eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شکوه پوشیه‌ی فاطمه‌ست پرده‌ی ذات فقیر روشنی نور چادرش مشکات غبار چادر او توتیای چشم علی به خاک چادر او عرش می‌رسد؟! هیهات! مگر خداست که هر روز از ورای حجاب سه بار جلوه کند بر علی به وقت صلات گلیم خانه‌ی او دم گرفته "یا قدوس" ترنم لب دستاس اوست، تسبیحات گُلی که خون به بهشت لباس او می‌کاشت به اشک، آیه‌ی تطهیر را کند اثبات جهان به دست کسی رفته سوی بی‌راهه چرا که بسته یکی راه را به راه نجات قباله‌ی فدکش پاره پاره شد اما به شیعیان علی داده است برگ برات به بخت عالم و آدم کسی لگد می‌زد به چادری که به سر کرده کعبه با صلوات برای دیدن او مرگ هم نمی‌آید میان بستر غم، آب رفته، آب حیات به اشک توصیه بر گریه می‌کند، کوثر برای کشته‌ی لب تشنه کنار فرات خدا کند برود پایبوس او شعرم که خاک چادر او را بیاورد سوغات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ، ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ‌ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ‌ست ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭﺻﻠﻪﺩﺍﺭ اﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ‌ﺍﺕ ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻔﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ و ﺩﯾﻮﺍﺭ، ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺒﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﻣﺤﺴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﻧﺒﯽ ﮐﻮﭼﻪ‌ﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﻨﯽ ﺷﺪ ﺳﺮّ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻍ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﯾﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻣﻮﺳﭙﯿﺪﯼ ﺗﻮ یک‌مرتبه ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﻋﻠﯽ! ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﺮﯾﺒﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دود بود و دود بود و دودبود گل ميان آتش نمرود بود شعله می‌پيچيد بر گرد بهار خون دل می‌خورد تيغ ذوالفقار يک طرف گلبرگ اما بی‌سپر يک طرف ديوار بود و ميخ در ميخ ياد صحبت جبريل بود شاهد هر رخصت جبريل بود قلب آهن را محبت نرم كرد ميخ از چشمان زينب شرم كرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد ميخ كم‌كم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم كن سويش مرو غنچه دارد! سوی پهلويش مرو حمله طوفان سوی دود شمع كرد هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد روز رنگ تيره‌ی شب را گرفت مجتبی چشمان زينب را گرفت پای ليلی چشم مجنون می‌گريست ميخ بر سر می‌زد و خون می‌گريست جوی خون نه! تا به مسجد رود بود دود بود و دود بود و دود بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای هق‌هق‌ات آقا طنین چاووشی دوباره در غم مادر سیاه می‌پوشی بلند گریه کنی در عزای فاطمیه روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی دعا برای ظهورت همیشه یادم رفت مرا ببخش برای همین فراموشی خودت بگو چه جوابی به مادرت بدهم؟ که سالیان درازی‌ست خانه بر دوشی دو چشم مهدی زهرا که خیس اشک شده نگاه خشک من! از غم چرا نمی‌جوشی؟! خودت بگو اثر ضرب دست سنگین نیست، زمین می‌افتد اگر گوشواره از گوشی؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت و رود رود عزا جاری است از رویت به یاد مادرت امشب نشسته می‌خوانم نماز صبر به محراب طاق ابرویت گمان کنم که شمیم مدینه را دارد اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد برای گریه به غم‌های مادرت سویت شبیه قامت زهرا شکسته است قدت شبیه زانوی حیدر خمیده زانویت برو مدینه و از مرتضی بپرس: چه شد که رفت نیمه‌شب از آشیان پرستویت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ندهم جز خبرى مختصر از پروانه زندگى‌کردن عشاق تماماً درس است می‌شود یاد گرفت آنقدر از پروانه آبرو را همه از برکت چیزى دارند عارفان از سحر، اما سحر از پروانه عالمى را نفس سوخته‌اى زنده کند معجزه هیچ ندیدم مگر از پروانه سوز معشوق به سوز دل عاشق نرسد شمع هم سوخته، نه بیشتر از پروانه عاشق آن است که معشوق‌فروشى نکند هیچگه دل نَبَرَد سیم و