eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
327 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟ ✍ @dobeity_robaey
این چند وقتِ زهرا، مشغول دوختن بود دلواپسِ علی و، در فکرِ پیرهن بود روزیِ خویش را صبح، از دست من گرفته‌ست شهری که هیزمِ آن، پشتِ حیاطِ من بود شهری که آتش آورد، جای عیادت و دید زهرا به‌جای آن در، مشغول سوختن بود آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مَردم! بر دستْ ریسمان و، بر گردنش رَسَن* بود «ماندم» علی نیاُفتد، بِین مدینه‌ای که... مردی نداشت غیر از، یک زن که شیرزن بود گفتم گواه دارم، گفتم که ارث دارم گفتم علی‌ست شاهد، اما جواب "لَن" بود می‌گفت بِین مسجد، با من: دروغگویی! آنکه میانِ کوچه، بدجور بد دهن بود قنفذ که خسته می‌شد، جایش مغیره می‌زد این پشتِ هم زدن‌ها، پیشِ ابالحسن  بود در گوشِ گاهواره، دیشب به گریه گفتم: ای کاش قدِ محسن، در خانه‌ام کفن بود... ✍ *ریسمان، طناب (فرهنگ معین) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روحِ جاریِ رودها ! زهرا بانیِ خنده‌ی خدا ! زهرا آینه دار هَل اَتیٰ ! زهرا نقطه‌ی عَطف ماجرا ! زهرا قصّه‌ی عشق را مقدمه‌ای علت خلقتی تو؛ فاطمه‌ای! ابر از جلوه ی قمر به تو گفت راز شب را دمِ سحر به تو گفت هر که رنجید، زودتر به تو گفت ضَعف خود را فقط پدر به تو گفت* حس آرامشِ تو مطلوب است حالِ بابا کنار تو خوب است اُف به بالی که جلد بام تو نیست تشنه‌ای که فقیر جام تو نیست وای از آن دل که وقف نام تو نیست احدی در حدِ مقام تو نیست در خورِ والیِ خدا "ولی‌" است لایق فاطمه فقط "علی" است قبل از آنکه سر و صدا برسد از سر کوچه‌ها گدا برسد می‌نشینیم تا غذا برسد نانِ گرمَت مگر به ما برسد دور هُرم تنورِ تو جمعیم همه پروانه‌های این شمعیم نورِ لبخندهات جای خودش... اثرِ پندهات جای خودش... حُبِّ دلبند‌هات جای خودش... تو وُ فرزندهات جای خودش... هر کنیز تو باب حاجات است فضّه‌ات صاحب کرامات است تو کجایی و ما کجا هستیم دردمندیم، بی دوا هستیم از خواصیم، با شما هستیم ما گدایانِ مجتبی هستیم سرور نوکران تو حسن است پسر ارشد تو عشق من است خادم کوی تو برادر ماست نوکری کردنِ تو باور ماست دامن تو، دخیل آخر ماست چادرت سرپناهِ کشور ماست تو خودت سایه‌ی سر مایی به اَبَالفَضل! مادر مایی! * * فرصت نَقلِ اصلِ مطلب شد وقت خون‌گریه‌ی مُرَکَّب شد گُذر از جمعیت، لبالب شد ناگهان بین کوچه‌ها شب شد شیشه با ضربِ سنگِ خاره شکست آنچنان زد که گوشواره شکست دست با صورت تو بد تا کرد خون به قلب تمام دنیا کرد این زمین خوردنت چه با ما کرد! حسن از بخت بد تماشا کرد... آینه روی خاک‌ها افتاد چادرت زیر دست و پا افتاد ✍ * اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفا (حدیث کسا) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها قدم زد آسمان روی زمین ما؛ ولی تنها! کسی که دستگیر انبیا بوده‌ست از آغاز کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها چه تصویر غم انگیزی‌ست که بعد از رسول الله نشسته روبه‌روی ذوالفقار خود یلی تنها شگفتا! اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع! دریغا! گوشه‌ی مسجد نشسته افضلی تنها! پیمبر گفت: اگر دنیا به سویی رفت و او سویی همه باطل روند و اوست راه حق، بلی! تنها چه می‌گویی برادر جان! علی تنهاست بی مردم درست این است که هستند مردم بی علی تنها! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزِ مرا سیاه کرد، روز و شبِ پُر آهِ تو وای از این تبسمت، آه از این نگاهِ تو خنده‌ی تلخ می‌کند، آنکه شکست پشت من راهِ نفَس گرفته‌است، آنکه گرفت راهِ تو باورِ کس نمی‌شود، خاصه دلیرانِ عرب خانه‌ی مرتضی شده، گوشه‌ی قتلگاهِ تو قسمت بچه‌ها نشد، بازی مادرانه‌ات قسمت گهواره نشد، بچه‌ی بی گناهِ تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در می‌نشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانه‌ی زهراست، پس هر سائلی، بعد دق الباب خندان می‌شود در پشت در آنقدر از صاحب این خانه احسان دیده بود سجده کرد و اَشهدش را گفت کافر پشت در در زدند و با خودش می‌گفت حتماً سائل است باز هم با کیسه‌ی نان رفت مادر پشت در در کمال حیرت اما دید بانوی کرم جای سائل آمده این‌بار لشکر پشت در در زدند و در زدند و در زدند و در شکست آه شد آغاز، جنگی نابرابر پشت در با غضب شیطان به سوی اهل جنت حمله بُرد پا نهاد ابلیس بر آیات کوثر پشت در غنچه‌ی یاس و هجوم آتش و مسمارِ داغ شد گل نشکفته‌ی سادات، پرپر پشت در نیست پاسخ همچنان این پرسش تاریخ را از چه بابت رفت فضه جای حیدر پشت در کار دنیا را ببین در رفت و آمدهای خود ناگهان از پا می‌افتد مرد خیبر پشت در گر هزاران بار برگردد به دنیا باز هم می رود زهرا هزاران بار دیگر پشت در 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَلا انسیةالحورا! اَلا خیرالنسا! زهرا بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا! نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و إنّما، زهرا! تویی که چادرت چون سایه‌ای روی سر دنیاست -چرا پوشیده می‌گویم؟- تویی نور خدا! زهرا خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام می‌گیرد علی با دیدنت آرام می‌گیرد، خوشا زهرا! چه می‌شد لایق "الجار ثم الدارِ" تو باشیم که ما بسیار محتاجیم "الغوثِ" تو را زهرا نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا * * نبوده روضه‌هایی بازتر از آن درِ بسته نبوده کربلایی مثل داغ کوچه‌ها زهرا علی می‌گفت: حالا که جهان قهر است با حیدر تو هم کم‌صحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟ * * گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست که هم مشکل‌گشا زهراست و هم رهنما زهرا نه... تشبیه رسایی نیست: ما و خاک پای او کجا ما بی سر و پایانِ سَردَرگُم، کجا زهرا؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
1⃣ مادرت در کوچه‌ها فریاد زد یابن‌الحسن العجل آقای من دست بسته مرتضی فریاد زد یابن‌الحسن العجل آقای من 2⃣ من ز خون سینه بنوشتم چنین بر روی خاک یا علی روحی فداک از حرم تا کوچه‌ها فریاد من با قلب چاک یا علی روحی فداک 3⃣ إنما و هل أتی و قدر و کوثر کشته شد وای مادر کشته شد بین آن دیوار و در، زهرای اطهر کشته شد وای مادر کشته شد 4⃣ در عزای پهلوی بشکسته و بازوی من اِبکنی ابالحسن یاد کن از آن شهید سر جدای بی کفن اِبکنی ابالحسن 5⃣ روی پیغمبر کبود از دست قوم کافر است این عزای محشر است قاتل زهرای اطهر قاتل پیغمبر است این عزای محشر است ✍ @dobeity_robaey
فقط می‌خوانمت دریا! که شوری بی کران داری چرا دریا؟ که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر سویِ خانه پله‌کان داری تمام روز گرداننده‌ی چرخ سماوات است، همان دست دعا که شب به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالم! به خاکِ چادرت سوگند که بیش از آسمان دستی پُر و روزی‌رسان داری وپشت پرده‌‌ی مسجد زبانِ ذوالفقاری تو تویی که پای دَرسَت، دخترانی خطبه‌خوان داری اگر در روز محشر هم شفیع کافران باشی چه جای شبهه! چون قلبی به شدت مهربان داری سرا پا مست می‌گردد زمین و آسمان وقتی، که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به شوق «اَشهدُ اَنَّ علیاً حُجت الله»ت عجب شوقی ازآن درسینه‌ات وقت اذان داری تو مقصود خدا از خِلقتی و مادر هستی تو حق مادری بر گردن کل جهان داری منم آن‌که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش عدو آن روز پشت در نمی‌آمد یا در پس در لااقل مادر نمی‌آمد گفتند در این خانه زهرا هست و اولادش رحمی ولی بر قلب آن کافر نمی‌آمد گفتا (وَ إِن) باید بسوزد خانه با اهلش از این حرامی غیر از این هم بر نمی‌آمد در شعله ور شد، تندتر مادر نفس می‌زد ای کاش این آتش سوی معجر نمی‌آمد از آتش در، آتش کینه فراتر بود ساعات مظلومی و غربت سر نمی‌آمد وقتی که با ضرب لگد در کنده شد از جا چه خوب می‌شد میخ، سمت پر نمی‌آمد فریاد زد "فضه خُذینی" کشته شد محسن جز فضه کاری از کس دیگر نمی‌آمد "در" روی مادر بود و یک لشکر از آن رد شد دیگر صدای دُخت پیغمبر نمی‌آمد بردند با دو دست بسته شاه عالم را این بی کسی به فاتح خیبر نمی‌آمد گفتم "دو دست بسته" یاد زینب افتادم آنجا که جز غم بر دل مضطر نمی‌آمد می‌دید قاتل چوب بر لعل حسینش زد از این بلایی بر سرش بدتر نمی‌آمد می‌گفت با گریه عقیله جام مِی ای‌کاش، دیگر کنار چوب و تشت زر نمی‌آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته از دوصد ضربه‌ی شمشیر مرا بدتر کشت آن لگد که به روی چادر زهرا رفته هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته! چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت تا که من فکر کنم دنده او جا رفته به روی آن در چوبی که نبی می‌بوسید غاصب حق من و فاطمه با پا رفته در و همسایه ز من حال تورا می‌پرسند که بگو فاطمه زنده‌ست علی یا رفته...؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی این‌روزها مجروح جنگ غربتم! برخیز آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا کی من به دوری تو عادت می‌کنم زهرا از بی‌ملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز جای همه از تو عیادت می‌کنم زهرا حس می‌کنم آرام جانم رفتنی هستی دست تو را در دست خود هربار می‌گیرم دیروز اگر تو می‌گرفتی دست بر دیوار حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسم است مردم! بین دعواهای مردانه... بیرون نمی‌آید به هیچ عنوان زن از خانه اما در اینجا در نبرد قوم بیگانه زهرا به میدان می‌زند پیروزمندانه گویا پیمبر به جدال بولهب رفته بانو به جنگ قوم بی اصل و نسب رفته مثل شراری که به یک گلزار می‌افتد آتش به روی در، روی دیوار می‌افتد ضرب لگد بر مخزن‌الاسرار می‌افتد با ضربه‌ی مسمار، دست از کار می‌افتد پای غریبه بر روی قرآن به شدت خورد سادات می‌بخشند! در محکم به صورت خورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان که قصد می‌سازند از الفاظ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی‌زهرا نمی‌دیدیم نه احمد را، نه حیدر را، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه‌دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا!  فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می‌آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه، دریا را نشسته از الف تا یاء، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی‌باشد الفبا را حماسه می تراود آنقدر از خطبه‌هایش که به خطبه می‌کَند از جای، کوهِ پای بر جا را زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه‌ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق، عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه‌اش حتی فرستاده خدایش "سَوفَ یُعطیکَ فَتَرضی" را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او بهم زد حیله‌ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت‌پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره‌اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می‌کند امروز و فردا را * * مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمی‌دانم که سیلی با رُخش...اصلأ چه می‌گویم؟! که حتی گل اذیت می‌کند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله‌ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه می‌گفتند اطفالش: به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته‌ی ما را گره وا می‌کند از کار شیعه، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه‌ی امّ‌ابیها را ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد داری! دست بر بازو بگیر؛ اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر؛ اما بمان من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلاً دست بر زانو بگیر؛ اما بمان گرچه سختی می‌کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر؛ اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه‌ات با غم تنهایی من خو بگیر؛ اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دل‌خونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر؛ اما بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه 🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 همانند سال‌های گذشته، به مدد الهی و با تلا
❌نکته مهم: شما با مطالعه کامل کتاب روضه‌های آسمانی ۶، به بیش از ٢٠ منبع مهم در مصائب حضرت زهرا (س) اِشراف پیدا خواهید کرد. مؤلفین کتاب حاضر، مصائب مهم و قابل ارائه در جلسات روضه را، با ذکر سند، اِعراب و ترجمه صحیح گردآوری کرده‌اند.❌ 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات(فایل pdf)، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
اگرچه شمع وجود تو گرم سوختن است بخند، خنده‌ی تو التیام دردِ من است منم، عمیق‌ترین زخمِ پایدار؛ علی منم، غریب‌ترین مردِ روزگار؛ علی پُر است غربت من از همین تَجَلّی‌ها چِقَدر بی‌مَحَلی دیدم از مَحَلّی‌ها به رغمِ بی رَمَقی، عزمِ همکلامی کن تو لااقل به منِ مرتضی سلامی کن دلیل شادی من! همنشین غم شده‌ای شبیه پیرزنِ سالخورده خم شده‌ای مرا به ماتم دستاس‌ها دچار نکن خودم برای تو نان می‌پَزَم، تو کار نکن تنورِ گرم، برای پرت خطر دارد برای "سوخته" هر شعله‌ای ضرر دارد شکوهِ کاخِ امیدش خراب شد حیدر تو آب رفته‌ای، از شرم آب شد حیدر غروب آمد و خورشیدوار دور شدی رشید بودی و یک دفعه جمع و جور شدی بیا به خواهش من گوش کن، بلند نشو به التماس حسن گوش کن، بلند نشو هنوز چشم حسن مثل ابر می‌بارد هنوز تکّه‌ی آن گوشواره را دارد میان کوچه، همین اوج ماجرایش بود: تمام صورت تو نصفِ دست‌هایش بود چه ضربه‌ای به تو زد آن حرام‌زاده‌ی پست سه ماه رد شده امّا هنوز رَدَّش هست سه ماه می‌شود این صحن، بی رواق شده سه ماه می‌شود این خانه، بی چـراغ شده ببخش فاطمه جان! پشت در تک افتادی تمام هستی خود را برای من دادی یکی نگفت به دیوار: بی‌پناهی تو یکی نگفت به مسمار: پابه‌ماهی تو شکست آینه‌ات، سنگ شد مصمم‌تر اشاره کرد به قنفذ، مغیره! محکم‌تر حریمِ سبز تو را باغ یاس خواهم کرد برای ماندن تو التماس خواهم کرد قسم به خشکی هر لحظه‌ی زبانِ حسین نمی‌شود که