هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#شب_قدر
قرآن و عترتاند، نجاتِ دَمِ لَحَد
قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد
✍ #مهران_قربانی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
ای کاش که نوری به نهادم برسد
زاد سفری بهر معادم برسد
با این همه کولهبار عصیان، شب قدر
من آمدهام خدا به دادم برسد
✍ #سیدهاشم_وفایی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#شب_قدر
صحرا شده سوگوار، ماتم دارد
باران شده بی قرار، ماتم دارد
نوروز، عزادار شب قدر شدهست
از داغ علی، بهار ماتم دارد
✍ #محسن_ناصحی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#اخلاقی_و_اندرز
دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم
در این زمانهی بیآغاز، چه میشود ازلی باشیم؟
بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملائک را
بیا "الستُ بِرَبِّک" را، جواب "قالَ بلی" باشیم
دوباره کعبهی جانت را، امیر بتشکنی باید
به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هُبَلی" باشیم؟
بسوز "طلحهی عصیان " را ، بزن رگِ "جملِ نان" را
در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟
در ازدحام خیابانها و عصر قحطی انسانها
کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم
✍ #محمد_مرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز؛ #حدیث_نفس
#امیرالمومنین_ع_مدح
دل من! در هوای مولا باش
یار بیادعای مولا باش
گر نشد یاورش شوی همه عمر
گاه گاهی برای مولا باش
به گدایی تو هر کجا رفتی
یک سحر هم گدای مولا باش
دست من! دستگیر مردم باش
پینهٔ دستهای مولا باش
پهن کن سفرهای برای یتیم
مستمند دعای مولا باش
پا به پایش اگر نشد بروی
لاأقل ردپای مولا باش
جان من! تا که در بدن هستی
باش اما فدای مولا باش
ای نَفَس! میروی به سینه برو
چون برآیی صدای مولا باش
ای قلم! با مُرکّبی از خون
راوی کربلای مولا باش
از غروبِ غریبِ غزّه بگو
شیعهٔ زخمهای مولا باش
خار در چشمهای مولا بود
چشم من! در عزای مولا باش...
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
گاهِ جنگ است، به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست، زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز،
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز،
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مَرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده، از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی! دست نگهدار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم! خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم! خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم! کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه! کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاهِ پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
::
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر! که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
::
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی "إنّا لله"
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی، ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توأم ای شب شیون شده! بیهوده مکوش!
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش!
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو! کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین! در خوابی؟!
صبح برخاسته، بیدار شو ای اَعرابی!
عرش، محراب شد از "فُزتُ و ربّ الکعبه"
کعبه بیتاب شد از "فُزتُ و ربّ الکعبه"
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بِسِتان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورَد آرام آرام
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
مُلقّبی تو اگر چه به بوتراب، علی
بلندمرتبهای! مثل آفتاب، علی
تو باشتاب علیجان نمیروی به بهشت
بهشت سوی شما میکند شتاب، علی
بهشتِ بی ولیالله را نمیخواهم
بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب؟ علی
هنوز خطبهٔ بینقطهٔ تو حیرت ماست
هدایتی تو و لارَیب فی کتاب، علی
غم بزرگ تو از شقشقیهات پیداست
جدال توست چه احسن! چه مستطاب! علی
نه چاه میرود از خاطر ولاییِ ما
نه هم ز خاطر ما گردن و طناب، علی
که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست
محاسن تو اگر شد به خون خضاب، علی..
✍ #مریم_بسحاق
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
حیدر به بستر خود، حالی غریب دارد
دختر کنار بابا، «امن یُجیب» دارد
خون، کرده ارغوانی، گلچهرۀ علی را
زینب نگاه بر این، «شیب الخضیب» دارد
اشک حسن چکیده، از چشم خونفشانش
حسین در دل خود، غمی عجیب دارد
آوای واعلیا، پُر کرده آسمان را
هر کودک یتیمی، در دل لهیب دارد
پیداست که دوایی، غیر از شهادتش نیست
وقتی نگاهِ حسرت، بر او طبیب دارد
گرفته محسنش را، بر روی دستْ زهرا
حبیبه شوق وصلِ، روی حبیب دارد
دنیا نداشت پاسِ، این رحمت خدا را
بعد از علی جهانی، "حسرت" نصیب دارد
از غربت علی و، از دعوت حسینش
پیداست کوفه نسلی، مردمفریب دارد
ای کاش بر «وفایی»، گویند عندلیباش
گرچه به باغ وصفش، بس عندلیب دارد
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی
با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است
در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی...
