eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
219 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃 🍃. گران تر از طلا .🍃 از وقت تلف کردن خیلی بدش می اومد، همیشه داشت یه کار مفیدی انجام می‌داد. یادمه یه بار به یه جلسه خونگی رفته بودیم. صـاحب خونه برای مهمونا ساندویچ و چایی و کیک درست کرده بود و خلاصه حسابی زحمت کشیده بود. حین جلسه از صاحب‌خونه تشکر کرد و با یه لحن مهربون بهش گفت: «کاش به جای این همه زحمتی که برای درست کردن اینا کشیدی، فقط شربت و شکلات تهـیه می‌کردی و بقـیه وقتِ با ارزشت رو برای آماده کـردن یه مطلب مفید می‌ذاشتی و اون رو تو جلسه می‌گفتی تا از خونه ت با دست پر بیرون بریم». 🌹شهیده بنت الهدی صدر🌹 علت شهادت: به دست رژیم بعث عراق "امام علی(علیه السلام)" "رحمت خدا" بر کسی که مهلت عمر خود را غنیمت شمارد و در کار و عمل بشتابد. غرر الحکم، صفحه 473 مجله شاهد یاران، شماره27، صفحه92 @hekayate_deldadegi
#شهیدانه #معرفی_شهید_ابراهیم |•🍃 این قسمت: محبت پدر 🍃•| @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#شهیدانه #معرفی_شهید_ابراهیم |•🍃 این قسمت: محبت پدر 🍃•| @hekayate_deldadegi
🍃🌷🍃 " محبت پدر " درخانه اي کوچک و مستاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي میكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. "خدا (متعال)" در اولين روز اين ماه، پسري به او عطا کرد. او دائماً از "خدا (متعال)" تشكر مي كرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق مي كند.البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم »پدرمان نام "پيامبري (علیه السّلام)" را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و "توحيد" بود. و اين اسم واقعاً برازنده او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را مي ديدند با تعجب مي گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پسر اينقدر خوشحالي می كني؟! پدر با آرامش خاصي جواب مي داد: اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم كه ابراهيم من، بنده خوب "خدا (متعال)" ميشود، اين پسر نام من را هم زنده مي كند! راست مي گفت. محبت پدرمان به "ابراهيم"، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، "خدا (متعال)" يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد، اما از محبت پدرم به "ابراهيم" چيزي كم نشد. "ابراهيم" دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمیشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار "امام زمان (عج)" را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي "زيارت كربلا" داشته، "حضرت عباس (علیه السّلام)" را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، "آقاي خميني(ره)" كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات اون "آقا" عمل كنند. چون مثل دستورات "امام زمانه(عج)" میمونه.دوستانش هم گفته بودند: "ابراهيم" ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان "ابراهيم" شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت. @hekayate_deldadegi
یه سحری تصمیم میگیره یه جای بحرانی بره اذان بگه بهش میگفتن آخه الان اذان گفتنت چرا اومده عراقی ها که تسلیم میشن بهشون میگن چرا تسلیم شدین میگن این کی بود که اذان میگفت ، مابخاطر اذان او تسلیم شدیم ... و ادامه ی داستان ... #سحرتون_منور_به_صدای_نورانیِ_اذان_آقا_ابراهیم🌹🌹🌹 @hekayate_deldadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 "اذان" با صدای دل انگیز "شهید ابراهیم هادی" 🌸🍃 📚منبع:آپارات 👈صلوات 🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃 ✨ @hekayate_deldadegi
‌اذان صبح به افق دلهای بی تاب🌺 در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد؛ حالتی رفت که محراب به فریاد آمد... #التماس_دعا #حی_علی_خیرالعمل @hakayat _deldadegi
