هدایت شده از تنها علاج
-1290592512_-214449.mp3
7.26M
🔸بازم بشنو صدامو دریاب اشک چشامو
امشب صادر کن آقا ویزای کربلامو
🔹منم خیلی دلم میخواد بزنم بین راه فریاد:
هلا بیکم هلا بیکم یا زوار ابوالسجاد!
🔸حسین جانم! حسین جانم! ببین این حال غمبارو
بطلب سینه زنها رو بنویس اسم ماهارو
#یادش_بخیر
#شب_جمعه
#اربعین
#انجمن_عتبه
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
4_5782715264067963134.mp3
2.89M
مداحی اربعینی فوق العاده زیبا و شنیدنی «ای آقا، عمود چندمی؟»
🔸قدم قدم موكبارو مي گردم
🔹ستون ستون دنبال يه نشونه م
🔸كجاي اين جمعيتي كه مي خوام
🔹نمازمو پشت سرت بخونم
🔸مگه مي شه، پدر صدا كنه پسر نياد؟
🔹مي دونم، كه بين زائرا
🔸مي دونم، ميون مردمي
🔹مي سوزم، توو آتيش غمت
🔸اي آقا، عمود چندمي؟
🔹يا مهدی، عزيز فاطمه
💠تا دنيا، حسينو نشناسه
💠من از پا، نمي شينم آقا
@tanhaelaj
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
اربعین، یعنی بلوغ. چهل سالگی یعنی بلوغ. چله گرفتن یعنی بلوغ. بلوغ یعنی رسیدن. یا ایها الرسول بَلّغ....
درختان رسالت شما چیست؟...بلّغ...موسی می خواهم. موسایی که بدون ترس...عصا را بیاندازد...لا تخف...تو در امان هستی.
بلوغ نویسنده
گرافیست
بلوغ هنرمند، در چیست...برسید...به آنِ زندگی برسید.
اربعین یعنی از حسین به حسین برگشتن. عرشه کشتی حسین عرشِ رحمانیست،همان که بر ماء بنا شده...بر اشک.
#اسماعیل_واقفی
@havaseil
@anarstory
هدایت شده از شیخ شوخ 😅✌️
30.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامونده ها حتما ببین
دلتون شکست و اسمتون جاری شد برای ظهور دعا کنید
هدایت شده از 💎 •﴿ بْاٰغِ یاقٓۆٺ ﴾• 💎
#اربعین
#واقفی
#اینفوگرافی
#فتوشاپ
#شهرداری_یزد
#مؤسسه_آموزش_عالی_امام_حسین_علیه_السلام
#عربی
نشانی باٰغِ ێاٰقۆٺ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
نمایشگاه باغِ یاقوت📌
@HOLLYYAGHUT
هدایت شده از 💎 •﴿ بْاٰغِ یاقٓۆٺ ﴾• 💎
#اربعین
#واقفی
#اینفوگرافی
#فتوشاپ
#شهرداری_یزد
#مؤسسه_آموزش_عالی_امام_حسین_علیه_السلام
#فارسی
نشانی باٰغِ ێاٰقۆٺ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
نمایشگاه باغِ یاقوت📌
@HOLLYYAGHUT
هدایت شده از 💎 •﴿ بْاٰغِ یاقٓۆٺ ﴾• 💎
#اربعین
#واقفی
#اینفوگرافی
#فتوشاپ
#شهرداری_یزد
#مؤسسه_آموزش_عالی_امام_حسین_علیه_السلام
#English
نشانی باٰغِ ێاٰقۆٺ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
نمایشگاه باغِ یاقوت📌
@HOLLYYAGHUT
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
13921008_7933_64k.mp3
2.31M
چهره دشمن را باید افشا کرد...با شفاف سازی...جریان تحریف کارش تحریف واقعیت ها است.
بعد از افشای دشمن باید با او جنگید...دشمن داخلی را باید ابتدا افشاء کنید...
پس افشاء کنید.
#جریان_تحریف
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
@ANARSTORY
@HOLLYYAGHUT
هدایت شده از ...
فروش ماسک سه لایه
با کیفیت و قیمت عالی
بسته 50 تایی
فقط 60هزار تومان
09135153383
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
☑️ کانال های شخصی بچه های باغ انار:
🖊آرمینهآرمین 🔻مشق شب.
http://eitaa.com/joinchat/3936157712Cd64453ab68
🔹
🖊حسین ابراهیمی🔻
@dastannewis
🔹
🖊اسماعیل واقفی.🔻
@storytools
🔹
🖊سیدمحمدحسین موسوی.🔻
@DastNevis_Talabeh
🔹
🖊حیدر جهان کهن.🔻
https://eitaa.com/joinchat/1105920033C30c5a941ac
🔹
🖊احد🔻
خط به خط
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
🔹
🖊مقدسی فر🔻
https://eitaa.com/joinchat/1725038616Ca1e5e9495d
🔹
🖊مهدیار🔻
@jahadbaghalam
🔹
🖊باران🔻
@sherekodak
🔹
🖊بنت الحیدر سلام الله علیها.🔻
@AvayeEeshgh
🔹
🖊بنـْتـُ الْحِیْدَࢪ‹؏› و فخر الزمان🔻
@nevisandegane_enghelab
🔹
🖊فخر الزمان🔻
@masteeshgh
🔹
🖊فاطمه شراهی🔻
https://eitaa.com/joinchat/3829399613C5067396364
🔹
🖊شعر به زیبایی احساس🔻
https://eitaa.com/joinchat/3081044025Cd7c37352da
🔹
🖊خانم گل🔻 دیالوگ، مونولوگ.
http://ghashamshami.blogfa.com/
🔹
🖊اویسِ قرَنِ حُسَیْن🔻
@Harime_313
🔹
🖊زهرا صادقی🔻 خودنویس.
