eitaa logo
حکمت و حکومت
178 دنبال‌کننده
356 عکس
138 ویدیو
9 فایل
محور پیامهای این کانال حکمت، حکومت و خصوصا حکمتهایی که در حکومت به کار آید(تفسیر الهیاتی سیاست) ادمین: @sjfadak (سجاد فدک طلبه درس خارج شهر مقدس قم و دانشجوی دکتری فقه سیاسی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ندای آسمانی و ندای شیطانی دیدم بنده خدایی نوشته بود که سرود «سلام فرمانده» شبیه صیحه آسمانی قبل از ظهور است و سرود شروین شبیه ندای شیطانی است که با فاصله کوتاهی پس از آن شنیده می شود. این تطبیق را نمی توانم تایید کنم ولی حرف جالبی است و شباهت هایی وجود دارد - ابعاد بین المللی این دو سرود خیلی زیاد بود و به گوش خیلی ها رسید. لااقل در ایران به گوش همه رسید. - در صیحه اول گفته میشود که مضمونش آن است که حق با علی و پیروانش است و بشارت ظهور است و جالب این جاست که در سلام فرمانده سید علی مطرح است و بشارت ظهور است. و مضمون صیحه دوم آنست که «الحق مع فلان و شیعته» در برخی روایات به جای "فلان" گفته شده عثمان! در ارشاد شیخ مفید اینطور آمده: وكيفَ يكونُ النداءُ؟ قال : «ينادِي مُنادٍ من السماءِ أَولَ النهار: أَلا إنَّ الحق مع عَليٍّ وشيعتِه ، ثُمَّ ينادِي إبليسُ في آخرِ النهارِ من الأرضِ : أَلا إنَ الحق مع عثمان وشيعتِه ، فعندَ ذلكَ يَرْتاب المُبْطِلونَ » (الارشاد، ج۲، ص۳۷۱) جالب این جاست که ماجرای مهسا امینی بسیار شبیه ماجرای عثمان و کشته شدن عثمان است یرتاب المبطلون یعنی باطل اندیشان به شک می افتدند در مورد چی به شک می افتدند؟ قاعدتا در مورد حقانیت علی و شیعته البته تحلیل دیگری که به ذهنم میرسد آنست که تا قبل از ظهور کبری، ظهور صغری اتفاق می افتد و انقلاب اسلامی ظهور صغری است و شباهتهای قابل توجهی با جریان ظهور دارد ولی در ابعاد کوچکتر. (همچنان که علامه حسن زاده به انقلاب اسلامی چنین نگاهی داشتند) نتیجه این که این دو ندا به مانند اتفاقات دیگر نمونه کوچکی از اتفاقات مربوط به ظهور کبرا باشد و آن نداهای اصلی قبل از ظهور کبرا اتفاق بیفتد با همان جزییات و مشخصاتی که در روایات آمده است و چون محور اتفاقات حق و باطل در طول تاریخ حول «ولی» و امام بوده است «الحق مع علی و شیعته» در ابعاد انقلاب اسلامی در مورد ولی زمانه فهمیده شود. این نکات ذوقی و احتمالی است و ادعای برهانی بودن در مورد آن ندارم.
در این فضای غبارآلود بیش از پیش به توبه و استغفار نیازمندیم. برای خود و دیگران دعا و استغفار کنیم تا هدایت الهی شامل حالمان شود و ما را از این فتنه ها عبور دهد.
🔸پیشنهاداتی برای بازخوانی وقایع دهه شصت در این برهه تمام گروهکهای جنایتکار که در دهه شصت در کشور فعال بودند و کارنامه سیاهی داشتند با روشهای مشابه در حال نقش آفرینی هستند. یکی از روشهای رایج استفاده شده در آن زمان، دروغ پردازی برای ایجاد نفرت بوده است. امام صادق (ع) میفرماید: «لَا یُلْسَعُ الْعَاقِلُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْن‏» هیچ شخص عاقلی از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. یکی از بهترین راهکارهای جهاد تبیین مرور آن وقایع است به وسیله کسانی که مستقیم در صحنه بوده اند. 🔹پیشنهادها: ▪️ از خانواده های 17 هزار شهید ترور در رسانه ها مصاحبه و مستند تهیه شود. ▪️ شیوه های ایجاد نفرت توسط منافقین برای مردم بازگو شود. ▪️ از قربانیان جنایتهای کومله و دموکرات دعوت شود و مصاحبه گرفته شود. ▪️ خلاصه ای از کتابهای نوشته شده در این موضوع در رسانه ها بیان شود ▪️مسابقات کتابخوانی در این موضوعات برگزار شود ▪️ مستندات تولید شده در موضوع منافقین، شهدای ترور و گروهکها بازپخش شود ▪️انیمیشنهای کوتاه از خیانتهای گروهکها تولید و پخش شود ▪️ فیلم مصاحبه اعضا جدا شده از این گروهکها در رسانه ها پخش شود ▪️ از پرونده های قضایی آنها، روزنامه های دهه شصت برای روایت آن فضا استفاده شود ▪️ اسرایی که در فضای اسارت با خیانتها و جنایتهای منافقین مواجهه داشتند اقدامات آنها را تشریح کنند ▪️کانالها، گروهها و صفحات تخصصی برای این منظور در شبکه های اجتماعی ایجاد شود ▪️ خاطرات و وصیتنامه های شهدای مبارزه با گروهکها بازگو شود و سیره شهدایی مانند شهید کاوه، بروجردی، کاظمی و... بیان شود ▪️مساجد، هیئات، موسسات فرهنگی، فرهنگستان ها و... مراسمات، کلاسها و دوره هایی در این زمینه ها برگزار کنند. ▪️نمایشگاه هایی برای روایت آن زمان دایر شود رسانه ملی، خبرگزاریها، سایتهای فرهنگی و مذهبی و صفحات شخصی میتوانند در این کار رسانه ای مشارکت کنند.
