eitaa logo
هوای حوا
221 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
253 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️⚪️♦️⚪️♦️ ❗️ 🧕 🔴کاپوچی کاپلو، چادر زنان پرتغالی+ 📸 ♦️حجاب در پرتغال  🔺در این مطلب به بررسی پوشش زنان پرتغالی می پردازیم.🇵🇹‌ ⚪️‌به کشور کریستیانو رونالدو سر می‌زنیم، به مجمع‌الجزایر آزور، جزیره فایال در کشور پرتغال. چادر این ناحیه با نام عموما به رنگ سیاه یا آبی تیره براق بوده و از مادران و مادربزرگ‌های اشراف‌زاده به دخترانشان ارث می‌رسیده است. در تهیه این چادر از استخوان وال و پارچه‌های سنگین استفاده می‌کردند...👇 https://b2n.ir/801438 @bahejab_com 🌹
📚🕌📚🕌📚🕌 💎 🍃 3⃣ بی‌بی تشر زد که: _بیخود حرف درنیار دختر. زن اگه زن باشه، کارش به بازار نیفته هم زندگی می‌گذرونه! تو یخدون تا دلت بخواد تیکه پارچه نگه داشتم برای روز مبادا. هنوزم که وقتش نشده. پابه ماه که شد راضیه، همه رو خودم رخت بچه می کنم و تو بقچه می‌چینم و تو طبق می‌فرستم خونه‌ی آقا سید! بچه روزی خودشو میاره. عمه خمیر را برای هزارمین بار، پرت کرد توی لگن و "ان‌شاالله" غلیظی گفت. راضیه به زبان آمد: _من خیلی دلم شور می زنه‌. کاش آقام و آقا سید سر برسن و سر سفره ناهار جمع بشیم دوباره. نکنه بلایی سرشون اومده باشه. دیشب که سر و صدا به گوشم می خورد. بی‌بی دست به زانو و یاعلی گویان بلند شد. _زبونتُ گاز بگیر مادر. بد به دلت راه نده. خیره هرچی هست _از صبح که اون کلاغک سیاه اومد لب بوم به غارغار، گمون کردم شوم و نحسه امروز! _برو وضو بگیر دو رکعت نماز بخون تا شیطون دور شه ازت دختر. صدقه هم بذار کنار. مرضیه نشست روی پله کوتاه سیمانی و نفس عمیقی کشید. او هم حسرت داشت برای پابوس آقا. کاش قدر روزهای قبل را بیشتر می‌دانستند. آن وقت‌ها که همگی چادر چاقچور می‌کردند و می‌رفتند حرم، آن روزها که برای گذران اموراتشان می‌رفتند بیرون و به باغ و بازار و مسجد هم سری می‌زدند. یا وقتی فصل میوه چینی با درشکه‌‌ء کرایه‌ای به ده می‌رفتند و چند روزی توی خانه باغ دورهم جمع می‌شدند و میوه‌های درختان را می‌چیدند و بار خر و الاغ می‌کردند تا آقاجان برای فروش به شهر ببرد. چه خاطرات دور و ملسی شده بود. حالا شده بودند شبیه پرندگان پر و بال شکسته ای که از ترس آبرو و ایمان و دین، خودشان را توی چهاردیواری های کاهگلی محبوس کرده و حاضر بودند که تا جان دارند هرگز رنگ آفتاب را به چشم نبینند اما مثل دختر مشتی عباس، وسط گذر زیر دست و پای آژان‌ها بی حجاب نشوند. وای که حتی از تصورش هم تمام تنش می‌لرزید و تب به جانش می‌نشست. بیچاره مشتی عباس که از غصه‌ء این بی‌آبرویی دق کرد و مرد! حتی اگر آقاجان هم همان اولین روزهایی که زمزمه کشف حجاب شده بود، برای آن‌ها خط و نشان نکشیده بود که پا نگذارند بیرون، محال بود که خودشان تن به چنین خفت‌هایی بدهند! از وقتی تابستان و هوا گرم‌تر شده بود، تنها دل خوشی که داشتند، خوابیدن توی پشه بند و زیر سقف آسمان بود، اگرنه که دلشان از غصه مثل انارهای خشک توی زیرزمین می ترکید... ... ✍🏻 💝 @bahejab_com 🌹
♦️🔺♦️🔺♦️ ❗️ 📣 🔴«پناه» رونمایی شد/ رمانی که زنانه نبوده و هویت‌بخش است 🔵قائم مقام انتشارات سروش گفت: رمان «پناه» جنسیت ندارد و زنانه هم نیست. بیش از 16 شخصیت تأثیرگذار مرد دارد و از جمله کتاب‌هایی است که جنسیت بردار نیست...👇 https://b2n.ir/923184 @bahejab_com 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 🎥 🌼دختر دار ها این کلیپ رو ببینن!☝️ ♦️کوچولو که بودم، تو مهمونی بهم می‌گفتن، وای چه دختر قشنگی، چه موهای بلندی، چقدر خوشگل شدی ..! 💥همش فکر می کردم اگه خوشگل نباشم چی می شه؟! @bahejab_com 🌹