@khoodneviss
https://eitaa.com/koocheyEhsas/29293
لینک رمان شاهزاده و شبگرد
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
رمان انلاین (در حال نگارش) #خوشهیماه
🔹
🖊بانو طلبه 313🔻
@be_vaghte_del313
🔹
🖊فرجام پور🔻 اسرارِ درون
@asraredarun
🔹
🖊حبیبی فر🔻 نویسنده شو
@nevisandesho
🔹
🖊نون و القلم🔻 قلم درد
@ghalamdard
🔹
🖊ځٻاٺ قݪݦ 🔻( نقد و بررسی رمان)
@hayateghalam
🔹
مدرسه ی علمیه ی #ثقلین
@versify
https://eitaa.com/joinchat/3165585446C87efc10302
♦️
#شناسنامه_درختان
#کانال
💎 @anarstory
هدایت شده از 💎 •﴿ بْاٰغِ یاقٓۆٺ ﴾• 💎
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
بسم رب الحسین✨
برگزاری دوره نرمافزار inshot📳
در باغ یاقوت🍃
جلسه اول:
شنبه ۱۳۹۹/۷/۲۶
ساعت ۲۰
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21
نمایشگاه باغ🔻
@HOLLYYAGHUT
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین39
عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع بهن، قال يداوين الجرحى و يقمن على المرضى كما كان مع رسول الله، قلت فسمهن لي، قال القنوا بنت رشيد و أم أيمن و حبابة الوالبية و سمية أم عمار بن ياسر و زبيدة و أم خالد الأحمسية و أم سعيد الحنفية و صبانة الماشطة و أم خالد الجهنية
(دلائل الامامه، ص 260)
مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: 13 زن همراه قائم هستند. گفتم: با آن ها چه می کند؟ (چه ماموریتی به ایشان می سپارد؟) امام فرمود: مجروحان را مداوا می کنند و به امر مریضان رسیدگی می کنند. همان طور که با پیامبر هم زنانی (در جنگ) بودند. گفتم: ایشان را برایم نام ببر. فرمود: قنوا فرزند رشید
ام ایمن
حبابه والبیه
سمیه مادر عمار فرزند یاسر
زبیده
ام خالد احمسی
ام سعید حنفی
صبانه ماشطه (ماشطه قصر فرعون)
و ام خالد جهنی
پ.ن: البته در این روایت نام 9 نفر اومده
#تمرین
#داستان
#داستانک
#غیرادبی
#غیرمستقیم
#هنرمندانه
#خلاقانه
💯💯
اگر شما یکی از این زنانی باشید که نامش نیامده...لحظه ای که متوجه می شوید این بار عظیم روی شانه های شما قرار گرفته را توصیف کنید...
💯💯
#مثلا
چطور به این مقام رسیده اید؟ داستانی بنویسید...
#مثلا
لحظه دیدار امام زمان علیه السلام و گرفتن حکم ماموریت را توصیف کنید...مثلا حضرت به شما ممکن چه بگویند؟
#مثلا
اگر آن چهار زن از دوستان نزدیک هیئتی شما باشند. یا در فضای مجازی همکار شما باشند...دوستی خود را داستانی بنویسید.
#مثلا
طرح خودتان را برای مدیریت زنان جهان توضیح دهید...متن توضیحی هم باشد ایرادی ندارد.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
فقط خلاقانه و غیر شعاری و ...غیر دلنوشته باشد. متن ادبی و دلنوشته و شعر برود در پادشاه وارونه.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6
#تمرین39
@anarstory
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
ممکن است همین مجروحان و بچه های ضربه دیده در فضای مجازی باشند...
-
سیب زمینی تنوری میخوری؟ بیا کنارم بشین...می دونم تو هم خسته ای..بیا.
#مونولوگ
-
در گوشه ای از دنیا یک غار خریده ام اصحاب کهف راهشان دور بود. خودم هم در مسیر مدینه سه شب فقط اقامت خواهم کرد...بعد از آن شما خواهید ماند این غار...این کهف. کهفِ حصین...نحن کهف الوری.
#راز
#مونولوگ
-
تابالوگا را در مدفن کرمهای شبتاب یافته ام. کسی هست که به بانو عمره خبر دهم من کجایم؟
#مونولوگ
-
تای شلوارش هندوانه دلم را قاچ میکند.
پ.ن
از دفتر خاطرات زلیخا...
#مونولوگ
-
موهای مجعدش قلبم را جِرمه جِرمه.
پ.ن
همان
#مونولوگ
-
من و جذاب سیب زمینی را می کردیم دانه و به دل می گفتیم:
- هوووووف چقد داغه
#مونولوگ
-
سلام و #نور. کنار #سیاهچاله ام...هر لحظه بیم فرو افتادن دارم. برگ ها عاشق نور اند نه برای خودشان...برای درختان و میوه ها.
#مونولوگ
-
سوزناک ترین خیال دلم را می خواهم در اقیانوس منجمد شمالی بگذارم. آهای شمالی مرا دریاب.
#مونولوگ
-
تهوع آور. رنج آور.
خودم را می گویم.
#مونولوگ
-
دل در کمند گیسوی یار باخته ام. از اولش گفتم این کمندش کار دست ما خواهد داد.
#مونولوگ
-
سیراب شیردانِ حقیقت رابیرون ریخته ام حرفی از جنس حقیقت نشنیده ام.
-
ای خدای باغ انار...تو را با ما چکار...نمی شود دیگر بسه؟
#مونولوگ
-
کوکتل مولتوفی ساخته ام از شیشه قلبم. و درونش را از مهر سرشار. آتشم اگر زنید به محبت خواهید سوخت.
#مونولوگ
-
دریای دلم پُر از پَری دریایی است. کبوتر های پاپَر دور جزیره ها سرگردانند. پارویی خواهم ساخت. به پری ها خواهم داد. و خودم دور خواهم شد از جهان. دور خواهم شد از پروپاگاندا.
#کاریکلماتور
-
تمام باغات در باغ انار جمع شده و باغ انار در انار و انار در نون. و نون در نقطه اش. و من آن نقطه ام.
#مونولوگ
#آره_جون_عمه_محترمه_تان
-
طوفان زده ام. ای نوح کشتی ات به چند؟
#مونولوگ
-
عصای موسی را با کشتی نوح تاخت زده ام. یقین دارم که ضرر نکرده ام.
#مونولوگ
-
کویری ام. و همین گواه تو....
#مونولوگ
-
دل را برای چه آتش می زنند؟ برای سوختن...سلمنا...خب اگر چیزی نمانده باشد چه؟
#مونولوگ
-
امروز با شاپرک ها به کائنات رفتم. آن درخت کوچک که در سفر قبلی کاشته بودم لیمو داده بود.