نخلهای کوفه را یک عمر در ماتم نشاند
داغهایی کز مدینه بر جگر دارد علی
بازتاب خاطرات آشیانی سوختهست
گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی...
لالهزار سینۀ او چون نسوزد از فراق
وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی...
بینوایان عرب، صد کاسه شیر آوردهاند
تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی
::
با نگاهی مینوازد عاشقان خسته را
با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🏴همه در روز شهادت #امیرالمومنین عزاداریم
ای عید! بدان جهان گرفتار علیست
این کهنه و نو شدن فقط کار علیست
از سرخی چشم غنچهها فهمیدم
امسال بهار هم عزادار علیست
✍ #عباس_شاهزیدی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرگ_بر_اسرائیل
#غزه
به وارثان خیبر از خروش حیدری بگو
حوالهشان بده به تیغ ذوالفقار، یا علی
✍ #میلاد_عرفان_پور
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
به احترام مناجاتِ نیمهشبهایش
خدا گذشت ز ما شیعیانِ رسوایش
چگونه حاکم کوفه "نمک" غذایش بود؟!
چگونه پی بِبَرد عقل بر معمایش؟!
برای نوکر خود کفشِ نو خرید ولی
همیشه کفش پُر از وصله داشت بر پایش
علی که قامت یَلهای شام را خم کرد
شکست گریهی اطفال، قد طوبایش
طلاق داد خوشیهای پوچ دنیارا
خوشی آخرتش بود حزن دنیایش...
کسی که باعلی امروزِ خویش را گذراند
خوشا به روز قیامت، خوشا به فردایش!
خدا گواه به نامرد و مرد، رو نزند
هرآنکسی که فقط حیدرست آقایش
کریمیِ پسران از کریمی پدرست
چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش
نشاند قاتل خودرا به سفرهی کرمش
چه رحمتیست دراین سفرهی مُصفایش
::
سرش شکسته ولی عاشقانه میخندد
نمانده فاصلهای تا وصال زهرایش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
تیر محبّت تو را، منم نشانه یا علی
گرفته بر زیارتت، دلم بهانه یا علی
بار ولایت تو را، به دوشِ دل گذاشتم
کوه معاصیام فتاد، از سر شانه یا علی
ای ز دو دیدهام روان، خونِ سرِ شکستهات
ای ز دلم گل غمت، زده جوانه یا علی
تو کز عطوفت دلت، شیر دهی به قاتلت
دست تهی کجا مرا، کنی روانه یا علی
::
تو قهرمان خیبری، چرا کنار بستری؟!
هما چگونه سر کند، در آشیانه یا علی
ای پدر یتیم ها! دو چشم خود ز هم گشا
طفل یتیمت آمده، بر در خانه یا علی
داغ تو کرده آتشم، هر نفسی که میکشم
شعلهی آهت از دلم، کشد زبانه یا علی
فدای دیدهی تَرَت، چه شد که مثل همسرت
شد بدن مطّهرت، دفن شبانه یا علی
قسم به خونِ پاک تو، به قلب چاکچاک تو
که کشته بارها تو را، تیغ زمانه یا علی
مرگ تو بود آن زمان، که بین خانه دشمنان
زدند همسر تو را، به تازیانه یا علی
عُمر تو یافت خاتمه، در شب دفن فاطمه
بر جگرت ز داغ او، مانده نشانه یا علی
طوطی طبع «میثمت»، یاد کند چو از غمت
ناله دمد ز سینهاش، جای ترانه یا علی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
تو را با کینه و آزار کشتند
تو را تکرار در تکرار کشتند
نه دیروز و نه امروز است، عمریست
تو را مردم هزاران بار کشتند
تو را در مسجد کوفه نه، بابا
تو را بین در و دیوار کشتند
تو را با تیزی شمشیرشان نه
تو را با تیزی مسمار کشتند
تو را در کوفه، در مسجد ولیکن
مرا در کوفه در انظار کشتند
مرا دروازهی ساعات بابا
مرا در شام، در بازار کشتند
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_شهادت
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال
که بیقرار دلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله، دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید،
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه، زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر، بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو بَرَد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت
نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز
دلی به سینه چنان مرغ نیمبسمل داشت
دمی که آینهٔ آب چاه را میدید
هزار حنجره فریاد در مقابل داشت
همیشه دست کریمش ز دیده پنهان بود
چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت
به نخل عاطفهاش دستِ هیچکس نرسید
به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت
اگر شبانه به اطعام سائلان میرفت
-به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت
پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود،
همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت
✍مرحوم #غلامرضا_شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه
به حق رسیدی علی! لا اله الا الله
چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟
چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟
تو را چنان که تویی، در جهان کسی نشناخت
نبود هیچکس از جایگاه تو آگاه
عزا گرفته برایت در آسمان خورشید
عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه
سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد
قسم به وعدهی حق، خون تو نگشت تباه
تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم
چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه
محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست
که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه!
