eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
223 ویدیو
94 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال همخوانی کتاب
📢 یه خبر خوب و جذاب براتون داریم قابل توجه دوستانی که در همخوانی کتاب #الی... شرکت کردن و الان دارن
💠 برگزیدگان چالش همخوانی کتاب «الی...» 📚 سعی کردیم از بین دوستانی که آثار تولیدی خودشون رو ارسال کردن و حتی اونهایی که محتوایی رو آماده کردن، مثل یادداشت و عکس و... و در گروه همخوانی و یا شبکه‌های مجازی منتشر کردن، قرعه کشی رو انجام بدیم. 🌷ان شالله که مبارکتون باشه ✨ نفر اول: زهرا عباد. بسته تبرکی حرم امام حسین«ع» ✨ نفر دوم: سمیه بینا. بن خرید کتاب ۵۰٪ ✨ نفر سوم: ریحانه نعمتی. انتخاب یک کتاب هدیه به دلخواه @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚اگر کتابدار، مروج کتاب یا ناشر هستید ویدیو بالا را ببینید👆 «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟»؛ به قلم برد هوپر و ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب، از انتشارات ترجمان @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 اگر کتاب‌باز یا یک کتاب‌خوان حرفه‌ای هستید و می‌خواهید از تجربیات «آنه فدیمن» استفاده کنید، ویدیو بالا را ببینید👆 «اعترافات یک کتاب‌خوان معمولی»؛ به قلم آنه فدیمن و ترجمهٔ محمد معماریان، از انتشارات ترجمان @hamkhaniketab
کتاب بعدی همخوانی؟ 🌻باتوجه به اتمام کتاب ارزنده شهاب دین، ان شالله پر تیراژ ترین کتاب داستانی رو با هم مطالعه خواهیم کرد. 🔸با مدد الهی، از شنبه ۱۸ آذرماه مطالعه این کتاب رو آغاز خواهیم کرد و در روز شهادت بانوی دو عالم، همخوانی این کتاب رو به پایان میرسونیم. 🔹کشتی پهلو‌گرفته پرفروشترین اثر سیدمهدی شجاعی است که ضمن مروری بر نقاط عطف حیات حضرت فاطمه ی زهرا (س)، روایت مصائب زندگی ایشان از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است. تا ۱۸ آذرماه هیچ همخوانی نخواهیم داشت. لینک گروه همخوانی کتاب کشتی پهلو گرفته به اطلاع خواهد رسید. 📚 @hamkhaniketab
... مثل همیشه قلم فائضه غفارحدادی را دوست دارم. به خصوص طنز موجود در کلامش که خیلی به شخصیتش می خورد. لبنان ندیده را هم برایمان دیدنی کرد. بی صبرانه منتظر کتابش درباره اسراء و خانواده اش هستم‌. در دیدار با نویسنده فهمیدم که کتاب اسراء را قرار است شخص دیگری بنویسد. قطعا ناراحت شدم مگر اینکه نویسنده‌های محبوبم آن را بنویسند! کتاب الی... سفرنامه ای است مثل سر بر خاک دهکده. کتابی که بعد از سفری پربار، فائضه غفارحدادی درباره خاطرات و دیده‌هایش از سفر می‌نویسد. قطعا متفاوت است با سفرنامه‌هایی که افراد به قصد نوشتن سفرنامه مسافرت می‌کنند و بعد شرحش را می‌نویسند. غفارحدادی در سفرنامه‌هایش توضیح تاریخی بناها را نمی‌دهد. به قول خودش اطلاعاتی که می‌شود در گوگل پیدا کرد را در کتاب نمی‌آورد. اما به جایش حس و حال خودش از سفر و ارتباطات فراوانش با مردم مقصد را بیان می‌کند. الی... فقط سفرنامه لبنان نیست. یک جورهایی سفرنامه فلسطین هم به حساب می‌آید. درست است نویسنده به جغرافیای فلسطین سفر نکرده است ولی بیشتر سفر در جوار خانواده‌ای اهل غزه می‌گذرد با رسم و رسومات، غذا ها و حال و هوا و آرزوهای فلسطینی‌ها. درکنار این‌ها سفر کوتاهی به سوریه هم دارد و ما را همراه خودش به زیارتگاهی می‌برد که چند سالی است آرزوی بسیاری از ایرانی هاست. تصاویر کتاب جذابند ولی کیفیت بالایی ندارند. جوهر سیاه و سفید عکس‌ها وقتی روی کاغذهای سبک جدید پخش می‌شود، کیفیت را از قبل هم بدتر می‌کند. ولی همخوانی کتاب در گروه این مزیت را دارد که دوستان عکس‌ها را رنگی و تازه از خود نویسنده می‌گیرند و به اشتراک می‌گذارند. درنهایت این کتاب پیشنهاد خوبی است برای علاقه‌مندان به سفرنامه، کشور لبنان و مردم فلسطین. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