🔸 ماجرای شهادت احمد وکیلی توسط کومله با نهایت قساوت اسمش احمد بود و با پیروزی انقلاب نام مستعار سعید را برای خود انتخاب کرد، ترک تحصیل نموده و به خدمت سپاه درآمد ماجرای شهادت در سال 58 که حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را می‌طلبید، سعید در 2 نوبت عازم آن منطقه شد. در اردیبهشت سال 59 و در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت می‌کرد تا خون‌خواران کومله تا لحظه شهادت بلاهایی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها برای یک انسان بسیار سخت است. شهید سعید وکیلی ناطق 75 روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هردو پایش نعل کوبیده و به همین ترتیب برای آوردن و چوب و سنگ به بیگاری می‌بردند. پس از دادگاهی شدن مرحوم به شکنجه مرگ شد بلکه اعتراف کند، اولین کاری که کردند هر دودستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و پس از چند روز که کمی بهبودیافته بود او را آوردند و مجدداً اعتراف گرفتن شروع شد. پس‌ازآن معالجه سطحی، با دستگاه‌های برقی تمام‌صورتش را سوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود به این معنی که مدتی می‌گذرد تا پوست‌های نو جانشین سوخته شده‌ها شود آن‌وقت همان پوست‌های تازه را می‌کنند که درد و سوزندگی‌اش بیشتر از قبل است و خونریزی شروع می‌شود و آن‌وقت نوبت آب‌نمک است که با همان جراحات داخل دیگ آب‌نمک می‌اندازند. ادامه در پیام بعد
تمام این مراحل را سعید وکیلی با استقامتی وصف‌ناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن زمزمه می‌کرد. استقامت این جوان آن شقی‌ها را بیشتر جری می‌کرد. سعید را با سنگدلی هر چه تمام‌تر به شهادت رساندند اما در این مسابقه تنها سعید بود که تاج شهادت را بر سر گذاشت و بر بال ملائک به ملکوت اعلی پیوست. تنها به آخرین قسمت زندگی سعید وکیلی می‌پردازیم که اگر سراسر زندگی‌اش هم درسی نباشد همان اواخر دنیایی از ایثار و گذشت، مروت و مردانگی، استقامت و شجاعت را به تمام ما آموخت و نمودی از عشق و ایمان را جلوه‌گر ساخت. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محکوم‌به اعدام گردید، زخم‌هایش را باز کردند و پس‌ازآنکه بانمک مرحم گذاشتند داخل دیگ آب جوش که زیرش هم آتش روشن بود انداختند و همان‌جا محل شهادتش شد و با لبی ذاکر به دیدار معشوق شتافت. اما این گرگان که از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد هم‌سلولی‌هایش دادند و مقداری راهم خودشان خوردند 🔹بخشی از وصیتنامه شهید: امیدوارم که ناراحت برای من نباشید, چون‌که من راه و هدف خود را انتخاب کرده‌ام, که اگر خدا قبول کند آن راه را تا آخرین قطره خون خود ادامه خواهم داد و به هیچ فرد بیگانه و ضدانقلابی تا اندازه توانم اجازه نخواهم داد که حتی به یک وجب از خاک ما تجاوز کنند. به پدر و مادر ارجمندم می‌گویم, به بچه‌ها بگویید که راه حسین (ع) و راه حق را ادامه دهند و فقط گوش‌به‌فرمان امام خمینی باشند. سر شما را بیش از این درد نمی‌آورم و ازشما پدر و مادر خوبم و خواهر و برادرانم خداحافظی می‌کنم, امیدوارم مرا ببخشید. والسلام علی من اتبع الهدی https://shahadat-talab.ir/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%DA%AF%D9%88/
پدر شهیدان وکیلی(احمد، محمود، هادی)
حکمت و حکومت
پدر شهیدان وکیلی(احمد، محمود، هادی)
