هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
[•🌿🌼•]
「لاأحدغیـراللّٰهیـوفےبالوعـود
جزءخداکسےبہوعدههـاشـعمݪنمیکنھ ࢪفیق:). . .🌿
#خداۍمهربونےها☁️
#آیہگرافۍ💌
#دخٺࢪونھ🌱
•➜ ♡჻ᭂ࿐
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_470
و فردای آن روز، اول از همه با مسئول حسابداری شرکت صحبت کردم.
_جناب آقای دانشور.... با جناب اشکانی تسویه حساب کنید ایشون از این لحظه به بعد توی شرکت من جایی ندارند.
حتی دانشور هم از شنیدن این خبر ناگهانی تعجب کرد.
_با.... با جناب اشکانی؟!.... منظورتون آقای اشکانی مدیر تبلیغات شرکته؟!
_بله.... اصلا هم نذارید سمت اتاق من بیاد... با حراست صحبت کنید، یک نفر همراه ایشون وارد اتاقشون بشه تا ایشون وسایلشو جمع کنه.... همین امروز هم باهاش تسویه کنید و چک بهش بدید برای آخر ماه.
_چشم قربان.
و همان موقع منشی شرکت در اتاقم را گشود.
_ببخشید جناب فرداد... یه خانمی اومدن هر قدر من میگم شما جلسه دارید گوش نمی کنند، می فرمایند امروز با شما قرار ملاقات داشتند... ولی تو لیست من چیزی ثبت نشده قربان.
نگاهم سمت دانشور رفت.
_شما می تونید برید جناب دانشور.
_با اجازهتون.
بعد از خروج دانشور، میزم را دور زدم و پرسیدم :
_خانم باران سرابی؟
_بله قربان....
_بگید بیان داخل.... لطفا تا وقتی با ایشون جلسه دارم کسی وارد اتاقم نشه.
_چشم حتما....
در اتاق را بست و من سمت پنجره ی اتاقم رفتم.
نگاهم از پنجره به بیرون بود.
حس رهایی از چنگال شراره حس خوبی بود اما نقشههای زیادی هم برای باران داشتم.
کسی که پدرش، بهترین سالهای عمر مرا سیاه کرد!
در اتاقم باز شد و صدایش به گوشم رسید.
_جناب فرداد.
_بیا تو....
صدای گامهای آرامش را می شنیدم که جلو آمد تا نزدیک میز من و نشست روی صندلی مقابل میزم.
_برات یه پیشنهاد دارم.... نه به عنوان پرستار بچه.... به عنوان مدیر فروش و تبلیغات شرکتم... درست مثل گذشتهها.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر وبرکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️
🦋مثبت اندیشی به معنای انکار
مشکلات و بدیها نیست
🦋بلکه توجه نکردن به آنهاست
🦋به هرچیزی فکرکنی
ارتعاش آن را جذب خواهی کرد
🦋پس نیکاندیش باشیم
тнє qυαℓιту σf уσυя тнιикιиg ∂єтєямιиєѕ тнє qυαℓιту σf уσυя ℓιfє
کیفیت افکارت، کیفیت زندگیتو تعیین میکنه.
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬#ویدیواخلاقی
📌گاهی یک گناه مسیر زندگی انسان رو تغییر میده!
🎤سید صادق رمضانیان
╔═════ ೋღ
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
بدون درک تو همه چیز دلگیر است
حتی برف ، با تمام عاشقانه هایش...
#السݪامعلیڪیاصاحبالزمان 💚
╔═════ ೋღ
@profile_mazhabii
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
#تلنگر⚡️
استاد پناهیان :
ابلیس وقتی نتواند بہ کسی بگوید
بیاخرابشو
مدام مۍگوید:
توالانخوبهستۍ
او را در همین حد متوقف میکند!
در حالۍ کہ این
مرگ ایمان و هلاکتِ انسان است💔
╔═════ ೋღ
ღೋ ═════╗ پروفـــــ...مذهبی...ـــــایل
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
«♥️🖐🏻 »
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍأَلࢪّضآ♡
♥️¦↫#وعدھعاشقۍ²⁰
🖐🏻¦↫#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ
‹›
مَنبَراۍتوهَمچونحَـبیبنِمیشَوَم
اَمـٰاتویۍحَـبیبِدِلِتَنھـٰایَمحُسِین'♥️!
