°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
💠﷽💠 #از_شهدا_الگو_بگیریم7⃣6⃣ #زندگی_به_سبک_شهدا🌸🍃 : 💠 تواضع و #فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه
#از_شهدا_الگو_بگیریم8⃣6⃣
#زندگی_به_سبک_شهدا 🍃🌸
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم.
منتظر نشسته بودم تا برگردد.
کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد.
#مجید آمد و کنارم نشست و گفت:
«میدونم ناراحتی.
#مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده ی آخرش،
از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم
منو #ببخشه!»👌😊
#شهید_مجید_کاشفی
#از_شهدا_الگو_بگیریم
📙فرهنگنامهشهدایسمنان،ج۸،ص۱۰۶
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_شصتوهفتم بعد از شهادت #ابراهیم فقط برای همین لحظه خیلی دلتنگ می شو
#شهیدهمت به روایت همسرش4
#قسمت_شصتوهشتم
رفت. هنوز مهدی چهل روزش نشده بود که برگشت. برمان داشت بردمان جنوب، اندیمشک.گفت یک ساختمان🏢 دیده ام می خواهم ببرمتان آنجا.اما مستقیم برد گذاشتمان خان هی عموش😕. که مرد شریف و بزرگواری ست. آن ها محبت ها به من کردند در نبود #ابراهیم. همیشه هم مدیون شان هستم. ولی نمی شد یادم برود که بعد از سالها چشم انتظاری تازه بچه دار شده بودند😞. خجالت می کشیدم اول زندگی بروم خانهی مردم و سربارشان باشم.یکبار که #ابراهیم آمد،هرچی زبان ریخت و شوخی کرد جوابش را ندادم. اخم هام را کرده بودم توی هم و سرم را گرم کرده بودم به کارهای خانه😒.گفت باز چی شده؟می دانستم اگر حرف بزنم، حتی یک کلمه، اشکم درمی آید. اصلاً نگاهش هم نکردم. خودش فهمید. رفت از خانه بیرون، دو ساعت بعد با یک وانت خالی🚛 برگشت.گفت می رویم.همانطور که تو خواستی.دیگر سرپا بند نبودم. از خوشحالی بال درآورده بودم. وسایل مان را برداشتیم بردیم گذاشتیم پشت وانت، که نصف بیشترش هم خالی ماند، و رفتیم اندیمشک. به خانههای ویلایی بیمارستان شهید کلانتری. که برای فرانسوی ها ساخته بودند🍃. خانه ها خیلی تمیز و مرتب بودند. #ابراهیم گفت ببین، ژیلا! کلید این خانه یک ماه ست که دست من ست، ولی ترجیح می دادم به جای من و تو و مهدی بچه هایی بیایند اینجا که واجب ترند😞. ما می توانستیم مدتی توی خانه ی عموم سر کنیم.گفتم منظور؟گفت تو باعث شدی من کاری را بکنم که دوستش نداشتم.گفتم یعنی؟
گفت دیگر گذشت. شاید این طوری بهترباشد.😒🙁
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
☄◾️☄◾️☄◾️☄ #تمثیل هاے خدایے0⃣8⃣ 🔘مثل زغال خاموش! 🔘🔻🔘🔻🔘 ◾️زغالهاي خاموش را کنار زغالهاي روشن میگذا
🌈❄️🌈❄️🌈❄️🌈❄️
#تمثیل هاے خدایے1⃣8⃣
❄️مثل برف!
↘️↘️↘️
برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمینشیند.🌨
برف وقتی مینشیندکه آرام ونرم ببارد🌧.
حرف هم مثل برف است؛ اگر به قول
📖 قرآن کریم نرم و لَیِّن باشد بر دل
مینشیند و دلنشین خواهد شد.🌹
🌨❄️🌨❄️🌨❄️
👈به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود:
حال که پیش فرعون میروید با او نرم سخن بگویید.😍
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر
نمیتابد، و بر دل سنگ او نخواهد نشست.❌
🌸💐🌸💐🌸💐
کلام و سخن حافظ چرا بر دلها مینشیند،
چون نرم است، مثل مخمل و حریر.🌸
ببین وقتی که میخواهد بگوید با هر کس
ننشین چه لطیف و چه نرم میگوید:😊👇
😍نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاكنهاد »
« بهتر آن است که با مردم بد ننشینی.❎
⚠️🌀⚠️🌀⚠️
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌈❄️🌈❄️🌈❄️🌈❄️ #تمثیل هاے خدایے1⃣8⃣ ❄️مثل برف! ↘️↘️↘️ برف را ببین! اگر تند و شلاقی ببارد، نمینشیند.🌨
✨🕯💫🕯✨🕯💫
#تمثیل هاے خدایے2⃣8⃣
مثل سوزن!