#مونولوگ
-
بارقه امیدی پیدا کردم. معلوم شد امید بارقه رو دیروز گم کرده بوده...هیچی دیگه بارقه رو بردم دم در خونه امید اینا تحویل دادم...کلی تشکر کردند بندگان خدا.
#مونولوگ
-
اخوانِ ثالث به طالس گفت: عهه این چیه؟
طالس به لهجه فلاورجونی گفت...هیچی بابا خالِس.
#دیالوگ
#کاریکلماتور
-
جفنگ در جفنگدان شوری ندارد..این حرفها هیچ نوری ندارد.
#جفنگلوگ
-
مادرم در دهانم فلفل می ریخت و من به دلم میگفتم....حالا یه روزی رییس جمهور میشم تلافی می کنم.
#مونولوگ
-
رفتم...واقعا رفتم....واقعا....
#مونولوگ
-
الان فرداست.
#مونولوگ
-
سقراط و صغری عقد کردند. کبری کتابش گم شد.
#مونولوگ
-
هیچم در هنر پیچیده. به روحِ هنر قسم.
#مونولوگ
-
خرامان خرامان آمد. خرامان خرامان رفت. تا 1400.
#مونولوگ
-
خرقه جایی گرو و باده و دفتر جایی...هر کی گفت کجا؟
#مونولوگ
-
دلم پوسید.
#مونولوگ
-
چِقَد لوسید.
#مونولوگ
-
باهم دوسید؟
#🤔
-
اهل روسید؟
#🤔
-
مگه خروسید.
#مونولوگ
-
بچه اش را بوسید.
#مونولوگ
-
سامری را دیدم که نشسته بود و گاو زردی را می دوشید برای تکرار حماسه ای قهوه ای.
#مونولوگ
-
تا فتح قدس ده کلیک دیگر مانده، موشواره ها محکم و هدفمند فشار دهید.
#مونولوگ
-
خدایا روحم گرفته، دایجستیو بهشتی مرحمت بفرما.
#مونولوگ
-
خدایا! روحم بیرون روی اعتقادی گرفته، از عرش ات، دیفنوکسیلاتی بفرست.
#مونولوگ
-
خدایا قسم به خوابِ دم صبح دوستت دارم.
#مونولوگ
-
+پای تراکتور سازیون هم.
-
کارِ ما رمان بزرگسال است، حسین مجاهد اگر بگذارد.
#مونولوگ
-
برای تمام گذشتگاه علی الخصوص همسر نوح با آن بچه تربیت کردنش فاتحه مع صلوات.
#مونولوگ
-
برگی به برگها اضافه شده. شاید بهار آمده...
#مونولوگ
-
در باغ گردش می کردم. باغبان ها بیل و بیلچه به دست به درختان می رسیدند...درختانِ انار با تمام وجود قند در برگهاشان آب میشد...این لحظه هزار بار تقدیم باغبانها.
#مونولوگ
-
دلِ یک درخت که آسمانی شود همه چیز را بالا می برد...تمام باغات را به زیر سدره المنتهی می رساند. ای درخت عزیز هرجایی هستی خدا به سلامت دارَدَت.
#مونولوگ
-
توشیشان عزیز امیدوارم هرجایی هستی به مادرت برسی. من در تمام زندگی ام برای هاچ و توشیشان گریسته ام. و این یعنی ما همه مادری بوده ایم. السلام علیک یا مادر هزاران هزار سلام خدا بر حضرتش.
#مونولوگ
-
مادر مرا به کربلا نمی بری؟
#مونولوگ
-
خدایا از دانه های انار بنیان مرصوص ساخته ام. بیا ببین...بیا دیگه...بیا دیگه دورت بگردم.
#مونولوگ
-
خدایا آنتی ویروس ام جیغ می کشد...به نظرت در قلبم خبری شده؟
#مونولوگ
-
_وصال جدی!
+حاضریم اقا.
_وصال اسمت وصاله؟
+بله آقا.
-وصال، جدی هستی؟
+بله آقا.
- یعنی نمی تونیم باهات شوخی کنیم.
_ اقا ما فامیلمون جدیه...ههه ه هه هه ه ه هه
+عهه ه ههه ه هه ه هه
#دیالوگ
-
پشت گوشم را به نهنگ نشان دادم و گفتم بخاران. نهنگ یک نگاهی کرد و رفت. بعد ها از پلانگتون شنیدم که نهنگ ها اعصاب این کارها را ندارند.
#مونولوگ
-
موریانه ای را با صد ترفند شکار کردم. امشب کباب موریانه داریم. نام مهمانی امشب را گذاشته ام گشایش موریانه ای.
#مونولوگ
-
در کف مغزم فرشی از نور پهن کردم. مواظب باشید لگدش نکنید.
#مونولوگ
-
من نهنگی را می کنم دانه و به دل می گویم موبی دیک دانه ای چند؟
#مونولوگ
-
در قلعه فلک الافلاک نشسته ام و چایی نارنج می خورم و به درخت های انار توی جاده فکر می کنم.
#مونولوگ
-
در قعر اقیانوس نشسته بودم که درخت اناری آمد و گفت: فووووونِت.
#مونولوگ
-
در حال خلق آخرین اثرم بودم که یکهو اولین اثرم برگشت و گفت:
- خاک بر سرت.
#مونولوگ
-
از پارک نوفل شاتو تا خیابان امام یک #باغ زندان راه است.
#مونولوگ
-
اذان که می گویند صفحه کلید دستت است باید بگذاری زمین.
#مونولوگ
-
گوشواره های ذهنم را کندند...حالا می فهمم چرا هزار و چهار صد سال است افکارم پریشان است.
#مونولوگ
-
دوش دیدم ملائک گرد بقیع طواف می کردند. و امام مجتبی بر فراز کائنات خطبه میخواند...چه صدایی، چه ابهتی...حسن امام حسین است.
#مونولوگ
-
ناباورانه ناوارو می دیدم و به دل میگفتم هیچ پلیسی مثل سرکار جاور نمی شود. از آن روز تا به حال اخلاق ژان والژان با من عوض شده.