🔸بخشهایی از مصاحبه پدر شهیدان وکیلی ▪️کمی ازفرزندان، چگونگی شهادت و مسئولیت آن ها در جبهه ها بفرمایید؟ ▫️احمد، فرزند و شهید اول خانواده که جزو پیشکسوتان سپاه پاسداران و از فرماندهان جنگ در غائله کردستان بود در 4 اردیبهشت سال 1359 در سن 19 سالگی در منطقه کردستان و در مقابله با نیروهای ضد انقلاب مفقود الاثرشد که طبق گفته برخی از همزرمان، بدنش توسط ضد انقلاب تکه تکه و سپس سوزانده شده است. محمود، شهید دوم خانواده، به صورت نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام و بی سیم چی بود که در سن 18 سالگی پس از چندین مرتبه مجروحیت در سال 1363 در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت رسید و جنازه این شهید در همان زمان به قم منتقل و دفن شد. هادی،شهید سوم که ایشان نیز به صورت نیروی داوطلب بسیجی عازم جبهه شد و در بدو ورودش به شلمچه در سال 1365 درسن 17 سالگی شربت شهادت نوشید. مهدی، فرزند چهارم وجانباز خانواده که در خصوص نحوه مجروحیتش حضور ذهن ندارم. ▪️لطفا بفرمایید جنابعالی و مادر شهیدان با اعزام فرزندانتان به جبهه مخصوصا بعد از شهادت احمد آقا مخالفتی نکردید؟ ▫️بنده به همراه همسرم هیچ گونه مخالفتی برای رفتن فرزندان به جبهه نداشتیم بلکه ام الشهداء بسیارهم موافق این امربودند به طوری که بعد از شهادت سه فرزندمان و مجروحیت فرزند چهارم، با دست خودش به فرزند پنجم لباس بسیجی پوشاند و به او گفت محمد رضا حالا نوبت توست اما هنگام عزیمت به جبهه امام صلح نامه را پذیرفتند. ▪️واکنش جنابعالی و والده شهدا هنگام شنیدن خبر شهادت فرزندان چه بود؟ ▫️واقعیت امراین است که شنیدن خبرشهادت اولین شهیدم (احمد) خیلی برای من و مادرش سنگین بود اما شعله داغ شهدا راعشق به اسلام وامام، خاموش کرده بود و درمورد شهدای بعدی آرامش خاص داشتیم. ▪️کمی از ویژگی های بارز شخصیتی فرزندان شهیدتان بفرمایید؟ ▫️شهدای ما مانند تمامی شهدا بسیار نسبت به خودشان و نسبت به دیگران غیرتمند بودند. شهید اولمان خیلی شجاع بود،شهید دوم ما در تواضع و کم حرفی و زهد کم نظیر بود به طوری که موتورگازی اش را قبل از ورود به محله خاموش می کرد و دست می گرفت تا همسایه ها با صدای موتور اذیت نشوند. شهید سوم هم خیلی غیرتمند بود به گونه ای که هیچ جوانی در کوچه ما برخلاف کوچه های دیگرپاتوق نمی کرد. منبع: http://yazdeemrooz.ir
🔸انقلاب اجباری با جریانی مواجهیم که خود را انقلاب مردم ایران می نامد اما همه اهداف خود را با اجبار پیش می برد! اعتصاب اجباری سکوت اجباری موضع گرفتن اجباری بوق زدن اجباری در ترافیک ماندن اجباری جام جهانی نرفتن اجباری شادی نکردن اجباری سرود ملی نخواندن اجباری چادر نداشتن اجباری عمامه برداشتن اجباری بی دین شدن اجباری بی ملیت شدن اجباری گفتگو نکردن اجباری کلاس نرفتن اجباری درمان نشدن اجباری و.... 🔹ابزار اجبار: بستن راه مردم فحشهای رکیک بی شرف بی شرف ریپورت تهدید ارعاب بنزین سنگ پنجه بکس قمه نارنجک دست ساز صد نفر به یک نفر کوکتل مولوتوف کلت شات گان کلاشینکف زیر گرفتن با ماشین و.... با شعار زن زندگی آزادی!
🔸اجر و اثر هر اقدام در جنگ شناختی احزاب رسول خدا ص فرمودند: ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین ضربه امام علی ع در روز جنگ خندق(به عمرو بن عبدود) از عبادت تمام جن و انس بالاتر است این مضمون در منابع متعدد شیعه و سنی آمده. این برتری خارق العاده برای یک عمل، قاعدتا ناشی از دو مولفه است: 1- ویژگی ممتاز امیرالمومنین ع که برخوردار از بالاترین مراتب معرفت، ایمان و اخلاص است 2- شرایط بسیار ویژه این اقدام که طبق روایت: «برز الاسلام کله الی الکفر کله» اسلام به نقطه ای رسید که همه کفر علیه او صف آرایی کرد می توان گفت در این جنگ تمام عیار شناختی، عامل دوم امروز هم دوباره برپا شده است و علی القاعده هر ضربه ای به پیکره دروغ پرداز دشمن، اجر و رشدی فوق العاده برای انسان خواهد داشت که جادارد مشتاقان قرب و رحمت الهی در این جبهه ایجاد شده، مسابقه دهند. «و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون» همانطور که از دل سخت ترین جنگهای نظامی، بزرگترین سردارهای نظامی پدید می آیند، از دل سخت ترین جنگهای شناختی، قوی ترین و مقاوم ترین سرداران شناخت و بصیرت پدید می آیند.