⚠️👈شما اول انگشت خود را در استمپ میگذاري و آن را جوهري میکنی،✔️
و بعد پاي یک قرارداد انگشت زده و آن را جوهري میکنی.✅🌺
⚠️👈یعنی تا این انگشت خود جوهري نشود نمیتواند برگ کاغذي را جوهري کند.
🌷⭕️💖✔️
هندسه ي عالم هم همین است. ما تا خود یک ویژگی و صفتی پیدا نکنیم،👌
✔️🔹نمیتوانیم دیگران را دعوت کنیم تا آن ویژگی و صفت را پیدا کنند.👏👏👏
این است که قرآن کریم گلایه میکند از کسانی که حرفهایی میزنند و مردم را به خصوصیاتی دعوت میکنند،
🔴⭕️🔴
در حالی که درخودشان از آن ویژگیها خبري نیست.🤔
چرا یک حرفهایی میزنید که خود انجام نمیدهید.❓
🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹
درست مثل سوزن که براي همه لباس میدوزد، اما خود برهنه است.🌹🌺
یا مثل شمعی که اطرافِ خود را روشن میکند، اما پاي خودش تاریک است.🌼✔️🌼
💠✅💠✅💠✅
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 لیست شرکت کنندگان در 💠
💠 چله حدیث کسا 💠
🔶 🔶
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
۱- خانم دلتنگ شهید همت
۲-خانم لیلا شادرام
۳-خانم ناشناس
۴-خانم گمنام
۵-خانم خادم طهورا
۶-خانم خانے
۷-خانم بابایے
۸-آقاے حیدرے
۹-آقای بیضایي
۱۰-خانم عابدینے
۱۱-خانم علوے فر
۱۲-خانم مجنون الحسین
۱۳-خانم فاطمے
۱۴-خانم باهمت
۱۵-خانم دلتنگ کربلایم حسین جان
۱۶-خانم هلالے
۱۷-خانم بهشتے
۱۸-خانم هادے
۱۹-آقاے مهدوے
۲۰-خانم نوکر مادر
۲۱-خانم بهرامے
۲۲-خانم مسجدي
۲۳-خانم یاس کبود
۲۴-خانم امین زاده
۲۵-خانم مطورے
۲۶-خانم دهقانپورتفت
۲۷-خانم اللهم ارزقنا کربلا
۲۸-خانم بیدل
۲۹-خانم پنجے
۳۰-خانم خادم الزهرا
۳۱-خانم لباف
۳۲-خانم سادات
۳۳-خانم سمیرا رشیدے
۳۴-خانم سرباز سیدعلی
۳۵-آقای السلام علی الحسین
۳۶-خانم چراغي
۳۷-خانم مصطفوے
۳۸-خانم منتظرالمهدي
۳۹-خانم آفاق
۴۰-خانم نیکنام
۴۱-خانم ذاکرے
۴۲-خانم فاطیما
۴۳-خانم اخلاصے
۴۴-خانم غریب
۴۵-آقای مدافع بقیع
۴۶-خانم فاطمه
۴۷-خانم ظهیري
۴۸-خانم علیزاده
۴۹-خانم انتظار صاحب زمان
۵۰-خانم علیوردیلو
۵۱-خانم ضیغمی
۵۲-خانم ماه تنها
۵۳-خانم حاتمے
۵۴-خانم افسرجوان جنگ نرم
۵۵-آقاے راد
۵۶-خانم کنیز حضرت عشق
۵۷-خانم عشق همت
۵۸-خانم قربان زاده
۵۹-خانم سیاهکویے
۶۰-خانم صالحے
۶۱-خانم حیدرے
۶۲-خانم حاج همت
۶۳-خانم ثارالله
۶۴-خانم فقط خدا
۶۵-خانم زینب
۶۶-خانم یاس کبود
۶۷-خانم عبادے
۶۸-خانم میشه خداروحس کرد
۶۹-خانم دلتنگ کربلا
۷۰-خانم سما
۷۱-خانم درویشي
۷۲-خانم مامان امیرعلے
۷۳-خانم مریم
۷۴-خانم آرام دل
۷۵-خانم رضایے
۷۶-
۷۷-
۷۸-
۷۹-
۸۰-
کسانی که میخواهند دراین چله شرکت کنند به آیدی زیر اطلاع دهید👌👌
@deltange_hemmat68
حضور اعضا در کانال برای شرکت در چله حدیث کسا الزامیست👌👌
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
🔲این لیست جهت اطلاع اعضا، از تعداد شرکت کنندگان می باشد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_شصتوهشتم رفت. هنوز مهدی چهل روزش نشده بود که برگشت. برمان داشت بردم