#مونولوگ
-
وبلاگی دارم مالِ شما...چند نیم لوگ دارم آن هم مالِ شما...فقط یک امام رضا را برای ما بگذارید.
#ریش_رنگی_طور
#مونولوگ
-
-اگر الیف شافاک بشیی چی می پاشونی؟
+شونصد صفحه درّ و گوهر.
#دیالوگ
-
#ملت عشق یا #ملی عشق یا #صادرات عشق چه فرقی میکند. باید #سپه عشقی ساخت و #سامان عشق را ساخت. #تجارت عشق پیشه پیشه وران است. ما به دنبال #شهر عشقیم تا در آن #کشاورزی عشق به راه بیاندازیم و #مسکن عشق بسازیم.
#مونولوگ
#جفنگترین_لوگ
-
دخترک کبریت فروش را دیدم که معصومانه منتظر بود. بارقه امیدی به او هدیه دادم از ذوقش گریه کرد. هنوز جای داغِ پشت دستش می سوخت.
#مونولوگ
-
و از عرش ندایی مرا خواند. همین امروز. توی حیاط. شماره 103...و چیزی در گذشته را به یادم انداخت. و چیزهای دیگر... و همین.
#مونولوگ
-
همین چهارشنبه چِل تا پیچ چو پیچ یا آهن پیچ برا چلنیوم....یادت نره.
#مونولوگ
#یزدیلوگ
-
دختر عقیل تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟
#مونولوگ
-
خدا هویجت کند و بعد از آن دوستی با خرگوش را نصیبت.
#مونولوگ
-
هویجِ دلم زرد شده خدایا ما می خواستیم موز باشیم.
#مونولوگ
-
خدایا ایمانمان واشر سر سیلند سوزانده، مکانیکی بفرست.
#مونولوگ
-
خدایا یاتاقان زده درگاهتم. رحمی، مروتی!
#مونولوگ
-
بار پروردگارا، فشار شکن ترمزم دیگر تحمل ندارد. حوری پری ها مثل پشکل توی دست و پا ریخته اند.
#مونولوگ
-
گوسفندی را می کردم سلاخی و به دل می گفتم، خوب بود مردم قلوه های دلشان پیدا بود. یکهو سهراب برگشت و گفت: حاجی دیگه ما هرچی هیچی نمی گیم دیگه خودت بفهم...
#دیالوگ
-
ای آنکسی که لاستیک حواله ای داری و نمی دهی، حواله ات می دهم به سرزمین سدوم.
#مونولوگ
-
گوسفندان زیادی خریدم و دادم به دختران شعیب. موسایی می خواهم. گوسفند مراسم عقدشان با خودم. کیک اش هم با خودم. تمام مصر و کنعان و مدین را دعوت میگیرم.
#مونولوگ
-
من نمی دانم صفورا و یوکابد همدیگر را دیده اند یا نه...خوب شد که نمی دانم وگرنه یک جفنگلوگ دیگر متولد میشد.
#جفنگلوگ
-
البته باز هم متولد شد.
-
دروغ می گویم که کربلا می خواهم. حال ندارم یک وعده بروم و ظرفهای مادرم را بشویم. حال ندارم یک بار کار برادر دینی ام را رایگان انجام دهم...دروغ هایمان را نبین حسین...خوب میشویم باتو...
#مونولوگ
-
زندان زاویرا هم نتوانست یوسف را بشکند. خدیا حجره فیروزه تراشی نمی دهی؟
#مونولوگ
-
حکیم فردوسی را گفتم: حکیم یک گروه پر انرژی داریم میخواستم آدرس انتشارات شاهنامه را بدهی. یک نگاه کهکشان اندر سفینه ای بهم انداخت و گفت: همان که یک غول پشمالو پروفایلش است. هیچ نگفتم.
#دیالوگ
-
سعدی را گفتم انار گرامی بیا در پادشاه وارونه فعالیت کن. گفت، انار جدّ و آبادت است.
#مونولوگ
-
اژدهای موسوی را با نهنگ یونس به هم رساندم...یک مزرعه دریایی دارم با هزار اژدها نهنگی...هرکدام به طول هزار متر و وزن هزار تن.
#مونولوگ
-
#کاریکلماتور
-
من، منِ او می خواستم و او، أناهُ.
#مونولوگ
-
افعی درونم مار می خواهد. کسی مارِ ارگانیک فروشی سراغ دارید.
#مونولوگ
-
در استرالیا خانه ای خریدم با پنصد دِبِن. کاهن اعظم به اکرمشون گفت...اِ وا خواهر گرون خریدی.
#دیالوگ
-
زلیخا را دیدم که به دنبالم می دوید.
هم ضربه داشت هم کشف.
#مونولوگ
-
نماز صبح ام را در مثلث برمودا خواندم. نماز مغرب وعده قدس.
#مونولوگ
-
یک ساعت خودخوری کرد، دخترک با فضیلت. تا خودش را از میان برداشت و تمام شد.... فقط فضیلت هاش به جا ماند. کسی فضیلتِ درونی نمی خواهد.
#مونولوگ
-
بلور آجین شده ای؟نه؟ ایشالا بشی به حق پنج تن.
#مونولوگ
-
دلم علوفه تازه می خواهد. خر است دیگر. انگار اینجا گلستانه است و من سهراب.
#مونولوگ
-
آتش درونم دارد می سوزاندم. جزّ جگر زدن را با ما تجربه کنید.
#مونولوگ
-
کروکودیل پلو ظرف کرده ام. بفرمایید شام.
#مونولوگ
-
دخترک لبخندی زد و رفت. من جگرم تا صبح می سوخت.
#مونولوگ
-
کاکرو را معرفی کردم تا داماد شیخ اشراق شود. گویا آنجا هم قلدری کرده و عمه باجی نپسندیده بودش.
#مونولوگ
-
تخم کفترهایم را گذاشتم زیر عصای موسی. به نظر شما آینده شان تضمین است؟
#مونولوگ
-
پلی استیشن را گذاشتم جلوی حکیم ابوالقاسم فردوسی و گفتم....یا حکیم چونی با گیم؟ هیچ نگفت...
#مونولوگ
-
سعدی را انداختم ترک وسپا و دو تایی رفتیم دور دور....آخرهاش شوخی شهرستانی می کردیم.