جنگ ترکیبی.mp3
506.7K
استاد مؤیدی حفظه الله: امروز والله والله بَرَزَ الاسلامُ کلُّه الی الکُفرِ کلِّه. شیطان چُرتش پاره شده؛ می‌فهمد این ندا، ندای فطری است، اگر گرد و غبار به پا نکنند، به هر دل پاکی برسد، قبول می‌کند، و آقایی و سلطنت‌شان از بین می‌رود. (مرتبط با یادداشت قبل در مورد شرایط جنگ احزاب)
🔸جنبش بی سر چرا این جنبش با این همه تمهیدات، برنامه ریزی و سازماندهی یک «جنبش بی سر» است؟ یعنی دشمن نمی داند که نبود این عامل تا چه میزان به پیشبرد آن ضربه می زند؟ این جنبش بی سر است چون برنامه دشمن تجزیه است. این هدف با وحدت رهبری به هیچ وجه سازگاری ندارد. بر این اساس تلاش شد هیچ چهره ای تقدم محسوس پیدا نکند. مسیح علی نژاد، علی کریمی، حامد اسماعیلیون، رضا پهلوی، نازنین بنیادی، مولوی عبدالحمید و رهبران کوموله و دموکرات و... همه در عرض هم هستند. این قاعده از اول باید حفظ میشد بنابراین وقتی مسیح علینژاد خواست خود را سر و رهبر کل این جنبش تعریف کند از همان اتاق فرمان، ترمزش کشیده شد و گوشمالی داده شد. برخی فایلهایی که در تضعیف او از سایر شبکه ها بیرون آمد در این راستا بود. این اتفاقات که به روشنی تمامی خصوصیات تجزیه طلبانه را داراست میزان صدق ادعای وطن پرستی گروههای سیاسی، هنرمندان و ورزشکاران و... را برای همیشه تاریخ به محک گذاشته است.
روزنامه اصلاح طلب اعتماد از ادبیات «گلویت را بمال و بگو انقلاب» برآشفته شده و تیتر بزرگ صفحه اول را به محکومیت این ادبیات اختصاص داده است! شما که این مقدار حساسیت بر ادب و ادبیات دارید حساسیت و محکومیت شما در مورد بددهانترین جنبش ها که با سرود و همخوانی، اسافل اعضائشان را حواله میدهند، کجاست؟ نکند برای امواج صوتی صادره از آن دهانها فیلتر نصب کرده اید؟!
سروش محلاتی: ⭕️این معارضان، محارب نیستند 🔻حرکتهای اعتراضی در نظام اسلامی که به خشونت می‌انجامد، دو گونه است: الف) خشونت هایی که توسط گروهها و سازمانهای مسلح انجام می‌شود. سازمانهایی که به هدف براندازی حکومت و یا ضربه زدن به آن از راه به قتل رساندن افراد موثر حکومت تشکیل می‌شود. ب) خشونت هایی که توسط افراد معترض پراکنده-- که چه بسا در اثر فقدان فضای اعتراض مسالمت آمیز و یا کم تحملی حکومتها-- انجام می‌شود. افرادی که وابستگی به یک سازمان عملیات مسلحانه ندارند و صرفا در جریان حرکت اعتراضی مردمی، دست به خشونت زده و موجب قتل و یا آسیب برخی عناصر حکومتی می‌شوند. 🔻نوع اول در فقه "فئه باغیه" نامیده می‌شود و حکومت موظف است با آنها قتال نموده و سازمانشان را منهدم سازد. ولی نوع دوم مشمول حکم باغی نیستند و برخورد با آنها متفاوت است. شیخ طوسی و به تبع او فقهای دیگری، حکم "بغی" را به گروه اول اختصاص داده اند: یعتبر فی جریان حکم البغاه کونهم فی منعه و کثره لایمکن کفهم و تفریق جمعهم الا بالاتفاق و تجهیز الجیوش و القتال، فاما ان کانوا نفرا یسیرا کالواحد و الاثنین و العشره و کیدهم ضعیف لم یجر علیهم حکم اهل البغی. صاحب جواهر همین نظر را تایید می‌کند. 🔻برای تبیین این تفاوت استناد شده به ماجرای اقدام ابن ملجم در ترور امیرالمومنین که حضرت در زمان جراحت، توصیه به احسان به ابن ملجم نمودند و سفارش کردند که در صورت مرگ، فرزندان، او را عفو کنند! إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لاٰ تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اَللّٰهُ لَكُمْ (نامه ۲۳ نهج البلاغه) این سخن امیرالمومنین گویای آن است که اگر معترضی دست به سلاح هم ببرد و شخص امام معصوم را هم به قتل برساند مشمول حکم بغاه ( ویا محاربان) نیست و: اولا: جنایت او در حوزه حقوق خصوصی مطرح می‌شود و مجازات او به عنوان قصاص بوده و در اختیار اولیای دم می‌باشد و نباید آن را مصداق محاربه تلقی نموده و کیفر را وظیفه حکومت دانست. ثانیا: در برابر همین افراد جنایتکار و قاتل هم عفو و گذشت از سوی اولیای دم، پسندیده بوده و بر قصاص ترجیح دارد. 🔻از سوی دیگر باید توجه داشت که بلحاظ مبانی فقهی به هر کسی که علنا مبادرت به قتل دیگری می‌کند "محارب" اطلاق نمی‌شود. در قرآن کریم  قبل از آنکه مجازات محارب بیان شود "فساد فی الارض" به موضوع آن افزوده شده، یعنی "محاربی که مفسد فی الارض" است دارای آن مجازات است: «إِنَّمَا جَزَ ٰ⁠ۤؤُا۟ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوۤا۟ أَوۡ ....»