#شهیدهمت به روایت همسرش4
#قسمت_شصتونهم
کی می داند؟»
به قول یکی از دوستانش بهشت را هم می خواست با بقیه تقسیم کند. یا نه. این طور بگویم بهترست. جهنم رفتن دیگران را هم نمی توانست ببیند😞. یادم ست من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبه ها که فکرهای مخالف داشتند جر و بحث می کردم. چه قبل از ازدواج چه بعدش. اما #ابراهیم می گفت باید بنشینیم با همه شان منطقی حرف بزنیم.👌می گفتم «ولی اینها همه اش آدم را مسخره می کنند😒.می گفت «ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسؤولیم☝️. حق هم نداریم باشان برخورد تند بکنیم. از کجا معلوم که توی انحراف اینها تک تک ماها نقش نداشته باشیم؟😞گفتم «تو کجایی اصلاً که بخواهی نقش داشته باشی؟ تو را که من هم نمی بینم.گفت «چه فرقی می کند؟😕 من نوعی. برخورد نادرستم، سهل انگاری ام، کوتاهی هام،، همه ی این ها باعث می شود که…😢هیچ وقت نمی گذاشتم حرفش تمام شود، که مثلاً خودش را مقصر بداند.
میگفتم «این ها را کسانی باید جواب بدهند که دارند کم می گذارند نه توی نوعی که هیچ از هیچ کس کم نگذاشته ای…🙁او هم حرفم را نیمه تمام گذاشت گفت «جز شماها.😣فقط ماها نبودیم. این توقع را خیلی ها از او داشتند. که پیش شان باشد، پیش شان بماند. این را خیلی دیر فهمیدم.🌹☝️
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۶۶ ✍ جانبازی که قبل از شهادت جای خود را در بهشت دید #متن_خاطره حسین سیزده س
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۶۷
🌸 شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود
#امام_زمان #شادی #نشاط
#مرگ #شهادت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۶۷ 🌸 شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود #امام_زمان #ش
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۶۷
🌸 شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود
#امام_زمان #شادی #نشاط
#مرگ #شهادت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۶۷ 🌸 شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود #امام_زمان
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۶۷
✍ شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود
#متن_خاطره
وقتی میرفتیم گلزار شهدا. همه گریه می کردند ، اما او میخندید. فاتحه میخواند و با شوخی به شهدا میگفت: چی شدکه تنها رفتین و منو نبردین؟ بهش میگفتم: بابا! اینا شهید هستند ، سنگین باش ، احترامشون رو نگه دار ... می گفت: من با اینها رو دربایستی ندارم که ...
شبِ عملیات خیبر بغلم کرد و با گریه خداحافظی کردیم. بهم گفت: من این دفعه شهید میشم ، به سبکِ خودم بیا گلزار شهدا و قشنگ باهام حرف بزن...
گلوله خورد توی صورتش ، آرام لبخند زد و گفت: یا مهدی (عج) و تمام...