بمانی، تو را به جان حسین! تو را به جان حسینی که بعد چندین‌ سال کشان، کشان بدنش می‌رسد تهِ گودال زمان غارت او، احترام می‌میرد یکی لباس تنش را به زور می‌گیرد خدا کند که نبینی سنان چه خواهد کرد... غروب روز دهم، ساربان چه خواهد کرد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مادرم سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌الله، تا آن سینِ آخر شاهد است مادرم سوغاتی عرش است در تندیسِ سیب لَیلَة‌ُالمِعراج می‌داند؛ پیمبر شاهد است هر زمان مسجد به پای گریه‌هایش می‌نشست شانه‌ی محراب می‌لرزید منبر شاهد است لشکرِ کذّاب، از صدّیقه شاهد خواستند با وجودِ اینکه می‌فرمود: حیدر شاهد است مقتلِ مکتوبِ آتش در گلستان قاب شد ضربه‌ی مسمار بر دیوار را در شاهد است او که جای ذوالفقارش ریسمان در دست داشت یکّه‌تاز مرکبِ رزم است، خیبر شاهد است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داری می‌ری نمی‌بینی غمت سنگینه رو شونه‌م صبوری می‌کنم اما مث یه کوهه ویرونه‌م همیشه تکیه‌گام بودی نگفتی درد پهلوتو برام دردآوره وقتی می‌گیری پیش من روتو بهار خنده‌های تو واسه من دلبری کرده کدوم پاییز، با سیلی تو رو نیلوفری کرده؟! روزی که پا شدی از جا غمای خونه رو بردی موهای دخترا رو از پریشونی درآوردی لب حیدر که بعد از تو دیگه هرگز نمی‌خنده میونه نخلای اندوه واسه اشکاش چا کنده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست اين درِ سوخته تا حشر، گواهِ من و توست غربتم را همه ديدند و تماشا کردند بی‌پناهی فقط انگار پناهِ من و توست کوچه آن‌روز پر از ديده‌ی نامحرم بود همه‌ی روضه نهان بين نگاهِ من و توست صورت نیلی تو، از نفس انداخت مرا گرچه زهرای من! اين اول راهِ من و توست آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر آه از آن روز که بر نی، سرِ ماهِ من و توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دادِ علی تا خالق منان بلند است از خانه‌ی من بوی الرحمن بلند است صد طعنه از این و، از آن مانده به گوشم باید برای همسرم مشکی بپوشم بر پات می‌افتم گلم، دورت بگردم یک‌ روز دیگر هم بمانی، سود کردم صبح علی از طعنه‌های خَلق، شام است همسایه می‌گوید که کار تو تمام است تو خوب شو! تو خوب شو! ریحانه سادات هجرت کنیم از این مدینه سمت شامات زینب به من می‌گفت پایان محن نیست دادی کفن‌ها را ولیکن یک کفن نیست بین وصیت تا که حرف خواب آمد... گفتی حسین و حرف ظرف آب آمد... پایان این قصه دراینجا نیست زهرا روز دهم هنگام قربانی‌ست زهرا آن‌روز که سر نیزه‌ی کوفه بلند است جسم حسینم هرطرف بر نیزه بند است از گوشه‌ی گودال بوی خون‌ می‌آید هرکس که رفته، دستِ پُر بیرون‌ می‌آید قاتل می‌آید که ببرّد آن گلو را یک دست، خنجر دارد و یک دست، مو را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان علی بادا سلامت! جان من هیچ هرکار کردم من به عشق یار کردم... @dobeity_robaey
این روزها از داغِ دختر گریه می‌کرد قطعاً خدیجه با پیمبر گریه می‌کرد در عالَم برزخ به‌پا شد بزمِ روضه از داغِ زهرا، عالَمِ ذر گریه می‌کرد من مطمئنم که خدا لحظه به لحظه در خلقتِ زهرایِ أطهر گریه می‌کرد با دردهای فاطمه چشمِ علی هم این روزها تا روزِ محشر گریه می‌کرد دور از نگاهِ اهلِ خانه، نیمه‌ی شب آهسته و پیوسته حیدر گریه می‌کرد شد قلبِ سنگش آب، با هر آهِ زهرا دستاس شد دلتنگ و مضطر گریه می‌کرد لعنت به خود می‌گفت و با افسوسِ بسیار مسمار، رویِ شانه‌ی "در" گریه می‌کرد شد حالِ مادر چونکه از دیروز بدتر، امشب حسن با حالِ بدتر گریه می‌کرد