eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد ولی با خود سوارش را نداشت بی قرار بی قرار آمد، قرارش را نداشت سال‌ها پا در رکاب حضرت خورشید بود بر رکاب اما سوار کهنه‌کارش را نداشت بر رکاب خود نگینِ سرخِ خاتم را ندید بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد دشت تاب گام‌های استوارش را نداشت لحظه‌هایی را که بی او از سفر برگشته بود لحظه‌هایی را که اصلاً انتظارش را نداشت یال‌هایش گیسوانی غوطه‌ور در خاک و خون چشم‌هایش چشمه‌ای که اختیارش را نداشت اسب بی صاحب، شبیه کشتی بی ناخداست صاحبش را، هستی‌اش را، اعتبارش را نداشت پیکر خود را به خونِ آسمان آغشته کرد طاقت دل کندن از دار و ندارش را نداشت اسب‌ها در قتله‌گاه، آسیمه سر می‌تاختند کاش شرم دیدن ایل و تبارش را نداشت پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود که حساب زخم‌های بی شمارش را نداشت کاش دُلدُل بود و دِل دِل کردنش را می‌شنید لحظه‌ای که حیدر بی ذوالفقارش را نداشت بال‌هایش را همان جا باز کرد و جان سپرد آرزویی غیر مردن در کنارش را نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ به نام نامی او احترام بگذارید پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت به روی نسل خود این‌گونه نام بگذارید ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد زمان برای قعود و قیام بگذارید عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است که فرق بین حلال و حرام بگذارید اگر خدای نکرده دچار درد شدید کمی ز تربت او بین کام بگذارید شبیه سنت اجدادمان محرم را نشانه‌ی عَلَمی روی بام بگذارید برای اینکه سلامی به محضرش بدهید به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید بدون روضه‌ی گودال، خاک‌تان نکنند! برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید قدم به مجلس روضه مدام بگذارید شبیه ضجه‌زدن‌های مادرش هرشب برای مرثیه سنگ تمام بگذارید :: به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید کمی لباس برای امام بگذارید گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر برای طفل یتیمش طعام بگذارید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ چه باید گفت با آن کس که می‌دانی نمی‌ماند به میدان می‌روی و حرف چندانی نمی‌ماند پیاده شو رقیه را بغل کن این دم آخر به تو بدجور وابسته است می‌دانی... نمی‌ماند امان از اشک بی موقع تو را واضح نمی‌بینم مجالی غیر از این دیدارِ پایانی نمی‌ماند چه با حسرت رباب آن سو به تو خیره شده، بنگر که عشقِ عاشق و معشوق، پنهانی نمی‌ماند برایت گریه خواهم کرد آنگونه که بعد از این سخن از یوسف و یعقوب و کنعانی نمی‌ماند تو تنها نیستی، اذنم دهی شمشیر می‌گیرم که با جنگاوری‌ام مرد میدانی نمی‌ماند عزیز فاطمیات حرم! دورت بگردم من سرت خاکی شود، در خیمه سامانی نمی‌ماند تنت می‌ماند اینجا روی خاک و فکر سر هستم که چیزی از تو در این راه طولانی نمی‌ماند به غیر از پیش من، پیش کسی قرآن نخوان لطفاً وگرنه که برایت هیچ دندانی نمی‌ماند ✍ سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🖤با عرض تسلیت🖤 📎به مرجع تخصصی اشعار مدح و مرثیه اهل بیت (ع) خوش آمدید. ✔️ اشعار ویژه شب عاشورا و روز عاشورا، منتشر شد. لطفاً گزینه 👇«پیوستن»👇 را لمس کنید
با نعل تازه حُرمت دیرینه‌ای شکست ناحیه‌ی مقدسه‌ی سینه‌ای شکست@hosseinieh_net
هم قامت «عدل» را خمیدند آن‌روز هم قلب «معاد» را دریدند آن‌روز «توحید» و «نبوت» و «امامت» را نیز با خنجر کُند، سر بریدند آن‌روز @hosseinieh_net
شاید همین ساعت‌ بود که... بر پا شده ولوله، خدا رحم کند کمتر شده فاصله، خدا رحم کند معصومیت از حرم به میدان آمد زانو زده حرمله... ... ... ... ... @hosseinieh_net
فرقی ندارد كه جهنم یا بهشت است هرجا كه می‌گویم حسین، آن‌جا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده حق دارد آن‌كه گفته این دنیا بهشت است چشمی كه از داغت نمی‌بارد جهنم چشمی كه از داغت شود دریا بهشت است شش‌گوشه را از شش‌جهت دیدیم و گفتیم از هر جهت این كعبه‌ی زیبا بهشت است بالا و پایینی ندارد خانه‌ی تو بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است با جبر، ما را عاشق خود كن كه فردا در اختیار حضرت زهرا بهشت است گفتند زهرا زائر شب‌های جمعه است گفتیم زیر پای مادرها بهشت است :: خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان در آتشی كه شعله‌هایش تا بهشت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد ستاره‌سوخته‌ای، صحبت از غمی دارد شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمه‌ای‌ست به پای نخل