[سوره مائده/٣٣] از این رو فقهای بزرگ به قید "فساد فی الارض" در تفسیر محاربه توجه داشته اند مثلا صاحب جواهر پس از آنکه محاربه را به سلاح کشیدن برای ایجاد رعب و خوف در مردم می‌داند، این قید را اضافه می‌کند که: بگونه ای که "قصد فساد فی الارض" تحقق داشته باشد: علی وجه یتحقق به صدق اراده الفساد فی الارض. وی در ادامه تاکید می‌کند که در صدق محاربه قصد رعب و وحشتی ملاک است که موجب فساد فی الارض باشد: و المدار علی قصد الاخافه الذی یتحقق به الفساد فی الارض(جواهرالکلام/ج۴۱/ص۵۶۴ و ۵۶۶) همین نکته مورد توجه علامه طباطبایی نیز بوده است، او می‌گوید: "سعی برای فساد در زمین" معنای محاربه را مشخص می‌کند از قبیل راهزنانی که امنیت عمومی را مختل می‌سازند، پس صرفا  محاربه کافی نیست، چه اینکه هرگز رسول خدا با کفاری که می‌جنگیدند، پس از پیروزی چنین رفتاری نداشت و آنها را اینگونه مجازات نمی‌کرد.(المیزان/ج۵/ص۳۲۶) 🔻اینک باید تامل نمود و پاسخ داد: آیا کسانی که قصد اخلال در امنیت عمومی نداشته و صرفا در اعتراض به حکومت، دست به رفتارهای خشن می‌زنند و یا مرتکب قتل یا جرح نسبت بخصوص ماموران حکومتی می‌شوند، کارشان مصداق "یسعون فی الارض فسادا" بوده مستحق مجازات محارب هستند و یا تحت عناوین دیگری مجازات شده و کیفرشان متفاوت از محارب است؟ فراموش نکنیم که محارب و مفسد فی الارض از جنس قطاع الطریق و اشرار خون آشام است که در صدد قتل و غارت مردم است، او با نظام سیاسی مشکل ندارد و در هرحکومتی بدنبال شرارت است ولی معترض قانون شکن در برابر حکومت موضع دارد و بدنبال استقرار نظم دیگری است و به این دلیل است که این دو کاملا از دو جنس متفاوتی هستند او با مردم طرف است و این با یک نظم سیاسی خاص و یا با یک شخص در راس آن، طرف است. در محاربه حاکم از "امنیت مردم" در برابر سلاح بدستان دفاع می‌کند ولی در اینجا به عکس، معترض در برابر مردم نیست بلکه با حاکم معارضه داشته و حاکم با مجازت وی، از "امنیت خود" دفاع می‌کند. در فقه این جرائم تفکیک شده و مجازات آنها متفاوت است. @mohammadsorooshmahallati
حکمت و حکومت
سروش محلاتی: ⭕️این معارضان، محارب نیستند 🔻حرکتهای اعتراضی در نظام اسلامی که به خشونت می‌انجامد، دو
🔸نقد و نظر: - چطور ایشان جریان سازماندهی شده فعلی را بر افراد معترض پراکنده تطبیق می دهند؟ بله در هر جریان سازماندهی شده ای انسانهای فریب خورده، غافل و... هم حضور می یابند ولی حضور این سری افراد ماهیت جریان را تغییر نمی دهد. - چه کسی گفته که در صدق فئه باغیه تاکتیکها و روش‌هایی که ایشان برشمرده شرط است؟ براندازی مگر فقط از راه به قتل رساندن افراد مؤثر حکومت حاصل می شود؟ مگر حکومت شاهنشاهی با کشته شدن افراد مؤثرش ساقط شد؟ - عجیب است که ایشان عبارت شیخ طوسی را در جهت مطلوب خود به کار می برند! آیا جریان فعلی واحد و اثنین و عشره بودن؟ کید آنها ضعیف بود؟ می شد بدون سازماندهی و کار سنگین اطلاعاتی جریان آنها را «کف و تفریق» کرد؟ - چطور امیرمؤمنان به فرزندان خود سفارش می کنند که عفو کنند اما آنها به خلاف سفارش پدر عمل می کنند؟ - ایشان قطع طریق را که یک یا چند کاروان را غارت می کند مصداق بارز محارب و مفسد میشمارد اما جریانی که قدم به قدم جامعه را به سمت جنگ داخلی، عملیاتهای تروریستی منافقین، کوموله و داعش و خطر تجزیه سوق میدهد را قاطعانه فاقد عنوان افساد بر میشمارد. بر فرض آن شخصی که دقیقا پازل سوریه سازی را تکمیل می کند «قصد افساد فی الارض» و تمهید عملیات تروریستی و تجزیه را نداشته باشد و فقط خواستار نظم سیاسی دیگری باشد، با این فرض آیا افساد فی الارض از عناوین قصدیه است؟! یا اینکه افساد عنوانی است که عرفاً بر تعین خارجی فعل بار میشود و منوط به قصد نیست - لازم به تذکر است استعمال الفاظ و عباراتی رقیق و سیاسی مانند «خواست نظم سیاسی دیگر» به جای «براندازی» ماهیت فقهی بغی را تغییر نمی‌دهد. - اینکه حاکم با مجازات اینها به دنبال امنیت خود است نه امنیت جامعه یک گزاره سوگیرانه و سیاسی است. اگر حاکم را مشروع و عادل تصویر میکنید که بغی در تقابل با او صدق می کند، این نوع حاکم در صدد تثبیت خود با مجازات دیگران نیست کمالا یخفی.