کتاب را به یکی از بچه‌های دفاع مقدس خوانمان دادم. قبلش کتاب همسایه های خانم جان را بهش داده بودم. آنقدر از آن یکی تعریف کرد که گفتم نکند من خوب نخوانده بودم! هرچند خودم هم خیلی آن کتاب را دوست داشتم. حس کردم قصه ننه علی بعد از همسایه‌های خانم جان کمی شیشه درونش را رگ به رگ کرده ولی ترک نخورده. یک مرد شبیه پرستار همسایه‌ها، یکی شبیه همسر ننه علی. چقدر خوب است نوجوان‌ها در همین سنین با انواع مردها و زن‌ها آشنا شوند. ننه علی شده بود اسوه مقاومت برایش. گفتم دیدنش هم رفته‌ایم. خیلی ذوق کرد. گفتم کتاب کو؟ گفتم مامانم گرفته بخواند بعد می‌آورم. فهمیدم کتاب قصه ننه علی واقعا مُصری است، نمی‌شود کسی بخواند و ندهد دست کسی دیگر تا بخواندش. کمی هم از اشرف سادات تنها گریه کن گفتیم و برای شفایش دعا کردیم. چقدر دلمان دیدار این بانوان بزرگ را طلب می‌کند. کاش می‌شد همه بچه‌های مدرسه را مجاب کنم قصه ننه علی رابخوانند و بعدش یک روز از قهرمان داستان دعوت کنم بیاید مدرسه تا بچه ها از نزدیک ببینندش... خدا را چه دیدید شاید به این آرزویم رسیدم... ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
مدت‌ها قبل که مشغول به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت آقای امینی‌خواه بودم، به خواندن کتاب‌های زندگی‌نامه علما روی آوردم. خاطره به خاطره و خط به خط این کتاب‌ها اعجاز بودند و درس. اما نثر برخی از آن‌ها واقعا سخت خوان بود طوری که نمی‌توانستم تمامشان کنم. تا اینکه روزی کهکشان نیستی را خواندم. چقدر لذت بردم از اینکه سرگذشت انسان بزرگی را در قالبی روان و داستانی می‌خواندم. برخی ایراد می‌گرفتند که تک تک کلمات این کتاب مستند نیست و در مواقع لزوم خیالات در آن دخیل شده، منتها من ترکیب خیال و واقعیت را به خواندن واقعیت خشک و سخت ترجیح می‌دادم. دیگر این را هم به عهده نویسنده گذاشته بودم که از استناد خاطرات و افراد مطمئن شود. چند روز پیش کتاب شهاب دین را شروع کردم. این کتاب درباره‌ی عالم جذاب و دوست داشتنی آقای مرعشی است. کسی که بین علما از نوجوانی دوستش داشتم و احساس غرابت زیادی با او می‌کردم و تنها دلیلش هم داشتن عشق مشترک بود یعنی کتاب! قبل‌ترها درباره ایشان و کتابخانه‌شان و تلاشهای عجیب و غریبشان برای خرید کتاب‌های خطی در عین فقر و نداری شنیده بودم. اما این کتاب جلوه‌های فراوان و ناشناخته‌ای از شخصیت ایشان را برایم آشکار کرد. کتاب شهاب دین هم مثل کهکشان نیستی به شیوه جذاب داستانی خاطرات را به هم متصل کرده است. البته در کل کتاب ما همه چیز را از نگاه شهابی می‌بینیم که ابتدای کتاب از دنیا می‌رود و به عالم معنا صعود می‌کند و در انتهای کتاب با قرار گرفتنش در خانه ابدی، از خاطراتش هم جدا می‌شود. این شیوه‌ی روایت جدید، یعنی روایت از نگاه جسم مثالی آیت الله مرعشی، باز مرا برد به صوت‌های آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت. نویسنده با شیوه‌ای منحصر به فرد و جدید، تمام زندگی شهاب‌الدین را حتی پیش از تولد، از نگاه خود او روایت می‌کند. به این ترتیب مخاطب هم اتفاقات را می‌بیند و هم با احساسات احتمالی شهاب همراه می‌شود. در میان این تجدید خاطرات، در صحنه‌هایی موازی، جسم مثالی شهاب، جسم مادی‌اش را نیز همراهی می‌کند و در کنار خانواده‌اش به کارهای تشییع و کفن و دفن نظارت دارد. این مساله