#السلامعلیڪیااباعبدالله
هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_471
_پیشنهاد غافلگیرانه ای بود....
چرخیدم سمتش و نگاهی گذرا به او انداختم.
هنوز همانطور محجوب و متین، جذاب به چشمم می آمد.
_از امروز هم میتونی کارت رو شروع کنی.
_ببخشید جسارتا قضیهی تعويض ویزیتورها چی شد؟!
نشستم پشت میزم و گفتم:
_دوباره با ویزیتورهای قبلی کار میکنم.... لیستشون رو دارم.... دیگه ریش و قیچی رو میدم دست خودت... باهاشون یه جلسه بذار، از خودشون کمک بخواه که اگه یه وقتی با یه مورد مشکوکی توی فروش مواجه شدن، حتما اطلاع بدن.
_ممنونم به خاطر اعتمادتون به بنده....
نگاهش پایین بود که گفتم:
_و یه کار دیگه هم دارم....
مکثی کردم که با کنجکاوی سر بلند کرد.
_چه کاری؟
اصلا نفهمیدم چرا، چرا همچین دروغی گفتم.
نمیدانم چرا عقدهی چهار سال زندگی نکبتی با شراره را داشتم سر او خالی میکردم.
_من عاشق شراره بودم.... ولی خب یه جورایی باهم دعوامون شد و.... کار شراره به طلاق کشید.... الان خیلی خیلی پشیمونم....
رنگ غم نگاهش را میدیدم. و عجیبتر این بود که مثل یک آدم مریض، حریصانه میخواستم این زجر نگاهش را ببینم.
_راستش توی دادگاه خیلی سخت بود اعتراف کنم بهش که دوستش ندارم.... من دروغ گفتم... اونم طلاقشو گرفت و رفت....
نفس پری کشیدم و تکیه زدم به پشتی صندلیام.
_خیلی تو دادگاه جلوی قاضي گفت میخواد بره تا ببینه من بعد رفتنش چکار میکنم.... می گفت میخواد ببینه اصلا کی میتونه بیاد با من زندگی کنه!
خندیدم. به تمسخر و بیصدا.
_حرصم گرفت.... این حرفش باعث شد تا بدجوری بیافتم روی دنده ی لج....
سرش را پائین انداخت باز و گفت :
_این حرفا به من چه ربطی داره جناب فرداد؟!
_ربطش اینه که میدونم، تو هم به خاطر پول، چندین سال پیش، برای دو ماه، همسر یه مرد 60 ساله شدی.... حتما دلایلی هم برای خودت داشتی... من کاری به دلایلت ندارم.... اصلا هم دیگه نمی پرسم چرا همچین کاری کردی... اما....
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
#بیـوگرافی
❣ انّی وُلدْتُ لکی أحبَّڪْ
متولد شدم تا دوسـ♡ـتت داشته باشم
یاصاحبالزمان💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز صبح به جای "صبح بخیر" براش مثل امیررضا کاردانی بنویس:
"تو همان صبح عزيزی و دلیل نفسی"
دیگه تا شب پُر از حس خوبه.. :)
صبحتون بخیر
هربارچیزی گممیڪنیم،
مےگویندچندصلواتبفرسٺ!
انشاءاللهپیـدامےشود!
مولایعزیزتر ازجانمـان💔
چندصلواتبفرستیمتاپیدایتڪنیم؟
#امامزمانم🌸
فوائد اظهار محبت به امام هادی علیه السلام🌺
پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده که فرمود:
کسی که دوست دارد خداوند را ملاقات کند درحالیکه خداوند حسابش را آسان محاسبه می کند، و خدا او را داخل بهشتی نماید که پهنای آن به اندازه آسمانها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده، پس تولای امام هادی (علیه السلام) را داشته باشد.
جامع الاحادیث شیعه ج1 ص103
حک شده کُنجِ ضریحت خوشهی انگور ناب
تا که هرکس بوسهاَت زد، بیهوا مستَت شود..!🌱♥️
#السݪامعلیڪیاامیرالمومنین
غالِبوا انْفُسکم علی ترک المَعاصی یَسْهل علیْکم مَفادتُها الی الطّاعات
در ترکِ #گناه با نفسِ خویش دست و پنجه نرم کنید!