#مونولوگ
[Forwarded from حسین مجاهد]
پلی استیشن را گذاشتم جلوی حکیم ابوالقاسم فردوسی و گفتم....یا حکیم چونی با گیم؟
پر سیمرغ را پرت کرد داخل بخاری.
#داستانک
-
کلفتی گرفته ام بهتر از برگ درخت.
#مونولوگ
[Forwarded from حسین مجاهد]
واقفی را گفتم: چه وقف کرده ای؟
گفت: کلمات را
-
یکهو دیدم یک موجودِ دهان صاف کننده ای دارد می آید. حکیم به من گفت...حالا تو چونی؟
#مونولوگ
[Forwarded from حسین مجاهد]
من هم گفتم بگذار دم تانکر
شاید بیابان سیراب شد
-
واقفی به گزاف حرف زیاد میزند...هزار دِبن از او بستانید و به زندان زاویرا ببریدش.
-
پری دریایی را در خواب دیدم. استغفرالله ربی و اتوب الیه...خدایا به خدا گفتم حجابش را درست کند...نکرد!
#مونولوگ
-
خواب دیدم در بهشتم. دیگه بقیه شو شرمنده.
#مونولوگ
-
روحم را بردم برای میزان فرمان گفت جلوبندی ایمانت را باید کامل بریزم پایین و ریخت.
#مونولوگ
-
کوزه های امروز دیگر آب نگه نمی دارند. همه جا لوله کشی شده. می دانی چه نگه می دارند؟ هوا و هوس.
#مونولوگ
-
دل خون نباشی یک پول سیاه هم نمی ارزی.
#مونولوگ
-
کافر همه را به کیش خود پندارد. منافق میره دبی.
#کاریکلماتور
-
رییس جمهوری داریم بهتر از گل ختمی. گل متخی. گل خمتی....
#مونولوگ
-
#دیالوگ
_ بریم بخوابیم؟
+ چونی؟
-
#دیالوگ
_ بریم بخوابیم؟
+ذلیل مرده کجا میخوای بری...بیا بخواب دیگه.
-
رفتم از سر چشمه آب بردارم. دختر انوشیروان هم آمده بود. خلاصه خیلی سلام رسوند.
#مونولوگ
-
کرم روحم شبها بهم سیب تعارف می کند. عاشق همین کارهاش هستم.
#مونولوگ
-
یونس را دیدم هزار نهنگ بر کشتی نوح چپانده بود و به شیراز و آن چشمه رکن آباد و آن وضع بی مثالش می رفت. کشیدمش کنار و گفتم حاجی الان شیراز دیگه مثل قدیما نیستا.
#مونولوگ
-
تا به حال هیچ کس مرا به خاط خودم نبوسیده است.
خاطرات یک نوشابه شیشه ای مشکی.
#مونولوگ
-
یک کور هم گاهی کافی است...
#مونولوگ
-
کور شده ای برادر. پرسیدن ندارد که.
#مونولوگ
-
زلف یار را گرفتم و گفتم، چونی؟ هیچی دیگه الان دستامو میتونم تکوون بدم فقط دیسکم یه کم اذیت می کنه.
#مونولوگ
-
ذلیل مرده ای را دیدم که خدا با شهادت میخواست عزیزش کند. خدایا داره دیر میشه ها...
#مونولوگ
-
کفن خریده ام. قبر اما نمی خواهم. خدایا چیز دیگری لازم دارد همایش لقا الله.
#مونولوگ
-
شب همه زعفرانی. به امید دیدن خوابهای بارانی. ای دل یادت باشد دیگر او را نرانی.
#مونولوگ
-
راز.
#مونولوگ
-
امشب هیچ کس حالش خوب نیست. خاکم به دهان خدایا امشب چونی؟
#مونولوگ
-
وعده شهادت داده اند مرا...به شیرینی خوردن تی تاب در چمن.
#مونولوگ
-
کلروفیل تازه با عاج پخته ام. کسی اگر خواست شماره برگ بدهم.
#کاریکلماتور
-
-باغ انار چرا داره می ترکه.
+خب اناری که برسه میترکه.
#دیالوگ
-
کاسه ای از کشک و بادمجان نذری مادرم را به کربلا بردم...تمام 4000فرشته با خودِ خود فطرس پرهایشان کشک و بادمجانی بود...باور نمی کنی؟
#مونولوگ
-
دوش دیدم که ملائک یک پری دریایی را آورده اند برای هدایت...آمدم دم در و گفتم...بابا ولم کنین...بابا به پیر به پیغمبر ولم کنین....نامردا پری را ول کردند و رفتند.
#مونولوگ
-
- استیکر انار می خوام برای باغِ انار.
+سید مجید موسوی می تونه...بهش بگو...
#دیالوگ
پ.ن
سید مجید اگر این پیامو دیدی بیا پی وی
-
دلم دلمه انار می خواهم. گرچه انار دلمه ندارد. ولی من میخواهم...می فهمی...من می خواهم...
#مونولوگ
-
جگر می سوزد. خیلی هم می سوزد. باید آب را روی جگرم بریزم...مرسی محمود.
#مونولوگ
-
پری دریایی گریه کرد و رویش را گرفت. ویلچر اش را برگرداند و گفت: من خیلی بدبختم؛
خندیدم.
گفت: راه رفتن آرزویی است که تو هیچگاه درک نمی کنی.
گفتم:پریِ بی پایِ من، آخر تو مالِ دنیای ما نیستی تو در دنیای خودت مانند ملائکه پرواز می کردی. یادت نمی آید؟
تو دچارِ آبی بی کران هستی و من دچارِ تو.
و چه خوب گفت سهراب...دچار یعنی عاشق.
#دیالوگ
-
- مسائلی هست.
+ گوش میدم.
- مگوست.
#دیالوگ
[Forwarded from 💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎]
گاهی نمی دانی چه ات شده. فقط این سیبک لامصب مثل سنگ آتشفشان می چسبد بیخ گلویت و خِرخِره ات را از درون می جَوَد. و تنها واکنش ات یک لبخند همیشگی است. غمی به وسعت کهکشان داری؟ نه؟
#اربعین گرامی باد.
-
کاشیهای کفِ دلم را نگاه کن. نگاه کن. نگاه کن. دِ لامصب نگاه کن.