کتاب را در جنبه‌ای دیگر هم برجسته می‌کند. کتاب درواقع زندگینامه یک عالم است اما در سطر سطر آن حس نزدیکی مرگ را برای مخاطب تداعی می‌کند و او را به فکر قیامت و آمادگی خودش برای مرگ می‌اندازد. من در این یادداشت قصد نداشتم تمام کتاب را شرح دهم ولی حذف کردن هر جمله‌ای به نظرم اجحاف در حق متن خوب و قوی نویسنده بود. البته قطعا با برطرف کردن برخی اشکالات، می‌توان کتاب بی‌نقص‌تری ایجاد کرد ولی در مجموع در میان زندگی‌نامه های معمول علما، این کتاب به جز محتوای خاص و ارزشمند آیت الله مرعشی، دارای شیوه نگارش بدیع و جذابی هم هست که مخاطب را تا انتها بدون خستگی با خود همراه می‌کند. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
بعضی کتاب ها رو بعد از اینکه تموم می‌کنی اگه خوب باشه به دوستانت معرفی میکنی ولی بعضی کتاب ها رو صفحه به صفحه اش رو که میخونی هی به بقیه توصیه موکد می‌کنی که برید این کتاب رو بخونید کتاب یکی از اون کتاب ها بود که هر فصلش رو خوندم معرفی کردم و مخصوصا به گروهی که در محضر چند نفر از طلاب هستیم برای خوندن کتاب اصرار زیادی داشتم درسته که این بزرگواران با آیت الله شهاب الدین مرعشی نجفی آشنایی کامل دارن ولی چون کتاب علاوه برا زندگینامه حاوی نکات اخلاقی و تربیتی زیادی هست هم برا ما افراد عادی هم برای اون عزیزان که دغدغه دین دارن و توقع مردم به واسطه پوشیدن لباس پیامبر ازشون بیشتره قطعا خیلی مفید هست از یه طرف هم وقتی اشتیاق و تلاش حضرت آیت الله مرعشی رو برای جمع آوری کتاب ها میخونی اینکه در شرایط سخت مالی و حتی در حالی که از گرسنگی بدنشون می لرزیده با قبول نماز و روزه استیجاری کتاب ها رو می خریدن با خودت میگی واژه کتاب خوار فقط برازنده ایشون هست و اینکه خودمون رو کتاب خوان معرفی کنیم شرمنده میشیم این کتاب رو باید بارها خوند و به جملاتش فکر کرد و ازش درس گرفت ان شالله شفاعت استاد شامل حالمون بشه ما هم عاقبت بخیر بشیم ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال همخوانی کتاب
بسم الله خودمانی بخواهم بگویم داستان خیلی سرراست است. اما نکته اینجاست که شما در مواجهه با داستایفسکی قرار دارید که حتی از بدیهی ترین اتفاقات و داستان‌ها هم پیچیدگی‌های خاص خودش را استخراج می‌کند. چرا که پا به درون افراد می‌گذارد، تحلیل یک اتفاق ساده، وقتی با درونیات افراد دخالت کننده در آن حادثه جمع می‌شود حاصلش نوشته‌هایی از جنس آن چیزی است که داستایفسکی روایت می‌کند و همین عامل پیچیدگی مضاعف است. جالب است که شما داستان شخصیت‌هایی را می‌خوانید که نام شان را نمی‌دانید، شخصیت مرد داستان که راوی کتاب است و از درونیات خود می‌گوید نامش تا پایان داستان مشخص نمی‌شود، شخصیت زن هم نامش مشخص نیست فقط در قسمتی از داستان او را نازنین خطاب می‌کنند، که بیشتر به صفت شباهت دارد تا نام یک فرد... همین جهل ما نسبت به نام شخصیت‌ها سبب جهان شمول شدنش می‌شود، باعث می‌شود که رگ و ریشه‌ شخصیت‌های اصلی را در خودمان جست‌وجو کنیم و ببینیم که آیا با آن‌ها کلام مشترکی داریم یا نه... در مقدمه داستایوفسکی بر کتاب، به بیماری به نام هیپوکندریا (خودبیمارانگاری) اشاره می‌شود، این بیماری همان چیزی است که ظاهراً شخصیت مرد داستان با آن درگیر است، کسی که از دوگانگی خلاصی ندارد، گاهی خوب است و گاهی بد، گاهی افعالش متعادل است و گاهی مضطرب، گاهی مغرور است و گاهی خود را به تواضع وادار می‌کند، اما در تمام طول داستان از غرورش نمی‌کاهد حتی لحظه‌ای که به دست و پای نازنین می‌افتد هم می‌توانی، رشته‌های غرور را در کلامش مشاهده کنی، او با همین غرور به دنبال