🍃🌹🍃 🍃. تکلیف .🍃 هر کاریش کردیم از شهر بیرون نرفت که نرفت؛ حتی تو بمبارون شدید. برای رزمنـده‌ها هر کاری از دستش بر می اومـد می‌کرد. یه روز یکی از اقوام بهش گفت: «چرا شما هم مثل بقیه همسایه‌ها و فامیل از آبادان نمی رین؟» خیلی ناراحت شد. اشک تو چشمـاش جمـع شد و بهش گفت: «مگه "اهل بیت امام حسین علیهم السّلام)" تنهاش گذاشتن که ما بخوایم "اماممون(ره)" رو تنها بذاریم؟ اگه ما هم بریم، پس کی هوای این جَوونا رو داشته باشه. دیگه غیر از این چه تکلیفی داریم؟» 🌹شهیده خاتون حسینی نژاد🌹 علت شهادت: بمباران آبادان "امام علی(علیه السّلام)" "هر كس ما را به دلش دوست داشته و با زبانش يارى كند و در ركاب ما، با دستانش با دشمنانمان بجنگد، او در بهشت با ما و در درجه ما خواهد بود." الخصال، جلد2، صفحه629 عروس خاک، صفحه41 @hekayate_deldadegi
🍃🌹🍃 " شهید محمدرضا تورجی زاده " @hekayate_deldadegi
🌷 شب جمعه است ، اموات چشم به راه هستند ... 🔹 برای شادی تمامی اموات و شهدا فاتحه ای به همراه صلوات قرائت فرمایید. ➡️ @samtekhoda3
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#شهیدانه #معرفی_شهید_ابراهیم #برای_دوست_شهیدم |•🍃 این قسمت: معلم نمونه 🍃•| @hekayate_deldadegi
🍃🌹🍃 " معلم نمونه " ابراهيم ميگفت: اگر قرار اســت انقلاب پايدار بماند و نسل هاي بعدي هم انقلابي باشند. بايد در مــدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كســاني ســپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! وقتي ميديد اشــخاصي که اصلا انقلابي نيســتند، به عنوان معلم به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفــت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصًا دبيرستانها باشند!براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر!امــا به تنها چيــزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفــت: روزي را "خدا" ميرساند. برکت پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد.به هر حال براي تدريس در دو مدرســه مشــغول به کار شــد. دبير ورزش دبيرســتان ابوريحان(منطقه14‌) ومعلــم عربي در يکي از مــدارس راهنمائي محروم (منطقه 15)تهران. تدريس عربي ابراهيم زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نميگفت که چرا به آن مدرسه نميرود!يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادر آقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟!کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! آقاي هادي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هســتند. اکثرًا سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد.مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعت هايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از اخلاق و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم، براي بسياري از دانش آموزان بي بضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم.با ابراهيم صحبت کردم. حرفهاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود. ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود.دانش آموزان هم که از پهلواني ها و قهرماني هاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند.درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري آراسته وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح، از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاســداري بســيار قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جذبه داشت.زنگهاي تفريح را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان که جريانات سياســي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را  براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد.فرامــوش نميكنم، تعــدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي سياســي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد. با حضور چند تن از دوســتان انقلابي و مســلط به مســائل، جلسه پرسش و پاســخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود!ســال تحصيلي 59-58 آقــاي هادي به عنوان دبير نمونه انتخاب شــد. هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود. اول مهر 59 حكم اســتخدامي ابراهيم برای منطقــه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليتهاي "ابراهيم" بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باســتاني و كشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بســياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آنها به چند نفر احتياج است! @hekayate_deldadegi
🍃🌹🍃 امـروز آمـــدم ڪنـارتان تا #پیـــداڪنم خـــــودم را نشـانے زندگــی‌ام از مسیر شمـا می‌گذرد ... #یادڪنید_شهدا_را_با_صلوات🕊 #برای_دوست_شهیدم #صبحتون_شهدایی @hekayate_deldadegi
"بسم الله الرحمن الرحیم" سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۱۰۹﴾ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۱﴾ سلام بر ابراهیم🌸 نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود. 📕سوره صافات/ آیات ۱۰۹ تا ۱۱۱ ❤️حال و هوای مزار یادبود شهید ابراهیم هادی/ امروز جمعه ۱۳۹۷/۱۰/۷ @hekayate_deldadegi
🍃🌹🍃 ابراهیم هر زمان در تهران حضور داشت در نماز جمعه شرکت میکرد. میگفت شما نمیدانید نماز جمعه چقدر ثواب و برکات دارد. ارزش شهادت ، بالاترین ارزش هاست و زمان، همه چیز را کهنه میکند به جز خون شهید. (مقام معظم رهبری _مدظله العالی) 🍃🌹🍃 @hekayate_deldadegi
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_پنجاه_و_شش
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_پنجاه_و_شش
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 :رحیم یوسفی شلمچه كه بوديم يك بار در مداحي سید حضور داشتم. شنيدم كه "خدا" را به سر بريده "امام حسين(علیه السّلام)" قسم ميداد تا بلکه یک بار زائر "مدينه،" شود.ميگفت: »يك "زيارت عاشورا" در "مدینه" بخوانم، بعد جانم را بگير.« خودش ميگفت: »بعد از زیارت "خانة خدا" دوست دارم يك سال نشده شهيد شوم!« مدتی بعد در منزل يكي از دوستان براي صرف افطاري دعوت بوديم. بعد از افطار به همراه "سيد" ميخواستيم به هيئت برويم. يكي از دوستان آمد و با خوشحالی گفت: "سيد جان يادت هست چند شب قبل، بعد از مراسم وداع با "شهدا" در "حسينه لشكر 25 كربلا" چه دعایی کردی؟" "سید" با تعجب به چهرة آن دوست نگاه ميکرد. ایشان ادامه داد: »دعا كردي كه زيارت "بيت الله الحرام" نصيب آرزومندان شود؟!« من آنجا دلم شكست. با حال خوبي آمين گفتم. ديشب از تهران تماس گرفتند كه مشكل حج شما حل شده. در همين ماه رمضان مشرف ميشوم. همه خوشحال شديم و به او تبريك گفتيم. یک دفعه نگاهم به سيد افتاد. احساس كردم خيلي در خودش فرورفته. اما علت را نفهميدم. تا در مراسم آن شب جواب سؤالم را پيدا كردم.آن شب "سيد" در مناجات و مداحي، با "خدا" اينطور حرف ميزد: »خدايا يكي خواب خوش ميبينه، يكي شفا ميگيره، يكي تذكره "حج" ميگيره، اما من ... .« صدای گریه اش بلند بود. آن شب حسابي با "خدا" راز و نياز كرد. انگار كه تنها در محضر "خداوند(متعال)" است و هيچ كس در اطراف او نيست. خیلی دلم برایش سوخت. دیده بودم چقدر عاشقانه برای "خدا" تلاش ميکند اما هنوز نتوانسته بود به زیارت "مدینه" برود. ٭٭٭ فردا صبح به اداره ارشاد رفتم. يكي از دوستانم به تازگي مسئوليتي در آنجا گرفته بود. رفتم تا به او تبريك بگويم. وقتي رسيدم دو نفر ديگر هم آنجا بودند. بعد از احوالپرسي هاي معمول، ايشان رو به آن دو نفر كرد و گفت: »من يك فيش حج عمره سهميه دارم اگر تمايل داريد، ميتوانم آن را به يكي از شما دو نفر بدهم.« من با شنيدن اين حرف هيجانزده شدم. بلند گفتم: »نه، اين حج مال من است!« آن دو نفر با تعجب مرا نگاه كردند. وقتي اشتياق مرا ديدند چيزي نگفتند.