📚منبع: روزگاران 1 « کتاب خاطرات » ، صفحه 56
#امام_زمان #شادی #نشاط
#مرگ #شهادت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت دهم #کرامات_و_معجزات_شهدا 😔فقط جیغ میزدم گریه میکردم. با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگف
🌹قسمت یازدهم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
بقیه جاها و مناطق که رفتیم ما ۱۵ نفر ساکت بودیم. فقط اسم فتح المبین تو ذهنم مونده.
🍃تو راه برگشت میان لرستان و همدان یه جا برای ناهار نگه داشتن؛ رفتم یه قواره #چادر_مشکی خریدم. هر چقدر به تهران نزدیک میشیدیم حس کلافگی من هم بیشتر میشد.
😔وای خدایا یه هفته است میام مدرسه، دارم جنون پیدا میکنم نمیدونم چه مرگمه.
👌منتظرم این دیپلم کوفتی بگیرم بعد برم دبی. خدا کنه از دست این حس مزخرف خلاصی پیدا کنم...
آخیش بالاخره تموم شد. فردا میرم دبی.
👜✈️راهی #دبی شدم تا از این حس بیخود و بیقراری که داشت منو تا مرز جنون میبرد راحت بشم.
#ادامه_دارد...
✅تمام اسامی بجز شهیدهمت مستعار هست و کل داستان #واقعی
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت یازدهم #کرامات_و_معجزات_شهدا بقیه جاها و مناطق که رفتیم ما ۱۵ نفر ساکت بودیم. فقط اسم فتح ال
🌹قسمت دوازدهم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
تو دبی مثلا برای اینکه خودم از این کلافگی راحت بشم خودمو بازم با گناه سرگرم کردم.
🍃یه سه ماهی دبی بودم اما اصلا دیگه هیچ لذتی نمیبردم. برگشتم ایران رفتم خونه مجردیم، بازم گناه.
😔جدیدا وقتی گناه میکردم بعدش یه چیزی مثل یه فیلم تار از ذهنم رد میشد و #عذاب_وجدان داشتم.
یه ماهی گذشت مثلا رفتم بیرون خرید کنم یه بنری توجهمو به خودش جلب کرد، متنش این بود :
🕊بازگشت دو پرستوی #گمنام از منطقه #شلمچه به تهران. فردا دانشگاه علوم پزشکی ساعت ۱۵
برگشتم خونه همه را از خونم بیرون کردم.
📡ماهواره و دیش ماهواره رو پرت کردم تو حیاط.
📱تلفن همراه، لب تاپ، تلفن خونه همه رو خرد کردم.
گریه میکردم😭سه هفته از گذشت زمان در روز یک وعده غذا میخوردم، شبیه مرده قبرستان شده بودم تا اینکه...
#ادامه_دارد...
✅تمام اسامی جز شهیدهمت مستعار هست وکل روایات #واقعی هست
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_شصتونهم کی می داند؟» به قول یکی از دوستانش بهشت را هم می خواست با
#شهیدهمت به روایت همسرش4
#قسمت_هفتادم
در روزهای اندیمشک،خانه مان🏘 آن جا در بیابان های اندیمشک بود.جایی پرت و غریب.تلفن هم که #ابراهیم اجازه نمی داد برامان وصل کنند.از تنهایی داشتم می پوسیدم😞.یک بار که #ابراهیم غروب آمد اصرار کردم امشب را خانه بمان.گفت خیلی کار دارم.باید برگردم منطقه.از نگهبانی مجتمع آمدند گفتند تلفن📞 فوری شده با او کار دارند.بلند شد لباسش را پوشید رفت.دفترچه ی یادداشتش📖 را یادش رفت بردارد،که همیشه زیر بغلش می گرفت همه جا می بردش.بیکار بودم.و کنجکاو.برش داشتم.بازش کردم.چند تا نامه توش بود از بسیجی هایی که توی لشکر و منطقه به دستش رسانده بودند.☹️یکیشان نوشته بود: #حاجی! من سر پل صراط جلوت را می گیرم.داری به من ظلم می کنی.الآن سه ماه ست که توی سنگر نشسته ام،به عشق رؤیت تو،😔 آنوقت تو #ابراهیم برگشت.گفتم مگر کارت نداشتند؟برو خب!برو ببین چی کارت دارند!گفت رفتم.دیدی که.گفتم برو حالا. شاید باز هم کارت داشته باشند😒.گفت بچه های خودمان بودند اتفاقاً. بشان گفتم امشب نمی آیم.گفتم اصلاً نه. شوخی کردم.کی گفته من امشب تنهام؟ بروی بهترست.بچهها منتظرتند.خندید😃 گفت چی داری می گویی،ژیلا؟هیچ معلوم هست.گفتم می گویم برو.همین الآن.گفت بالاخره بروم یا بمانم؟چشمش به دفترچه اش که افتاد فهمید.گفت نامه ها را خواندی🙁؟گفتم اوهوم.ناراحت شد گفت اینها اسرار من و بچه هاست.دوست نداشتم بخوانیشان😞.سکوتش خیلی طول کشید.گفت فکر نکن من آدم بالیاقتیام که بچه ها اینطور نوشته اند.این ها همه اش عذاب خداست😢
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش4 #قسمت_هفتادم در روزهای اندیمشک،خانه مان🏘 آن جا در بیابان های اندیمشک بود.