💛 اگر نبود درِ این حرم پناه نبود برای شانه‌ی ما هیچ تکیه‌گاه نبود . اگر نبود علی کعبه قبله‌گاه نبود اگر نبود رضا دل که روبراه نبود . هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت... . 🌺🍃اللهم صل علی علی بن موسی الرضا مرتضی @bahejab_com 🌹
♦️⚪️♦️⚪️♦️ 🔴پوشش و حجاب زنان در اماکن عمومی 🧕براساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشگاه تهران در آبان سال گذشته، ۷۷ درصد مردم معتقدند عدم رعایت پوشش و حجاب مناسب، باعث ایجاد مشکل در خانواده‌ها و اختلاف میان همسران خواهد شد. @bahejab_com 🌹
هدایت شده از هوای حوا
🕌📚🕌📚🕌📚 💎 🍃 4⃣ حالا چند روزی می شد که اوضاع بهم ریخته تر و بدتر شده بود. با استماع اخبار و دستور جدید رضاخان، خون زن و مرد به جوش آمده و دست به اعتراض و تحصن زده بودند. هیچکسی درست و حسابی نمی فهمید، کلاه شاپو و کشف حجاب چه صیغه ای بود دیگر... یاد خواب دیشب افتاد. دورتادور حیاط را پارچه های عزا زده بودند و صدای گریه و ناله از هر سو بلند بود. زن ها توی اتاق های تو در تو و مردها توی حیاط جمع شده و عزاداری می کردند‌. از زیر گلدان های شمعدانی و حسن یوسفِ آقاجان که روی لبه ی بیرونی حوض ردیف شده بودند، قطره قطره خون می چکید. هیچ آشنایی نمی دید. آقاجان و بی‌بی نبودند. صوت قرآنِ کَبلایی ممد توی گوش هایش پیچ و تاب می خورد‌. چرا روضه ی امام حسین نمی خواند؟ چرا الرحمن؟! زیر دیگ های مسی با کوپه های هیزم آتش گرفته روشن بود. یکی از دیگ ها سر رفت و بجای آب و کف سفید، خون سر ریز کرد بیرون... داشت از وحشت چیزهایی که می دید، می مرد. دست جلوی صورتش گذاشت و جیغ کشید. صدایی از حنجره اش بیرون نمی‌آمد. ناگهان چیز سنگینی خورد توی صورتش. چشم باز کرده و سقف نازک پشه بند را دیده بود از لابه لای انگشتانِ حنا زده و تپل عمه خانم که احتمالا توی خواب غلت خورده و افتاده بود روی او... مگر خوابی از این بدتر هم می شد دید؟ دست عمه را کنار زده و خودش را چپانده بود زیر شمد گلدار و تا می شد هق زده بود بی صدا. و حالا مطمئن بود با همه ی دلخوشی های بیخودی، باید منتظر چیزی باشند! دلش گواهی بد می داد و نمی توانست صبر کند. باید می رفت و برای راضیه و مادرش و عمه، خبر خوش می آورد. ... ✍🏻 💝 @bahejab_com 🌹
🍃🌹 🍃تذکر جدی رهبرانقلاب به دستگاه‌های اجرایی درباره‌ی مسئله‌ی 🌺حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی: مسئله‌ی فرزندآوری بسیار مهم است. این موضوعی که بنده بارها در این چند سال اخیر تأکید کرده‌ام، متأسفانه حالا که انسان نتایج را نگاه می‌کند معلوم می‌شود که این تأکیدها تأثیر زیادی نداشته. 🌼این‌ها احتیاج دارد به قانون، احتیاج دارد به دنبال‌گیری جدی دستگاه‌های اجرائی. بایستی به‌جد مسئله‌ی را مهم دانست و از پیری جمعیت ترسید. 🌸یکی از پُرفایده‌ترین ثروت‌های یک کشور جمعیّت جوان است که خب ما بحمدالله از اوایل انقلاب تا امروز برخوردار بودیم، اگر بنا باشد بعداً برخوردار نباشیم، یقیناً عقب خواهیم ماند. ۹۹/۴/۲۲ @bahejab_com 🌹