تسلط بر نازنین است، بر او ترحم می‌کند، چرا که موضع خود را بالاتر از او می‌بیند، از او گذشت می‌کند اما با غرور و... گویی تمام شخصیت اش را در غرور خود ساخته اش می‌بیند، غروری که زمانی در دوره سربازی لگدمال شده است. نکته خیره‌کننده‌ای که داستایفسکی در داستان خود ارائه می‌دهد نوع تعامل میان یک زوج است، زوجی که ناگهان و با کوچک‌ترین دلیلی به یکدیگر متصل می‌شوند و ازدواج می‌کنند اما در ادامه هرکدام چالش‌هایی در زندگی ایجاد می‌کنند، مردی که زندگی را در خیال خودش می‌سازد و با انگاره‌های ذهنی اش آن را سامان می‌دهد و اعتراف می‌کند که همسرش را در دانستن آن شریک کرده است... اما فقط دانستن آن... او هیچ‌گونه اظهارنظری نسبت به این زندگی از همسرش نخواسته و از آنجا که این سبک زندگی را تام و تمام می‌داند اصلاً در مخیله‌اش هم نمی‌گنجد که سبک زندگیش اشتباه باشد، پس به پیش می‌رود و از هرکاری در جهت رسیدن به آن فروگذار نیست، در طرف مقابل همسر اوست که رنجور است و درد دیده و نیاز به توجه دارد. اما نه تنها توجهی نمی‌بیند بلکه دائما به او تذکر داده می‌شود که من زندگی خوبی برای تو در سر دارم و به زودی آن را برایت محقق می‌کنم، زندگی ای که مورد خواست زن نیست. زن غرق در امروز است و خوشی هایی که می‌تواند امروز تجربه کند، اما مرد غرق در آینده خود ساخته خیالی است، هر دو مطلق گرا هستند و هیچ‌کدام به این فکر نمی‌کند که هم می‌شود امروز را داشت و هم فردا را... این تقابل مطلق گرایی برای از هم پاشیدگی زندگی آن‌ها کافی است... مرد از جایی به بعد وقتی این رنجوری زن را می‌فهمد بازهم بر مبنای غرور درونی خود سعی می‌کند به همسرش بفهماند که او را درک کرده است اما حقیقت آن است که چنین نیست، او فقط می‌خواهد خود را متواضع نشان دهد و بازهم با رویکردی حق به جانب به سراغ زن می‌رود، گرچه دست و پایش را می‌بوسد اما این بوسه‌ها هم برای این است که بگوید: من با این همه بزرگی، این‌گونه به سراغت آمده‌ام و این افعالم (بوسیدن دست و پا) باز شاهدی است بر بزرگی ام (بازهم غرور)... شاید اگر بخواهم دقیق‌تر صحبت کنم مرد، خودبیمارانگار نیست بلکه حقیقتا بیمار است چرا که در غرورش غرق شده و با این غرور خودساخته به دنبال بازیابی خود است ولو این غرور و اثراتش کسی را به خودکشی بکشاند. پ.ن: رگه‌هایی از این جنس روایت داستایوفسکی را به نظرم در زندگی روزمره مان بسیار می‌توانیم ببینیم، به خصوص در مواجهه با همسر... ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
اگه دنبال کتاب لالایی درجه یک می‌گردید، این کار استاد علی‌محمد مؤدب رو از انتشارات به نشر تهیه کنید. شعرها با موضوع زیارت هست. یکی از کارهای عالی در این زمینه است. استاد علی‌محمد مؤدب از شاعران آیینی مطرح کشور هستند. 🌸 📚 @hamkhaniketab
شهاب الدین یک کتاب ۲۱۶ صفحه ایی از زندگی یکی از مراجع تقلید است آیت الله مرعشی نجفی . خوانش آن با داستان پردازی زیرکانه خانم باقری دل نشین تر شده شما یک کتاب ۲۰۰ صفحه ایی از زندگی ۹۶ ساله کسی را می خوانید که کل عمر اش را به پاکی زندگی کرد . کسی که هیچ گاه مستطیع نشد و هیج گاه خانه کعبه را ندید کسی که همسرش به خاطر فقر او را ترک کرد ‌ شما داستانی کوتاه از زندگی بلندی کسی را می خوانید که رنج های بسیاری کشید تا ورق به ورق کتابخانه ایی که الا به نام ایشان در قم هست جمع آوری شود متن کتاب روان هست ولی داستان زندگی به آن میزان روان نیست چه شب ها که به گفته خودشان نفت نبود و برای یادداشت برداری تا صبح در مستراح ماند و از نور چراغ آنجا استفاده کرد و چه روز هایی که گرسنگی کشید تا بتوانند