یادِ نوازش‌هایِ سابق... قبلِ خوابش، زینب برای دستِ مادر گریه می‌کرد، دستی که لرزان دوخت پیراهن به سختی چشمی که از فردایِ معجر گریه می‌کرد بوسید حلقومِ حسینش را پریشان با تشنگی در کنجِ بستر گریه می‌کرد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌شود بعد از سه ماه قسمتِ من نیز می‌شود دردِ عیال دارم و پیرم نموده‌اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌اند این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من ممنونِ نان تازه‌ام اما عزیزِ من نان را بدونِ قوَت بازو نمی‌پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌پزند این خانه مدتی‌ست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌کنیم که نانی -کمی- بخور ای پلکِ نیمه‌باز! تکانی -کمی-بخور رد تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرتِ آغوش می‌خورد این سینه‌ی شکسته-بمان-جوش می‌خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌رود؟ این شانه‌ات چه دیده چرا جا نمی‌رود چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود یادم نرفته تا در خانه تو را زدند یادم نرفته با در خانه تو را زدند چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است * * بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خنده‌ی انظار می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 زائرین گرامی 🏴 ضمن عرض تسلیت دودمه‌ها، تک‌بیتی‌ها، دوبیتی‌ها و رباعیاتِ آیینی با موضوع شهادت حضرت زهرا (س) را، در کانال زیر مشاهده نمایید 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 ▪️ التماس دعای فرج ▪️
سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است راه در دنیای او چندین برابر بسته است فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس در مقام قُرب او جبریل هم پَربَسته است عصمت‌الله است این بانو که در عالَم خدا راه کشف این معما را سراسر بسته است سوره‌ی کوثر نشان داده خدا در وصف او از تمام شاعران مضمون بهتر بسته است هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق روضه‌های او خصوصی شد، اگر در بسته است جز پریشانی ندارد حاصلی بی‌مادری چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... نیست بی‌علت اگر از او خجالت می‌کشید ذوالفقارش در غلاف و دست حیدر بسته است «یک‌نفر، یک‌روز می‌آید برای انتقام...» جان ما تنها به این مصراع آخر بسته است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_فاطمیه 🛑 واعظین و مادحین گرامی🛑 همانند سال‌های گذشته، به مدد الهی و با تلا
❌نکته مهم: شما با مطالعه کامل کتاب روضه‌های آسمانی ۶، به بیش از ٢٠ منبع مهم در مصائب حضرت زهرا (س) اِشراف پیدا خواهید کرد. مؤلفین کتاب حاضر، مصائب مهم و قابل ارائه در جلسات روضه را، با ذکر سند، اِعراب و ترجمه صحیح گردآوری کرده‌اند.❌ 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات(فایل pdf)، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 👇👇 🔵 @addmin_roze
غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت تو مادر ملکوتی، دعای هیچ کسی بدون اذن شما، آسمان نخواهد رفت رسوم شهر مدینه همیشه بر عکس است کسی به مجلس ختم جوان نخواهد رفت کسی تسلی خاطر نشد برای علی به این دلیل غمت از میان نخواهد رفت * * بیا مسافر تنها! که غم فقط غم توست غمی که از دل صاحب زمان نخواهد رفت به سمتت آمده از دور شاعری تنها که دست خالی از این آستان نخواهد رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e