پ.ن
مونولوگ حوضِ وسط حیاط با آب حوض کشی..
#مونولوگ
-
دلم را مثل اناری پاره کردم و خوردم. کسی دلِ مَلَس نمی خواهد؟ دانه بهشتی اش فقط مانده.
#مونولوگ
-
اصلا تو بگو، چه بگویم.
#مونولوگ
-
من آهن اسفنجی ام و حسین مغناطیس.
و امام عصر پاره های آهن می خواهد.
#مونولوگ
-
خیلی خسته ام حاجی. خیلی...
#مونولوگ
-
به گودال قتلگاه رفته ام. آخرین نقطه گرداب هایل است. بعد از بزرگترین سیاهچاله جهان. می دانید چه دیدم؟ مگوست.
#مونولوگ
-
و تو هیچ گاه نخواهی فهمید...
#مونولوگ
-
و تو مپندار که با رفتن به گودال قتلگاه همه چیز تمام می شود...تازه داغ عبدالله آنجاست...تازه زینب ات آنجا به ملاقاتت می آید...تازه حمله به خیمه هایت را...تازه و الشمر جالس هم داری...تازه ...تازه...انگشترت...تازه...عمو صبر کن...و ...
و بعد از همه اینها...نعل تازه دیگر برای چه بود؟ من نمی دانم. تو بگو...اگر می دانی.
#مونولوگ
-
مای بارِد. مای بارِد. یا ابو سجاد مای بارِد.
#مونولوگ
-
به جانِ دلم افتادم. جانِ دلم دان در دام پاشید و اسیرم کرد.
#کاریکلماتور
-
در تنوع گویِش پویِش به راه انداختم. بَرگوار رویِش کردم و ریشه دادم و ریش جا گذاشتم.
#کاریکلماتور
-
دلم را در مولینکس کردم. وای اگر بدونی چقدر خوب درش آورد.
#مونولوگ
-
سیر تازه را با مایِ بارد خوردم. جگرم زد روی شانه ام و گفت....شرمنده اخوی ها...ولی خاک بر سرت...
#مونولوگ
-
یک پری دریایی دارم به لعنت خدا هم نمی ارزد...مدام سلام خدا برایش می آید.
#مونولوگ
-
مورگان شوستر را گفتم...موری جون چونی؟ گفت: هِی الحمدلله رب العالمین.
#مونولوگ
-
به زغال فروش محله رشک بردم. او هم به من رشک برد.
#مونولوگ
-
سفینه ای ساختم از جنس پلانگتون. خواهم انداخت به کهکشان دور خواهم شد از باغِ انار...همچنان خواهم راند....عههه بیدار شدم...
#مونولوگ
-
دمپایی های فیثاغورث را دادم به زن داداشِ همسرش. بطلمیوس گفت: نوکش خوب دایره وار نشده...یک دانه دیگر بده.
#مونولوگ
-
جورابم ارسطو را پوشیدم و رفتم. بیچاره ارسطو.
#مونولوگ
-
هویج های باغِ افلاطون هنوز حسرتِ موز شدن دارند.
#مونولوگ
-
جامِ شوکران را به شوهران خود خورانیدند و رفتند....زنانِ عنکبوتی.
#مونولوگ
-
کلید ریش رنگی در آتن گم شده بود. یکدفعه سرباز پارتی پیرمردی ژنده پوش را آورد و به لهجه آتنی غلیظ گفت...اورِکا اورِکا...
#مونولوگ
-
قبادِ اول به کمبوجیه گفت: بردیاتم.
کمبوجیه هم گفت: تا 1400 خدا بزرگه.
#دیالوگ
-
اشکِ اول به مهرداد اول گفت: عشق فقط عشقِ اول...رهبر فقط سید علی.
#مونولوگ
-
به سرِ ارسطو کلاهی گذاشته ام اندازه پاچه افلاطون و سقراط از خنده غش کرد.
#مونولوگ
-
سپاه بیزانس برای تمام ارابه ها کویر تایر از یزد سفارش داد. تولید ملی پول میاره خیلی.
#مونولوگ
-
شاهپور اول به والریانس گفت:چونی؟
والریانس گفت:زهر مار.
#مونولوگ
-
شیرین به خسرو گفت شبی بریم خونه مامانم اینا....
خسرو هیچ نگفت...مردکه ی ...بزنم تو فرقِ سرِ متکبرش...
#مونولوگ
-
مردی در تبعید ابدی هستم. باور کن. به همین نان و خاویار قسم.
#مونولوگ
-
یک هپکوی وطنی می ارزد به صد کاتِر پیلار هشتصد تُنی.
#مونولوگ
-
اپسیلون چیست؟ هیچی.
#مونولوگ
-
دلِ جهانم سوراخ بود. مادرم جهانم را وصله زد. مادر مرسی هسی.
#مونولوگ
-
سوپِ میش خورده ای؟ من نخورده ام.
#مونولوگ
-
دندان مصنوعی مادربزرگم را دیروز دیدم. چقدر طبیعی بود.
#مونولوگ
-
پول هایم را در بورس گذاشته ام. مثل زمبه پشیمانم.
#مونولوگ
-
مادر امروز چندمین روز گذشته از بسته شدن دستان آسمان؟ چطور دست آسمان را بستند؟ مگر میشود؟ من که باور نکرده ام تا امروز.
#مونولوگ
-
یک کیسه شنی بغض بیخ اپیگلوتم مانده. خدایا اپیگلوتِ ما را صاف و صوف بفرما...نه مثل دفعه قبل اون فرشته رو نفرست. فرقِ ایپیگلوت و دهان را هنوز نمیشناخت.
#مونولوگ
-
سرسبز ترین کویر جهانم. چیزی شبیه کالاهاری.
#مونولوگ
-
خدایا به کلیمانجارو قسم، ما را آلپ نکن.
#جفنگلوگ
-
خدیا! فعلا چیزی یادم نمی یاد...فقط خواستم صدای قشنگ مو بشنوی...خیلی حال می کنی بنده ای مثل من داری. مگه نه؟
#مونولوگ
-
خدایا بیا بغلم.
#مونولوگ
-
خدایا فدایی داری.
#مونولوگ
-
خدایا کجایی؟
#مونولوگ
-
خدایا چایی بریزم برات.