#شهیدهمت به روایت همسرش4
#قسمت_هفتادویکم
این ها همه بزرگی خود بچه هاست. من حتماً یک گناهی کرده ام😞 که باید با محبت های تک تک شان عذاب پس بدهم.😢گریه اش گرفت گفت «وگرنه من کی ام که اینها برام نامه بنویسند؟»📝همیشه فکر می کرد برای بسیجی ها کم می گذارد. یا برای خدا حتی. منتها دیگران اینطور نمی گفتند. بخصوص خانواده ی عباس ورامینی، که با ما زندگی می کردند و بعدها خودش شهید شد. خانمش تعریفها از #ابراهیم می کرد که من تا به حال از کسی نشنیده بودم.به خودش که گفتم ناراحت شد🙁 گفت «تو فقط همان قدر از من قضاوت کن که توی زندگی خصوصی مان می بینی. کاری نداشته باش بیرون از خانه از من چی می گویند.»😕گفتم «ولی آخر یک نفر دو نفر نیستند که. هرکی از راه می رسد می گوید.»گفت «این دیگر از بزرگواری خود بچه هاست.☺️☝️زل زد توی چشم هام. آنقدر که اشک هردومان درآمد، آرام، و گریه کردیم. از عصر تا شب.😢گفت «تو نمی دانی، ژیلا. نیستی ببینی چطور یک پسر پانزده شانزده ساله قبر می کند می رود توش می نشیند، استغاثه می کند، توبه می کند، گریه می کند. اگر اینها برای فرمانده شان می نویسند، یا منتظرش هستند بیاید ببیندشان، یا اسمش از دهان شان نمی افتد، فقط به خاطر معرفت خودشان ست. من خیلی کوچکتر از این حرف هام، ژیلا، باور کن!»😔باور نمی کردم. چون خودم هم چیزها در #ابراهیم دیده بودم و نمی خواستم به این سادگی از دستش بدهم. اما تنهایی مگر می گذاشت. و عقرب.🦂😰
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامهدارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۶۷ ✍ شهادتِ زیبایِ رزمندهای که میدانست کِی شهید میشود #متن_خاطره وقتی م
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۶۸
🌸 پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگر
#انس_با_قرآن #شهید_بی_سر #مرگ
#شهیدقدومش #ایمان
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۶۸ 🌸 پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگر
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۶۸
🌸 پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگر
#انس_با_قرآن #شهید_بی_سر #مرگ
#شهیدقدومش #ایمان
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۶۸ 🌸 پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگ
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۶۸
✍ پایانِ قشنگ زندگیِ شهیدی که با قرآن انس داشت ، به روایت شهیدی دیگر
#متن_خاطره
شهید سید مهدی اسلامیخواه میگفت:
تار و پود و وجودِ حسن قدومش رو قرآن فرا گرفته بود. یک روز چند قدمیاش ایستاده بودم ؛ دیدم داره قرآن می خونه. گلوله ای اومد و بدنِ حسن قطعه قطعه شد. سـرش هم از پیکرش جدا ، و روی زمین افتاد. امـا تا چند لحظه لب هایِ قشنگش به هم می خورد و قـرآن
می خواند...