حکمت و حکومت
سروش محلاتی: ⭕️این معارضان، محارب نیستند 🔻حرکتهای اعتراضی در نظام اسلامی که به خشونت می‌انجامد، دو
ادامه نقد متن: اقای سروش محلاتی با ذکر عبارتی از صاحب جواهر ادعا میکنند که از نظر صاحب جواهر افساد فی الارض یک قید اضافی برای ترتب حکم محارب است یعنی کسی آن احکام را دارد که محارب باشد به اضافه اینکه افساد کرده باشد. سپس خودشان افساد را در مواردی مثل قطاع طریق تطبیق کرده و "معترضان قانون شکن" را عاری از افساد دانسته ولو اینکه مرتکب قتل یا جرح شوند در حالیکه این استفاده از عبارت صاحب جواهر صحیح نیست. صاحب جواهر در یک نتیجه گیری می نویسد: "وبالجملة فالمدار على التجاهر بالسعي في الأرض بالفساد بتجريد السلاح ونحوه للقتل أو سلب المال والأسر ونحو ذلك مما هو بعينه محاربة لله ورسوله بخلاف الأخذ خفية أو اختطافا ثم الهرب بعده وغير ذلك مما لا يعد محاربة بل هو سرقة أو نهب وإن جرحوا أو قتلوا حين اختطفوا أو سرقوا للتخلص من القبض ونحوه" (جواهرالکلام، ج 41، ص 570) این عبارت روشن است که ایشان همان تجرید سلاح برای قتل یا اخذ مال یا اسیرگرفتن و مانند آن را سعی در افساد فی الارض می شمارد نه اینکه افساد قید خاصی غیر از این موارد باشد. از مقابله محاربه با سرقت نیز فهمیده میشود که صدق عنوان محاربه را پیچیده نمی شمارند. وقتی رباینده سرّا اقدام نکند یا جهرا بدون سلاح اقدام کند و فرار کند، محارب نیست. در غیر این موارد که از سلاح برای مقاصد خود استفاده کند محارب خواهد بود
🔸اشک های مصنوعی رسانه چی ها و سلبریتی ها در وقت آشوب و تخریب و حمله به پلیس و بسیج با سلاح سرد و گرم و کوکتل مولوتوف نه تنها آنها را از این رفتارها باز نمیدارند بلکه آنها را تحریک می کنند و شجاع و دلیر می شمارند و همه جا میگویند دهه هشتادی ها الگوی ما شدند! وقتی دستگیر و محاکمه می شوند تازه یادشان می آید که اینها سنشان کم است. پدر و مادر و عزیزانی دارند! سوال اینجاست: اون موقع که آنها را تحریک می کردید نمیدانستید سن و سالشان را؟ نمی دانستید عاقبت کشتن و زخمی کردن و آتش زدن چیست؟ اگر واقعا شما دغدغه انسانیت دارید و سن و سال و عواطف پدرانه و مادرانه برایتان مهم است، جوان بسیجی و پلیس کم سن و سال نیست؟ پدر و مادر ندارد؟ چرا هیچگاه برای آنها غصه نخوردید؟! حتی برای کشته شدن آنها با شکنجه؟! در وقت آشوب نمیتوانستید هشتگ نه به آشوب، نه به اغتشاش بزنید؟! بازیگری و بازی با احساسات را کنار بگذارید. شما مقاصد دیگری دارید. روزی خواهد رسید که پرده ها کنار رود. رسوایی دامانتان را رها نخواهد کرد.
پیامدهای «زن زندگی آزادی» در غرب داره خودش رو در خیلی از موضوعات نشان میده در همین جام جهانی اگر دقت کنید تعداد بازیکنان سیاه پوست، دورگه و دارای نژاد غیربومی در تیمهای کشورهای اروپایی زیادتر شده و کاملا غیرعادی است. واقعا این ترکیب تیمها را میتوان تیم ملی آلمان، فرانسه، انگلیس، هلند، پرتغال و... دانست؟! وقتی خانواده از هم می پاشد چاره ای ندارند که با مهاجرین نقص جمعیتی خود را ترمیم کنند. بدیهی است که عامل افول غرب، عامل صعود ما نخواهد شد.
