eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
233 ویدیو
95 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بخشی از نظرات کسانی که کتاب ناقوس ها به صدا در می آیند را مطالعه کردند فقط دو روز دیگر تا شروع همخوانی کتاب از پنج فروردین ماه در گروه همخوانی ذیل : https://eitaa.com/joinchat/3923772144Ce036fecff9 @hamkhaniketab
🍃🌸🍃شهید آوینی: « نوروز رستاخیز خاک است و عید صیام، رستاخیز جان. خاک محتاج زمستان است تا پذیرای بهار شود و جان محتاج صوم است تا روح به اعتدال ربیع واصل شود، تا خورشید عشق از افق جان طلوع كند و نسیم لطف بوزد و درخت دل به شكوفه بنشیند و این بهار درون است!» (نشریه رستاخیز جان، انتشارات واحه، ص ۵۷) @hamkhaniketab
🧐 چرا خدا بعضی از دعاهای من رو نمی پذیره؟! شما مادرا و پدرای عزیز، تا الان صدبار با این پرسش از طرف بچه هایتان، روبه رو شده اید، چه جوابی داده اید بهشان؟ از جوابی که دادید، قانع شدند یا نه؟! 🖋️ آقای غلامرضا حیدری ابهری که کتابهای زیادی در موضوع خداشناسی نوشته اند، این بار در کتاب 📖 خدایا! خروس کن مرا! 🖨️ انتشارات: جمال ✅ پاسخ دادند به این سوال بچه ها که چرا خدای مهربون، بعضی از دعاهامون را برآورده نمی کنه! خب بفرمایید اینم یه کتاب خوب دیگه برای بچه ها که خوندنش باعث میشه به ارتباط بیشتر بچه هایتان با خدا. 📄 برشی از کتاب: « جناب گاو! سلام. آیا دوست داشتی که تو هم مثل ما کبوترها می توانستی پرواز کنی؟ » دُم سیاه گفت: « بله. » کبوتر خندید و گفت: « خب فعلا که نمی تونی. » دُم سیاه گفت: « اگر بخواهم می توانم. » کبوتر گفت: « مجبوری دروغ بگویی؟! » دُم سیاه ناراحت شد و از لَجِ کبوتر، هفتمین دعایش را با خدا درمیان گذاشت... @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كتاب در سالي كه گذشت گزارش خبرگزاری صدا و سیما از وضعیت کتاب در سال ۱۴٠۲ از نشر تا بین‌المللی کتاب تهران و جوایز و ها @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرا باید زبان را پاس بداریم؟؟ 🔸وقتی به جای هلی کوپتر، بالگرد پیشنهاد شد خیلی ها خندیدند... به بهانه گفتگو پیرامون زبان فارسی در گروه، پیشنهاد میکنم حتما این برش از برنامه را ببینید تا خیلی از مسائل برای شما روشن شود @hamkhaniketab
🌷 مادر شهید سیدحسین علم الهدی را می شناسید؟ همون شهیدی که از قرآنش، شناختنش. اگر زائر راهیان نور بودید و سر به یادمان شهدای هویزه، زدید، حتما مزار پاک این مادر شهید را هم دیدید. کتاب، 📖 راز بی بی جان 🖋️ به قلم: الناز عباسیان 🖨️ انتشارات: روایت فتح روایت شیرزنی هست به نام سیده بتول جزایری که نه تنها نشان افتخار مادر یکی از بی باک ترین فرماندهان شهید دفاع مقدس را بر سینه داشت، بلکه خود گنجینه ای بود برای این انقلاب به نظرم، شیرین‌ترین خاطره این قسمت از کتاب، مربوط میشه به پذیرایی بی بی جان از مقام معظم رهبری، به عنوان نماینده امام در جنگ در خانه خود در زیر آتشباران دشمن، که از قضا یک بار هم غذای ایشان شور میشه و رهبری به روی خانواده علم الهدی نمی‌آورند. برشی از کتاب: از همون اول گفتم که شهید شدی، گفتم دروغه هرکی گفته تسلیم صدام شدی! اما حسین جان این چه آمدنی شد؟ قرار آخر ماه صفرمون چی شد پس! حسرت به دل موندم حسین... چطور این تن پاره پاره تو رو ببرم اهواز... بعد سرش را رو به آسمان برد و فریاد زد: «خانم زینب چی کشیدی تو کربلا... صبرم بده... صبرم بده...» همین طور این جمله را با ناله و اشک تکرار می‌کرد که یک آن صدایی را شنید: «خوش اومدی بی بی جان... هویزه منتظرت بود...» الله اکبر این صدای حسین است. هراسان از جای خودش بلند شد و نگاهی به اطرافش کرد. وسط بیابان بی آب و علف و خشک هویزه میان تلی از خاک و خون و پیکر شهدا ایستاده بود... @hamkhaniketab
امروز، هم نسیم بهار طبیعت 🌸 و هم نسیم بهار معنویّت ✨️ برای همه‌ی بندگان مؤمن و صالح قابل استفاده است .. 😇☁️🌿 ❤️ ۱۴۰۳/۱/۱ 📚 @hamkhaniketab
آقای مهربان، عزیزم حسن 💚 (علیه السلام) چه تولد کریمانه ای که خداوند؛ ۱۵ روز قبل و بعد از آن را مهمانی داده است.. ☺️🌸 خوش آمدی امام من 💐 😍 📚 @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
بسم الله داستان از جایی آغاز می‌شود که پدر و مادری در قلب آفریقا دخترشان را برای لقمه نانی به کنیزی فرستادند. نه پدر تاب تحمل داشت و نه مادر اما برای اینکه هم دختر و هم خانواده به لقمه نانی برسند راهی جز کنیزی دختر نبود. دختر را راهی بازار فصلی عکاظ کردند اما گویی این کنیز با دیگران از ابتدا فرق داشت. پیش‌گوی قبیله‌شان گفته بود که چشم‌های این دختر انسان‌های بزرگ و والایی را می‌بیند. همین‌طور هم شد. او به مدینه آمد و همزمان اسلام ظهور کرد... روایت برده‌ای در زمین و زمانه‌ی اسلام، دوباره خاطره کتاب ریشه‌ها را برایم زنده شد... با این تفاوت که برده داری در غرب پایان ندارد، اما پیامبر ما هر گونه برده‌داری که در آن ظلمی باشد را ممنوع اعلام کرد. او انسان را والاتر از آن تصویر کرد که برده باشد. چه بخواهد برده انسان دیگری باشد و چه برده و مطیع شیطان یا هوای نفس و یا... مهم‌ترین اتفاقات داستان در پنجاه صفحه پایانی‌اش می‌افتد آنجا که نویسنده در پی جمع‌بندی داستان خود است اما گویی نویسنده جوان برای روایت داستان بیش از حد عجله دارد. چه زیباتر بود اگر بیشتر از ناتا و دردهایش در دوران پس از پیامبر ص می‌خواندیم. ای کاش این دوران را عمیق‌تر از نگاه ناتا می‌دیدیم. در بخشی از کتاب، خوله (کسی که ناتا در خانه او کار می‌کند) در ذهن خود چیزی را به خاطر می‌آورد که مانع از مرگ او در لحظه وضع حمل شده است. او در ذهن می‌آورد که کسی گفته است جانت را به خاطر دعای همسایه‌ات به تو باز می‌گردانیم اما این جملات فقط به اندازه یادآوری باقی می‌ماند و اندکی، هرچند کم، به آن اشاره بیشتر نمی‌شود. این همسایه کیست؟ ناتا از رنج و سختی های بعد از پیامبر و دوری از شوهرش می‌گوید اما تمام این‌ها را ما تنها در یک فصل کوتاه می‌خوانیم و نمی‌دانیم دقیقاً از چه سخن می‌گوید. ای کاش نویسنده دقیق‌تر برایمان آنچه در نظر داشت را روایت می‌کرد. بعضی اتفاقات در دل کتاب آنقدر سریع رخ می‌دهد که مخاطب بدون آمادگی، تنها فرصت گذشتن از آن را پیدا می‌کند و این حیف است... ایده کتاب را دوست داشتم اما شرح و بسط را نه... شروع و پایان بندی عالی بود اما میانه بسیار ضعیفی به نسبت افتتاحیه و اختتامیه‌اش داشت. بی‌شک در بین رمان‌ها و داستان‌های صدر اسلام باید به کتاب وقتی دلی امتیاز ویژه‌ای داد. کتابی که به زیبایی به زندگانی جناب مصعب بن عمر یار وفادار و خالص پیامبر ص می‌پردازد و چه زیبا شرح و توصیف زندگی این بزرگ مرد را به مخاطب ارائه می‌دهد. در گوشه‌ای از کتاب ناتا نیز به حضور جناب مصعب در مدینه پرداخته شده است. اما جمع بندی... برای درک حس و حال خوبِ شروع و پایان کتاب که حقیقتاً دل‌انگیز بود شما را دعوت به خواندن این کتاب می‌کنم، چرا که کوتاه است و خوش خوان. 🌸 📚 @hamkhaniketab
📖 ۷ راه جذاب برای علاقه‌مند کردن بچه‌ها به کتاب‌خوانی در دنیای نتیجه‌گیری‌های سطحی و نایاب بودن تفکر، تلاش برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها شاید وظیفهٔ هر پدر و مادری باشد! ۷ راه برای علاقه‌مند کردن کودکان ۳ تا ۶ سال را در ادامه بخوانید و از همین امروز شروع کنید. ◾ خودتان الگوی مطالعه باشید! ◽ کتاب خواندن را به تجربه‌ای تعاملی تبدیل کنید. ◾ عروسک محبوب کودک را هم شریک کنید! ◽ علایق او را هدف بگیرید. ◾ تکرار را در آغوش بگیرید! ◽ در هر زمان و مکان خواندن را تشویق کنید. ◾ مطالعه را به عنوان تنبیه حذف نکنید! @hamkhaniketab
🤔 رمانهای امنیتی چه قدر خوندید تا حالا؟ از اون رمانهای هیجانی و پلیسی که دلتون می خواد لحظه ای کتاب رو کنار نذارید، حس کنجکاوی رهاتون نکنه و بدونید چه ماجراهایی برای قهرمانان این کتابها، پیش اومده 🧐 اگر هوس کردید در این تعطیلات نوروزی از این رمانهای جذاب بخونید، من خوندن کتاب 📖 آنفولانزای نیویورکی 🖋️ به قلم: م. برهانی نیا 🖨️ انتشارات: کتابستان معرفت 👌 بهتون پیشنهاد می دم. این داستان هیجان انگیز، درباره آلاء همتی دختر جوانیه که در شهر تهران به کار خبرنگاری مشغوله. او در دانشگاه دانشجوی ارشد رشته سینماست، یکی از اساتید او مرد جوانیه به نام سهند پایدار، تهیه کننده‌ای که کار و بارش حسابی سکه هست، در سوی دیگر اتفاقات مرموز و هولناکی در کشور در حال وقوع هست، نیرو‌های امنیتی در همین حین به دنبال یافتن سرنخ از افراد نفوذی هستن که باعث ایجاد آشوب در فضای فرهنگی و اقتصادی کشور میشن... 📄 برشی از کتاب: « فایل‌ها و مدارک موجود در مموری آقای سعیدی خیلی خطرناک‌تر و حساس‌تر از فرار مغز‌ها و مهاجرت دانشجویان بود. تقریبا یک ماه قبل، از طریق چند دانشجو به سارا سلیمی رسیده بودم که بعد از مهاجرت به استرالیا سر از تلاویو درآورده بود. من بیمار سوژه‌های پرمخاطره تصمیم گرفتم مستندم را به معدود نخبه‌های مهاجری تخصیص دهم که جذب سرویس‌های جاسوسی خارجی می‌شدند. قبل از هر چیز، باید دلایل جذب آن‌ها را متوجه می‌شدم؛ ولی هربار دری به رویم بسته می‌شد.» @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌱پدرم می‌گوید:‌ قلب، مهمان‌خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روزی توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب، راستش نمی‌دانم چیست! اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است؛ برای همیشه... @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال همخوانی کتاب