📌خاطره ای از زندگی شهید حسن قدومش
📚منبع: کتاب روایت مقدس ، صفحه 61
#انس_با_قرآن #شهید_بی_سر #مرگ
#شهیدقدومش #ایمان
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت دوازدهم #کرامات_و_معجزات_شهدا تو دبی مثلا برای اینکه خودم از این کلافگی راحت بشم خودمو بازم
🌹قسمت سیزدهم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
🍃رفتم بیرون فقط گوشی خونه خریدم. تا زدمش به برق صداش بلند شد، گوشی برداشتم :
-الو بفرمایید
صدا: الو سلام #حنانه جان
😊برای اولین بار از شنیدن اسم حنانه ناراحت نشدم
-ببخشید شما
+نشناختی؟
-نه متاسفانه
+زینب محمدی ام راهیان نور، معراج الشهدا یادت اومد؟
😢صدام بغض آلود شد گفتم: بله بفرمایید
+حنانه جان برات پیام دادم از داییم
-دایی شما؟ برای من ؟!!!
+آره عزیزم داییم از شهدای شلمچه است. رفتم خونتون مستخدمتون گفت چندماه رفتی خونه مجردیت؛ حالا آدرس خونتو میدی من بیام دیدنت؟
👌-آره آره حتما یادداشت کن. خیابون فرشته کوچه یاس ۵ ساختمان نسترن طبقه ۷ واحد ۲۱
😁+أأأ خیابون فرشته خخخخخ، من الان راه میفتم که دم دمای غروب برسم اونجا. فعلا یاعلی
- باشه، خداحافظ
🍃بی تابیم توی اون ۵-۶ساعت بیشتر شد، خدایا خودت کمکم کن.
🔻تا اومدن زینب سعی کردم پاشم یه مقداری آبرو داری کنم. شیشه های خالی مشروب قایم کردم، خونه رو جمع و جور کردم. یدفعه به خودم اومدم صدای زنگ در بلند شد و...
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌹قسمت سیزدهم #کرامات_و_معجزات_شهدا 🍃رفتم بیرون فقط گوشی خونه خریدم. تا زدمش به برق صداش بلند شد، گ
🌹قسمت چهاردهم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
در باز کردم دیدم زینب پشت دره. #حجاب و صورت بدون رنگ و روغنش خیلی به دلم نشست.
دستشو به طرفم دراز کرد وقتی دستمو گذاشتم تو دستش از روی صمیمیت فشار داد. تعارفش کردم بشینه
زینب: حنانه جان بیا بشین عزیزم بعد مدتها دیدمت تا باهم حرف بزنیم.
-برات شربت بیارم میام
+شربت؟؟؟ من روزه ام عزیزم
-روزه؟ روزه چیه ؟
+ هیچی عزیزم بیا بشین حنانه. ببین من از بابام و داییم هیچی یادم نیست، حالا از دایی بیشتر چون قبل از تولدم تو شلمچه مفقودالاثر میشن.
😔بابام که خودت میدونی مفقودالاثره.
حنانه ببین من نمیدونم بین تو #شهدا چه قول و قراری هست...
👌اما هنوز اشکا و التماساتو برای شلمچه رفتن جلوی چشممه که به مسئولا اصرار کردی تا بردنت. دوشب پیش داییم اومد به خوابم و گفت برو به دوستت حنانه بگو ما منتظر توئیم.
⚠️من مات و مبهوت به حرفای زینب گوش دادم.
+حنانه ببين الان ماه رمضونه، ماه مغفرت و رحمت چندشب دیگه شبهای قدره، بهترین زمانه که برگردی به آغوش خدا؛ اینم شماره من...منتظر تماست هستم.
🍃زینب که رفت گوشه ذهنم فعال شد، رفتم سر کمد لباسام. اون آخر کمد یه چیزی بهم میگفت من اینجام.
☺️دستمو بردم سمتش جنس لطیف اما مهربون چادرمو لمسش کردم.
🍃سه چهار روز بود کارم شده بود #چادر و بذارم جلوم و گریه کنم. بعد از سه چهار روز گریه شماره #زینب گرفتم.
