#ویژگی_های_قرآنی_شهدا
محمد امین کریمیان، طلبه ای بود که برای معرفی #شهید_هادی خیلی تلاش میکرد و می گفت: "شهدا زنده اند. باید آنهارا الگو قرار دهیم." کتاب #سلام_بر_ابراهیم را در مدارس پخش میکرد و نوجوان هارا با راه و روش #شهید آشنا می نمود. او دوست داشت مدافع حرم شود. می گفت: " هرزمان #ابراهیم را در خواب می بینم، خیلی خوشحال است و خیلی مرا تحویل میگیرد." او در سوریه به دوستانش گفت: " من مدیون #ابراهیم هستم. او به من گفت که نترس و نگران نباش. به زودی با گمنامی به ما ملحق میشوی ... " مدتی بعد همینگونه شد !
🍂 ﷽ 🍂
"فَرِحِينَ بِمَآ آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ"
"در حالی كه خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا كرده شادمانند، و برای كسانی كه از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند [و سرانجام به شرف شهادت نایل میشوند] شادی میكنند، كه نه بیمی بر آنان است ونه اندوهگین میشوند. "
🍃 سوره آل عمران - 170 🍃
#قرآن_مبین
#کتاب_خدای_خوب_ابراهیم
🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
🍃🌸🍃
می گویند که ابتدای صبــح
رزق بندگانت را تقسیم میکنی!!
می شود رزق من امـروز رفاقتی️ باشد از جنس شهـیدان ..
با عطـر شهــادت ..
#سلام_بر_علمدار_کمیل
#سلام_بر_ابراهیم
#صلــــوات❤️
#اردیبهشتی_جان_تولدت_مبارک🌺
#ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. "او" چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت.
#سلام_بر_ابراهیــــم🌺🍃
#تولـــــــــدت_مــــبارک🎈🎉
#صلـــــوات_هدیه🦋
@hekayate_deldadegi
هدایت شده از 🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#ویژگی_های_قرآنی_شهدا
محمد امین کریمیان، طلبه ای بود که برای معرفی #شهید_هادی خیلی تلاش میکرد و می گفت: "شهدا زنده اند. باید آنهارا الگو قرار دهیم." کتاب #سلام_بر_ابراهیم را در مدارس پخش میکرد و نوجوان هارا با راه و روش #شهید آشنا می نمود. او دوست داشت مدافع حرم شود. می گفت: " هرزمان #ابراهیم را در خواب می بینم، خیلی خوشحال است و خیلی مرا تحویل میگیرد." او در سوریه به دوستانش گفت: " من مدیون #ابراهیم هستم. او به من گفت که نترس و نگران نباش. به زودی با گمنامی به ما ملحق میشوی ... " مدتی بعد همینگونه شد !
🍂 ﷽ 🍂
"فَرِحِينَ بِمَآ آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ"
"در حالی كه خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا كرده شادمانند، و برای كسانی كه از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند [و سرانجام به شرف شهادت نایل میشوند] شادی میكنند، كه نه بیمی بر آنان است ونه اندوهگین میشوند. "
🍃 سوره آل عمران - 170 🍃
#قرآن_مبین
#کتاب_خدای_خوب_ابراهیم
🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
#ابراهیمهـٰادۍ
-زیباترینشھادت اینهڪهجنازهۍآدممبرنگردھ!
•
•
🌱💚 #سلام_بر_ابراهیم
🖤⃟•••
#ابراهیمدردوراندبیرستان
بههمراهدوستانش، هیئت
جوانانوحدتاسلامۍرابرپاڪرد.
اومنشاءخیر،براےبسیاریازدوستان
شد.بارهابهدوستانشتوصیهمێڪرد
ڪهبرایحفظروحیهدینےومذهبےاز
تشڪیلهیئتدرمحلههاغافلنشوید.
آنهمهیئتےڪهسخنرانۍمحور
اصلێآن باشد.
#سلام_بر_ابراهیم
#صلوات🌺🍃
• #سلام_بر_ابراهیم🌱
من یقین دارم که آن ها نمرده اند
فقط با حریر نازڪی از جنس نور✨
از ما جدا شدھ اند....
پرباز ڪرده اند تا بھشت...
#صلوات 🌺🍃
#سلام_بر_ابراهیم
🔹بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.
به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر "خدا" خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم .
#سلام_بر_ابراهیم
#صلوات 🌺🍃
💠 وقتی "پیامبر(صلی الله علیه و آله)" ، مرا به سوی #ابراهیم هدایت کرد...
#یک_روایت_واقعی
🌺وقتی وارد دانشگاه شدم، خیلی از معنویات دور شدم. یکبار تصمیم گرفتیم با دوستان به سفر راهیان نور برویم.
🌸در یکی از شب ها پای صحبت راوی نشستم و خیلی افسوس خوردم که گذشته ام را تباه کرده ام. همان شب خواب دیدم که جنگی به پا شده. "نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)" را دیدم که به من فرمودند: وارد سپاه #ابراهیم شو.. با خودم فکر کردم منظور ایشان حضرت ابراهیم است.. اما #ابراهیم یک جوان با چهره نورانی بود. بعد از خواب پریدم.
🌼روز بعد، راوی در کاروان گفت می خواهم کتابی را به شما معرفی کنم و بسیار از این کتاب گفت. وقتی کتاب را توزیع می کردند من به آن ها نگاه می کردم. تا اینکه کتاب را دیدم ،عکس روی کتاب برایم آشنا بود و نام کتاب هم یک راهنما برای تعبیر خوابم..
🍁 نام کتاب #سلام_بر_ابراهیم بود و جلد روی کتاب، هم حامل تصویری از شهیدی بود که در خواب دیده بودم..
🌹 صفحه اول کتاب را که باز کردم، دیدم نوشته شده: «تقدیم به ساحت نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله»
و این شد که راهم را پیدا کردم و حالا سالهاست در لشکر #ابراهیم هستم..
#صلوات 🌺🍃
پـــــــدر🌺
#ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمیشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار "امام زمان (عج)" را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشته،" حضرت عباس (علیه السلام)" را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، "آقاي خميني" كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات "اون آقا" عمل كنند. چون مثل دستورات "امام زمانه(عج)" می مونه.دوستانش هم گفته بودند: #ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان #ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي #او به حر فهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
#صلوات🌺🍃
#سلام_بر_ابراهیم🍃 #روز_پدر_مبارک🌺🍃
#برای_دوست_شهیدم🎈
@hekayate_deldadegi
❇️ شبهاي جمعه برنامه ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. ميگفت: "شب جمعه شب رحمت خداست شب زيارتي آقا اباعبدالله است كه همه اولياء و ملائك ميروند كربلا، ما هم جايي ميريم كه اهل بيت گفتهاند ثواب زيارت كربلا رو داره".
❇️ بعد هم دعاي كميل رو در اونجا ميخواند و حدود ساعت يك نيمه شب برميگشت. زماني هم كه برنامه بسيج راهاندازي شده بود از زيارت مستقيماً ميآمد مسجد پيش بچههاي بسيج.
❇️ يك شب با هم از حرم بيرون آمديم و من چون عجله داشتم با موتور يكي از بچهها سریع رفتم مسجد اما #ابراهيم دو سه ساعت بعد به مسجد رسيد. پرسيدم: "ابرام جون دير كردي؟" گفت: "از حرم پياده راهافتادم تا بين راه شيخ صدوق رو زيارت كنم. آخه قديمیاي تهرون ميگن "امام زمان (عج)" شبهاي جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق ميآيند" گفتم: "خب چرا پياده اومدي" جواب درستي نداد، گفتم: "تو عجله داشتي كه زود بياي مسجد، اما پياده اومدي حتماً يه دليلي داره" بعد از كلي سئوال كردن جواب داد : "از حرم كه اومدم بيرون يه آدم خيلي محتاج پيش من اومد ،من هم هر چي اسكناس توي جيبم بود به اون آقا دادم. موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده اومدم"
❇️ اين اواخر يعني سال شصت و يك هر هفته با هم ميرفتيم زيارت و نيمههاي شب هم ميرفتيم "بهشت زهرا(سلاماللهعلیها)" ، سر قبر شهدا بعد هم #ابراهيم براي ما روضه ميخواند. بعضي شبها ميرفت داخل قبر ميخوابيد و گريه ميكرد و دعاي كميل رو با سوز و حال عجيبي ميخواند
#شهید_ابراهیم_هادی #سلام_بر_ابراهیم
#شب_جمعه #صلوات 🌺🍃