#مونولوگ
-
خدایا قند میخوری یا توت خشک یا نبات. اصلا بزار شکلات برات بازکنم. چی تعارف می کنی؟ اگه بزارم.
#مونولوگ
-
خدایا!... دالی.
#مونولوگ
-
خدایا خواستم بگم....گفتم دیگه. همین دیگه.
#مونولوگ
-
خدایا!
#مونولوگ
-
خدا....ببین من اومدم در خونت. خدایا اصلا من آهو...اصلا من پروانه...اصلا من مرغ مینا...اصلا من...! خدایا بزار رابطه مون همینجوری خوب بمونه.
#خدا
#مونولوگ
-
از عرش می رسد سفیر. فکر کنم اونجا هم یه برجام رفته امضا کرده.
#مونولوگ
-
- بچه ها سلام.😀
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
+سلام آقا.
#دیاهالوگ
-
- آقا میکروفون رضایی رو ببندید خیلی حرف میزنه
+آقا به خدا ما نیستیم
_ چرا آقا خودشه
_ منم دیدم آقا همش حرف میزنه
+آقا ما نیستیم
*😬
#دیاهالوگ
-
- بچه ها صدام خوبه.
+آره آقا عالیه.
_پس برم خواننده بشم.
+ایول آقا
#دیالوگ
-
دقایق پایانی کلاس فتوشاپ
- آقا اسم نرم افزارش چی بود؟
+😬
#دیالوگ
-
- رضایی میکروفن تو قطع کن، خاک تو سرت صدای مادرت داره میاد😑
+🤐
#مونولوگ
-
رضایی: آقا صداتون قطع و وصل میشه؟
- نه آقا دروغ میگه صداتون آیینه اس.
#دیالوگ
-
- رضایی بقیه چرا نمیان؟
+ اقا تو واتس آپ پیامشون دادیم فکر کنم کلاس نباشه.
-😑
#دیالوگ
-
دقایقی بعد از پایان یافتن کلاس وقتی داری صفحه لپ تاپ را می بندی...
رضایی: اقا اسم نرم افزار چی بود؟
-🥺
#دیالوگ
-
رضایی: آقا حاضری ما رو زدید.
- بله
#رضایی_لوگ
-
رضایی: آقا ما اصلا لپ تاپ نداریم...
#ضربه_نهایی
#رضایی_لوگ
#دیالوگ
-
رضایی: آقا اجازه ما توی ایتا پیامتون دادیم.
- باشه
+ آقا به خدا ما رو توی گروهتون #عزو 🤐 کنید.
#دیالوگ
-
رضایی: آقا اجازه
-بله
+هیچی آقا درست شد.
_😱
#دیالوگ
-
رضایی: آقا اجازه لپ تاپ شده ده ملیون.
_ باشه رضایی رو گوشی یادت میدم
#امپراطوری_رضایی
#دیالوگ
-
رضایی: آقا اجازه لینکو ندید به دانشجو به ما نمیده..
دانشجو: دروغ میگه آقا میدیم.
#دیالوگ
-
-دانشجو تو دانشجو هستی؟
+ اجازه بله آقا.
- تو چطوری هم کلاس هفتم میخونی هم دانشجو هستی؟
+ههه ههه ههه آقا ما فامیلمون دانشجوئه😃😃😃😃
_ ههه ههه ههه عههه باریک.🥳
#دیالوگ
-
خدایا بی تو دیفرانسیل ام. با تو انتگرال. ای خدای اعداد حسابی ادرکنی.
#مونولوگ
-
شب...و دیگر هیچ.
#مونولوگ
-
روز...و همه چیز.
#مونولوگ
-
کرمهای خستگی سلول خاکستری می خورند. کسی سلول خاکستری تازه دارد. امانت می خواهم فقط برای صد سال.
#مونولوگ
-
خودم را بر می دارم و تند می دوم به سمت کربلا...موشِ درونم دست از جویدنِ روحم کشیده انگار...
#مونولوگ
-
محبوبِ من فقط تویی آقا...به مادر سوگند.
#مونولوگ
-
مادر، شُرب مدام داده ای شکراً. من و جدایی از تو عُمراً.
#مونولوگ
-
من اناری را می کنم دانه. پسرم میبیند. داغ اناردانه چشیده ای. هم ترش است هم شیرین هم ملس.
#مونولوگ
-
زنانوین، نونم، ندونبِ، نانوم، ما ادری....روی هم میشود دو برابر و نصفِ علم.
#علم
#نمی دانم
#مونولوگ
-
سیگار گیرانده ام. سیگار برگشت و مرا گیراند. الان آدم خیلی گیرایی هستم. الحمدلله شکر خدا راضی هستم.
#مونولوگ
-
اینفوگرافی ها آماده شد؟
نه
اون کتاب چطور ؟
نه
اون یکی..
نه
اون یکی
نه
اون یکی
نه
بمیری ایشالا کجایی مگه؟
باغِ انار
زنده باشی ایشالا.
#دیالوگ
-
و این حرمان از حَرَم به من یاد داد که قربت همیشه خوب نیست...نگاه به قربا کجا و نگاه به غربا کجا
#کاریکلماتور
-
البلاء گفتم و لیلی ظرفم را شکست و گفت للولا. منم ظرفش را گرفتم که بشکنم.....نشد ظرفش استیل ضد زنگ آمریکایی بود.
#مونولوگ
-
البته بعدا فهمیدم فولاد آلیاژی یزد را برده اند آمریکا و رویش مارک آمریکایی زده اند...
-
دلم عدس پلو مادرم را می خواهد با خاویار خزر.
#مونولوگ
-
به فیل ماهی گفتم چرا عاج نداری؟ گفت:برو بابا حال نداری..
#مونولوگ
-
زده ام فالی و ....این مالِ باغِ انار بود.
#مونولوگ
-
تخم مرغ شونه ای چند؟
+ امشب باید نون و پنیر بخوری.
#دیالوگ
-
دکترا حقوقشون چقدره؟
- خیلی.
#دیالوگ
-
پدرم می گفت: پسرم ...... و....و......و......
پ. ن
ببخشید پدرم یه خورده اعصاب نداشت.