-الو سلام زینب...
#ادامه_دارد...
✅روایت #حنانه واقعی هست اما نام ها وادرس ها مستعار هست بجز نام #شهیدهمت و خود #حنانه
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 لیست شرکت کنندگان در 💠
💠 چله حدیث کسا 💠
🔶 🔶
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
۱- خانم دلتنگ شهید همت
۲-خانم لیلا شادرام
۳-خانم ناشناس
۴-خانم گمنام
۵-خانم خادم طهورا
۶-خانم خانے
۷-خانم بابایے
۸-آقاے حیدرے
۹-آقای بیضایي
۱۰-خانم عابدینے
۱۱-خانم علوے فر
۱۲-خانم مجنون الحسین
۱۳-خانم فاطمے
۱۴-خانم باهمت
۱۵-خانم دلتنگ کربلایم حسین جان
۱۶-خانم هلالے
۱۷-خانم بهشتے
۱۸-خانم هادے
۱۹-آقاے مهدوے
۲۰-خانم نوکر مادر
۲۱-خانم بهرامے
۲۲-خانم مسجدي
۲۳-خانم یاس کبود
۲۴-خانم امین زاده
۲۵-خانم مطورے
۲۶-خانم دهقانپورتفت
۲۷-خانم اللهم ارزقنا کربلا
۲۸-خانم بیدل
۲۹-خانم پنجے
۳۰-خانم خادم الزهرا
۳۱-خانم لباف
۳۲-خانم سادات
۳۳-خانم سمیرا رشیدے
۳۴-خانم سرباز سیدعلی
۳۵-آقای السلام علی الحسین
۳۶-خانم چراغي
۳۷-خانم مصطفوے
۳۸-خانم منتظرالمهدي
۳۹-خانم آفاق
۴۰-خانم نیکنام
۴۱-خانم ذاکرے
۴۲-خانم فاطیما
۴۳-خانم اخلاصے
۴۴-خانم غریب
۴۵-آقای مدافع بقیع
۴۶-خانم فاطمه
۴۷-خانم ظهیري
۴۸-خانم علیزاده
۴۹-خانم انتظار صاحب زمان
۵۰-خانم علیوردیلو
۵۱-خانم ضیغمی
۵۲-خانم ماه تنها
۵۳-خانم حاتمے
۵۴-خانم افسرجوان جنگ نرم
۵۵-آقاے راد
۵۶-خانم کنیز حضرت عشق
۵۷-خانم عشق همت
۵۸-خانم قربان زاده
۵۹-خانم سیاهکویے
۶۰-خانم صالحے
۶۱-خانم حیدرے
۶۲-خانم حاج همت
۶۳-خانم ثارالله
۶۴-خانم فقط خدا
۶۵-خانم زینب
۶۶-خانم یاس کبود
۶۷-خانم عبادے
۶۸-خانم میشه خداروحس کرد
۶۹-خانم دلتنگ کربلا
۷۰-خانم سما
۷۱-خانم درویشي
۷۲-خانم مامان امیرعلے
۷۳-خانم مریم
۷۴-خانم آرام دل
۷۵-خانم رضایے
۷۶-خانم صبا حسینے
۷۷-آقاي امیرمحمد صبایے
۷۸-خانم موسوے
۷۹-خانم شرفی
۸۰-
کسانی که میخواهند دراین چله شرکت کنند به آیدی زیر اطلاع دهید👌👌
@deltange_hemmat68
حضور اعضا در کانال برای شرکت در چله حدیث کسا الزامیست👌👌
🔷➖🔷➖🔷➖🔷➖🔷
🔲این لیست جهت اطلاع اعضا، از تعداد شرکت کنندگان می باشد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
✨🕯💫🕯✨🕯💫 #تمثیل هاے خدایے2⃣8⃣ مثل سوزن! ⚠️👈شما اول انگشت خود را در استمپ میگذاري و آن را جوهري میکن
🕯💖🕯💖🕯
#تمثیل هاے خدایے3⃣8⃣
🕯مثل شمع!