کتابی به کتاب های اسلام اضافه کند . به درستی که شهاب الدین برازنده ترین نام برای ایشان بود به درستی که دنیای اسلامِ غریب و عزیز چقدر به این ستاره‌ های درخشان احتیاج دارد شما در گذر داستان تنها زندگی یک پیرمردِ مرجع ِ تقلید شیعی را نمی خوانید از سختی های صاحبه خانم مادرشان هم می خوانید آن بانوی که در سرمای سال های ۱۲۷۰ هجری شب و نصف شب از خواب بیدار می شد ،طهارت می گرفت تا کودکی بی وضو شیر نخورد از پدری می خوانید که از زمانی که فرزند نداشت نیت این را داشت که فرزندی خدا به اون عطا کند که برای اسلام مفید باشد شما در کنار همه اینا می خوانید که چقدر با نیت کار کردن و هدف داشتن مهم هست و لقمه پاک و شیر پاک مهم تر مگر نه اینکه شهاب الدین مدت های طولانی ایی را بدون پدر و مادر و در تنهایی و با سلامت کامل زندگی کرد مگر نه اینکه تا اواخر عمر به یاد پدر و مادری بود که در جوانی از دست داده بود قطعا به خاطر همین نیت های پاک و رنج و سختی های آقا سید شهاب الدین بوده که هنوز بعد گذشت بیش از ۳۰ سال از وفاتشون زندگی نامه ایشان زنگار های قلبی ها را جلا می‌دهد و فکر و روح آدمی را به خدا نزدکی تر می کند . کتاب شهاب الدین از اون دست کتاب هایست که مناسب من بود و مناسب همه آدم هایی هست که در شلوغی زندگی هر چند وقت یکبار یاغی می شوند آنها می توانند افسار خود را به دست کتاب بدهند خود را به جای شهاب بگذرانند و ببیند آنها برای این دینی که با رنج آدم های بسیاری به دست شان رسیده چه کردنند شاید توانستند با ادله ی محکم تری آن را نفی کنند یا بکوبند ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
اهل فن در معنی نام شهابِ نجوم فرموده اند : خطی نورانی و درخشنده در آسمان یا همان ستاره دنباله دار، ستاره ای درخشان با زیبایی خیره کننده و عمری کوتاه. شهابِ دین اما مرحوم آیت الله مرعشی نجفی ست که چون ستاره ای در آسمان دین درخشید و نورش، طریق وصل را به جویندگان راه حق نشان داد. کتاب شهاب دین ،اثری مؤثر از نویسنده ای توانمند است. نویسنده ای که دست خواننده را در دست شهاب ٩۶ ساله گذاشته و با مفهوم عرض وبرکت عمر به خوبی آشنا می‌کند. مرور زندگی شخصیت بزرگی چون آیت الله مرعشی نجفی از قبل از تولد تا زمان وفات و گنجاندن وصیت نامه مرحوم در لابلاي کتاب در کنار روان بودن متن و تکیه بر مستندات، خواندن شهاب دین را بر هر طالب معرفتی واجب کرده است. با خواندن بخش هایی از کتاب، مانند شدت فقر و گرسنگی مرحوم مرعشی، عرق شرم بر پیشانی خواننده می‌نشیند و اطراف را می‌پاید که مبادا رندی مچش را بگیرد و بگوید : فلانی! چگونه ای؟ شهاب دین ، بااینکه داستان است اما می‌توان از آن به عنوان کتاب تاريخ، اخلاق، زندگی، راهنمای زناشویی، تربیتی و اعتقادی هم بهره برد. دیدن ستاره ی دنباله دار هر آدمی را به وجد می‌آورد. و بیننده چنان مجذوب زیبایی آن می‌شود که تا به خود بیاید عمر ستاره تمام شده است و تازه بعد از آن است که می‌تواند از زیبایی آن برای بقیه تعریف کند. و خواننده ای که در طول خواندن کتاب چنان مجذوب شخصیت گیرای مرحوم مرعشی می‌شود که گذر زمان را احساس نمی‌کند و تازه بعد از اتمام کتاب است که می‌تواند آن را به بقیه معرفی کند.  شاید بتوان در کارنامه نویسنده، شهاب دین را شهاب باقری نام نهاد. کاش ما هم، در آسمان دین ، شهابی شویم. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