به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا
به انتظار تو صدها فرشته چشمبراه
::
سلام زینب و اشک حسین را برسان
به دست دختر دردانهی رسول الله
از او بپرس که آنروز بین کوچه چه شد
که میکند ز بیانش حسن هنوز اکراه
همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت
ز گوشهگوشهی دنیا بلند شد ناگاه،
صدای آه یتیمان عالم از یکسو
ز سمت دیگر دنیا، صدای هقهق چاه...
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
در همان عصری که فرمان بُرد خورشید از علی
چشمه چشمه، اشک غربتخیز جوشید از علی
خطبهی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ
خطبهی با آه را جز چاه، نشنید از علی
مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف...
دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!!
شأن او را روزگار آورد پایین... روزگار،
آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی
عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال
عدل را این طایفه کِی میپسندید از علی
تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد... باز
غیر از این برخورد، برخوردی نمیدید از علی
::
آی حاجیهای بیعت کرده! از سمت غدیر
خانه برگردید... اما برنگردید از علی
دوخت چندین وصلهی نو بر عبای غربتش
بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
اگرچه زخم سرش را تمام میديدند
ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند
كسي نخواست بپرسد چرا سرش بشكافت
اگرچه مردم بي درد كوفه ميديدند
شبي نخفت علي از غم جهالت خلق
ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند
نرفت رنگ سياهي بُرون از آن دلها
زداغ سُرخ علي، گر سياه پوشيدند
به غير اهل ولايت، هنوز هم آنان
اسير وسوسه و اهل شك و تريدند
عليست چون شب قدر خدا كه اين مردم
ز قدر و منزلتش نكتهاي نفهميدند
علي حقيقت عدل است و تا ابد زندهست
ولی تمامی آنان زجهل خوابیدند
خدا گواست كه در كربلا همين مردم
گُلان باغ علي را به نيزهها چيدند
چه روزگار غريبي بُود كه بعد از او
به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند
دلم گرفته «وفایی» بیاکه گریه کنیم
به احترام غمی که به شیعه بخشیدند
✍ #سيدهاشم_وفايی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت #بصیرت
#امیرالمومنین_ع_غربت
چه دشمنی است که با ذوالفقار هم بوده
برای یاری دین، جاننثار هم بوده
کنار ذکر و مناجات و خواندن قرآن
برای گریه شدن بی قرار هم بوده
مگر غریبتر از این ؟! که دشمن حیدر
کنار او وسط کارزار هم بوده
کدام درد، از این بیشتر که قاتل او،
به وقت ضربه زدن روزهدار هم بوده؟!