فيش را گرفتم. رفتم اداره "حج" و زيارت. در راه به ماجراي شب قبل فكر ميكردم. مسئول اداره "حج و زيارت" آشنا بود. وقتي بيتابي مرا ديد علت را پرسيد. من هم جريان شب قبل را برايش تعريف كردم و گفتم كه اين "حج" را مديون "آقا سيد" هستم بعد به آن مسئول گفتم: »يك فيش حج هم براي "سيد" در نظر بگيرد يا اينكه فيش "حج" مرا به نام "سيد" ثبت كند.« او هم گفت: »من نوكر چنين سيد بزرگواري هستم.« خلاصه یک فیش حج هم برای سید مهیا شد. سراسيمه شماره اداره سيد را گرفتم و گفتم: "سيد جان" مژده، "ان شاءالله" قرار است به "حج" مشرف شوي." "سيد" كه فكر ميكرد با او شوخي ميكنم با خنده گفت: »سربه سرم نگذار.« گفتم: »به "خدا" راست ميگم.« بعد هم جريان را برايش تعريف كردم. وقتي حرفم تمام شد، صداي هق هق گريه سيد را از پشت تلفن ميشنيدم. در همان حال آرام نجوا ميكرد: "يا حسين(علیه السّلام) يا زهرا(سلام الله علیها)" 👈صلوات 🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃 ✨@hekayate_deldadegi
#پوستر | یک یاحسین دیگر ⚪ در ۹دی سال ۸۸ عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد. "مقام‌معظم‌رهبری(مدظله العالی)" 💐حماسه ۹دی گرامی باد @tafahoseshohada @hekayate_deldadegi
ایشون مریم خانوم هستن ...😁 یک عدد دهه نودیِ بامزه که سوژه ی عکاسی خیلیا بود امروز علاقه ی زیادی ام به عکس "آقا ابراهیم" پیدا کرده بود 😊😊 دشمن در چه فکریِ سربازان "آقا جانمون" از گهواره ها بیرون آمدن و "ان شاءالله" تا نابودی اسرائیل قد کشیده و مقابل دشمن می ایستند ... #دهه_نودی #نه_دی @hekayate_deldadegi
جای همگی خالی جای همه ی اعضای خوبِ کانالِ "آقا ابراهیم هادی" ... خیلی دوست داشتم اون بالا جای ایشون وایسم ... یه حس غرور ملی خاصی داره مخصوصا تو بعضی موقعیتایی که بچه "حزب اللهی" مظلومه و هم از خودی باید فحش بخوره هم از ... خلاصه که حسابی بو کشیدم تا عطر حضور شهدا رو مخصوصا "آقا ابراهیم" رو حس کنم ... به نیت همگی ... @hekayate_deldadegi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ ••✾بِسْمِ اللّہِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ✾•• اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 💥دوسـتـان بـزرگـوار سـلـام وعـرض وادب خـتـمِ یـڪ دور قـرآن،نـذرِ گـروهِ خـتـمِ قـرآن شـهـیـد ابـراهـیـم هـادی 🌷"سـلـامـتـی و فـرج امـام زمـان(عـج) و هـدیـه بـه روح و پـاڪ و مـطهـر مـادر بـزرگـوارشـان "داریم 🌷 🌸و نَـذرِ قـرائـتِ ایـن خـتـم، یـک،پـنـجـشـنـبـه در بـهـشـت زهـرا،ڪنـار مـزار مـیـبـاشـد🌸 🌻بـزرگـوارانـی ڪه ساڪن تـهـران هـسـتـنـد و مـیتـوانـنـد بـه بـهـشـت زهـرا بـرونـد،اعـلـام ڪنـنـد تـا جـزئی کـه بـایـد قـرائـت ڪنـنـد بـهـشـون اعـلـام ڪنـیـم🌻 💐دوستانی ڪ شـرایـط رفـتـن را دارنـد بـه آیـدی خـادم کانال مـراجـعـه ڪنـنــد بـرای گـرفـتـن جـزء 💐 @Hadi_delha_ebrahim ان شاءالله ذخیره آخرت و شفاعت شهدا شامل حالتان . یاعلی🌸🍃 🌹 🌺 🌸 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
این شعر، پراز برات ابرآهیمـ است بے جسم ومزار،ذاتِ ابرآهیمـ است تغییرِ مسیرِ خیلے از آدمهـــا !! اینهاهمہ معجزات ابرآهیمـ است شهید_ابراهیم_هادے 💐 @hekayate_deldadegi
🌷 لوح| 🔻 "رهبرانقلاب(مدظله العالی)" : همیشه بانشاط و پرانگیزه در صحنه باشید و همان‌طور که شهدایتان به کشور، نظام و اسلام خدمت کردند، شما هم خدمت کنید. ۹۷/۰۹/۰۲ @khamenei.ir @hekayate_deldadegi
#معرفی_کتاب_پیشنهادی_رهبری_مدظله_العالی 🌹 پایی که جا ماند 🌹 حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدظله العالی)  پس از مطالعه کتاب «پایی که جا ماند» نکاتی را در حاشیه‌ی کتاب متذکر شدند. "رهبر انقلاب(مدظله العالی)" در این تقریظ ضمن برشمردن ارزش‌های این کتاب و تجلیل از نویسنده آن یادآور شدند : "بسمه تعالی" تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت. ۱۳۹۱/۶/۲ @hekayate_deldadegi
«وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فهدى» «و تو را گمشده یافت و هدایت کرد» ✱ شما گمنامـے و مـن خـودم را گم ڪردم! دستـے بالا ببر . . . شاید با دعاے شما پیـدا شدم @hekayate_deldadegi