بسم الله همه‌مان از ظلم به سیاه‌ها در دوران مختلف و به خصوص در زمانه منتهی به عصر تکنولوژی شنیده‌ایم... به عقیده من مردان و زنان آفریقایی صاحبان حقیقی تمامی چیزهایی هستند که امروزه دارایی ما از تکنولوژی به حساب می‌آید... چه کسی گفته است که اگر این حجم از ظلم به آن‌ها روا داشته نمی‌شد آن‌ها خود چنین پیشرفتی نمی‌کردند؟ چه کسی گفته است که اروپا و اروپاییِ عصر انقلاب صنعتی به تنهایی می‌توانسته چنین پیشرفتی بکند؟؟ یکبار برای همیشه با خودمان رو راست باشیم و ببینیم آیا جز این است که دنیا، این حجم پیشرفت تکنولوژی، بعد از انقلاب صنعتی و حتی قبل از آن را در ازای خون مظلومانه (شاید) میلیون‌ها سیاه پوست و سرخ پوست به دست آورده است؟ داستان ریشه‌ها بیان تمامی لطمات و صدماتی است که به لحاظ جسمی و روحی بر یک خاندان آفریقایی روا داشته شده است...یادم نمی‌آید چند سال از خواندن این کتاب برایم می‌گذرد اما همینقدر می‌دانم که حقیقتاً یکی از کتاب‌های دردناک و عمیقی بود که کاملاً تحت تأثیر قرارم داد. شما در دل این کتاب، با ده نسل از یک خانواده روبرو هستید. و تمام ظلم و ستمی که به یک یک اعضای این خانواده به مثابه جزئی در نمای کلِ سیاه‌ها وارد شده است را می‌خوانید. در انتهای داستان می‌بینید که حتی در زمان امروز هم، پس از این حجم ناگواری و ظلم، باز هم این نژاد مظلوم مورد ستم قرار گرفته و می‌گیرد. الکس هیلی به عنوان آخرین عضو این خانواده که راوی کتاب است تمام داستان را برای ما بازگو می‌کند. یادم نمی‌رود که در انتهای کتاب با آنکه می‌دانستم نویسنده نسل دهم این خانواده است اما گویی برای زمانی کوتاه این مطلب کاملاً از ذهنم دور شد و زمانی که به انتهای کتاب رسیدم، بعد از حدود هفتصد صفحه خواندن از دردها، رنج‌ها، اسارت‌ها، تحقیرها و دوری‌ها، وقتی الکس هیلی گفت که: من آخرین نفر از این خاندان هستم. برقی مرا گرفت و شوکه شدم. نای از بدنم رفت. انگار که از فضایی خارج و بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای به سیاره‌ای ناشناخته وارد شدم و احساس کردم تنها من هستم و او. دوست داشتم تمام رنج‌های خاندانش را بر روی دوشش گریه کنم. احساسم حقیقتاً قابل بیان نیست و بعید می‌دانم کسی آن را دقیقاً درک کند اما ناگهان مواجه شدن با نسل دهم از کسانی که هیچ امیدی به ماندن شان نداشتی و بلاهایی که بر سرشان آمده، تنها صورت مرگ را مقابل چشمانت گسترده است، اتفاق ویژه‌ای است. گویی تمام دنیا می‌خواسته نگذارد که الکس هیلی بوجود بیاید و این جریان ننگین را روایت کند. اما او به سان منجی یا ابرقهرمان خاندان خود که نه، بلکه منجی تمام سیاهان آمده است تا داغ و رنج چند صد ساله را با ما در میان بگذارد. آیا چنین شخصی و چنین حسی شما را به سیاره دیگری نمی‌برد؟ 🌸 📚 @hamkhaniketab