::
همیشه شیعهی حیدر، میان معرکه است
به نخل بسته شده، سر به دار هم بوده
خدا کند که بگویند بعد رفتنمان
شهید، شیعهی چشم انتظار هم بوده
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
گشته به ماه، رخ عیان، اشک دو دیدۀ علی
بوی جدائی آید از، رنگ پریدۀ علی
دل شده چاه کوفه و، گشته به دیدهام عیان
صورت خون گرفته و، قدّ خمیدۀ علی
یاد ز تربتش کنم، گریه به غربتش کنم
میچکد از دو دیدهام، خونِ چکیدۀ علی
اشک و سکوت زینبش، حمل جنازه در شبش
خاطرهای ز غربتِ، یار شهیدۀ علی
ناله به چاه میزند، شعله به ماه میزند
نیمهشب از درون دل، آهِ کشیدۀ علی
وجه خداست لالهگون، چشم حسین پُر ز خون
اشک حسن چکیده بر، فرق دریدۀ علی
شدّت قهر را ببین، پستی دهر را ببین
فاطمه را عدو زند، پیش دو دیدۀ علی
زهر رسیده بر دلش، شیر دهد به قاتلش
بوده به خصمْ دوستی، مکتب و ایدۀ علی
فاطمۀ شهیده کو، تا نگرد که همچو او
خم شده سرو قامتِ، دخت رشیدۀ علی
سوز کلام «میثمش» بوده ز آتش غمش
نالۀ اوست از دلِ، درد کشیدۀ علی
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
با من این شهر را تماشا کن
شهر بُهت است، شهر عبرتها
کوچههایش غریب و رازآلود
دارد این کوچهها حکایتها
فصل اندوهگینی از تاریخ
بین این کوچهها رقم خورده
چه قرار و مدارهایی که
چون درِ خانهها به هم خورده
درِ هر خانه را که میکوبی
با تو رازی نهفته میگوید
درِ هر خانه را که بگشایی
حرفهایی نگفته میگوید:
کوچهها گرم رفتوآمد بود
غرق در رفتوآمدی مرموز
بوی فتنه به گوش میآمد
که به چهره نقاب داشت هنوز
گوش این شهر پُر شد از پچپچ؟
یا صدای چکاچک شمشیر؟
زخمهایی عمیق زد دشمن
زخمی از جنس فتنه و تزویر
لشکر مخفی شیاطین داشت
شهر را از دروغ پُر میکرد
نیزههای فریب و فتنهگری
عزم این شهر را ترور میکرد
بگذر از کوچههای سرگردان
حال این کوچهها دگرگون است
سوی مسجد شتاب کن، انگار
دلِ تنگش هنوز پُر خون است
دیده با چشم خود، مجاهدها
یک به یک لب به شکوه وا کردند
باز یارانِ همدل دیروز
غُر زدند و گلایهها کردند:
این یکی گفت: فصل رفتن نیست!
فصل کِشت است، فصل محصول است
فصل بازار و کسب و کار، آخر
ترک شهر و دیار، معقول است؟
آن یکی گفت: خستهایم از جنگ
آه! دیگر نبرد کافی نیست؟
آن همه دوری از زن و فرزند
آن همه رنج و درد، کافی نیست؟
حرفها بوی بیوفایی داشت
هر کس آنجا بهانهای آورد
عاقبت شام، زهر خود را ریخت
عاقبت کوفه کار خود را کرد
جَبَلُ الصّبر، لب به شِکوه گشود
داغِ دل بود یا گدازۀ درد؟
داشت از هُرمِ دردِ دلهایش
مسجد کوفه نالهها میکرد
آه! ای مردم نمکنشناس!
چه به روز دل من آوردید؟
اُف به عهد شما ریاکاران
که دلم را همیشه خون کردید
چه شده دشمنانتان در شام
اینچنین همدلاند و همپیمان
چه شد ای قوم! وقت یاری حق
دلپریشان شُدید و نافرمان؟
منبر از داغ او پریشان بود
ماند محراب و چشم خونبارش
در و دیوار هم به خود لرزید
تا به گوش آمد أینَ عمارش
چقَدَر خطبه خوانْد با دلِ خون
چقَدَر شِکوه کرد با دلِ تنگ
دل آن شهر مرده بود اما
«نرود میخ آهنین در سنگ»
أینَ عمار؟ نیست در کوفه
مرد صبر و بصیرت و تبیین
أینَ مالک؟ هنوز هم تازهست
داغ قرآن ناطق و صفین
نکند باز در همین کوفه
فتنه برپا کنند بدعهدان
در شب تار و تیرۀ این شهر
ماهِ سرنیزهها شود قرآن
با من این شهر را تماشا کن
گاه تاریخ میشود تکرار
شهر رنگ و درنگ و عبرتهاست
کوفه، باقیست یا اُولِی الاَبصار
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
لهیب ذوالفقارت بر تن گردنکشان ماندهست
طنین خطبههایت در گلوگاه زمان ماندهست
یداللهی و گشته دست عقل از وصف تو کوتاه
گواه عجز ما، انگشتهای بر دهان ماندهست..
«سَلُونی» گفتی و با ریشخندی جهل پاسخ داد
تو را که رَدّ پایت ماورای آسمان ماندهست
مُزیّن شد اذانم با تمسّک بر ولای تو
شهادت میدهم از برکت نامت، اذان ماندهست
شب تنهایی کوفه چه بر روز دلت آورد
که بغضی استخوانی در گلویت همچنان ماندهست
یقین دارم که نزدیک است رستاخیزِ عشاقت
همانا فصل شورانگیزی از این داستان ماندهست
✍ #حسین_عباس_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e