بسم‌ الله بریده‌ای از کتاب: در چین، نیاز پدر و مادرها را به یک بچه کاهش داده‌اند. ولی این نه وضع والدین را بهتر کرده و نه بچه‌ها را. الآن میلیون‌ها والد خشمگین وجود دارد که مضطرب و هیستریک پشت سر یک پسر می‌دوند که خودش را امپراطور تصور می‌کند. کشور به سازنده متکبران تحت مراقبت روان پریشان تبدیل خواهد شد. مادام مینگ مادر ده فرزندی است، که دولت تنها تولد یکی از آن‌ها را به شهروندانش اجازه می‌دهد. اما او... حقیقتا چگونه ممکن است در کشوری که تولد بیش از یک فرزند، جرم است، او ده فرزند زاییده باشد؟ فکر می‌کنم، در کشور چین، تنها یک انسان خوشبخت وجود دارد و او مادام مینگ است. اما در کل دنیا چطور؟ مادام مینگ آنقدر وجوه انسانی دارد که آرزو می‌کنی ای کاش مانند او در زندگیت بسیار ببینی و دقیقاً همین ویژگی‌ها است که داستان را پیش می‌برد. زنی هزاران کیلومتر آن‌طرف تر که تو را مسحور خودش و داستان زندگیش می‌کند.. داستان تنهایی بشر، تنهایی خودخواسته‌ای که، خود، به جبر بر خود تحمیل کرده است...داستان سلسله‌واری که داخل در دوری باطل شده است، انسان‌هایی که خود را امپراطور تصور می‌کنند و متکبرانه، خود را می‌بینند و سال‌ها بعد پدر یا مادر می‌شوند و مجدداً امپراطوری جدید می‌زایند. بدون اینکه از این دور باطل، تناقضش را فهم کنند. تناقضی که نتیجه‌اش جز تنهایی بشر نیست، تنهایی و شاید روزی انتحار.. پ.ن: اریک امانوئل اشمیت، نویسنده‌ای که او را با «اسکار و خانم صورتی» می‌شناختم. از این به بعد با «مادام مینگ و ده بچه نداشته‌اش» می‌شناسمش. @hamkhaniketab
🛑 مهجوریت... 🔺مهجوریت و مظلومیت یعنی این... اینکه جوانان مملکتمان با آثار و ، بیگانه باشند ولی آثار و نظریات ✡ و جهانی بنام بدون هیچ قاطع از مراجع علمی و برگرفته از مبانی تمدن و فرهنگ غنی به گذاشته شود... 🔺کتاب انسان خردمند نوشته یک صهیونیست متعصب که در سرزمین های اشغالی در دانشگاه های اسرائیل در حال تدریس است به راحتی بفروش می‌رسد و نگاه صرف ماتریالیستی را اشاعه و به توجیه داروینیسم می‌پردازد این درحالی است که اکثر کتب و آثار قلمی شهید مرتضی آوینی بسیار گمنام و مهجورند؛ آثاری همچون کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب که با استدلال های قوی نسبت به روشنگری در زمینه نهایت اضلال دستگاه فلسفی غرب به قلم آن شهید بزرگوار نگاشته شده ... 🔺امید آنکه نیروهای جوان جبهه انقلاب به بسط و گسترش افکار اندیشمندان دغدغه‌مند و انقلابی همچون شهید آوینی همت گمارده و با جهاد تبیین از بسط افکار شبهه ناک در جامعه جلوگیری نماید ... @hamkhaniketab
✳️ «منظومه فکری امام» در محاق فراموشی ✍️ شاهد عینی 1️⃣ حلقه مطالعاتی مسائل تربیتی در منظومه فکری مقام معظم رهبری‌، گروه مطالعاتی طرح کلی اندیشه اسلامی در منظومه فکری آیت الله خامنه ای، حلقه مطالعاتی اندیشه های آیت الله مصباح، همایش بین‌المللی اندیشه‌های قرآنی مقام معظم رهبری و... امثال این حلقه ها و گروهها را در جمع های حزب اللهی، در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی زیاد می بینیم اما جایی ندیدم یا به ندرت جایی دیدم که حلقه ای هم برای مطالعه یا بررسی «منظومه فکری حضرت امام» ایجاد شده باشد یا کار شود. در سال های اخیر متاسفانه خواسته یا ناخواسته منظومه فکری امام در محاق فراموشی رفته است و کسی صحیفه امام را نمی خواند و خیلی ها هم اصلا نمی شناسند حتی بسیجی ها و حزب اللهی ها. 2️⃣ بچه حزب اللهی های امروز متاسفانه بجز چند کلمه یا چند جمله کوتاه و ناقص = که آنها را هم معمولا مثل چماقی برای زدن بر سر مخالفان سیاسی و جناجی استفاده می کنند- چیز زیادی از منظومه فکری امام نمی دانند. شاید با کمی اغماض این تقسیم بندی را بشود ارائه داد: حزب اللهی های دهه ۶۰ هم امام را دیدند و هم امام را خواندند که شهدا و بچه های جبهه از جمله آنها بودند. حزب اللهی دهه ۷۰ امام را ندیدند اما امام را می خواندند. اما حزب اللهی های دهه ۸۰ و ۹۰ نه امام را دیدند و نه متاسفانه امام را می خوانند، یا خیلی کمتر می خوانند. 