که گیسوی درهمی دارد شب است و ماه به هر خیمه‌ای که می‌نگرد نشسته مادری و بزم ماتمی دارد شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد شب است و سنگ صبوری به ناله می‌گوید کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟ شب است و دختر معصوم سیدالشهدا برای نوحه‌گری، فرصت کمی دارد شب است و سایۀ اهریمنی شتاب‌آلود رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب ز گاهوارۀ او، چشم برنمی‌دارد شب است و قافله‌سالار شاهدان شهید به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد شب است و بر سر سجّاده‌ای پُر از اخلاص بلند‌‌قامت عصمت، قد خمی دارد شب است و زینبِ دور از حسین می‌داند نفس کشیدنِ بی‌او، چه ماتمی دارد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابیاتی از یک هر شب ماه محرم اشک می‌ریزم ولی اشک چشمم می‌شود شام غریبان بیشتر غارت اموال تو هر چند گریه‌آور است گریه دارد غارت طفلانِ گریان بیشتر بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند خیمه‌هایت سوخت؛ اما موی طفلان بیشتر بر لب هرکس که نامت بود، او را می‌زدند خواهرت در آن هیاهو داد تاوان بیشتر غیر زین العابدین در خیمه‌ها مَحرم نبود بود آن شب، خیمه محتاج نگهبان بیشتر داشت مادر شیر، اما کودکی دیگر نداشت آب وا شد، مادر اما شد پریشان بیشتر ✍ سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتي كه خون پيروز بر شمشير باشد كِي نامِ عاشق بي نثارِ خون بماند همراهِ موسي بودن اينجا افتخار است امّا برايِ آنكه با هارون بماند گفتي كه در زَقُّومِ خود صَهيون بميرد گرم از طراوت شاخه‌ي زيتون بماند ما در تبِ غَزّه خروشي تازه ديديم از انقلابِ سرخِ تو آوازه ديديم غزّه زمينش، آسمانش، كوچه راهش مردان، زنان و كودكانِ بي پناهش هِيهات مِنَ الذِلّهِ مي‌گويند آري راهِ شرف را در تو مي‌جويند آري آنجا كه ديدي با سپاهش آمده حُر مي‌ريخت از لب‌هاي تو اندرز چون دُرّ شكرِ خدا گفتي و مردم را شكايت خواندي در آنجا از پيمبر اين روايت ديديد اگر كه جائري بر مَسند آمد ديديد اگر مصداقِ ظلمِ بي حد آمد فرقي نمي‌داند حلالي از حرامي اسلام را ديگر نمانده غيرِ نامي آنجا اگر گرمِ سكوتِ خويش بوديد تنها به فكرِ كسبِ قوتِ خويش بوديد حق است، حق را كه شما را كور سازد همراهِ آن بيدادگر محشور سازد اي خونِ تو احياگرِ همگاميِ ما سرچشمه ي بيداري اسلاميِ ما اي عَطرِ تو جاري به لبخندِ بسيجي نامت هميشه نقشِ سربندِ بسيجي ** با من بگو داغِ تو با دل‌ها چها كرد هجرانِ تو با زينبِ كبري چها كرد شوقِ تو عاشق را به صحرا مي‌كِشاند زينب جدائي از تو را كِي مي‌تواند؟ با آنكه آتش خيمه در خيمه به پا بود زينب سراسيمه ميانِ خيمه‌ها بود تا در پسِ آتش عزيزي جا نماند در خيمه زين العابدين تنها نماند هر خيمه بر تن داشت چون پيراهن آتش هر كودكي را بود دامن دامن آتش اموالِ زهرا را به غارت بُرد دشمن آن بهترين‌ها را اسارت بُرد دشمن زيور اگر در دستِ مادر بود، بردند خلخال اگر در پاي دختر بود، بردند دشمن به زَعمِ خود سرودِ فتح مي‌خواند بر پيكرِ پاكِ شهيدان اسب مي‌راند هر هِق هِقي هر ناله‌اي فرياد گشته مژده رباب! آبِ فرات آزاد گشته آري كجا يادِ گلِ پرپر نباشي يادِ لبِ خشكِ علي اصغر نباشي آري كجا از دل غمِ ديرين رود باز آبِ خوشي از اين گلو پائين رود باز خواهر به دنبالِ برادر بود آنجا در جستجويِ جسمِ بي سر بود آنجا ناگاه شيري ديد در زنجير پنهان جسمي به زيرِ نيزه و شمشير پنهان بر نيزه و شمشيرها وقتي گُذر كرد صدبار از جانِ خودش صَرفِ نظر كرد سبطِ نبي را غرقِ در خون ديد آنجا زخم از ستاره بر تن افزون ديد آنجا مي‌گفت شرحِ ماجراها را گزيده لب‌هاي زينب رويِ رگ‌هاي بريده وقتِ وداع آمد وداعِ جان چه سخت است بر خواهرِ تو صبر در هجران چه سخت است بايد تو را با كشته‌ها تنها گذارد جسمِ تو را بر خاكِ صحرا واگذارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خیمه‌ها می‌سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماری‌ام آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده‌ایم از چه دیگر شعله‌ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می‌خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غمْ امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهایی‌ام تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله‌ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش‌ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده شعله‌های کربلا آتش به جانم زد (حسان) آتشین از این جهت، ابیات اشعارم شده ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e