مسألۀ 5- حاكم در اين حدّ، بنابر اقوى بين قتل و به دار آويختن، و قطع به طور مخالف و نفى بلد، مخيّر است. و بعيد نيست كه براى حاكم بهتر باشد كه جنايت را ملاحظه كند و آنچه كه مناسب آن است، اختيار نمايد. پس اگر كشته است، حاكم، قتل يا صلب را اختيار كند. و اگر مال برداشته است قطع را اختيار نمايد. و اگر شمشير كشيده و فقط ترسانده است نفى بلد را اختيار كند. و تحقيقا كلمات فقها و روايات مضطرب است و بهتر همان است كه ما ذكر كرديم. تحرير الوسيلة - ترجمه، ج‌4، ص: 241‌ برخی اعتراض می کنند که در مورد محسن شکاری چرا بنابر قول تخییر عمل کردید؟ بر اساس همان ترتیبی که امام خمینی(ره) یا برخی از فقها در کتب خود ذکر کرده اند حکم میکردید. فرض کنید که بخواهند براساس آن ترتیب حکم کنند. نتیجه چه میشد؟ ترتیب مذکور می گوید اگر مال برداشته قطع دست و پا به صورت مخالف و اگر فقط ترسانده است نفی بلد(تبعید) شود. محسن شکاری ترسانده و نیروی امنیتی را مجروح کرده است. مجروح کردن جرمش بالاتر است یا دزدی مال؟ طبعا جراحت وارد کردن پس مطابق این ترتیب، حکمی که تعین می یافت، لااقل قطع مخالف دست و پا بود. این حکم را می پذیرفتند؟
از این زاویه به این اظهارات بازداشت شده ها توجه کنید: می گویند در این نظام آزادی نیست. اون کسی که به دنبال براندازی است به این صراحت در «وقت بازداشت» حرفش رو میزنه. در بعضی اظهاراتشون تهدید کردن نظام هم وجود دارد. از انقلابیون ۵۷ بپرسید در وقت بازداشت که سر و کارشون با ساواک بوده چقدر جرئت میکردن از این حرفها بزنند؟!
🔸تأملی در آیه محاربه بر اساس فقه حکومتی آیه 33 سوره مائده در خصوص محاربه می فرماید: «إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ» این آیه شریفه مستند اصلی جزای حدی محاربه در فقه و قانون است. ابتدائا این سؤال پیش می آید که آیه می فرماید «جزای محارب با خدا و رسول» چنین است در حالیکه در فقه گفته می شود «جزای محارب» این است. چطور راهزن یک قافله در هزار سال بعد مصداق آیه می شود در حالیکه آیه در خصوص حرب با خدا و رسول سخن می گوید. پاسخ این سوال را می توان از عبارت علامه طباطبایی از تفسیر المیزان استفاده کرد: "ضم الرسول إليه[الله] يهدي إلى أن المراد بها بعض ما للرسول فيه دخل فيكون كالمتعين أن يراد بها ما يرجع إلى إبطال أثر ما للرسول عليه ولاية من جانب الله سبحانه" از این عبارت علامه و ادامه آن، استفاده میشود که ایجاد امنیت از شئون ولایت و حکومت پیامبر و حکومت دینی است و آن کس که اخلال به امنیت میکند در واقع با رسول خدا به جنگ برخاسته است و به انضمام روایات فهمیده میشود حتی پس از زمان حیات پیامبر، تهدید امنیتی جامعه اسلامی، محاربه با خدا و رسول تلقی می شود و فقه ما بر این اساس به تبیین این حکم و حدود و ثغور آن پرداخته است و به انضمام روایات هر کس که را با سلاح کشیدن اخافة الناس کند، مشمول آن جزاء می داند. تصور نگارنده آنست که مدلول آیه از محاربه بیش از این مقدار است و در ظرف حکومت اسلامی دلالت اوسعی میتواند داشته باشد. فرض کنید که پیامبر تعداد مشخصی از یاران خود را برای برقراری نظم و امنیت در جامعه مدینه منصوب میکرد که با لباس یا علامتی خاص این ماموریت را انجام میدادند. حال اگر کسی علیه این مأمور پیامبر سلاح میکشید یا او را مجروح میکرد یا به قتل میرساند آیا صدق میکرد او با رسول خدا محاربه کرده است؟ از عرف می پرسیم. از فقیه می پرسیم آیا در این صورت عنوان محاربة الرسول صدق میکند؟ بنده فکر میکنم به روشنی این عنوان صدق میکند. حال به این مطلب منضم کنید که ولایت فقیه امتداد ولایت رسول الله است و تأمین امنیت وظیفه ذاتی ولایت و حکومت الهی (و بلکه هر حکومتی) است لذا نمی توان گفت از ماموریتهای خاص رسول خدا بوده است همچنان که فقها از آیه اختصاص به زمان پیغمبر استنباط نکرده اند. با درک این مطالب، اگر کسی علیه مأموران حافظ امنیت منصوب ولی فقیه درگیر شود سلاح بکشد یا جراحت وارد کند یا به قتل برساند، آیا مشمول آیه شریفه و جزای محاربه نخواهد بود؟ با این توضیحات، می توان برداشت کرد که درگیری و حرب با مأمور حافظ امنیت منصوب از حاکم اسلامی عنوانی مستقل برای محاربه دارد و اضافه بر عنوان "اخافة الناس" باید در نظر گرفته شود. عقلای عالَم هم در درک میکنند که حمله به مأمور امنیت جرمی بالاتر از "اخافة الناس" دارد چون حمله به او همه بزهکاران را بر مأموران امنیت جسور می کند و ناامنی را گسترده میکند و فقه ما به صورت نقلی نیز این مطلب عقلایی را پشتیبانی میکند. به نظر میرسد که استفاده نکردن چنین قیدی، به خاطر نبود حکومت و نبود رویکرد حکومتی به فقه بوده است و جا دارد مساله محاربه و آیات و روایات مربوط به آن با توجه به نگاه حکومتی مورد بازخوانی و تفقه قرار بگیرد.