تا کشاندنِ آن به سوی طاعات و عبادات بر شما آسان شود.
مولا علی«علیهالسلام»
#تلنگرانه
🔴نگو
✍ چون زنگ نزد بهش زنگ نزدم
چون سلام نکرد سلامش نکردم
چون دعوتم نکرد دعوتش نکردم
چون محل نذاشت محلش نذاشتم
چون عذرخواهینکردعذرخواهینکردم
بجاش بگو: بـاران به همه جا میبارد
چه زمین حاصلخیز چه شوره زار
🌧 تو بـــاران باش 🌧😍
✨️خدا میگه :
بدی دیگران را با نیکی دفع کن، ناگهان خواهی دید همان کسی که میان تو و او دشمنی است،گویی دوستی گرم و صمیمی ❤️ تو شده است.
•°~🌸🌿
-میگفت..
اگردیدیدڪسیساڪتوڪمحرفاستبهاو
نزدیڪشویدتاازاوحڪمتبیاموزید.
خدا«حڪمت»رابردلِ«آدمهایِساڪت»
جارے میڪند.
#آیتاللهمجتهدیتهرانی🌱
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_472
نگاهم را مستقیما به چشمانش دوختم و او هم نگاهم کرد.
_اما حالا میخوام برگرده....
_متوجه منظورتون نمیشم.
_منظورم کاملا واضحه.... شراره تو دادگاه میگفت میخواد بره تا ببینه من چطور میتونم بعد از اون زندگی کنم.... منم میخوام نشونش بدم چه طوری....
نگاهش روی صورتم خشک شد.
یا منظورم را نگرفته بود یا شوکه شده بود از منظور کلامم.
و ناگهان با جدیت برخاست و عصبانی گفت :
_اشتباه گرفتید جناب فرداد... هنوز منو نشناختید.
منم همپایش برخاستم و گفتم:
_اتفاقا خوبم تو رو شناختم.... واسه پول با یه مرد 60 ساله ازدواج کردی.... خب چی میشه الانم با پیشنهاد من موافقت کنی.... پول خوبی بهت میدم.
با حرص نگاهم کرد و خواست چیزی بگوید که حتما ادب نگذاشت.
لبانش را باز روی هم فشرد و رفت سمت در اتاق و من با گامهای بلند نگذاشتم.
سمت در رفتم و کف دستم را روی تنهی در گذاشتم تا مانع خروجش شوم.
_چه زود عصبی میشی!.... داریم حرف میزنیم.
_این حرف شما توهینه نه حرف!
_باشه.... معذرت میخوام ولی بذار بگم.
چپ چپ نگاهم کرد.
_مگه بازم چیزی مونده که بگید؟!
_بله....
چشم بست لحظهای و چشم گشود.
_بفرمایید... میشنوم.
_من پیشنهاد دوستی بهت ندادم که ناراحت شدی.... من ازت خواستم چند ماه موقت همسرم باشی.... تا زمانی که شراره برگرده... یعنی اونقدر حرص بخوره که مجبور بشه برگرده.
بدجوری حرص میخورد و من!
من چه ذوقی داشتم برای دیدن این حرصش!
شراره و زندگی نکبت بار چهار ساله با او مرا مریض کرده بود شاید.
مريضی که شاید نیاز به درمان داشت حتی.
من میخواستم انتقام سختیهای زندگیام را از کسی بگیرم که حتی روحش هم از این اتفاقات خبر نداشت.
او حتی خودش هم ناخواسته در دام بی رحمیهای عمو گرفتار شده بود.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر وبرکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️
🦋مثبت اندیشی به معنای انکار
مشکلات و بدیها نیست
🦋بلکه توجه نکردن به آنهاست
🦋به هرچیزی فکرکنی
ارتعاش آن را جذب خواهی کرد
🦋پس نیکاندیش باشیم
тнє qυαℓιту σf уσυя тнιикιиg ∂єтєямιиєѕ тнє qυαℓιту σf уσυя ℓιfє
کیفیت افکارت، کیفیت زندگیتو تعیین میکنه.
•🌎📘•
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
اۍروشنےبخشِدلم،توآفتابے 🌤
کِےمیشودبےپردهبردنیابتابے؟🌍
#اللهمعجلالولیڪالفرج🌿
•ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•