3️⃣ آثار امام به طور کلی دو دسته اند: 1- آثار تخصصی فقهی، فلسفی و عرفانی که شاید ابتدا کمی سخت خوان باشد اما این آثار برای اهلش است و لازم نیست همه حزب اللهی ها آنها را بخوانند. 2- آثار عمومی که اتفاقا بسیار ساده و روان است، چون امام این مطالب را برای مردم عادی بیان می کرد. آثاری مثل مجموعه 22 جلدی «صحیفه امام»، «آداب الصلاه»، «چهل حدیث»، «تفسیر سوره حمد»، «نامه های عرفانی امام به سیداحمد» و غیره. مجموعه 22 جلدی «صحیفه امام» شامل سخنرانی ها، پیام ها، نامه ها و مصاحبه های امام در قبل و بعد از انقلاب است. این مطالب را امام برای عادی ترین مردم بیان کردند و اصلا مگر می شود ساده تر و راحت تر از این به فارسی حرف زد. 4️⃣ مطالعه آثار دیگر شخصیت ها و استفاده از اندیشه های آنها عیبی ندارد اما حزب اللهی ها حتما باید قبل از هر چیز دست کم یک دور کامل و با دقت «صحیفه امام» را مطالعه کنند. گاهی دیده می شود که برخی نهادها و مراکز دولتی یا فرهنگی، دوره هایی با عناوین مختلفی مثل بررسی سیره و وصایای امام برگزار می کنند. نمی خواهم کلا این دوره ها را نفی کنم اما این دوره ها چون محدود است علاوه بر مزایایش، آسیب هایی هم دارد. از جمله آسیب های مهم این گونه دوره ها آن است که امام با واسطه به بچه حزب اللهی ها معرفی می شود. یعنی امام را کم و زیاد یا بزرگ و کوچک می کنند. مثلا یک یک بخش را می گویند و دهها بخش دیگر را نمی گویند، یک نامه امام را می خوانند و دهها نامه دیگر را نمی خوانند، بخشی را بزرگ می کنند و بخشی را کوچک، بخشی را حذف و بخشی را اضافه می کنند. این گونه معرفی ها، به نوعی تحریف امام است هر چند که این کار ناخواسته یا ناآگاهانه باشد. به هر حال در بهترین حالت در این دوره ها، امام را ناقص و ابتر معرفی می کنند. بچه حزب الله ها حتما باید خود متن صحیفه امام را بخوانند تا بدون واسطه و مستقیم با سیره و شخصیت و منظومه فکری امام آشنا شوند. چرا که واسطه ها (از جمله همین شارحان یا دوره برگزار کنندگان) ممکن است بسیار فریبنده و گول زننده باشند و بهترین حالت این است که شما را با واسطه با امام آشنا کنند واسطه هایی که معلوم نیست خودشان چقدر با منظومه فکری امام منطبق باشند. 5️⃣ پس چه باید کرد؟ هر کس که می خواهد امام واقعی را بشناسد باید آثار خود امام را بخواند. باید نهضت «صحیفه خوانی» راه اندازی کنیم. «صحیفه امام» باید جزو کتاب های بالینی حزب اللهی ها باشد. لازم هم نیست حتما در دوره خاصی شرکت کنیم و یا یکباره همه این مجموعه را از ابتدا تا انتها بخوانیم بلکه باید پیوسته به آن مراجعه و آن را مطالعه کنیم و با آن مانوس باشیم. مطالب این مجموعه بسیار ساده و روان است و هیچ نیاز به توضیح و مربی و استاد ندارد. همچنان که مردم عادی سخنرانی های امام را می فهمیدند قطعا ما هم آن را می فهمیم. بچه حز اللهی ها «صحیفه خوانی» را باید تکلیف خود بدانند. اگر می خواهیم انقلاب اسلامی را بشناسیم باید امام را بشناسیم و اگر می خواهیم امام را بشناسیم باید آثار او را مستقیم و بدون واسطه بخوانیم. ارتباط مستقیم و بدون واسطه امام و نسل های بعدی بچه حزب اللهی ها نباید قطع شود. نباید بین امام خمینی و نسل های بعدی نیروهای انقلابی فاصله فکری و فرهگی بیفتد. قطع ارتباط مستقیم و فاصله افتادن بین امام و نسل های بعدی نیروهای انقلابی و حزب اللهی ها بسیار خطرناک است و آنها را با مشکل هویتی روبرو می کند.