زر از پروانه آنقدر وصل تو سوزنده‌تر از هجران است که نمانده‌است نه بال و نه پر از پروانه تا سحر سوختنش را به تماشا بنشین تو فقط اول شب دل ببر از پروانه :: جگر سوخته‌ی من خبرش پیچیده چه بگیرى چه نگیرى خبر از پروانه تا نفس هست مرا دور سرت می‌گردم بیش ازین برنمی‌آید دگر از پروانه پر و بالى که نمانده‌ست برایم، اما آنقدر هست بسازى سپر از پروانه دل به آتش زدم و سعى خودم را کردم دست تو باز نشد... درگذر از پروانه نوبت شستن پروانه رسید و حالا تازه فهمید چه می‌خواست در از پروانه در همان مرحله‌ى سوختنش می‌مانم تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را همین که فاطمه‌اش بر روی زمین افتاد سیاه دید علی روی آسمان‌ها را کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا خدا گواست که کشتند مادر ما را فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود روا نبود ببندند دست مولا را هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر که کشت حامی تنها امام تنها را برای مادر سادات گریه منع شده که بهر گریه گرفته‌است راه صحرا را علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی شرار تابش خورشید و سوز گرما را کنار سایۀ نخلی در آفتاب گریست شب از عناد بریدند نخل خرما را رواست عالمیان جان دهند از این غصه که جای پنجۀ دیو است روی حورا را قسم به سورۀ یاسین و هل‌اتی میثم که پیش چشم علی می‌زدند طاها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آن دلی که مصرانه مبتلای تو بود عزیز هر دو جهان شد که خاک پای تو بود در آن زمان که جهان بود مست غفلت خویش خدا به عرش خودش مست ربنای تو بود خدا به دست تو سیبی به دست احمد داد در آن شبی که صدای خدا، صدای تو بود به غیر پنج نفر یک نفر مسلمان نیست که فرق مسلم و کافر فقط ولای تو بود طناب، صبر خدا بود دور دستانت... وگرنه گردش گردون به دست‌های تو بود چقدر گفتی اناالحق، ولی نفهمیدند... سکوت کردی و این تازه ابتدای تو بود...!! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه، پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت ظاهراً گردانده زهرا دستۀ دستاس را باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت نیمِ عمرش با نبی بوده‌ست، نیمی با وصی از ازل عمر کسی این‌قدر گنجایش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد، دست اگر لرزش نداشت رنج او را روز اگر می‌دید می‌شد شام تار لحظه‌ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد یا اگر لرزش نداشت رفت یکبار از علی خواهش کند، تابوت خواست در تمام عمرِ کوتاهش جز این خواهش نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت، که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت چقدر ساده و افتاده زندگی کردند وگرنه چادر زهرا رفو نیاز نداشت به سلسبیل و به نهر بهشت فکر نکرد علی که پهلوی دریا به جو نیاز نداشت ندیده‌ایم طهارت به آب رو بزند وضوی فاطمه آب وضو نیاز نداشت تو رو به قبله نبودی، که قبله رو به تو بود نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت نفس نفس زدن تو خودش نفس‌گیر است علی به هیچ طناب گلو نیاز نداشت مراد شستن دست علی ز دنیا بود وگرنه پیکر تو شست‌وشو نیاز نداشت به هیچ چیز نیاز نداشت حتی قبر نگو مزار ندارد، بگو نیاز نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کویر تشنه شده قلبم، ای سحاب! بیا تمام زندگی‌ام بی تو شد سراب؛ بیا هزار جمعه گذشت و نقاب نگشودی به جان فاطمه این جمعه بی‌نقاب بیا مباد آنکه بیایی و مرده باشم من شتاب کن که اجل می‌کند شتاب؛ بیا گذشت عمر و ندیدم تو را به بیداری کرامتی کن و امشب مرا به خواب بیا به کوچه کوچه‌ی شهرم ز خون دل همه‌شب برای آمدنت ریختم گلاب؛ بیا گناه من ره دیدار بسته بر رویت تو بهر دیدن من از رهِ ثواب بیا غروب جمعه شده، بی تو روزهای دلم به صبح جمعه‌ی من همچو آفتاب بیا به دردهای به حیدر نگفته‌ی زهرا به ناله‌های سحرگاه بوتراب بیا به سینه‌ای که شکست از سُم ستور، قسم به صورتی که شد از خونِ سر خضاب بیا سرشک دیده‌ی "میثم" به سیل شد تبدیل هنوز ناله‌ی او مانده بی جواب؛ بیا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام "عشق" خطی از کتاب فاطمه است و نور ذره‌ای از آفتاب فاطمه است! به استناد بیانات سیزده معصوم بهشت هشت درش جمله باب فاطمه است! برابر پدر خاک، مادر آب است امیر کل جهان بوتراب فاطمه است شروع نهضت سرخ مدافعان حرم میان کوچه و از انقلاب فاطمه است کدام کوچه؟ همان کوچه‌ای که کفر در آن شکست خورده‌ی فصل الخطاب فاطمه است خوشم که شیعه‌ام و چشم من به روز حساب به ذره‌پروری بی حساب فاطمه است! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی یاعلی ذکر دم‌ و بازدم فاطمه است به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست خطبه‌ی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است روی این نام همه اهل‌ِ کرم حساس‌اند استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟! تا امان‌نامه‌ی ما با قلم فاطمه است ظاهراً خلوت‌ و خاکی‌ست، ولی در باطن دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است پسر فاطمه یک‌روز می‌آید از راه ای خوش آن‌روز که پایانِ غم فاطمه است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تویی که وصف کمالت جمیع آیاتند شهود منزلتت جمله‌ی روایاتند پیمبران اولوالعزم با تمام وجود به نوکری درت غرق در مباهاتند فرشتگان حریم مقدس بالا به نام توست که همواره در مناجاتند تو کیستی که غلامان و خادمان تو هم شبیه فضّه‌ی تو صاحب کراماتند به زیر سخت‌ترین ضربه "یا علی" گفتی ز عشق حیدری‌ات اهل آسمان ماتند قبیله‌ای که به سمت کبودی تو نشست به زخم‌های وجود تو مثل مِرآتند از آن شبی که خسوف رخ تو کامل شد ملائکه همگی در نماز آیاتند فقط نه این که دل ما به یاد تو سوزد به غم‌نشسته‌ی رویت تمام ذراتند به یاد پهلوی بشکسته‌ات دل دو جهان حریم سوخته چون قلب‌های ساداتند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(زبان حال جناب سلمان) ناگهان پشت در شلوغ شدو کفر آتش به جان دین افتاد یک نفر با لگد به در زد و بعد مادری پشت در زمین افتاد من که سلمان اهلبیتم، پس چشم‌هایم به دست مولا بود من اجازه نداشتم آن‌روز فقط این کار، کار زهرا بود وسط خانه بودم و دیدم داشت زخم علی نمک می‌خورد دست مولا به ریسمان بود و فاطمه پشت در کتک می‌خورد یک طرف فاطمه که یاس علی‌ست یک طرف میخِ در که شعله‌ور است کاش می‌شد مرا کتک بزنند فاطمه دختر پیامبر است وای از دست نامسلمان‌ها تازیانه زدند بر قرآن گفتم ای وای یا رسول الله! دخترت را زدند نامردان بین آتش نفس نفس زد و گفت گرچه من دست بر کمر دارم محسنم هم اگر شهید شود از علی دست بر نمی‌دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش یک مشت بی حیا، ای دوست! آتش غم به حاصلت نزنند کاش یک روز در خیالت هم... مادرت را مقابلت نزنند@hosseinieh_net
زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده‌ست مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟! ✍ @dobeity_robaey
فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است خواندن روضه‌ی "در" چندبرابر سخت است از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است زیر بار غم تو می‌شکند پشت پدر زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است دل حیدر دل کوه است، دل کوه آری ولی این داغ برای دل حیدر سخت است من همان اول بسم الله اشکم جاری‌ست چقدر زمزمه‌ی سوره کوثر سخت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در لغت معنی شبح یعنی سایه‌ای در خیال می‌آید یا به تعبیر دیگری انگار ابر روی هلال می‌آید سایه‌ای مانده بود از مادر وقت برخاستن نشست، نشست عرق سرد روی پیشانی اشک امانم نمی‌دهد که پر است مو به مو قصه از پریشانی شانه از دست مادرم افتاد :: قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوار شهر بر سر ما همۀ شهر آمدند آن روز طرف خانۀ محقر ما هیزم آن‌قدر هم نیاز نبود.. مادر من خودش یدالله است کارشان را پر از مخاطره کرد دست انداخت دور شال پدر کار را یک غریبه یکسره کرد نام آن مرد را نمی‌گویم :: روز آخر امیدوارم کرد روز آخر بلند شد از جا شستشو کرد، گردگیری کرد سخت مشغول کار شد اما... چادر از صورتش کنار نرفت :: تا بگیرد امانت خود را دست پیغمبر آمد از دل خاک پدر خاک آب شد از شرم رد شد آن شب سکوتش از افلاک همه دلواپس پدر بودیم غسل از زیر پیرهن سخت است غرق در خون شود کفن سخت است جان خود را به خاک دادن، بعد دست‌ها را به هم زدن سخت است پدرم خویش را به خاک سپرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی دکان نگشوده‌ست بی‌جواز علی که رزق هیچ کسی نیست بی‌نیاز علی خدا به داد ترازوی عادلان برسد اگر حساب بسنجند با ترازِ علی جهان سؤال بزرگی‌ست، کشف خواهد شد اگر که چاه بگوید چه بود راز علی گره به کار خود انداختی طناب! چرا؟ چه خواستی که نداده‌ست دست باز علی؟! بپرس از آنکه دو دستی غلاف را چسبید چه دیده از دو دم تیغ یکه‌تاز علی به کوفه نیست امیدی که مسجدش نشکست، نماز هیچ کسی را به جز نماز علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیگر رمق به بال کبوتر نمانده است کنج قفس براش به جز پَر نمانده است صارَت کَالخیال! همین است معنی‌اش: جز نقطه از سه آیه‌ی کوثر نمانده است پروانه‌وار دور علی گشت آنقدَر جز شمعِ آب رفته به بستر نمانده است افسوس! جز نشانه‌ی پیری زودرس از دختر جوان پیمبر نمانده است با گریه کرد زینب خود را صدا و گفت: «چیزی به پر کشیدن مادر نمانده است» داغ مدینه زود غم کربلا شود! چیزی به روضه‌ی رگ و خنجر نمانده است :: گودال بود و خواهر غمدیده‌ای که گفت: مظلوم من! چرا به تنت سر نمانده است… ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب! در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب لبریزِ مهربانی تو می‌شود پدر وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف با آنکه بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟ کی موج خسته می‌شود از قهر پیچ و تاب؟ وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب! :: مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی! آخر چرا برابر من می‌زنی نقاب؟ مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمه‌شب معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ستم‌گران همه از خشم، شعله‌ور بودند به خون چلچله از تیغ تشنه‌تر بودند... همان گروه که با دعوی مسلمانی اسیر پنجۀ تزویر و زور و زر بودند، همان گروه که از فیض صحبت معصوم به زعم خود، همه اصحاب معتبر بودند اگر نبود طلوع ستارۀ اسلام هنوز در طلب کفر، ره‌سپر بودند اگر نبود فروغ هدایت نبوی، هنوز دشمن خون‌ریز یکدگر بودند بهار وحی که چشم از جهان فرو می‌بست، معاشران گل، از غصه خون‌جگر بودند هنوز روی زمین بود چلچراغ امید، که این گروه در اندیشۀ دگر بودند در سقیفه گشودند و چشم دل بستند، تمام مدعیانی که فتنه‌گر بودند چه زود خاطره‌های غدیر رفت از یاد چه زود در پی ایجاد شور و شر بودند برای بستن دست برادر خورشید، سپیده‌دم دَم دروازۀ سحر بودند خدا گواست که در کوچۀ بنی‌هاشم ز قدر و حرمت آن خانه، باخبر بودند ولی دریغ که آن دست‌های نامحرم، برای چیدن گل، همدم تبر بودند بَدا به حال کسانی که روز غارت باغ سکوت کرده و تنها نظاره‌گر بودند کسی نگفت که نوغنچه‌های یاس کبود درختِ طیبۀ وحی را ثمر بودند کسی نگفت که این آیه‌های نورانی، برای شوکت اسلام، بال و پر بودند... شکست شاخۀ طوبی در آستانۀ در، و خلق، شاهد الماس‌های تر بودند به جز حمایت از باغبان چه می‌کردند؟ سه‌چار غنچه و یک گل، که پشت در بودند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سخت است روح خانه‌ات بیمار باشد غم‌های عالم بر دلت آوار باشد سخت است با دستان بسته پیش چشمت ریحانه‌ات بین در و دیوار باشد آتش بسوزاند پر پروانه‌ات را نیلوفر باغ نبی تب‌دار باشد ای‌کاش امشب وقت برگشتن به خانه زهرا کنار فضه گرم کار باشد ای‌کاش جای آرزوی مرگ امشب روی لبش "الجار ثم الدار" باشد آرامش این شهر در دست قنوت اوست نفرین نباید پاسخ مسمار باشد افسوس تقدیر علی تنهاشدن بود باید پس از این گریه در تکرار باشد وقتی کسی هم‌صحبت یک آسمان نیست یک چاه باید محرم اسرار باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای اشک چاره‌ای! غم کوثر نگفتنی‌ست باران! ببار! روضه سراسر نگفتنی‌ست با آن‌که روضه خواندن ما با کنایه است اما هنوز روضهٔ مادر نگفتنی‌ست تاریخ شرم دارد از آن روزهای تلخ آن روزهای بعدِ پیمبر نگفتنی‌ست جا مانده بین کوچه دل بی‌قرارمان اما حکایت گل پرپر نگفتنی‌ست باران شوی اگر نود و پنج روز، باز حال غریب مادر و دختر نگفتنی‌ست آن‌شب وصیتش به علی ناتمام ماند باران گرفت... روضهٔ آخر... نگفتنی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e