🍃🌸 ♦️خانم‌های چادری باید بخوانند. 🛒🛍چه چادری بخریم⁉️ 💢ویژگی انواع چادر مختلف...👆 @bahejab_com 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️⚪️♦️⚪️♦️ 🔴قانون های ماسک زدن..‌. 😷 🔰 برای ماسک زدن این ۱۰ نکته را رعایت کنیم! @bahejab_com 🌹
💛 می‌کشی از هر طرف، هر بی پناهی را به طوس بچه آهو کرده ای انگار خلق الله را.... 🖤روز زیارتی امام رضا علیه السلام 23 ذی القعده 🍃🌺 اللهم صل علی علی بن موسی الرضا مرتضی @bahejab_com 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️💥♦️💥♦️ 🎥 💎اگر شما الماس گران قیمت داشته باشید چه کار می‌کنید؟ 🔴یکی از مهمترین دارایی‌های هر فرد در هر جامعه‌ای خانواده هست👨‍👩‍👧‍👦 ⚪️شما برای حفظ و صیانت از حریم خانواده‌تون چه کاری انجام می‌دید.⁉️ @bahejab_com 🌹
هدایت شده از هوای حوا
🕌📚🕌📚🕌📚 💎 🍃 5⃣ سفره‌ء ناهار با نان خشک های درونش، جمع شده و کاسه ها روی هم توی سینی گوشه اتاق بود. بی‌بی و عمه سر گذاشته بودند روی بالش های مخمل قرمز سیگاری و چرت بعدازظهر می‌زدند. امروز زودتر از همیشه غذا خورده و خوابیده بودند. تازه صلاه ظهر شده بود! بند چادر را محکم کرد، روبندش را انداخت و پاورچین پاورچین خودش را به حیاط رساند. خوب می‌دانست دارد چه خطری می‌کند، ولی چاره ای نبود. باید می‌رفت... همین که بسم الله‌ی گفت و پرده را بالا داد، کسی مچش را گرفت. با ترس برگشت و از پشت تور جلوی چشمش، راضیه را دید. نفس راحتی کشید و پچ‌پچ کرد: _گمون کردم داری چرت می‌زنی _مگه با این همه دل‌آشوبه می‌شه سرمُ بذارم زمین؟ کجا چادرچاقچور کردی مرضیه؟ _تا بی‌بی و عزیز از خواب بیدار بشن برگشتم. میرم تا نزدیکی‌های حرم. شاید فرجی بشه و آقاجون رو ببینم. _مگه یادت رفته آژان ها چه بلایی سر طیبه آوردن میونه گذر؟ همین که برسی سر کوچه، دست از پا درازتر برمی گردی! _حواسم جمعِ. اینو ببین. روبند را بالا زد، از زیر چادر، پارچه سبز نازکی را بیرون کشید و بویید. نزدیک کرد به خواهرش: _همونه که دلت می‌خواست دخیل کنی به حرم. برداشتم که اگه امام رضا تصدقش بشم طلبیدم، جای تو ببرم چشمان شهلای راضیه به نم اشک نشست. لب هایش لرزید: _آقا سید وعده کرده که اگه بچه پسر باشه، اسمشو بذاره غلامرضا. اگه دختر شد که معصومه. می‌گه یک سالش که شد موهاشو از ته می تراشه و هم‌ وزنش طلا می‌بره صحن آقا... کاش... کاش بلایی سرش نیاورده باشن این از خدا بی خبرا... نکنه بچه‌م هنوز نیومده یتیم شه؟ مرضیه بوسه ای پشت دست خواهرش زد و با مهر گفت: _دور سرت بگردم. خدا بزرگه. حرص و جوش نزن انقدر. جدش نگه‌دارشه. _مرضیه تو رو پیغمبر قسم مواظب خودت باش. اگه بری و چادر از سرت بکشن این لامذهب‌ها، ما چه خاکی به سرمون کنیم؟ آخه این روزا هارتر از پیش شدن... هرطور بود بالاخره دل راضیه را قرص کرد و به راه افتاد‌. نمی توانست مدعی باشد که نترسیده. در بند بند وجودش هراس رخنه کرده بود‌. گاهی پا تند می کرد و گاهی آرام و با تانی قدم برمی داشت. از پیچ کوچه که گذشت، فکر کرد"نکنه آقاجون دلخور بشه بابت این کار؟ اما نه... همین که دلیل براش بیارم و یقین کنه دلمون شور می زده، حق رو به حق‌دار می‌ده. یا ضامن آهو... خودم رو به شما سپردم. ضمانت آبروی ما رو بکن". ... ✍🏻 💝 @bahejab_com 🌹
🍃🌸 به اين جمله‌ی كوتاه ايمان بيار و چشماتو ببند " درست ميشه، صبر كن " 🌸🍃 @bahejab_com 🌹
🌹🍃 👔 .💁‍♂ ✨با ارضای عواطف و احساسات و حس معشوق بودن همسرتان، آرامش و امنیت را به او هدیه بدهید. @bahejab_com 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️❤️♦️❤️♦️ 🎥 🧡i like hijab, because ❤️من حجاب 🧕 را دوست دارم، زیرا ... @bahejab_com 🌹