6️⃣ «آداب الصلاه» و «چهل حدیث» باید کتاب های اخلاقی و خودسازی بچه حزب اللهی ها باشد و به عنوان یک ضرورت مدام آنها را بخوانند. ضمن این که «صحیفه امام» نیز فقط شامل مباحث سیاسی نیست؛ بلکه این اثر، مجموعه ای غنی از مباحث معارفی، اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی عرفانی است که بسیار خواندنی است. وقتی سرچشمه هست، آب را باید از سرچشمه نوشید. هر کسی که ادعای حزب اللهی یا انقلابی بودن دارد حتما باید این دو سه کتاب و این مجموعه را بخواند. حزب اللهی‌های امام ندیده و امام نخوانده چگونه حزب اللهی‌هایی خواهند بود؟ 7️⃣ همانظور که منظومه فکری امام، موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد؛ بقا و تداوم نظام جمهوری اسلامی نیز با احیا و استمرار منطومه فکری امام ممکن است. حفظ نظام تنها با منظومه فکری امام امکان پذیر خواهد بود./ پنج شنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ @hamkhaniketab
کتابخانه از مکانهای مورد علاقه من است. از جاهایی که به برکت اضافه شدن اتاق بازی کودکان از تفریحات سالم من و فرزندانم شده است. در مورد آیت الله مرعشی و کتابخانه اش و زحماتی که برای جمع آوری کتب آن کشیده، شنیده بودم اما در مورد جزئیات آن چیزی نمیدانستم حتی تا به حال در سفرهایم به قم، به این کتابخانه نرفته بودم. کتاب شهاب دین نوشته خانم زهرا باقری زندگینامه آیت الله سید شهاب الدین مرعشی است. کتاب با نثری روان و جذاب به رشته تحریر درآمده است. نحوه روایت این نویسنده جوان خوش قلم و مواجهه اش با زندگی آیت‌الله مرعشی برایم جدید و جذاب بود. کتاب با مرگ آیت الله و ورود او به عالم دیگر آغاز میشود و تمام زندگی ایشان از قبل تولد تا مرگ توسط خود ایشان مرور میشود. در لابلای روایت داستانِ زندگی این عالم بزرگوار، پسرشان در حال خواندن وصیتنامه پدرشان و آماده سازی مراسم تدفین هستند. زحمات طاقت فرسای آیت الله مرعشی برای جمع آوری کتب خطی و جلوگیری از، به دست نااهلان افتادن این کتب نفیس یا از بین رفتن آثار بزرگان تحسین برانگیز است. اینکه نماز و روزه استیجاری بگیری تا کتابهایی را بخری که بعدا برای استفاده اهلش وقف کنی کاری بس ستودنی است. تصور میکنم لحظات نابِ بودن در کتابخانه، و با لذت کتاب خواندنِ خودم و کودکانم را چقدر مدیون ایثارگری مرعشی ها هستیم. ذکاوت، شجاعت و تلاش مراجع تقلیدی چون آیت الله مرعشی تاثیر بسزایی در تاریخ ایران داشته است. حس ناب ارادت ایشان به بانوی آب و آیینه، حضرت فاطمه معصومه(س) در جای جای کتاب موج میزد و به من گوشزد میکرد در پناه کسی هستیم که همیشه و همه جا هوای ما را داشته و دارد. ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab
مولای من هر روز صبح که از خواب برمی‌خیزم رو به قبله می‌ایستم و دست بر سینه می‌گذارم و می‌گویم: " السلام علیک یا ابا صالح المهدی " .. و وقتی به این فکر می‌کنم که خدا جواب سلام را واجب کرده است قلبم از ذوق از جا کنده می‌شود .. ❤️ ✨️ 🕊 🪵🍂 📚 @hamkhaniketab
بسم الله جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه بی یـاد تو هـرجـا که نشستم تـوبه این کتاب را نباید یکجا بخوانید، باید ذره ذره نوش جان کنید... گاهی که دلتان می‌گیرد یا هوس زیارت می‌کنید این کتاب را باز کنید، یک حدیث بخوانید و مست شوید... پیشنهاد: نیت کنید، هر شب جمعه یک حدیث بخوانید، قصد زیارت کنید و از همان جایی که هستید، زائر شب جمعه معشوق شوید... ✍️🌸 📚 @hamkhaniketab