#مونولوگ
-
روز محشر با شورت ورزشی محشور شدم. جلو آن همه آدم آبرویم رفت.
#مونولوگ
-
لذتی که در خوردن نوشابه مشکی رفیقت به زور هست در خوردن ده تا نون خامه ای بزرگ نیست.
#مونولوگ
-
دمپایی های مه لقا گم شده بود. غلام گفت:....
گفت....
پ.ن
دِ لامصب یه چیزی بگو...غلام خجالت می کشد.
#دیالوگ
-
رفتم کویرنوردی. خودم نوردیده شدم.
#مونولوگ
-
بچه بودم دلم پاترول می خواست. بعدها پاجیرو. بعدهاتر پاراگلایدر اما حالا فقط پارکیسون دارم.
#مونولوگ
-
سوزنم گیر کرده. سیم برق کجاست.
#مونولوگ
-
اوهوم.
#مونولوگ
-
بله.
پ.ن
عروس خانوم بنده وکیلم.
#دیالوگ
-
گلبهی رنگه عشقه. باور کن.
#مونولوگ
-
سگِ اصحاب کهفم آرزوست مثل بِل و سپاستین.
#مونولوگ
#
-
نون خامه ای ها اعتصاب کردند. آنها خواستار حقوق مساوی با حاجی بادام ها بودند.
#مونولوگ
-
دلم پر است. خیلی پر. اندازه مرد کوتوله و پسر چاق.
پ.ن
نکته اش چیه؟
#مونولوگ
-
کویر دانشم یک خار تولید کرده. آن خار هزار بار تقدیم بچه های گروه.
پ.ن
توقع داشتی چی...
#مونولوگ
-
گاو ها هم قلم دارند. این را قصاب محله مان می گفت.
#مونولوگ
-
مخصوصا نزدیک انتخابات.
-
شب است و من و ماست وخیار همایونی.
#مونولوگ
-
پوپک گلدره که رفت نرگس دیگه نرگس سابق نشد.
#مونولوگ
-
حشمت فردوسم را کشته ام تا ستایش پدرش در نیاید.
#مونولوگ
-
کاپشن بچگی هایم را داده ام به بزرگترین بچه یتیم محله.
#مونولوگ
-
تفنگ پدری ام را امشب باید مسلح کنم. گرگ ها نزدیک اند.
#مونولوگ
-
کفتارها مدام دارند می خندند.
#مونولوگ
-
شب است و من و ایتا.
#مونولوگ
-
یک دیو خریدم، زیادی می خورد. شما دیو نمی خواهید مالِ یک خانم دکتر بوده فقط بچه های بد را می ترسانده.
#مونولوگ
-
تاپ لنگوئیج...
اِقّه آدم خوار و زار و یَطَر چِطَرَکی...زشتیم اُفتید.
#یزدیلوگ
-
سبزترین انار تاریخم.
#مونولوگ
-
سیب زمینی اناریست که عاشق شده است. باور کن. مگر چیپس پیاز و جعفری نخورده ای.
#مونولوگ
-
دوغ بهشتی را به یوغ کارمندی نمی دهم.
#مونولوگ
-
سرم بِره، دستم نمی ره. شایدم بره. دقیقش رو باید محاسبه کنم.
#مونولوگ
-
یک کفتار خانگی برای فروش. توی ناراحتی ها زیاد میخندد. کسی نمی خواهد. کم خوراک است روزی یک لاشه محبت.
#مونولوگ
-
سرم درد نمی کند. تمام دستمالهایم را فروخته ام.
#مونولوگ
-
هری پاتر را دیدم که چوبش را داده بود به پطرس تا فرو کند توی سد کرخه. وُلدِمورت آمد و تا راین هرچه بود لوکیمی گرفت.
#مونولوگ
-
خفه شدم. خفه. خفه. خفه. خفه.
#مونولوگ
-
دل به دلِ یک پِلاتیپوس دادم. نمی دانید پلاتیپوس ها چقدر ناز هستند.
#مونولوگ
-
هویجِ فرآوری شده مخصوص صادرات. به جای ویتامین آ ویتامین آه دارد.
#مونولوگ
-
سرم را لای در گذاشتم و پِرچِق.
#یزدیلوگ
-
جومونگ را بردم پیشِ شیخ بهایی یک مقدار سوال شرعی درباره سوسانو داشت. خدا رو شکر زندگی شان خوب است.
#مونولوگ
-
بانو عمره چشمهای مختار را دید و گفت: اختیار دارید.
#مونولوگ
-
پدر ژپتو اشکنه را ریخت توی پیاله و گفت از وقتی پینوکیو آدم شده پدر ما را درآورده.
#مونولوگ
-
گوسفندها رفتند برای مذاکره. گرگ خوردشان.
#مونولوگ
-
شپش نُه تا نقطه دارد. یعنی قدِ شپش هم نقطه نداریم.
#مونولوگ
-
سیرابی اعلا انسانی. مخصوص مسئولین سیرمونی ندار.
#مونولوگ
-
اگر دین ندارید لااقل بی پیر نباشید.
#مونولوگ
-
چغندرِ آبی، تهیه شد از آبِ فرات.
#مونولوگ
-
چشمانت تناردیه و قلبم کوزت.
#مونولوگ
-
😃
-
ریش رنگیِ دلم هنوز دروغ می گوید که دوستش دارد.
#مونولوگ
-
وصله کائنات منم. خدای پینه دوزها مرا دریاب.
#مونولوگ
-
تمساح درونم امروز حسابی اشک ریخت. چون برایش قاقا لی لی نخریده بودم.
#مونولوگ
-
اندرون جهان نشسته بودم که از بیرونِ جهان جایی کنار اسرافیل صدایی گفت: اینجاجای نشستن نیست. برخیز و کاری بکن.
#مونولوگ
-
گنبدِ عشق را با زعفران رنگ کردم تا هم براق تر شود وهم بویِ یار زعفرانی باشد.
همین که فرچه را زدم در زعفران یکهو زعفر جنی آمد و گفت:کجایی اخوی؟ اشلونک؟
#مونولوگ
-
پایِ ثابت پاستیلی میخواهم. برای پرش تا عرش.
#مونولوگ
-
درخشان نیستم ولی درخشش آنرا دوست دارم.
#مونولوگ