هدایت شده از هوای حوا
🕌📚🕌📚🕌📚 💎 🌿 6⃣ انقدر تن و جانش از ترس لرزیده بود که وقتی به اطراف نگاه کرد باورش نشد بالاخره با هر خفت و بدبختی که بوده به حرم رسیده. لبخندی از سر شوق زد، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: _خدایا شکرت که دوباره حرم آقامو دیدم. چقدر جای بی‌بی و عمه و راضیه خالیه! یا امام هشتم، بطلبشون... کمی خم شد و زیر لب و از همان راه دور، سلام داد و بعد خواست به قدر چند لحظه نفسی چاق کند. تکیه زد به دیوار سنگی پشتش و دست روی قلب بی قرارش گذاشت. صدای جیغ که به گوشش خورد سر برگرداند. چند قدمی پیش رفت تا ببیند‌ چه خبر شده. همه جا شلوغ بود. از پشت تورِ روبند دید که چندتایی آژان با عربده کشی جلوی یک درشکه را گرفتند. پشت دیوار پنهان شد و به تماشا ایستاد‌. یکی از آژان ها زنی که توی درشکه نشسته بود را پایین کشید. دل مرضیه هری ریخت. صدای جیغ زدن زن و شیهه‌ی اسب و داد و فریاد مردی که داشتند به زور از سر لابد عیالش، حجاب می کشیدند درهم پیچیده بود. مامور نامرد، یک پایش را بالا برد و به زن که برای نگه داشتن چادر روی سرش مقاومت می کرد، لگدی محکم زد. انگار به جان مرضیه نشست دردش. چشمش را بست و نالید:"آخ... ای بی مروت... خدا لعنتت کنه بی غیرت" شوهرِ بیچاره‌ی زن، حتی توانِ دست به یقه شدن با مامورین را نداشت. چند نفری با چوب و چماق رویش ریختند و حالا نزن کی بزن. مرضیه جگرش برای زن و مرد بی‌نوا آتش گرفت. اما کاری از دستش برنمی آمد. بغض کرد و ناگهان خیال کرد یکی از مامورها که سبیلش از بناگوش در رفته بود، بِرُّ بر به او زل زده.‌ پر چادر را گرفت و زیر گلویش را کیپ کرد. دوباره پشت دیوار چپید و بعد از چند صلوات و ذکر و توسل، چشم چرخاند و با ندیدن مرد سبیلو، خیالش جمع شد که چیزی نیست! شرش را کم کرده. راستِ دیوار را گرفت و بی آن که جایی را نگاه کند راهش را کشید و رفت طرف در حرم. ولی هنوز نرسیده، چندتایی مرد پیر و جوان و روحانی و زن های چادری، با مشت های گره کرده و چهره هایی که برافروخته بود، از دور و ور ریختند به نیت ورود به حرم. تا به خودش بجنبد لابه لای سیل جمعیتِ زن و مرد پیش رفت و پیش رفت. هنوز درست نمی دانست چه بلایی به سرشان نازل شده و چیزهایی که به چشم می دید را باور نمی کرد. گویی خوابِ دیشبش بود که کش می آمد و تمامی نداشت. کاش دست عمه باز روی صورتش می افتاد و بیدارش می کرد... ... ✍🏻 💖 @bahejab_com 🌹
🍃🌸 🌾 همه چیز به نبودن تو برمی گردد... 💔 @bahejab_com 🌹
🍃🌺 رهبر انقلاب: من وقتی می‌بینم بعضی‌ها همین ماسک را نمی‌زنند، من از آن پزشک و پرستار واقعاً خجالت می‌کشم که آنها آن جور دارند فداکاری می‌کنند، آن وقت این آدم، جوان یا غیر جوان، حاضر نیست یک ماسک بزند. ۹۹/۴/۲۲ 🌺🍃 @bahejab_com 🌹
💥♦️💥♦️💥 🔴احترام به قانون، تکریم جامعه 🌹حفظ و رعایت قوانین در جامعه جز ملزومات است. در جامعه اسلامی زنان مکلف هستند حجاب خود را رعایت کنند. @bahejab_com 🌹
💛 تو بیمه کرده‌ای آقا تمام ایران را... خدا نگیرد ازین مملکت خراسان را... ✨"السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ"✨ اللهم صل علی علی بن موسی الرضا مرتضی🌺 @bahejab_com 🌹
🍃🌼 خداےخوبم🦋 [ هـُوَالَّذےاَنزَلَ‌السـَّڪینَةَ فےقلـوبِ‌المُومِنیـن...! ] اوڪسے‌است‌ڪه‌ نازل‌مےڪندآرامـش را؛ در دلـهاےمومنان...! 🌼🍃 @bahejab_com 🌹