🔸اثر ویژه نماز شب در مورد نماز شب آثار و برکات دنیوی و اخروی بسیاری گفته شده است. یک اثر بسیار مهم، به زعم بنده مهمترین اثر، برای نماز شب و تهجد «ارتباط روحی انسان با معناداری و غایت خلقت» است! ما در درون خودمان می یابیم که در کنار همه شلوغی های دنیا، مهمترین مسأله یعنی غایت وجود برایمان مبهم است. می دویم ولی برای اهداف و غایات نزدیک. واقعیت آنست که غایات دورتر و عمیقتر برای ما روشن و وجدان شده نیست ما از غایات حقیقی خود بیگانه ایم چون از خود حقیقی خود بیگانه ایم. اگر از هدف خلقت سخن بگوییم جز مفاهیم سرد و کلیشه ای بر زبانمان جاری نمی شود. خودمان هم میفهمیم که در سوال اینکه «آمدنم بهر چه بود؟» اگر جوابی بدهیم، بیشتر لفّاظی است. نماز شب، نیمه شب، مناجات سحرگاهان محل نزدیک شدن روح با معنای خلقت است. آیاتی که برای این وقت توصیه شده است، بیانگر این حقیقت و کارکرد عظیم است. در این آیات (آیات آخر سوره آل عمران)، نقطه تمرکز بر غایت خلقت و اتصال روح انسان با آن است. مضامینی همچون: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب. یا این قسمت: الذین یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا حتی اگر انسان در هنگام عبادت سحر ذهنش متوجه این معنا نباشد و تفکر نکند، این اثر یعنی وصل شدن روح با هدف خلقت، به صورت اثر وضعی، در او اتفاق می افتد. البته اگر تفکر و التفات را ضمیمه کند اثر آن مضاعف خواهد شد. غرض اینکه: اگر در خودتان احساس پوچی می کنید احساس سردرگمی و بی معنایی می کنید علیکم بصلاة اللیل نماز شب را برای این اثر فوق العاده اش بخوانید ولو یکی دو شب در هفته. بی جهت نیست که این بیت ورد زبان همه اساتید اخلاق بوده و هست: آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد
عُمری در مجالس اهل بیت علیهم‌السلام و در زیارت مشاهد مشرفه به حال «تنها شدن اولیاء خدا» گریه کرده ایم و بر سر و سینه زده ایم. هر فتنه ای در جامعه دینی از این دو حال خارج نیست: یا اولیاء خدا پشتیبانی می شوند یا اولیاء خدا تنها می مانند تمام آن گریه ها و زیارتها و پیاده روی اربعین ها و نذری ها و مجلس گرفتن ها قرار است نور و چراغی باشد برای همین شرایط. اگر کسی در این فتنه ها اولیاء خدا را تنها بگذارد عملا ملحق به کسانی خواهد شد که عمری به خاطر فعل آنها گریسته است!
🔸دفاع نجیبانه! چقدر در این ایام مشاهده کردیم که برخی چهره ها، سلبریتیها و ورزشکاران آتش بر این آشوبها ریختند، تحریک کردند و تکمیل کننده پازل براندازی و سوریه سازی ایران شدند و می شوند. سوال: مگر نه اینست که نظام اسلامی از آنها سوابقی در خوشگذرانیهای مسأله دار، فسادهای اخلاقی، مالی و... دارد؟ او نمی تواند به واسطه اطلاعات و سوابقی که از ایشان دارد، دست به افشاگری بزند و آبروی آنها را ببرد؟ چرا دست به چنین کاری نمی زند؟ نظام نجیبانه از خود دفاع می کند و در مقابل نمک نشناسی و خیانت ایشان، خویشتنداری میکند و دست به پرونده رو کردن و افشاگری نمی زند. پایبندی بر این قواعد در روزهای سخت، خیلی ارزشمند است. مؤمن به هر طریقی از خود دفاع نمی کند. او پشت گرم به پشتیبانی دیگر است که از او دفاع می کند: إِنَّ اَللّٰهَ يُدٰافِعُ عَنِ اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُحِبُّ كُلَّ خَوّٰانٍ كَفُورٍ (حج: ۳۸) قطعا خداوند از کسانى که ایمان آورده اند دفاع مى کند، خدا هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد. آیه شریفه چقدر زیباست. موضع خداوند نسبت به هر دو طرف یکجا آمده: ▪️دفاع خداوند نسبت به مؤمنین ▪️و دوست نداشتن خداوند نسبت به خیانتکاران ناسپاس
استوری های دوست بنده، آقای سبزی از رفیق شهیدش رسول دوست محمدی باید نام و یاد تک تک شهدای مظلوم امنیت را زنده نگه داریم. بشناسیم و بشناسانیم خداوند آمران، تحریک کنندگان، عاملان و تطهیرکنندگان را رسوا کند و به جزای اعمالشان برساند
rasanews.ir/0032qv بخشی از ارائه بنده در خبرگزاری رسا در نقد مطالب برخی از شخصیتهای حوزوی است که نسبت به محاکمه اغتشاشگران ایراداتی را وارد کردند. پ.ن: - شیوه جداسازی فیلم به گونه ای است که باعث شده مطلب مقداری مبهم شود. ارائه حدود ۳۵ تا ۴۰ دقیقه بود و این مقدار از آن انتخاب شده است. - بحث مقداری تخصصی است