین من رو شما انجام بده... ⚪ تدفین حاج قاسم توسط محمود خالقی همرزم و رفیق صمیمی حاج قاسم ✔ محمود خالقی : حاج قاسم با من بحث وصیت رو سال ۸۲ مطرح کردند و گفتند اگر اتفاقی افتاد بحث تدفین رو شما انجام بده ...... برنامه امشب بدون تعارف با محمود خالقی رفیق صمیمی حاج قاسم (بدون تعارف شماره ۲۰۲) 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
مردان بزرگ از یاد"نمیــــــــرونـــــد" و "می مانند" حتی اگر از زندگیت "بروند" و "نمـــــــــاننـــــــــد"... 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•࿐༅﷽༅࿐ 🌹◈شهـــیداݩ قصـه پرسوز عشقݩد 🌹◈شهــیداݩ شمع عالم سوز عشقݩد 🌹◈شهــیداݩ راهیاݩ ڪوۍ یارݩد 🌹◈شهـــیداݩ عاشق و خونیݩ تبارند روز هاے خوبۍ مۍ‌رسـند ز راه اگـر طَلب ڪنـــم اگــر دعا ڪنۍ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
و منم ترسیدم از اینکه بگم و اعتمادی رو که دوباره ساخته بودم بیخودی داغون کنم ! شاید بهتر بود یه وقت دیگه بگم ! طبق معمول هر روز تشکر کردم و خواستم پیاده بشم که حسام گفت : _الهام اشکالی داره اگر چند روزی خودت برگردی ؟ _یعنی چی؟ _راستش فکر کنم چند روز سرم خیلی شلوغ باشه نتونم بیام دنبالت ، گفتم قبلش بهت بگم تا اگر ... بیچاره اینم باید با من هماهنگ کنه انگار ! پریدم وسط حرفشو گفتم : _این چه حرفیه حسام ! من که بچه نیستم نتونم خودم برگردم با خیال راحت به کارت برس خیلیم ممنون بابت این چند وقته فقط زحمتم گردنت بوده _این که راهمه ! ولی فقط چند روزه مطمئن باش _به هر حال تو همیشه لطف داری _میدونم ! فقط نگو که ریا نشه خندیدم و اومدم پایین ، دستی تکون دادم و قبل از اینکه وایستم جواب بگیرم حمله کردم سمت پله ها و رفتم مستقیم همونجا که باید می رفتم ! یعنی خونه عمو .... ساناز بعد از شنیدن همه ماجرا ، بدتر از من رفته بود توی بهت و البته طبق معمول دهنش باز مونده بود ! _ الهام تو مطمئنی اینایی که میگی راسته ؟ یعنی یه وقت مالیخولیایی نشدی ؟ اخم کردم و جواب دادم : _مرض ! قیافه داغونمو نمی بینی که اینجوری میگی ؟ _آخه خیلی عجیبه ! اینکه یه پسری مثل اشکان با این چشم و گوش باز عاشق و دل خسته ی یه گاگولی مثل من و تو بشه واقعا جای فکر داره _چرت نگو سانی ، خیلی دلشم بخواد ! اصلا طبق گفته های خودش که مطمئنم دروغ محض ِ عاشق همین گاگولیم شده بود _خوب پس بازی رو باختی ! آخه احمق دیگه کی میاد تو رو بگیره ؟ خوب همینو به راه می آوردیم دیگه بچه اینهمه هم تاکید کرده بوده روی آدم شدنش دقت کن هر پسری انقدر زود و خوب اعتراف نمی کنه که آدم نیستا ! _ساناز تو رو خدا انقدر همه چی رو به شوخی نگیر دارم دیوونه میشم ، دیگه نمی دونم چی درسته چی غلط . باورت میشه با اینکه اینهمه از اشکان چندشم میشه و ازش بدم میاد بازم وقتی انقدر داغون دیدمش دلم براش سوخت ؟ سانی همونجوری که آب میوه اش رو می خورد گفت : _آره باورم میشه چون تو رو می شناسم بعد یه عمر ... ولی اگه از من می شنوی برای اولین بار تو عمرت یه کار مثل آدمیزادی کردی فکر نمی کنم اگر نمی گفتی که حسام نامزدته دست از سرت برمی داشت ، حالا مطمئنی این پیام ها کار اون نیست ؟
اینجاست که می‌گویند خــواب مؤمن عبادت است ... شبــــتون شهــــدایی🌷 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خـدایــا🙏 🌙ﺣس ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾــــﻦ ﺣﺲ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﺗﻮ ڪـﮧ ﺑﺎﺷﯽ ... ﻫﺮ ﺭﻭﺯوشب ﺭﺍ ﻧــــــﻪ ! ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ .. ﻋﺸـق است🌙 شبتون پراز حس ناب خدايي عزيزان❤️ ✋🏻 💚
به نام آن که خلاق جهان است امید بی پناه وبی کسان است به نام آن که یاد آوردن او تسلی بخش قلب عاشقان است 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🌺🍃روزتون زیبا در پناه امن الهی
💚🌹💚 تو آن خوبترین پدرے و من آن یتیم چشم براه... تو آن سبزترین بهارے و من آن شاخہ ے خشڪیده... تو آن زلال ترین چشمہ اے و من آن تشنہ ترین عابر... تو آن موعود نجات بخشے و من آن شبگرد ڪوچہ هاے انتظار... باز مےآیے و من در آیینہ باران نگاهت، سبز مےشوم،لبخند مےزنم و زندگے مےڪنم... ✋سلام صبحت بخیرپدرعزیزم☀️ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @hadis_eshghe •┈┈••✾❣✾••┈┈•