شمع را ببین هر چه به آن نزدیک و
نزدیکتر باشی نور و روشنایی بیشتري دریافت میکنی.⚡️
✅🌺✅
👈قرآن کریم میخواهد ما هم از جنس
شمع و هم صفت شمع باشیم.!✔️✨✔️
میگوید: به گونه اي باش که هر کس به
تو نزدیکتر بود، بهره و سود بیشتري ببرد✅
🌷⭕️🌷⭕️🌷
👈و نزدیکترین کسان به ما نخست پدر و مادرند 👴👵
و آنگاه همسر،👧👨 و سپس فرزندان،👫
و در آخر هم، بستگان و خویشان.👥
یعنی اول پدر و مادر خودت را مورد
لطف و محبت قرار بده،😍
آنگاه نزدیکانت را، همچون همسر،
فرزندان و خویشان.👌
✨🔶✨🔷✨
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🕯💖🕯💖🕯 #تمثیل هاے خدایے3⃣8⃣ 🕯مثل شمع! شمع را ببین هر چه به آن نزدیک و نزدیکتر باشی نور و روشنایی
✏️✏️✏️✏️✏️✏️
#تمثیل های خدایی4⃣8⃣
✏️مثل مغز مداد!
🖌🖍🖌🖍🖌
یک مداد اگر مغز نداشته باشد، هیچ
ارزشی ندارد؛ فقط چوب است.⤵️
✅ارزش یک مداد به مغز آن است.
ارزش ما آدمها هم به مغز و عقل و خرد است.✅
✅🌼💖🌷
اگر این خرد و عقل را کنار بگذاریم،❎
و اهل حساب و کتاب نباشیم ارزشی
نداریم، فایده اي نداریم.❌
🌺✅🌺
👈یکی از ناله هاي اهل جهنم این است:👇
اگر اهل تعقل و اندیشه بودیم، اگر اهل
درك بودیم امروز اینجا نبودیم.💯
🔆♻️🔆♻️🔆♻️
رسانه باشید و نشردهید📢
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#اندڪی_تفکر🤔
🔰آیا می دانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند کدامند؟
✅ای کاش من خاک بودم.
📝"سوره مبارکه نبٲ آیه /40"
✅ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم.
📝"سوره مبارکه فجر آیه /24"
✅ای کاش نامه مرا به دست من نداده بودند.
📝"سوره مبارکه حاقه آیه /25"
✅ای کاش فلان را دوست نمی گرفتم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /28"
✅ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم.
📝"سوره مبارکه احزاب آیه /66"
✅ای کاش راهی را که رسول در پیش گرفته بود ، در پیش گرفته بودم.
📝"سوره مبارکه فرقان آیه /27"
✅ای کاش ما نیز با آنها می بودیم و به کامیابی بزرگ دست میافتیم.
📝"سوره مبارکه نسا آیه /73"
👌⇜آرزوهایے ڪه هم اڪنون
👌⇜فرصت انجامش هست
👌⇜پس تا زندهایم آنها را برآورده ڪنیم...
❣ خدا عاقبتمان را نیکو گرداند...
🦋 ➢
🍃🍁 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💙🍃🦋
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#تـــرک_نمــاز
🌹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
✅هرگاه کسی نماز صبح را نخواند، فرشته ای از
آسمان او را صدا میکند: «ای زیانکار» و هرگاه
نماز ظهرش را نخواند، فرشته ای به او میگوید:
«ای خیانتکار»
✅و هرگاه شخص نماز عصر خود را نخواند، گوید:
«ای بی دین»و اگر نماز مغرب خود را نخواند،
گوید: «ای کافر» و اگر شخص نماز عشاء را
ترک کند، گوید: «وای برتو که در تو هیچ خیر
و منفعتی نیست.»
🔥 در جهنم یک وادی است که از شدت عذاب
آن، جهنمیان هر روز هفتاد مرتبه از آن مینالند
و در وادی، خانه ای از آتش و در آن خانه چاهی
قرار دارد که در آن چاه تابوتی است و در آن
تابوت ماری است که هزار سر دارد و در هر سری
هزار دهان و در هر دهان هزار نیش است و این
جایگاه کسانی است که نماز نمیخوانند و شراب
مینوشند
📚وسائل الشیعه،ج۳ ص۳۱
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🦋 ➢ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🍃🍁
💙🍃🦋